صفحه نخست > دیدگاه > تاریخ ورود سادات ها به افغانستان

تاریخ ورود سادات ها به افغانستان

همان طورى كه قانون همه دنیاست، غنائم جنگى تعلق پیدا میىكند به آنكه جنگ كرده و فاتح است.از نظر اهل تسنن خمس منحصر است به غنائم جنگى;سرباز یا لشكرى كه در جنگ، غنیمتى به دست آورده است، چهار قسمتش را به خودش اختصاص میدهد و یك قسمت را بابت خمس میپردازد .
سيد طاهر نادری
يكشنبه 11 جولای 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

تمام ترجمه هاى اين مقاله : [فارسى] [فارسى]

همرسانی

بعد از کودتای كمونیستی هفت ثور 1357 ش،به وجود آمدن احزاب های مختلف اعم از شیعه وسنی ،دشمنان قسم خورده ملت افغانستان چاره به جز از اختلاف انداختن در بین ملت از آدرس طایفه های مختلف قومی ونژادی نیافتن وکمی بیشی در این تبلیغات های شان موفق گردیند که از جمله تبلیغات چی های گروههای چپ افراطی. بیشتر جوانانیکه گول چال ونیرنگ آنهارا خورده بودند، در خط اول این مبارزه قرار داشتند. از جمله كارهای ایشان می‏توان به هجمه فرهنگی به روحانیت و سادات و مذهب اشاره كرد

ورود سادات به افغانستان به دو دوره تعلق دارد . انفرادی و جمعی . دوری اول آن را از همان اوایل فتح سرزمینهای جدید به دست مسلمانان شاهد بوده ايم. که به طور مثال می توان به مهاجرت حضرت یحیی بن زیدشهید از نوادگان امام سجاد (ع) که در جوزجان (شمال افغانستان) مدفون است . و نيز از مهاجرت یکی از نوادگان محمد نفس زکیه به کابل اشاره کرد. اما تاریخ، ورود سادات به طور گسترده به افغانستان را به زمان سركوب قیام سربداران در بیهق یا همان سبزوار (737 ـ 788 ق) – این شهر اکنون در شرق ایران قرار دارد - باز می‏گرداند. هنگامی كه آن قیام سركوب شد، به شیعیان بیهق فشار بسیاری وارد آمد. پس از آن عده‏ای ازبزرگان سادات سبزوار در جستجوی محلی امن برای زنده گی خودواقارب خویش شدن. آنها جای را پیدا کردند که مردمانش همه از دوستداران اهل بیت وشیعه مذهب وهم مردمان سرسخت، جنگ آور بودن.مناطق هزاره جات را به این دلایل بیشتر سادات ها برای محلی زندگی شان اختیار کردند. به آنجا کوچ کردن .و مردمان آن ديار نیز از ایشان به نحوی شايسته و درخور استقبال نمودند و حتی به ایشان منازل و زمینهای زراعتی بخشیدند.
از میان بزرگان ساداتی كه به افغانستان مهاجرت كردند، میتوان به این بزرگواران اشاره كرد:
1. میر سید علی یخسوز و خانواده‏اش در بامیان.
2. سیدشاه قباد ولی و خانواده‏اش در سنگلاخ.
3. شاه سید بابا در شرق هزاره‏جات، ما بین جلریز و تكانه.
4. سید یحیی شاه قلندر و برادرش در منطقه وردك.
5. سید بابا حسن ابدال در جنوب هزاره‏جات، نزدیك به قندهار.
سید شاه قباد ولی و سید شاه برهنه و میر سید علی یخسوز، مریدان فراوانی در میدان وردک و بامیان پیدا كردند و هم اكنون نیز مزار آنان همچون زیارتگاهی برای اهالی منطقه به شمار می‏رود. سید دیگری كه قبر وی اكنون به صورت زیارتگـاهی در بلخاب میباشد، سید مراد علی، ازنوادگان شهید یحی بن زید شهید است، از اجداد شهید سید اسماعیل بلخی است.

عامل اصلی كه باعث جذب سادات از سبزوار به مناطق هزاره‏جات شد، چنین که در بالا تذکرگردید .اشتراك عقاید مذهبی (شیعه بودن هزاره‏ها) بود. اما متأسفانه در سالهای اخیر، موجی منفی در قبال مسئله سادات در افغانستان ایجاد شده است.
بعد از کودتای كمونیستی هفت ثور 1357 ش،به وجود آمدن احزاب های مختلف اعم از شیعه وسنی ،دشمنان قسم خورده ملت افغانستان چاره به جز از اختلاف انداختن در بین ملت از آدرس طایفه های مختلف قومی ونژادی نیافتن وکمی بیشی در این تبلیغات های شان موفق گردیند که از جمله تبلیغات چی های گروههای چپ افراطی. بیشتر جوانانیکه گول چال وفریب آنهارا خورده بودند، در خط اول این مبارزه قرار داشتند. از جمله كارهای ایشان می‏توان به هجمه فرهنگی به روحانیت و سادات و مذهب اشاره كرد
اینان متأسفانه با تبلیغات گسترده‏ای كه در این خصوص از طرق مختلف، نظیر سخنرانی و پخش اطلاعیه، چاپ نشریات با كیفیت عالی و با استفاده از قدرتی که در بیان ادبی این مسائل داشتند ، در این امر موفقیت‏های بسیار به دست آوردند. ضعف فرهنگـی حاكم بر شیعیان افغانستان و اعمال مدیریتهای ناصحیح برخی از رهبران و فرماندهان مجاهدین ـ خصوصاً در عزل و نصبها در مراكز قدرت شیعیان ـ باعث تشدید این مسئله شد. با توجه به این امر بر ماست كه با شناخت صحیح این مسئله در جهت رفع این فتنه خطرناك بكوشیم و جامعه دردمند و رنج کشیده مان را از افراط و تفریط در این خصوص باز داریم.
حمله به ارزشهای دینی و اعتقادی آغاز شد و در این جریان سادات ها که مرکز ثقل وحدت مسلمانان افغانستان به حساب می آمد بیشترین حملات متوجه آنها بود.بیشترین شعارهای که آنها در تبلیغات های شان استفاده کردندودر ذهن مردم سئوالات را ایجاد کردند مسئله خمس به سادات ها و ذکات به مردم عام میباشد. در این راستا من برایم واجب دانستم تا حدی معلومات که داشتم ونیز معلومات های را جمع آوری کردم. امروز خواستم تا از سایت خوب اجتماعی کابل پرس? به روشن کردن این مسائل بپردازم، امیدوارم بر راستای اتحاد، برادری،وبه تحمل همدیگر به ملت رنجدیده افغانستان کمک کرده باشم.
درباره خمس
خمس در قرآن کریم:
و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساكین
و ابن السبیل ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان یوم التقى الجمعان و الله على كل شىء قدیر.
خمس در نزد اهل تسنن، یك مسئله بسیار فرعى و كوچك است، یعنى از فروع جهاد است.
ما در اسلام جهاد داریم و در برخى از جهادها یعنى آن جهادهایى كه علیه یك فرقه باغیه از خود مسلمین نیست بلكه جهاد با كفار است، قهرا همان طورى كه قانون همه دنیاست، غنائم جنگى تعلق پیدا میىكند به آنكه جنگ كرده و فاتح است.از نظر اهل تسنن خمس منحصر است به غنائم جنگى;سرباز یا لشكرى كه در جنگ، غنیمتى به دست آورده است، چهار قسمتش را به خودش اختصاص میدهد و یك قسمت را بابت خمس میپردازد .
معتقدند كه در زمان پیغمبر باید به دست پیغمبر برسد، در زمان خلفا به دست خلفا، و بعد به دست ولى امر مسلمین، آن كسى كه بالفعل حكومت مسلمین را[در دست] دارد.حالا كه به دست او آمد به چه مصرفى برساند و چگونه تقسیم كند؟
مىگویند از این شش موردى كه ذكر شده است:
لله و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساكین و ابن السبیل ،
خدا، تشریفى استیعنى به اصطلاح جدى نیست، براى احترام ذكر شده نه اینكه واقعا غرض این است كه یك سهمى هم به نام خدا باشد.بعد مىگویند بنابراین خود این یك پنجم را باید پنج قسمت كرد، یك قسمتبه نام پیغمبر، یك قسمتبه نام ذى القربى، یك قسمتبه نام یتیمها، یك قسمتبراى مسكینها و فقرا و یك قسمتبراى از راه ماندگان.
حال بعد از وفات پیغمبر اكرم تكلیف چیست[و سهم ایشان را]به چه كسى باید داد؟
بعضى میگفتند سهم پیغمبر ساقط میشود و آن را به چهار طبقه دیگر باید داد.
برخى دیگر میگفتند سهم پیغمبر را باید نگهدارى كرد تا به دستخلیفه وقت برسد.یك چنین چیزى
.به هر حال مطابق آنچه اهل تسنن مىگویند، خمس یكى از فروع جهاد است و اهمیت چندانى ندارد
ولى در مذهب شیعه خمس خودش حكمى است اصیل در عرض جهاد.
لهذا مطابق مذهب شیعه فروع دین ده تا است:
نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، تولى و تبرى.
آیه انفال سه سهم از شش سهم به نام خدا و پیغمبر و امام است كه باید صرف مصالح كلى و عمومى بشود.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
خمس و زکات چیست ؟
در هفت چیز خمس واجب مى شود:
1/منفعت کسب ; یعنى مالى که انسان از طریق تجارت یا صنعت و یاکسب هاى دیگر به دست مى آورد, ازمخارج سال او و عیالش زیاد بیاید.
گنج ; مالى است که در زمین یا درخت یا کوه و یا دیوار پنهان باشد کسى آن را پیدا کند /2
3/معدن ; اگر از معدن طلا یا نقره یا مس یا سرب یا آهن یا نفت یا زغال یا سنگ یا فیرزه یا عقیق یانمک و یامعدن هاى دیگر چیزى به دست آورد و به مقدار نصاب باشد.
4/مال حلالى که مخلوط به حرام باشد. اگر مال حلال به گونه اى با مال حرام مخلوط شود که انسان نتواند آن هارا از یکدیگر تشخیص دهد, باید خمس تمام مال را بدهد.
جواهرى که به واسطهء فرورفتن در دریا به دست مى آید. /5
.6/غنیمت : اگر مسلمانان به امر امام(ع)با کفّار جنگ کنند و غنایمى در جنگ به دست آورند
7/زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد. کافر ذمّى به کافرى گفته مى شود که به صورت اقلیت در کنار مسلمانان زندگى مى کند و شرایط ذمّه را پذیرفته است
8/خمس (یک پنجم ) چیزهایى که ذکر شد, مال امام(ع)است که باید تحویل او گردد. در عصر غیبت تحویل فقیه جامع الشرایط مى شود .
خمس دو نصف مى شود: نیمى به عنوان سهم سادات که با اجازهء فقیه مى توان به سادات فقیر داد و نیم دیگر به عنوان سهم امام(ع)که فقیه جامع الشرایط طبق صلاحدید براى ارتقاى حوزهء علمیه و امور خیریهء دیگر مصرف مى نماید.( توضیح المسائل مراجع , ج 2 ص 13ـ 59
زکات بر نُه چیز واجب است:
گندم , جو, خرما, کشمش , طلا, نقره , شتر, گاو و گوسفند.
اگر کسى مالک یکى از این نُه چیز باشد, با شرایطى باید مقدارى را که در اسلام معیّن شده
به یکى ازمصرف هایى که دستور داده اند برساند
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
فلسفه خمس چیست؟ چرا خمس را باید به سید فقیر داد؟ چرا بین فقرا تبعیض وجود دارد؟
خمس و زکات از مالیات های اسلامی هستند که به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه‌ مالی حکومت اسلامی وضع شده است.
«میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی
جامعه‌ اسلامی محسوب می شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می باشد،‌
ولی خمس از مالیات هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است،‌ یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می شود.
محروم بودن سادات از دست یابی به ، زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن
خویشاوندان پیامبر(ص) از این قسمت است تا بهانه ای به دست مخالفان نیافتد
که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است،‌
ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند.
در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست،‌ بلکه یک نوع کنار زدن آنها،
به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می باشد.
تفسیر نمونه، ج 7، ص 184
آیا می توان باور کرد که اسلام برای از کار افتاده ها و ایتام و محرومان غیر
بنی هاشم فکری کرده باشد و از راه زکات مخارج سال آن ها را تأمین کرده باشد،‌
ولی نیازمندان بنی هاشم را بدون هیچ گونه تأمین رها سازد؟
پس قانون خمس هیچ گونه امتیاز طبقاتی برای سادات ایجاد نمی کند و از نظر جنبه های
مادی هیچ گونه تفاوتی با زکات که برای سایر فقرا است ندارد، «در حقیقت دو صندوق وجود دارد:
صندوق خمس و صندوق زکات
هر کدام از نیازمندان تنها حق دارند از یکی از این دو صندوق استفاده کنند آن هم به اندازه مساوی،
یعنی به اندازة‌ نیازمندی یک سال.
تفسیر نمونه، ج 7، ص 183
فقرای غیر سادات از صندوق زکات و فقرای سادات از صندوق خمس بهره مند می شوند.
نیازمندان سادات حق ندارند چیزی از زکات مصرف کنند.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
آیا فقه شیعه براى سادات امتیاز قائل شده است؟
در فقه ما شیعه اینطور است كه خمس در واقع شش سهم میشود:سهم خدا، سهم پیغمبر، سهم ذى القربى یعنى سهم شخص امام
یا به اصطلاح سهم امام، و سه سهم دیگر كه به آن میگویند سهم سادات;یتیمها و فقیرها و درماندگان سادات.
این سؤال را خیلى از امروزیها میكنند به دو صورت.
سوال اول
یكى اینكه مىگویند چرا اسلام چنین دستورى داده؟آیا این یك نوع امتیاز نیست كه اسلام براى فرزندان و خویشاوندان پیغمبر قائل شده و حال آنكه قوانین اسلام هیچگونه امتیازى را نمیپذیرد.
این یك امتیاز اقتصادى است و امتیاز بزرگى هم هست.گذشته از این، اصلا چرا-مطابق فقه شیعه حساب سادات را از غیر سادات جدا كردهاند؟
میگویند فرض كنیم همه مردم دنیا مسلمان شده اند و میخواهند خمس بدهند(زمان حضرت حجت، مسلم همین طور خواهد بود)یعنى یك پنجم اضافه درآمد خود را بدهند.این، سر به بودجه اى میزند كه هیچ كشورى حتى آمریكا كه ثروتمندترین كشور دنیاست، بودجه اش این مقدار نخواهد بود.شما میگویید نصف این پول را به عنوان سهم امام صرف مصالح كلى مسلمین كنید و نصف دیگر را به سادات بدهید.
اگر همه سادات دنیا را جمع كنند و این مقدار پول را به آنها بدهند، در عرض یك سال
هر كدامشان میلیاردر خواهند شد، چه رسد به اینكه هر سال این كار انجام شود.
حتى همین تعداد شیعه اى كه اكنون در دنیا هستند، اگر بخواهند خمس شان را بدهند و
نصف آن را به سادات بدهند، پولى كه به سادات داده میشود بودجه عظیمى را تشكیل میدهد.
همه سادات هم كه فقیر نیستند;در میان آنها عدهاى ثروتمند هستند كه خودشان باید خمس بدهند.
پس این بودجه كلان تكلیفش چیست؟
و آیا این، امتیازى استبراى سادات؟

به علاوه اگر یك مسئله دیگر را در نظر بگیریم اشكال، شكل دیگرى پیدا مىكند
.آن مسئله این است كه
وقتى ما رساله ها را میخوانیم و روایات و فقه شیعه را مطالعه میكنیم مىبینیم به ما میگویند
خمس را به هر سیدى نمیشود داد، به سیدى میتوان داد كه شرایطى دارد از قبیل اینكه متجاهر
به فسق نباشد، در راه فسق پول خرج نكند، علاوه بر اینها فقیر باشد یعنى نه واقعا ثروتى داشته باشد
كه از آن ثروت بتواند زندگى بكند، و نه قدرتى داشته باشد كه با آن قدرت بتواند كار كند.
پس اگر سیدى در قدرت و توانائیش هست كه به اندازه یك زندگى متعارف و معمولى-البته مقرون
به قناعت نه مقرون به اسراف-برود كار و كسب بكند، نمیشود به او خمس داد.
پس تمام ساداتى كه ثروتمند یا قدرتمندند، به آنها هم نمیشود خمس داد.
باقى میماند یك عده سادات فقیر كه تعدادشان بسیار كم است.
در اینجا اشكال دیگرى پیدا میشود و آن اینكه میگویند به هر فقیر غیر سید اگر خواستید زكات بدهید،
مىتوانید یكدفعه آنقدر بدهید كه او را غنى بكنید.به عبارت دیگر شخصى سید نیست ولى فقیر هست
.پولى غیر از خمس مثلا زكات وجود دارد.آیا ما مىتوانیم یكجا به این شخص مثلا صد هزار افغانی بدهیم
در صورتى كه خرج سالانهاش فقط ده هزارافغانی است، و نود هزارافغانی دیگر را براى خودش سرمایه قرار میدهد؟بله میشود داد.
به سید چطور؟
آیا میشود به یك سید، یكجا به مقدارى خمس داد كه هم خرج سالانهاش بگذرد
و هم بقیه را براى خود سرمایه قرار دهد؟
میگویند: نه.
این سختگیرى در مورد سادات نیز هست كه آنكه خمس میگیرد باید مثل آنها كه زكات مىگیرند
فقیر باشد.
سختگیرى علیحدهاى در مورد سادات هست و آن اینكه فقط به اندازه خرج سالش مىتوان به او داد،
نمیشود او را با پول خمس غنى كرد.پس ما به به نبست دیگرى گرفتار شدیم.تا حالا میگفتیم
اگر مردم دنیا خمس بده باشند و خمسها را به سادات بدهیم اینها میلیاردر میشوند.
یكدفعه به این دستور برخوردیم كه خمس را به سادات ثروتمند یا قدرتمند ندهید، به فقیرشان بدهید،
آن هم به اندازه خرج سالش.پس این بودجه خمس اصلا مصرف ندارد.
ما چگونه آن را به مصرف برسانیم؟
بنابراین اینكه گفته اند خمس را براى سید قائل شدن امتیاز است،
معلوم شد امتیاز نیست زیرا میگوید خمس را به سید فقیر بدهید، به علاوه سختگیرى هم شده است
كه از خرج سالش بیشتر ندهید.ولى اشكال به این صورت براى ما باقى میماند كه این بودجه كلان
را اسلام براى چه مصرفى معین كرده است؟
ائمه به ما جواب داده اند كه اصلا معنى اینكه در این آیه گفته شده است
سهم خدا، سهم پیغمبر، سهم ذى القربى، سهم یتیم، سهم مسكین و سهم ابن السبیل،
این نیست كه بروید خمس را میان اینها تقسیم كنید.اینها گویى نامزد این سهام شده اند.
ریشه و اساس خمس این است كه باید به دست پیغمبر برسد و بعد از پیغمبر هم به دست امام برسد:
پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تكفل میكنند.اگر احیانا زمانى بود كه خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تكفل كرد
. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تكفل میكنند، باقیش را به مصرف مصالح عامه میرسانند
.پس در واقع آن مقدارى كه زائد بر مصرف سادات فقیر است نیز تعلق دارد به مصالح عمومى مسلمین
این است كه اگر چه در زمان ما سید فقیر زیاد است و زیادتر از سادات فقیر، خمس بده وجود دارد،
ولى بعضى از علما احتیاط میكنند و میگویند سهم سادات را بدون اجازه مجتهد و حاكم شرعى ندهید،
روى همین حساب كه ائمه گفته اند:
له ما فضل و علیه ما نقص یعنى سادات باید در كفالت امام یا نایب امام باشند، اگر خمس كسر آمد [امام یا نایب امام]باید از جاى دیگر بدهد، و اگر زیاد آمد، به آنها نمیدهد، صرف مصالح عامه مسلمین میكند.
بنابراین اشتباه است كه كسى خیال كند بنابر مذهب شیعه، بودجه كلانى را براى سادات قرار داده و خواسته اند سادات را به این وسیله پولدار بكنند.
از غیر بودجه خمس میشود غیر سید را ثروتمند كرد اما از بودجه خمس كه به سید میدهند،
به هیچ وجه جایز نیست آنقدر به او داد كه از حد زندگى عادى و سالانه اش بیشتر باشد،
و این مثل عوامانه كه «به سید خمس میرسد و لو اینكه ناودان خانه اش طلا باشد» دروغ است.
خیر، به سید خمس نمیرسد و لو اینكه ناودان خانه هم نداشته باشد، اما به شرط اینكه قدرت كار داشته باشد
و بتواند كار كند و زندگیش را اداره كند.
آنچه اسلام و فقه ما میگوید، آنچه كه در رساله ها نوشته اند همین است كه عرض كردم نه غیر این.
پس بنابر مذهب تشیع كه دایره خمس خیلى وسیع است، اشكال امتیاز اقتصادى سادات مطرح است و عرض كردیم ائمه ما به آن جواب قاطعى دادهاند كه به اصطلاح معروف اگر در خمیر مو بپالی بازهم نمی توانی اشکال پیدا کنی.
سوال دوم
باقى میماند یك سؤال دیگر، و آن اینكه بسیار خوب، امتیاز اقتصادى براى سادات نیست ولى چرا اسلام یك حساب مخصوصى براى سادات باز كرده؟مثلا یك شركت، از راههاى مختلف درآمدى دارد.
در مقابل، مصرفهاى مختلف هم دارد.قهرا وقتى كه این شركت بودجه خود را تنظیم میكند، هر مصرفى را از یك درآمد خاص تامین بودجه میكند و اگر بخواهند مصرفى را از یك بودجه دیگر تامین نمایند، باید یك علت و ملاكى داشته باشد.حال ما قبول كردیم كه براى سادات امتیاز اقتصادى در كار نیست ولى یك امتیاز روحى و روانى یا بالاخره یك اختصاص كه هست، و آن اینكه سادات فقیر اختصاصا باید تحت نظر پیغمبر یا امام یا نایب امام اداره بشوند.زكات غیر سید به سید نمیرسد و اینها فقط از خمس میتوانند استفاده كنند.این جدائى براى چیست؟
عنایت اسلام به حفظ سلسله نسب سادات در اینكه در اسلام بعضى احكام داریم كه از مختصات سادات است شكى نیست، و این نشان میدهد كه اسلام میخواهد سلسله نسب سادات، این نژاد، مشخص باقى بماند.
به نظر ما در اسلام بیش از این عنایتى نیست كه اولاد پیغمبر با دیگران مخلوط نشوند
به شكلى كه نسبشان گم بشود.
مانعى ندارد كه با دیگران ازدواج بكنند، سید از غیر سید زن بگیرد یا غیر سید از سید زن بگیرد، ولى اسلام میخواهد نسبشان را از ناحیه پدران ثابت نگاه دارد
.در نتیجه یك احساس روحى در افراد پیدا میشود، میگوید من از اولاد پیغمبرم، من از اولاد على بن ابى طالب(ع)هستم، من از اولاد حسین بن على(ع)هستم، اجداد من در گذشته چنین بودند،
داراى چنین فضیلتهایى بودند.
این امر سبب میشود كه طبقه اى از مردم، عامل نژاد، محركشان بشود به سوى اسلام،
نه براى كسب یك امتیاز اقتصادى بلكه براى اینكه در راه اسلام فعالیتبیشترى بكنند.
و شاید ژنهایى كه به وراثت میرسد، كم و بیش در بسیارى از نسلها ظهور میكند.
و تاریخ هم نشان داده است كه سلسله جلیله سادات و بالاخص علویین سادات، از صدر
اسلام تا عصر حاضر، یك رگى در وجودشان وجود داشته كه اینها را بیشتر از دیگران به حمایت از اسلام برمیانگیخته است.
اكثر قیامهاى مقدس دوره امویها و دوره عباسیها توسط علویین صورت گرفته است.در دورههاى بعد هم،
در میان طبقات مختلف علما، حكما و ادبا، افرادى كه از پیغمبر نسب میبرده اند،
به نسبت، از سایر افراد در راه اسلام فعالتر بودهاند.
زیرا غیر از آن خاصیت طبیعى[اسلام] كه بالطبع آنها را برمیانگیخته است، این حالت روانى كه احساس میكرده اند ما اولاد پیغمبر هستیم و از دیگران اولویت داریم به اینكه زنده نگهدارنده این دین و
عمل كننده به این دین باشیم، اینها را وادار میكرده است كه در حمایت اسلام بیشتر بكوشند.
با اینكه نسبت تعداد سادات به عموم مردم، درصد ناچیزى را تشكیل میدهد، ولى وقتى كه به حوزه هاى علمیه نگاه میكنیم، مىبینیم كسانى كه به فكر میافتند بیایند طلبه شوند و تحصیل علم بكنند،
شاید یك ثلثشان سید هستند.همان احساس سیادتى كه میكنند، آنها را بیشتر وادار به این كار میكند.
در عصر حاضر مىبینید تمام مراجع تقلید سید هستند.
كتاب: آشنایى با قرآن جلد 3 صفحه 61 نویسنده: استاد مرتضى مطهرى .
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
سید طاهر نادری .

گالری عکس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • درود به مدیر محترم وبسایت و همه خوانندگان محترم

    آیا تا به اکنون فکر کردید که چرا این لقب سید (آقا، سرور، رئیس) به کسانی که از نسل عرب هستند داده شد؟
    این لقب هم از خودخواهی و خودبزرگ بینی اعراب سرچشمه گرفته است. چنانچه وقتی در 1400 سال پیش در کشور ما، عرب متجاوزی سوار بر اسب و یا پیاده از محلی تیر میشد، شخص غیر عربی که سوار بر اسب و یا چهارپای دیگری بود، باید از آن برای احترام به این عرب به اصطلاح (آقا، سرور و رئیس) پائین میشد تا این جانور دو پا از آن محل عبور کند!!

    سید کسیت؟

    حقیقت امر این است که محمد پیغمبر اسلام اصلا فرزند ذکور (بچه) نداشته تا از نسل آن به اصطلاح آقا و سروری بجود آید!!!!

    همانطور که خودتان میدانید از نسل فرزند مؤنث (دختر)، کسی سید محسوب نمیشود. بنابراین این سادات از کجا آمده اند؟ آیا قبول این موضوع مشکل نیست؟ قضاوت عادلانه را به عهده شما دوستان و هموطنان میسپارم.

    با احترام

    • جاوید خان!

      یک کمی تند رفتی . این ( سید ) های افغانستان از ترس و وحشتی که جهنم خدا برای انها خلق نموده است و از طرف دیگر به خاطر فرار از دست وحشت و بربریت حاکمان ظالم چون نادر خان و امیر عبدالرحمن خان که تیل داغ مینمودند و ناخن میکشیدند و یا بچه سقو که سر گردنه به قابوی فقرا و مزارع و دهقانان نشسته بود , جای برای باز ستاندن حقوق خود ند اشتن به جز همین مراجع موهومی که بدان متوصل میشدند و از انها مراد خود را میخواستند . این سیاست بازی و یا میارزه توسط احزاب چپ و نیمه چپ از راه های مختلف تازه گی ها فیشن شذه است و زمانی که مثلاء شخصی ( به جای رسیده ) " لنگر " گرم میکرد و فقرا را غذا میداد . . سواد سیاسی مردم به همان اندازه بود نه این که " فود بانک" باید برای شان باید باز میکردند و یا سوشل ولفر میداشتند و یا امثالهم . . اسلام به ترویج فلاسفه و یا درس های از اجتماعیات که بداخل افغانستان رخنه نکرده بود . میگن پسر هفده ساله عرب در یک دست شمشیر داشت و بدست دیگرش قران بود . اگر کسی قران را قبول نمیکرد سرش را میبرید . تو جاوید خان پدر خانواده ضعیف البنیه از نگاه اقتصادی هستی که در مزرعه خان و یا اربابی کار میکنی . اگر عربی شمشیر را به گردن پسر تو بگذارد و از تو بخواهد که اسلام را قبول کن ورنه سر بچه ات را میبرم ؟ چه جواب خواهی داشت . فوراء اسلام قبول میکنی . . . بدین طریق از مردمان کشور ما هزاران سید طاهر نادری درست نمودند . یاد تان باشه که اکثر نویسنده گان مانند فولاد وند ویا الله دال فک ویا شایگان نظر به فیشن زمان مردم خود را به جای اسلام توهین میکنند . این یک نوع ( زورش به نعل نمیرسه به میخ میزنه ) است . مثلاء در تاریخ دیده اید راجع به ازدواج یک دختر ایرانی با امام حسین من حدس میزنم که برای که ایرانی ها را توهین کرده باشند میگن که شهبانویه را منحیث کنیز به شام و کوفه برده با امام حسین ازدواجانیدن . ولی سوال این است که یزد گرد که میتواند از معرکه جنگ فتح الفتوح با هشتصد نفر عسکر خود بیرون برود . . نمیتواند خانواده خود را از شهر بیرون بفرستد قبل از اینکه جنگ شروع شود و یا در نیمه های جنگ وقتی فهمیده بود که در باخت است . و سازش های دیگر که من در ان نمیگذارم خودم را بغلطانم . ولی ایرانی در چندین مراحل تاریخ میتوانست زنده کشور خود را از دست تازی ها نجات بدهد , که نتوانستند و یا نخواستند ویا هنوز مردم ایران به ان مقام شعور و دانش سیاسی نرسیده بودند و یا از درون رهبران چب ایران را اخوند ها خریده بودند و یا ذهناء نهضت چپ ایران اخوند مابانه میفکرید . . که برای اخرین بار با اشتباهات مککرر خود ایران به سیاهچال انداخته اند و حالا به سر سر خود میزنند و ایران ایران میگویند .

  • هنوز سر وقت است با دادن هزار ها کشته از 1400 سال بدین طرف باید ما هر چه زود تر استین ها را بر بزنیم و دین عرب های تازی و شاش شتر خور را به موطن اصلی شان که همان بیابان های عربی است بر گردانیم .... میدانید چیست .. اصلاء این دین عربی به زور شمشیر به افغانستان امده است و باید هم به زور شمشیر از افغانستان بیرون شان کرد .

  • اصلاء خدا چرا از میان بت پرستان در حالیکه دین های بر حق خودش پا بر جا بود یک عرب که شب تا صبح در پای سنگ های بی جان میخوابید و زباله های اسپ های تاجران یمن و مصر را از دور کشتار خانه ابرهیمی جمع میکرد . . در حالیکه سواد " پای دو حمام خیر خانه " کابل را نیز نداشت بر پیغمبری انتخاب نمود .

  • اگرکسی به دین خود اعتماد ندارد همین بس است:

    پس معلوم نیست که نکاح پدر جان ومادر جانش را که خوانده؟

    www.adalatkhahanafg.blogspot.com

  • جناب سید نادر طاهری !

    اخر امدید به اصل و نصب عربیت و تازی بودن خود . قبل ازامدن اسلام بربری و انسان کش نکاح پدر جان و مادر جان شما را کی میخواند ؟؟؟ اصلاء مسایل اجتماعی و انسانی را عربها از کشور های ایران و افغانستان و هندوستان یاد گرفته با خود بردند ورنه عرب تا حالا از زایدن اولاد زنانه شرم دارند و در زمان محمد دختر های خود را زنده بگور میکردند و در قران از زن به مقایسه شتر و مزرعه برای مرد ها یاد گردیده است . امروز فحاشی که در دنیای عرب و یا اسلام در خفا وجود دارد در هیچ کجای دنیا نیست . در ایران اسلامی و حسنه عشری شما از دختر 6 ساله تا زن 70 ساله مورد تجاوز انواع و اقسام اقوام و خویشاوندان از جمله برادر با خواهر و مادر با پسر و پدر با دختر رواج پیدا نموده است . انگلک به معقد نمودن زن ها و پسران نو بالغ از موهبات دولت اسلامی ایران در هر ایستگاه قطار زیر زمینی و داخل قطار های شلوغ ساعات عصر و صبح چنان زیاد است که نگو و نپرس . ما از شما میخواهیم افغان باشید ولو خدای موهوم را قبول داشته باشید . ما در افغانستان هندو سیک یک یهودی نیز داشتیم و داریم و هیچگا در حریم زنده گی شخصی این مذاهب اقلیت کسی داخل نشده بود تا اینکه شاگردان اسلام محمدی بت های تاریخی بودا را در حقیقت به حکم جنرال اسلم بیگ و جنرال حمید گل تباه نمودند و شروع به جزیه گرفتن از اهل هنود کابل نمودند . تا اینکه مطابق پلان کشور را بدست امریکا باداران اصیل شان تسلیم نمودن و حالا ان مسلمانان ناب محمدی که نیم افغانستان را بر نیم دیگر افغانستان مسلمان تر میدانستند به دره ها و کوه های وزیرستان جای خوش نموده اند و ما مانده ایم و این خانه های سوخته و عالمی از بیوه ها و یتیم ها و مردان بی روزگار . اسلام توسط رهبران سر شناس خود مانند علی و حسین و عمر و ابوبکر هنوز که هنوز است از کشته ما پشته میسازد . هنوز شما پی روان عرب های تازی از مرده گان برای خوشنودی زنده گان طلب کمک مینماید . حالا بزور خود را اولا محمد قلم داد نموده میخواهید از بی کاری و بی روزگاری ( اما زادهء ) بر پا نماید تا چند تنگهء به جیب خالی شما سرازیر شود در حالیکه جناب فهیم خان بر شما واضح ساخت که محمد اولاد نرینه نداشت که از او شما سید بسازید . . . پس ببندید این بازار مکاره و کارنیوال اسلامی را ایمان بیاورید به کلتور افغانی و قوم خود .

    • درود به دوست فرهیخته جناب Casio

      از روشنگری شما بسیار زیاد تشکر. امیدوارم آقای سید نادر طاهری از سخن من آزرده نشوند. اما حقیقت تلخ است. اولا همانطور که در بالا ذکر کردم و دوست گرامی ام جناب کاسیو کامل نمودند، سید وجود خارجی ندارد، مگر اینکه اولاد عرب را سید بنامیم. چون اعراب وحشی، بسیار زیاد جنایت و تجاوز کردند. به نظر من، کسانی که خود را سید میدانند، باید خجالت بکشند و تجاوز اعراب تازی را دوباره یادآوری نکنند. من چندین سید را میشناسم که به خرد بازگشتند و اسلام جنایتکار را ترک نمودند. آنان فهمیدند که سید وجود خارجی ندارد و مغلطه ای بیش نیست. همانطور که گفتم، کسی که خود را سید میداند، در حقیقت خاطره تجاوز اعراب وحشی و تازی را تائید و یادآوری میکند!! تصور کنید که ما و شما در خانه هایمان در استراحت هستیم و ناگهان چندین آدم وحشی با زبان عربی به خانه ما و شما حمله میکنند و زن، دختر و بچه را جدا کرده و پدر ما که پیر است سرش را میبرند و من و شما را یا میکشند و یا همرا زنان و دختران و بچه ها به مدینه میبرند. البته اطفال مذکر را اخته میکردند تا برای زنانشان مشکلی پیش نیاید. بلی، آنان را در مقابل چشم ما به بازارهای مدینه میبرند تا اعراب عیاش متجاوز به آنان تجاوز کنند. آیا اگر خود را در چنین موقعیتی قرار دهید، حاضر میشوید این دین جنایتکار و کثیف را قبول کنید؟ دین اسلام با زور شمشیر به ما تحمیل شده و نی با احترام.

      در قرآن (تازینامه) نوشته شده که غنیمت بدست آمده در جنگها را با الله قسمت کنید. زنانی را که به غنیمت میگیرید، بر شما حلال است. این آیات الله (که نوشته خود محمد و سلمان فارسی است) باعث شد تا زنان و اطفال ما در بازارهای برده فروشی مدینه حراج شوند.
      آنوقت شما با افتخار میگوئید که سید هستید؟ ما آقا و سرور و رئیس لازم نداریم. ما خودمان آقای خودمان هستیم. ما به عرب تازی و تخم عرب اجازه نمیدهیم که خود را بهتر از ما بداند و آقا و سرور ما باشد.

      ادامه این سخن را به جناب طاهری میسپارم تا خودشان مطالعه و تحقیق کنند.

    • آقای نادری

      از ارسال ایمیلهای شخصی تان تشکر. اما فکر میکنم ما به نتیجه ای نخواهیم رسید و شما اصرار دارید که مرغ یک لنگ دارد! من به نسل دوم و سوم کاری ندارم، فقط آن چیز که برای همه معلوم و آشکار است، این است که وقتی میگویند سید اولاد پیامبر، یعنی پیامبر فرزند مذکری داشته و از نسل او تازیان دیگری بوجود آمده. من نمیتوانم هرچیزی که شما از آخوندها میشنوید و نوشته میکنید قبول کنم. حقیقت امر این است که از طرف دختر، کسی سید نمیشود. لطفا بحث سید را خاتمه دهید. من تا حدودی بطور واضح برایتان شرح دادم، اما نمیدانم شما چرا آنقدر اصرار دارید که تازی باشید. وقتی خودتان اصرار دارید که تازی باشید، من چکار میتوانم انجام دهم؟ جز اینکه از شما خداحافظی کنم، اما اگر باز هم مایل به گفتگو هستید، من به شما خوش آمد میگویم، اما شاید از دست من ناراحت شوید، چون حقایقی درباره اسلام است که شما را ناراحت میکند. این دینی که برایتان به ارث یا میراث رسیده، برایتان بسیار شیرین است، احتمالا یا بخاطر ترس از الله است و یا بخاطر بهشتی که الله و محمد به شما بشارت داده اند: بهشتی با حوریان 12 متره و غلامان (پسر بچه) خوش صورت و جوان! و شاید هم جوی های شراب و غیره؟ بهر حال من به شما وبسایتی معرفی کردم که جواب تمام سوالهای شما را با مدرک و اسناد موثق میدهد. لطف کنید و به این وبسایت مراجعه کنید تا اسلام متجاوز خود را بیشتر بشناسید. باز هم میگویم، اگر با منطق و بدور از تعصب با من گفتگو میکنید، من به شما خوش آمد میگویم، اما اگر بخواهید کورکورانه از سید بودنتان و از اسلام جانی دفاع کنید، دیگر با شما ملایم نخواهم بود. اگر هم دوست دارید و فکر میکنید که من قبول نمیکنم، بنابراین بهتر است جواب ایمیل مرا نوشته نکنید، چون ممکن است با آیات جنایی قرآن یا تازینامه تان مواجه شوید

      به این وبسایت مراجعه کنید و با اسناد و مدارک زنده اسلام را به شما میشناساند

      http://www.zandiq.com

      با احترام

  • بادرود به فهیم جان و همه

    نظر به تاریخ عرب قسمی که نوشته شده سید ها فرزندان لشکر عرب هستند که مادران شان مورد تجاوز اعراب قرار گرفتند و برای اینکه شناخته شوند در سر شان دستور دادند که دستمال سیاه را ببندند.
    که لنگی است .و تا امروز شناخته می شنو نه عجم هستند و نه عرب مخلوطی از عرب و زن عجم در اثر تجاوز اسلام .

    و برای ماست مالی که ابروی اسلام نرود چون لشکر اسلام از محمد است و اینها هم شد اولاد های پیغمبر مگر عقل چه می گوید و محمد جنده باز 43 زن گرفت یک بچه نداشت . و در پیش مردم هم بخاطر بچه نداشتن آبرویش رفت . و آوازه کرد که اینبار زنم بچه می زاید نامش را قاسم گذاشت وقتی تولد شد باز بچه نبود و دختر بود . حالا خود فکر کنید که شتر کجایش راست است که گردنش راست باشد .

    از همین محمد دروغگو همین بچه سید های حرامی این است واقعیات تاریخ و عقل .و این بچه سید ها چه درافغانستان و چه ایران همه مفعول هم هستند.

    تلویزیونی که تنبان اسلام را می کشد تا برود و در عربستان کثیف سوسمار بخورد.
    http://www.jahantv.com/e2.htm

  • سلام به همه دوستان که این سایت عضو است ونظریات خویش را ارائه مینمایند.
    در رابطه به تاریخ ورد سادات به افغانستان واینکه چرا سادات همه دوستان کلمات توهین آمیز با یک دیگر رد وبدل نمودند ولی از این حرف ها چیزی جور نمیشود اگر واقعاً مسلملن هستید وپیروی دین محمد واسلام هستید پس نباید در رابطه به سادات بس نمود چونکه این موضوع قبلاً توسط علمآ اهل تشیع واهل سنت وباقی مذاهب حل شده واگر مایل به این باشید بهتر بدانید فرق سید وعرب را پس باید به کتب سته اهل سنت واصول کافی اهل تشیع مراجعه نماید وهم جنان سادات را ونسب سادات را از طریق حدیث کسا وایه تطهیر پیدا نماید واینکه چرا ما را سید میگوید در صورت که از پیامبر اسلام فرزند پسر نبود برای تان چنیین معلومات میدهم در قدم اول سوره کوثر را مطالعه نماید وبعداً مباهله حضرت محمد (ص) وبهودیان بخوانید واینکه دوستان حرف رکیک در رابطه به سادات گفته اند وعرب را به حرف رکیک خطاب نموده شاید این را نداند که دین اسلام توسط حضرت محمد (ص) برای تمام جهانیان است واگر شما این دین را نمی پذیرد وبه دین دیگری هستید در رابطه به عرب ودین اسلام بحث نه نماید چونکه عرب وسادات از هم جدا است وبارها حضرت محمد (ص) گفته که من از عرب هستم ولی عرب از من نیست وبازهم اگر دوستان مایل به بحث باشند علمی بحث نمایند نه توهین به نژاد وقوم خاص

  • به نام خداوند مهربان.سلام.مقاله تان جدا از اينكه قبلا به صورت هاي مفصل تري بحث شده بود اما برايم تازه گي داشت.منطق مقاله واقعا كاملا فضاي بحث و اطلاع رساني داشت.تشكر .متعصبين حتي اگر هم از زبان پيامبر هم بشنوند باز قبول نمي كنند چون تعصب ديده هارا نابينا و گوش هارا ناشنوا مي كند

  • با سلام واحترام به مدیر سایت ونوسینده این موضوع که در مورد سادات نوشته است
    قابل یادآوری است که نام ذکر کرده شما به کدام اساس است وکدام سند دارید زیرا شش تن است وبنام های که ذکر کردید تفاوت دارد

  • سوره کوثر در شان چه کسی نازل شده پیامبر برای اجر رسالتش چیزی جز مودت ذی القربی نخواست واقعا اگر حضرت مسیح هم فرزندی داشت مسیحی ها چگونه شان وی را حفظ می کردند وای از مسلمانی شما که اسلام از دست مسلمین در خطر است ما همیشه کسانی را که حضرت فاطمه و اولاد رسول الله را شهید کردند مذمت و لعن می کنیم

  • این مطلب را خواندم و آخرش به این نتیجه رسیدم که چطور شده که تا این حد نسبت به سیدها آنهم در افغانستان و آن هم از طرف قومی که شیعه هم هست و در طول تاریخ سادات به این قوم خدمت کرده. علم و دانش را در ای سرزمین و مردم شیعه آورده امروز اینطور ستیز و جبهه گیری است. من نمی خوام طوری حرف بزنم که بیشتر جبهه بگیرید اما تو را به خدا بروید چند ورق از تاریخ افغانستان و حداقل مردم فقیر و بد بخت و مورد ظلم قرار گرفته افغانستان را بخوانید ببینید اگر سادات به مردمی که شیعه بودن خدمت نمی کردند و مردم رو برای فراگرفتن سواد تشویق نکرده بودند و شرایط را فراهم نکرده بودند امروز تو نمی تونستی کنار پشتون بایستی و اظهار نظر کنی و اینطور تند بروی. حتی به روستای افغانسان می توانی سفر کنی و از پیر مردها و پیرزن های شیعه که هزاره و تاجیک و غیره هستند بپرسی که اولین بار کی برای شما کتاب آورد و الگوی شما برای با سواد شدن خودتون یا فرزندانتون کی بود بعد بیا اینطور بگو سادات ظلم کردند و تازی اند و متجاوز. تک تک روستاهای هزاره نشین سواد و آگاهی که امروز نصیبشون شده از دلسوزی و تلاش همین علمای سادات بوده که امروز اینطور نسبت بهش جبهه می گیرید. داریم کم کم به این نتیجه می رسیم که حالا که زورتان به پشتون نمی رسه چسبیدید به دیوار کوتاه. دست بردارید تو رو خدا. اگه تاریخ رو بشکافیم تازه معلوم میشه کی غارت گر بوده و اومده جای گرفته در افغانستان. دست بردارید و مثل آدم دو روز همین امنیت رو حفظ کنیم. بسه جنگ و کشتار. چرا همیشه عادت داریم که باید همیشه با عده ایا در جنگ باشییم. از روی عقده های شخصی نمیشه یک تاریخ بزرگ رو اینطور به دشنام گرفت. برید کمی مطالعه کنید و تاریخ بخونید. این بحث های خنده دار رو هم ادامه ندید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس