نگارش های فیسبوکی: چشم بادامی ها در نگارگری های مینیاتوری بر جعلی بودن آریانا و آریایی تاکید دارند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
برای من بسیار جالب است که می بینم در دنیای جعلی آریایی، در تمام نگارگری های مینیاتوری باقی مانده از قدیم، حتا در دوره ی استاد کمال الدین بهزاد، چهره های شرقی، با چشمان بادامی را می توان دید و از آن چهره های افسانه ای آریایی چندان خبری نیست. در جغرافیای سانسور و سرکوب، همین چهره های شرقی نیز آریایی می شوند و کسی جسارت ندارد از آنان بپرسد پس چهره ی خودتان کجاست. قطعن بارها و بارها به چهره های ترسیم شده ی امروزی از بزرگان ادبیات مان همچون مولانای بلخی رومی، مولانا بیدل و سایرین برخورده ایم که تصاویری غیر واقعی و کاملن مصنوعی از چهره ی آنان رسم شده و واضح است که کار جعل پردازان چند دهه ی اخیر بوده و با سیمای اصلی این بزرگان نمی تواند همخوان باشد. توصیه می کنم، گشتی در دنیای مینیاتور بزنید و از دیدن آثار زیبای قدیمی لذت ببرید.
* من از دیدن مینیاتورهای امروزی چندان لذت نمی برم، چرا که بیشتر شبیه فیلم های بالیودی می باشند.
نظرات مختلف در این مورد را می توانید در صفحه فیسبوک کامران میرهزار دنبال کنید.
پيامها
16 جنوری 2014, 16:43, توسط janbaz
یعنی چه؟ منظور شما از این نوشته چه است، واضحتر بنویسید که منظور تان بهتر فهمیده شود. این تصاویر میناتوری چینی چه کاری با آریایی دارد؟
16 جنوری 2014, 17:08, توسط شولتس
آقای جانباز
منظور ایشان همین است که بگویند: تقریبآ سه چارک قرن مردم ایران , افغانستان و منطقه را با تاریخ های جعلی بنام نژاد آریائی و سرزمین آریائی فریب دادند.
16 جنوری 2014, 17:15, توسط شولتس
آقای جانباز
این تصاویر میناتوری چینی نیست. لطفآ در تصویر دوم از بالا نگاه کنید , آن خط از بالا به پایان را که می بینید, خط ترکستان شرقی یعنی اویغوری است.
16 جنوری 2014, 18:07, توسط janbaz
آقای شولتس
بسیار جالب است که نژاد آریایی وجود نداشته و تاریخ نویسان و نژادشناسان تا حال اشتباه میکرده اند و ما را فریب داده اند. بهرصورت این اظهارات اخیر جناب میرهزار و شما حتماً براساس کدام سند علمی بنا یافته است. اگر چنین باشد مهم است که همان منابع را در اختیار ملت گذاشته تا از یک حقیقت تاریخی بزرگ پرده برداشته شود.
تشکر
16 جنوری 2014, 19:19
چشمهای بت بامیان را ظاهر شاه بدون دلیل تراش نکرد!!!!
فارسی را کی فارسی ساخت؟ احمقی نژادها؟ نخیر!
16 جنوری 2014, 21:38, توسط میراحمد لومانی
دوستان عزیز نقاشی مینیاتوری هیچ ربطی به اتراک عزیز ندارند! نقاشی مینیاتوری سبک خاص از نقاشی چینی- فارسی میباشد! برای ثبوت این امر، نطری اگر به خیستگاه، و محل پیدایش، پرورش و رشد این هنر انداخته شود، موضوع روشن خواهد گردید! مناطق فارس نشین ایران تاریخی یعنی « ایران و افغانستان امروزی» از قبیل شهر های همانند هرات، اصفهان، شیراز ویزد؛ ازمهم ترین مرا کز رشد و انکشاف این هنر زیبا به حساب میروند! در اصفهان و یزد تا هم اکنون نقاشان چیره دست مینیاتوری مصروف خلاقیت های هنری در این راستا میباشند! اساطیر، افسانه، و فرهنگ ملت فارس با هنر زیبا مینیاتوری به گونه عمیق ی تلفیق یافته است! گویش هزاره گی، نزدیک ترین گویش به کتاب اوستا تاریخی بوده، و چهره هزاره گی نقش برجسته یی بر هنر صورت گری فارسی میباشد و.. حال دوستان هزاره که مارا با این همه مفاخر بزرگ تاریخی در بستر حوزه تمدن فارسی، به ترک و مغل پیوند میزنند باید متوجه باشند که جفا بزرگی را در حق ملت و جامعه خویش به انجام میبرند!!
16 جنوری 2014, 22:37, توسط muhammad
19به توجه محترم جان باز
جعلی بودن آریانا ، آریایی را پروفسور دوکتور لعل زاد د ر مقاله تاریخی جنوری 2010 با اسناد و دلایل مستند ثابت ساخته است که د ر کابل پرس? نشرشده است .
به توجه محترم میر احمد لومانی ، شما باید منکرحقیقت نباشید کمال الدین بهزاد د ر هرات تولد شده د ر زمان سلطنت
شاه رخ میرزا تیموری و میرزا سلطان حسین بایقرا تیموری د ر زمان رنساس هرات پرورش یافته به کمال رسیده
میناتوریها همه و اکثرأ ازشاهان و امپراتوران تیموری هرات و دهلی هستند . د ر اواخر حیات کمال الدین بهزاد ، شاه اسمعیل صفوی د ر زمان شیبانی خان اوربیک به هرات حمله میکند جنگهایی بین شیبانی خان و شاه اسمعیل صفوی
د ر نقاط مختلف صورت میگیرد بلآخر چنس به شاه اسمعیل صفوی میباشد د ر نتیجه شیبانیخان شکست میخورد هرات هم به دست شاه اسمعیل اثیرمیگرد د ، شاه اسمعیل صفوی کمال الدین بهزاد را با خود به اصفهان میبرد هردو شاه هم تورک تستند.
16 جنوری 2014, 23:09, توسط میراحمد لومانی
جناب محمد محترم! قدامت هنر میناتوری، خیلی ها بیش تر از قدامت حاکمان مغل و ترک میباشد! هرچنک حاکام مغل با تمام ویرانگری های شان زود مجزوب تمدن بستر فرهنگی حوزه فارس گردیده، و خرابی های شان را کم و بش جبران نمودند. اما کله منار های که از مردمان بومی هزاره در نواحی سیستان، فراه رود، گرمرود و نوحی نادعلی و.. ساختند، دیگر هرگز جبران شدنی نبوده است.. شاهان ترک و بخصوص مغل در انکشاف فرهنگ فارسی نقش خیلی مهم را دارا بوده اند، اما خود بانی و بنیان گذار آن نبوده اند! غزنوی ها که ترک بوده اند، خود در بستر تمدن حوزه فارس مجذوب و حل شده اند! این قانون زنده گی و مهاجرت ها میباشد! دسته های کوچک قومی در هنگام مهاجرت در بستر فرهنگی جدید حل و جذب میگردند. مقاومت و پایداری وقتی ممکن هست، که کتله های بزرگ و چندین میلونی همزمان در یک منطقه جدید، و به گونه هدف مند جابهجا گردند! جناب محمد عزیز برای روشن شدن مطلب شما عزیز را به دانش نامه ها ارجاع میدارم! کتله های بزرگ مردمی؛ همچون مردم شریف هزاره با تمام سوزنده گی استبداد سه صد ساله اوغانی، به قیمت جان و حیات؛ همچنان فرهنگ و داشته های فرهنگی خویش را حفظ نموده اند! این پایداری تاریخی، نیاز مند قدامت و ریشه های مستحکم تاریخی بوده است؛ عزیز برادر!
16 جنوری 2014, 23:34, توسط فرشید
حالا که جناب میر هزار به مثابه ی یک چهره شناس خبره تبارز کرده اند ؛ ما غاقلان جهان نیازمند آنیم که ایشان مارا اندرین زمینه بیشتر بهره ور سازند . می فرما یند: " درجغرافیای سانسور وسر کوب همین چهره ی های شرقی نیز آریایی می شود ..." پرسش این است که منظور شان از " چهره های شرقی " کدام است؟ آیا آریایی ها شرقی نبوده و یا هیچ شباهتی به هیچ یک از فیزیک چهر ه ی شرقی نداشته اند؟ بعد خطاب به مخاطبان نامعلوم می نویسند : " ... و کسی جرئت ندارد بپرسد پس چهره ی خود تان کجاست؟ " سوال این است که اگر آریایی ها موجودات خیالی وجعلی بوده اند آقای میرهزار چگونه چهره ی اصلی ایشان را از چهره ی جعلی تمییز داده اند ؟
و جای دیگر مدعی می شوند که از بزرگان ادبیات مان تصاویر غیر واقعی وکاملن مصنوعی رسم شده است . کاش ایشان نمونه های از چهره ا صلی و " واقعی" بزرگان مورد نظر خویش ارایه می دادند تا ما نیز مثل ایشان مطمین می شدیم که جعلی در کار بوده است.
گذشته از این ها آیا در این منطقه ی جهان غیر از " تورکتبار" ها و " چشم بادامی" ها اهل هیچ تبار و نژاددیگری زندگی نمی کرده است؟ اگر پاسخ مثبت است پس آن ها را چی می نامیده اند ؟
به نظر می رسد که مدعیان روشنفکری و "شاعران جهانی" ما نیز کم کم به منجلاب تبار گرایی فرو می روند وفراموش می کنند که انتساب انسان ها به تبار ها و نژاد ها هیچ مزیت وبرتری را در پی ندارد. . فرض کنیم که آریا و آریایی یک جعل تاریخی بوده است؛ یا بر طبق ادعای گزافه ی آریایی گرایان تنها دراین منطقه آریایی ها زیست داشته اند ؛ آیا این امر برتری یا فضیلتی بالا تر از منزلت انسانی به " تورکتبار" ها و " چشم بادامی" ها یا " آریایی " ها می بخشد؟ فرض کنیم درتمام جهان فقط یک حقیقت نژادی وجوددارد و آن همین تورکتبار ها وچشم بادامی ها یا فقط " آریایی" هامی باشد و باقی همه جعل و تقلب وفرض وخیال وتصور است؛ سر انجام ازاین امر چی نتیجه ای حاصل می شود؟ در ضمن یاد آور می شوم که بیدل را " مولانا" نی بلکه " میرزا" می گفته اند !
17 جنوری 2014, 00:39, توسط G. sakha
آقای جانباز!
متاسفانه اکثریت دانشمندانی را که به نام تاریخ نویس می شناسیم در حقیقت تاریخ ساز بوده اند و به قول برتراند راسل فیلسوف و ریاضی دان سرشناس بریتانیا آن ها بیشتر شر رسانده تا خیر. به طور مثال، بر اساس شهادت مورخان قدیم من جمله طبری مدافعین مناطق شمال و جنوب هندوکش ( یعنی از کابل تا سیستان و از تخارستان تا بادغیس و هرات ) در برابر تهاجمات لشکریان عرب، مردمان تورک بوده اند. کدام مورخ داخلی ( همان هائیکه برجسته و مشهور نامیده می شوند) به این امر مسلم اعتراف کرده اند. اگر این تاریخ نویسان مشهور واقعاً به حرفۀ خویش صادق می بودند و رعایت امانت می کردند این حقیقت را آن طوریکه در تاریخ طبری و دیگران آمده در کتب به اصطلاح تاریخی خویش انعکاس می دادند. در نتیجۀ پنهان کاری عمدی ایشان، امروز 98 % با سوادان کشورازاین واقعیت تاریخی کشور خویش بی خبرند. همین امر باعث شده که پا های ما درازتر از گلیم ما باشند، حد و حدود خویش را نشناسیم و خودرا بومی این کشور قلمداد کنیم و دیگران را مهاجم و مهاجر! چرا این حضرات تاریخ نویس از تشریح و توضیح حقایق سرباز زدند؟ آقای جانباز! مورخان با این نوع حقیقت پوشی خویش ما را فریب نداده اند؟ ثانیاً اینکه، شما از نژاد شناسان گفتید، امروز علوم ثابت کرده که چیزی به نام " نژاد " وجود ندارد. توجه تان را به این نوشتۀ انتونی گیدنز جامعه شناس برجسته جلب می کنم: « نژاد به ویژگی های فزیکی، مانند رنگ پوست، اطلاق می شود که اعضاء اجتماع یا جامعه آن ها را از لحاظ قومی مهم می دانند- چرا که ویژگی های مشخص فرهنگی را می سازند. بسیاری از باور های مردم در بارۀ نژاد افسانۀ است. هیچ گونه ویژگی های مشخصی که به وسیلۀ آن ها بتوان انسان ها را به نژاد های مختلف تقسیم کرد، وجود ندارند. » ( ص. 309، جامعه شناسی، ترجمۀ منوچهر صبوری ) همین دانشمند از قول زیست شناسان، انسان شناسان و جامعه شناسان نوشته که " مفهوم نژاد باید به کلی کنار گذاشته شود. "
17 جنوری 2014, 07:55
1/3 مردمان جهان دارائی چشم های بادامی و بینی پهن اند. از نیپال گرفته تا چین،
جاپان، و تمام کشور های جنوب شرق آسیا همه چهره های مشابه هزاره های ما را دارند.
آیا اینها همه به خاطر چهره مشابه شان، قرارادعای میرهزار باید ترکتبار/ هزاره باشند؟
من نمیدانم که چرا آقای میرهزار اینقدر در جستجوی هویت خود سرگردان است.
شاید خودش با هزاره بودنش مشکل داشته باشد، یا اینکه جناب ایشان هنوز هم
از دایره تنگ تباری/قومی پا فراتر نگذاشته اند؟
آیا همینکه ما همه انسان وعضؤ از جامعه بشری هستیم، برایش کفایت نمیکند؟
به امید روزِ که جناب (میر- هزاره ها ) به این تکامل فکری برسد.
17 جنوری 2014, 11:46, توسط هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
دوست متفکر کامران میر هزار
در عالم ناشناسی دست های توانمند شما را میفشارم و اطمینان دارم که روزی این افکار شما پیروان ملیونی در افغانستان جعلی خواهد داشت و این سیل خروشان هرنوع خس و خاشاک و مانقورت های لومانی مانند را به گودال شرمساری ابدی پرتاب خواهد کرد .
17 جنوری 2014, 12:21, توسط aziz
ponporsist,ha , ameshe tarihe jali baraima jor karda , digar shomana bazie shan tamam shud
17 جنوری 2014, 13:31, توسط هرات
آریائی واقعی احمدی نژاد است و این شخص یک بنگلادشی واقعی است، ولی چونکه از بنگلادش دور افتاده است، از نظر هوشی همتراز میمون است، این میمونها کشورهای فارس زبان را در عصر جهل و جهالت نگاه خواهند داشت.
17 جنوری 2014, 19:08
هنر دوستی مردم ان دوران را نشان میدهد....
17 جنوری 2014, 21:26
اسبان و گوسپندان ، خران و خرگوشکانِ چشم بادامی ، از کدام نژاد و تبار اند ؟
17 جنوری 2014, 23:52, توسط محمد
•
17 ژانويه, 21:59, بوسيلهى محمد
مرادنام احمق متعصب ، تو جواب و استدلال درست که نداری به دشنام دادن رو آورده ای ، من ترا به پدر لعنتی
دشنام نداده ام من مثل تو بی ادب تربیه نشده ام با پدرم چه کارداری پدرم به تو بی تربیه کامنت نه نوشته است ؟؟؟
حا لا که ناحق دشنام دادی مرا بشنو ، هزار بار لعنت خداوند باد برتو دروغ گوی دسیسه ساز منافق لگن بردار آخوند
های ایران هستی ، مرده گوی د ر شأن ما و د ر فرهنگ ما نبوده معنی آن را هم نمیدانیم ، البته د ر فرهنگ شما بوده
که برزبان میآوری و مینوسی ، من ترا نمیشناسم و تو هم مرا نمیشاسی اگرتو تورک سیتیزی و تعصب دشمنی و تورک اوزبیک هارا اهانت نمیکردی من با تو احمق کودن بی مغز کاری نداشتم کارشما احمق ها همیشه تورک ستیزی
بوده عظمت و اقتدار خدا دادی تورک هارا چشم دید ندارید همیشه میسوزید چون شما د ر دنیا ، به جز بخیلی حسد
غیبت بدگویی تهمت بستن به تورک ها و تفرقه اندازی جهالت تعصب ، دیگر چیزی ندارید .
شاهد پشتون ، میرزا اسلم بیک ، سادات ، مراد نام کابلی نام همه شان متهم به دروغ گویی منافق و تفرقه انداز هستند
18 جنوری 2014, 10:43
ایرانی ها این نقاشی ها را امروزه با چشمهای گاو یا شتر مانند میکشند. اما خبر ندارند اگر همین چشم بادامی ها نمی بودند، فارسی این چنین پیشرفتی نمی داشت.
18 جنوری 2014, 12:06, توسط farhad
En ham yak mesale kochak , afghanistan sarzmin hama ast na marbot yak qwam wa nejad
18 جنوری 2014, 19:48, توسط دشمن میمون صفت ها
شخصیکه این نقاشی دیواری را گذاشته، فکر می کند که علی آباد شهر است در حالیکه جای دیوانه هاست. تاریخ را از عینک باستان پرستان ایران ملاحظه نکو، این ها را که تو اینجا ماندی از امپراطوری آشوری است از طرف ایرانی ها و یهود های سارق سرقت شده است. گردونۀ که زرتشت سوار است از آشوری سرقت شده است. ایرانی های کهنه پرست و مغرور و متکبر بی جا از اسلاف خویش چیزی نمانده که به آن افتخار کنند. یک عده میمون صفت های افغانستانی که چشم ها و اذهان شان به کلی فلج و مسموم ساخته شده است و کلۀ شان ا کاه پر اند و هر آنچه فاشیست های کهنه پرست ایرانی دیکته بکنند، نشخوار می نمایند و مانند شادی تقلید می کنند. بدا به حال شما بی ننگ ها.
18 جنوری 2014, 21:51, توسط farhad
او برادر جدی نشو و دشمنی ات را با شادی ها کنار بگذار چون انها هم با ما از یک نسل استند . اگر ثبوت کار داری برو تیوری داروین را بخوان. دوم اینکه عکس بالا از تخت جمشید است و اگر خودت کدام ثبوت داری که اینها را ایرانی ها دزیدی کرده اند لطفا انرا با ما شریک سازید .سوم اینکه افغانستان امروز خراسان دیروز و اریانایی کهن سرزمین همه اقوام بود و است . اگر شله استی و میگی که نی تمام پشتون ها تاجیک ها بلوچ ها نورستانی ها پشی ها و.... از اینجا نبودند و امده گی استند . ای حرف ات را قبول دارم . به شرط که دشمنی ات را با شادی ها کنار بگذاری
18 جنوری 2014, 21:51, توسط farhad
این هم عکس دوم
18 جنوری 2014, 21:52, توسط farhad
این هم عکس سوم
18 جنوری 2014, 22:30
آقاي سخا!
بفرماييد عبارات طبري را همراه شمارهء كتاب، رقم صفحه ومشخصات ديگر آن ذكر كنيد كه طبري مدافعان جنگهاي ضد اعراب را در محدودهء جغرافياي كنوني ، توركان معرفي كرده باشد. آيا واقعا درين ادعاي تان صداقت داريد
19 جنوری 2014, 13:03, توسط عماد
حالا می فهمم کار درستی میکنند که کابل پرس? را در ایران فیلتر میکنند. این یک سایت توهین کننده است از سردبیرش گرفته تا کامنت نویس ها اکثرا ادمهای قومگرا , متعصب و بی عقل هستند. به غیر از توهین کردن کار دیگری بلد نیستد. به قول معروف مال بد بیخ ریش صاحبش
19 جنوری 2014, 14:00
ایران دید از طریق مذهب نمیتواند چیزی در افغانستان بدست اورد، رفت سراغ نژاد!
20 جنوری 2014, 20:36, توسط lahlzad
Great work Mirhazar, If all this tadjik would see theier face in th emirror and be honest, they will know, that they are not aryans. It is absolutly clear, that Afghans especially Tadjiks are mixed with Mongols , turks and may be 1% ARyans. But anway I do not understand all this bullshit about Aryans. Is there any reaosn to be proud? Are we not all just humans?
Lahlzad
20 جنوری 2014, 23:50, توسط حقبین
به دقط محترم جان باز کامنت 16 جنوری 2014 ، شما تا اینقدر کورزهن هستی که فرق بین اوزبیک افغانستانی و مردم چینا را کرده نتوانی ؟؟؟ آیا حرارت تعصب زیاد کورت ساخته ست ؟؟؟ مینا تور های چاپ شده درکابل پرس تمامأ ازتیموری های هرات دهلی و بعضأ مغلی است .
21 جنوری 2014, 03:36, توسط غ. سخا
جواب یک پیام گذار بی نام!
18 ژانويه, 22:30
آقاي سخا!)
بفرماييد عبارات طبري را همراه شمارهء كتاب، رقم صفحه ومشخصات ديگر آن ذكر كنيد كه طبري مدافعان جنگهاي ضد اعراب را در محدودهء جغرافياي كنوني ، توركان معرفي كرده باشد. آيا واقعا درين ادعاي تان صداقت داريد)
ذکر کلیه " عبارات طبری " جواب را طولانی می سازد. اگر جدی باشید شما را به آدرس دقیق و مشخص می فرستم که بدون هیچ سرگردانی و مصرف صاحب هفده جلد تاریخ طبری و دیگر کتب سودمند و آموزنده می شوید. امیدوار هستم بعد از خواندن آن در قطار کسانی قرار نگیرید که از انعکاس مجدد آن در نوشته های خویش امتناع کردند و هنوز می کنند. یک نمونه از نوشتۀ زیر طبری را با نوشته های مورخان برجستۀ خویش مقایسه کنید و سپس اگر خودرا صادق و منصف و دارای شهامت می دانید با آشکار کردن نام خویش در مورد صداقت و عدم صداقت من و آن ها قضاوت منصفانه نمائید. سوءتفاهم نشود من کسی هستم که علاقه مند تاریخ و نه مثل ایشان مورخ! این هم شما و این هم نوشتۀ طبری!
طبری در صفحات 3664 – 3665 جلد هشتم " تاریخ طبری " چنین نوشته است:
« حجاج کس پیش عبیدالله بن ابی بکره فرستاد که با مسلمانانی که نزد تو اند با رتبیل نبرد کن و باز مگرد تا سرزمینش را به غارت دهی و قلعه هایش را ویران کنی و جنگارانش را بکشی و فرزندانش را اسیرکنی. و عبیدلله با مسلمانانی که ازمردم کوفه و بصره به نزد وی بودند حرکت کرد. سالار مردم کوفه شریح بن هانی حارثی ضبابی بود که از یاران علی بوده بود. عبیدالله سالار مردم بصره بود و امیر جمع نیز بود که روان شد و در ولایت رتبیل پیش رفت و ازگاو و گوسفند و اموال هرچه خواست گرفت و قلعه و حصارهایی را ویران کرد و برزمین های بسیار ازیرزمین آن ها تسلط یافت. یاران رتبیل که ترکان بودند سرزمینی پس از سرزمینی تخلیه کردند و مسلمانان پیش رفتند تا نزدیک شهرآن ها رسیدند که هجده فرسنگ با آنجا فاصله داشتند. یاران رتبیل گردنه ها ودره هارا بستند و مسلمانان را درروستاها رها کردند که درکارخویش فروماندند که پنداشتند که به هلاکت افتاده اند.» جریان این واقعه ( یعنی شکست و قلع و قمع لشکر اعراب به دست تورکان) در صفحات ( ۲۶۶۷-۲۶۶۸ ) جلد (ششم )ترجمهء تاریخ کامل تالیف ابن اثیر و صفحات (۹۵-۹۶)جلد (۲) ترجمهء تاریخ ابن خلدون نیزتوضیح گردیده است. در شرح فوق ملاحظه نمودید که:
— - یاران رتبیل تورکان بودند! --- یاران رتبیل گردنه ها و دره ها را بستند و مسلمانان را در روستا ها رها کردند!
1-توضیح جناب غبار درین باره!
درسال (697) حجاج مشهور والی عراق و فرمانده عمومی افغانستان مفتوحه، عبیدالله را درسیستان اعزام وبه فتح کابلستان مامورنمود، او دربست رسیده بود که کابل شاه به دفاع برخاست وعبیدالله را با همان تکتیک قدیم جنگی، در دهن دره های مهیب کوهستانی کش کرد، و باز از چهار جانب درحلقهء تنگی به سختی فشرد و ضربت آخرین را فرود آورد، عبیدالله چاره نداشت جز انکه هفتصدهزاردرهم بپردازد وخودش را نجات دهد. ( به صفحه 73جلد اول " افغانستان در مسیر تاریخ" مراجعه گردد.)
2—توضیح آقای حبیبی درین مورد!
در صفحه 221 " تاریخ افغانستان بعد از اسلام " تالیف آقای حبیبی آمده است:
با عبیدالله سپاه بزرگی بود، رتبیل با او حربی سخت کرد، و به دست لشکریان عرب گاو و گوسفند و خواسته های فراوان افتاد، و به نزدیکی های کابل رسیدند ولی لشکریان رتبیل به تدریج پس رفته و ایشان را به جایی رسانیدند، که برآمدن دشوار بود، واندر عاقبت عبیدالله به صلح راضی شد، تا به قول طبری و تاریخ سیستان و ابن اثیر هفتصدهزاردرهم ( وبه قول بلاذری صدهزاردرهم) را به رتبیل بپردازد....»
3- آقای فرهنگ درصفحه سی ونه تاریخ خویش درین باره مینویسد: درجبههء جنوبی نیروی عرب پس از قایم نمودن پایگاه عملیاتش در سیستان به استقامت کابل جلو رفت، اما به علت مقاومت سرسخت کابل شاهیان برهمنی به گشودن آن موفق نشدند و تقریباً دو سدۀ دیگری سپری گردید تا اینکه یعقوب لیث صفاری، بنیاد گذار اولین دولت آزاد بومی اسلامی در سیستان، کابل را به طور نهائی فتح نموده دین اسلام را در آن رایج ساخت.»
انصاف حضرات فوق الذکر را با انصاف مورخ زیر که خارجی است، مقایسه کنید.
پروفیسر مارکوارت در کتاب خویش " ایران شهر در جغرافیۀ بطلیموس " تحت عنوان " ترک ها در زابل " چنین می نویسد:
« بنابر نوشتهء طبری ( ج 2، س 1307، وقایع سال 79 هجری) جنگجویان" زنبیل" جملگی از افراد ترک بوده اند و براو بارها عنوان " پادشاه ترک ها" اطلاق میشده است.( طبری، ج 2 صص 1042-1103-1132 ) این گفته با گزارش " تانگ – شو " نیز مطابقت دارد... پادشاه ترک ها از نواحی مرزی سگستان و سه امیر نشین دیگر که به وسیلۀ یعقوب لیث کشته شدند، عنوان " زمبیل" ( زنبیل ) داشته است. » ( صص.158-159 ایران شهر...)
ابن اثیر مکالمهء دلچسپی را درصفحهء (۲۹۶۵) جلد هفتم خویش آورده است. درزمان فرمانداری اسد بن عبدالله برخراسان درسال ۱۰۶) هجری به حسن گفتند:
« ترکان با هفت هزارمرد جنگی برسرتو آمده اند. گفت: ایشان برسرما نیامده اند؛ ما برایشان تاخت آورده ایم وبرکشورشان چنگ انداخته ایشان را بردهء خود ساخته ایم.»
تا کنون هیچ یک از نویسندگان غیر تورک که همیشه از انصاف، صداقت و واقعیت داد می زنند جرئت و شهامت نکردند که حرف های فوق الذکر طبری و دیگران را در نوشته های خویش انعکاس دهند. اگر شما کسی را سراغ دارید مرا در جریان بگذارید. ده ها بی انصافی دیگری در مورد تاریخ تورکان صورت گرفته که باید یکایک آشکار گردد و خوانندگان با چهرۀ دوگانۀ این بی انصافان آشنا شوند.