صفحه نخست > دیدگاه > نقش عبدالکریم سروش در تحکیم پایه های جهالت دینی

نقش عبدالکریم سروش در تحکیم پایه های جهالت دینی

نظرات سروش، در مقایسه با اندیشه طالبان، گلبدین حکمتیار و آیت الله محسنی، معرفت دینی بی آزار و بهتر است./ اگر سروش در غرب و برای غربی ها سخن می گفت، در خوشبینانه ترین حالت، او می توانست یک کشیش خوش کلام و مشهور باشد. / سروش نمیتواند تا سوالهای ساده یک اتیست را پاسخ بگوید. /آیا میتوان با افکار مولانا کل تاریخ اسلام را از نو نوشت، مذاهب بزرگ و ریشه دار سنی و شیعه را شکست داد، و فهم صلح آمیز و عاشقانه مولوی را بر هزاران جلد کتاب فقهی و دینی، و مخصوصا به قرآن، تعمیم داد؟
جعفر رضایی
چهار شنبه 7 جولای 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آیا براستی، میتوان قبای مولانا را بر قامت قرآن و خشونت تاریخدار دین پوشاند؟

در محافل فکری و فرهنگی امروزِ افغانستان آشنایی با آثار عبدالکریم سروش نوعی تفاخر و نشانه ای از روشنفکری و خردورزی محسوب میشود. آثار سروش، و به ویژه کتابهای آخر او، در فضای بسته و آشفته ای کشورهای اسلامی، تا حدی غنیمت و سرآغاز فهم جدید از دیانت به شمارمی آید. فقه و فهم سنتی دین معرفتی را که سروش در آن حوزه اندیشیده و قلم فرسایی نموده است، نوعی "افکار عصرجاهلی" می داند و از آن آزرده و رنجور به نظر می آید. اما برخلاف مقبولیت و شهرت سروش در درون ایران و کشور همسایۀ غربی آن، سروش در میان اغلب روشنفکران و فرهنگیان ایرانی ساکن غرب جدی گرفته نمی شود. گذشته سیاسی و نزدیکی سروش به سران نظام آخوندی ایران یکی از عوامل عدم محبوبیت سروش می باشد. سروش پیش از آنکه نام مستعار "سید عبدالکریم سروش" را برگزیند، سالهای متمادی با نام واقعی خود_ "حاج حسین فرج دباغ" در ردیف مبارزان صادق پیرو آیت الله خمینی قرار داشت. سروش سالیانِ مدیدی از عمرِ خود را به نوشتن و تبلیغ علیه روشنفکران کمونیست ایران گذرانده است. قلم فرسایی های ضد کمونیسم سروش موجب آشنایی و اعتباری ویژه او نزد آیت الله خمینی میشود. و سرانجام آیت الله خمینی او را به حیث عضو "ستاد انقلاب فرهنگی"، در کنار شش عضو دیگر این نهاد، انتخاب می نماید. "ستاد انقلاب فرهنگی" متهم به بستن دانشگاه های ایران برای دوسال پی در پی و تصفیه استادان سکولار دانشگاه ها می باشد. در این دو سال، ستاد انقلاب فرهنگی، در کنار کارهای ضد علمی دیگر، کتب درسی دانشگاه ها را دستکاری نمود و متون علمیِ را که سازگاری با مذهب شیعه نداشت از سیستم درسی حذف نمود . سابقه کاری سروش در چنین نهاد بدنام و ضد علم سبب سرزنش و نکوهشِ پیوسته ای این متکلم دینی توسط مخالفان او، و مخصوصا استادان اخراج شده ای دانشگاه ها بوده است. رضا براهنی _ نویسنده و روشنفکر نامدار ایرانی، تلاشهای ده هشتاد سروش و انتقاد او از رژیم آخوندی را نوعی توبه و اظهار ندامت سروش از جفای اعتقادیش علیه روشنفکران ایرانی می داند. و جالب آنکه سروش خود نیز طی نامه ای سال گذشته، از خداوند از آنچه در گذشته نموده طلب پوزش و آمرزش نموده است. سروش می نویسد:

"بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته‌ام و درس دین داده‌ام، از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می‌جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده‌ام از تو پوزش و آمرزش می‌طلبم."

بهرحال باتوجه به واقعیتهای درون افغانستان، محبوبیت و مطرح بودن پاره ای از آثار سروش تا جای مثبت و میمون است. نظرات سروش، در مقایسه با اندیشه طالبان، گلبدین حکمتیار و آیت الله محسنی، معرفت دینی بی آزار و بهتر است. اما در کل میتوان گفت که سروش یک متکلم مذهبی است. اگر سروش در دنیای غرب و در دامن مسیحیت رشد نموده بود او هرگز از شهرت و محبوبیت امروزینش بهرمند نمی بود. زیرا سروش در غرب روشنفکر محسوب نمیشود. افکار سروش قادر نیست تا ذهن جامعه روشن و "ساینس باور" غرب را قانع بسازد. اگر سروش در غرب و برای غربی ها سخن می گفت، در خوشبینانه ترین حالت، او می توانست یک کشیش خوش کلام و مشهور باشد. و حتا در جامعه ایرانی ساکن غرب و در میان روشنفکران سکولار، سروش شهامت و آگاهی آنرا ندارد تا با یک روشنفکر اومانیست و سکولار به بحث بنشیند. وبه ظن غالب، سروش نمیتواند تا سوالهای ساده یک اتیست ایرانی را پاسخ بگوید. سروش دلایل تاریخی، علمی و حقوق بشری برای توجیه مناسک و شعایر اسلامی ندارد. در سه دهۀ گذشته، کل تلاش سروش حفظ آبروی اسلام و "الله" بوده است. آیا می توان باور نمود که وجدان دینی سروش اجازه دهد تا در مورد "الله"( بنابر معلومات تاریخی وسکولار، " الله" همان "ال لات" (بت بزرگ کعبه) می باشد) بحث آزاد و تحقیقات بی طرفانه انجام بگیرد؟ بهرحال، خیلی ها کسانی مانند سروش را پاسداران جدی دین و دشمنان خرد و عقل ورزی می دانند.

شاید، یکی از دلایل روی آوردن روشنفکران افغانی به تصوف و اثار کسانی مثل سروش، یاس و احساس نومیدی آنان از شکست سوسیالیسم روسی در شوروی سابق باشد. زیرا در میان طرفداران آثار سروش و تصوف، کمونیست های دیروز از همه بلندتر و پر شور سخن می گویند. اگر تصوف را با معیارهای روانشناسی امروز بسنجیم، آنرا چیزی جز نوعی هپنوتیزم و یا مدیتیشن نمیتوان یافت. ساینس و فراوآرده های جدید آن در بسیاری از عرصه ها، و از جمله در مورد "منشا عالم" و "تکامل حیات در روی زمین" بحثی بسیار مطرح در محافل فکری غرب و سخن ناپیدا و گم در میان روشنفکران مسلمان است.

و پرسش آخر از آنانکه در جهان آزاد و خرد پسند غرب زندگی می کنند، آیا براستی، معرفت دینی مولوی میتواند بر خشونتهای صدر اسلام غلبه نماید؟ و آیا میتوان با افکار مولانا کل تاریخ اسلام را از نو نوشت، مذاهب بزرگ و ریشه دار سنی و شیعه را شکست داد، و فهم صلح آمیز و عاشقانه مولوی را بر هزاران جلد کتاب فقهی و دینی، و مخصوصا به قرآن، تعمیم داد؟ اگرنه، ماندن درمیان دین و نادیده پنداشتن آیات و روایات خشونت آفرین دین، و تلاشهای بی نتیجۀ "سروش گونه"، مگر چیزی جز توجیه و تحکیم پایه های "خرافات دینی" نیست؟

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • rezayi, to hanoz dar khame yak kocha ham na rasedaye , ba goftaye yak aziz ba qad bolandak qade adam boland nameshawad, sorosh agar bakhta ba khatere farar az markaz bakhta na cheze degar ok

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس