جنایات محقق و جنرال دوستم در صفحات شمال
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نیروهای حزب وحدت هم در قالب فرقه 030 جمع آوری شدند که قوندانی آن را استاد یاسین بر عقده داشت .
قومندانان بیرحم حزب وحدت قرار ذیل میباشد که در آن زمان بیشترین جنایات را مرتکب شدن و حالا هم بعضی شان در صف اردو و پولیس ملی فعلی و بعضی شان هم در ادارات ملکی دولت مصروف وظیفه هستند
ازسال 1371 که گروه های جهادی موفق به سر نگونی دولت داکتر نجیب الله گردید . جنرال دوستم که یکی از فرمانده هان بزرگ داکتر نجیب الله بود ,که در واقع روی گشتاندن این فرمانده قدرت مند قوم ازبک از حکومت مرکزی, باعث سرنگونی دولت کمونیستی داکتر نجیب الله گردید . که نمی خواهیم روی دلایل روی کشتاندن جنرال دوستم از حکومت مرکزی بپیچیم. بحث امروزی ما روی خیانت ها و جنایت های دو حزب مهم است که در صفحات شمال بعداز به دست گرفتن قدرت در صفحات شمال که مرکزی حکم روای آنها شهری مزار بود. بحث داشته باشیم که در واقع برداشتن سرپوش از دیگ جوشان جنرال دوستم و محقق که خون هزاران نفر در این دیگ ها میجوشد, تا دوباره مردم ما یادی آن روز هارا بیاد داشته باشند.
من در آن هنگام تازه چشم امید به دنیا داشتم که تحصیلم را به اتمام برسانم تا محضر خدمت به وطنم بشوم که حیف نتوانستم ادامه تحصیل داشته باشم از ترس اختطاف یا مسائیل مانند این موضوع ها. جوانان زیادی از هم کلاسی هایم هستند که مثل من
از ادامه تحصیل باز ماندن.
در اوایل تسلط احزاب در صفحات شمال امنیت نصبی را میتوان ادعا کرد , مشارکت احزاب های که در قدرت صفحات شمال سهیم بودند, که قرار ذیل میباشد 1/جمعیت اسلامی افغانستان به فرماندهی استاد عطا محمد و عملم خان آزادی . 2/ جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری جنرال دوستم. 3/ حزب وحت اسلامی افغانستان به رهبری استاد محقق درصفحات شمال . 4/ حزب حرکت اسلامی افغانستان به فرماندهی سید حسین شاه مسرور 5/ شاخه حزب وحت آقای اکبری به فرماندهی سید علی اکبر مصباح . 6/ حرکت انقلاب اسلامی افغانستان به فرماندهی مولوی عثمان سالک زاده. 7/فرقه اسماعلیه به رهبری سید منصور نادری .8/ حزب اسلامی افغانستان به فرماندهی جمعه خان همدرد.این احزاب یک شورای نظامی تشکیل دادند که در آن شورا همه احزاب سهم داشتند . وظیفه این شورا نظارت بر کار کرد ها , تقسیم درامد های که از گمروکات صفحات شمال و از فابریکه کود برق مزار بدست میآمد , تقسیم اداره های ملکی با در نظرداشت نفوس محلی هر حزب در ساحه مربوطه , ویا اگر مشکیل سیاسی نظامی که گاه گاهی در بین احزاب بروز میکرد این شورا راهی حلی به آن جستجو میکرد . این شورا توسط رئیس ومعاونین و اعضاء شورا اداره میگردید ریاست شورا را جنرال دوستم آن خود کرده بود به دلیل قدرت نظامی بالا تر از دیگران ,ومعاونیت اول شورا را استاد عطا محمد از آن خود کرده بود به دلیل قدرت دوم , معاونیت دوم را سیدمنصورنادری از آن خود کرده بود قدرت سوم, بعدآ استاد محقق هم به حیث معاون برکزیده شد که آهیسته آهیسته قدرت سوم را از آن خود کرده بود .و بقیه احزاب منحیث اعضاء فعالیت میکردند. که مردم صفحات شمال احساس امنیت و راحتی داشتند که میتوان ادعای روز های خوب را داشت زانده گی مردم عادی رونق خوب داشت وضعیت کار بار هم بد نبود . ولی این دوره متآسفانه دوره کوتاه بود که که تقریبآ بیشتر از یک سال دوام نیاورد که عمرش را به دوره دوم بخشید . آهیسته آهیسته اختلافات گروهی در بین اعضای رهبری شورا نظامی صفحات شمال بروز کرد. احزاب که در شورای قدرت بالا تری ازدیگران داشتند رقابت شان گسترش پیداکرد , به اندازه که به دو دسته تقسیم گردیدند, که هر کدام رهبری صفحات شمال را ادعا میکردند .1/ دسته اول به رهبری جنرال دوستم 2/ دسته دوم به رهبری عطامحمد نور . احزاب که قدرت کم تر از دسته اول و دوم را داشتند پالیسی خاصی را دنبال میکردند که در صورت بروزی جنگ ویا درگیری به حیثیت حزبی شان صدمه وارد نشود. و از طرفی هم مجبور بودند که در زیری کار طرف داری یکی از دو جناح باشند, آقای محقق که از روز های اول ورود به شهری مزار با جنرال دوستم روابط نیک داشت و از طرفی هم جنگ در کابل بین حزب وحدت و جمعیت جریان داشت ناگزیر طرف داری از جنبش را میکرد. و هم آقای مولوی عثمان سالک زاده که در گذشته ها قبل از به قدرت رسیدن مجاهدین چند بار با جمعیت در گیرجنگ شده بود که در هر بار شکست خورده بود , ازین لحاظ هم که شده بود طرف داری از جنبش را میکرد . هم سید منصور نادری از لحاظ سابقه نزدیک با دوستم در دوران حکومت داکتر نجیب الله و هم موجودیت دوستم را موجودیت خود میدانیست به این لحاظ از جنبش حمایت میکرد. جمعه خان هم درد هم به دلیل که ساحه تحت کنترلش ولسوالی بلخ که موقعیت استراژیک به حساب میآمد ونیز از دوطرف در محاصره جنبش قرار داشت از طرف ولایت شبرغان و مزار شریف باید با دوستم همکاری میکرد.در این میان حرکت اسلامی با فرماندهی سید حسین شاه مسرور درموقعیت سخت قرار داشت میدانست که در صورت بروز جنگ جمعیت شکست خواهد خورد , و از آنجای که رقیبی سرسخت وی محقق در کنار دوستم و از مشاوران نزدیک او به حساب میآمد در این صورت جای در کنار دوستم به خود نمیدید . او ناگزیر شد که سیاست مصالحه را به پیش گیرد نه با دوستم نه با جمعیت . در سال 1373 با شکست دوستم از کابل موج نا امنی ها مزاری شریف را در بر گرفت و در همان سال جنگی شدیدی بین جنبش و جمعیت در ولایت بلخ در گرفت, جنگ نا وقت روز آغاز گردید در مرحله اول جمعیت بخش های از شهر را که درکنترل جنبش بود تصرف کرد تا فردا آن شب جمعیت در جنگ دست بالا داشت , ولی هنگامیکه نیروی های رزهی جنبش از مقری قرارگاه نظامی قلعه جنگی که اکثرآ از جنگ جویان ولایت های شبرغان, میمنه ,و سری پل بودند .به کمک نیروهای حزب وحدت و جمعه خان همدرد همزمان حملات شان را بالای قرار گاه های جمعیت در داخل شهر و از ناحیه دروازه های ورودی شهر مزارشریف آغاز کردند, جنگ شدید روخ داد ولی نیروهای جمعیت زود مقاومت شان را در مقابل نیروهای جنبش از دست داد وشکست خورد.البته نیروهای حزب وحدت مستقیمآ وارد جنگ نگردیدند ولی امنیت پشت سری نیروهای جنبش را عقده دار بود که اگر از ساحه تحت کنترل آنها جمعیت حمله میکرد آنها مانع میشد.هم کمک های لوجیستیکی به سربازان ازبک میزساند . در این جنگ نیروهای حزب وحدت نقش اساسی را به بیرون راندن جمعیت از شهر داشت درست از پشت سر به نیروهای جمعیت خنجر میکوبیدند که از جمله نادر آوان را و جنرال داود را به گفته اهالی منطقه که به آنها پناه آورده بودند به دست نیروهای جنبش سپرد که آنهارا بعدآ اعدام کردند.در این جنگ نیروهای جنبش مرتکب جنایات زیاد شدند تجاوز جنسی در حقی پسران جوان و خانم ها و هم چورو چپاول منازلشان که به گفته قربانیان حادثه آنها میگفته که سری مردان شما از قمندانان و مال وناموس تان ازسربازان جنبش است .بعداز شکست جمعیت از شهری مزارشریف تنها نیروهای دوستم بود که در شهر واطراف خونمای میکردند در چوکات جند فرقه , فرقه 511/ رسول پهلوان , فرقه 53 لعل قوندان , فرقه غفار پهلوان , و چند فرقه ولوا یا غند های که بعضی شان مستقیل و بعضی شان هم که مربوط به فرقه های که تذکر گردید میشد.
نیروهای حزب وحدت هم در قالب فرقه 030 جمع آوری شدند که قوندانی آن را استاد یاسین بر عقده داشت .
قومندانان بیرحم حزب وحدت قرار ذیل میباشد که در آن زمان بیشترین جنایات را مرتکب شدن و حالا هم بعضی شان در صف اردو و پولیس ملی فعلی و بعضی شان هم در ادارات ملکی دولت مصروف وظیفه هستند.
1/ دگرجنرال حاجی احمدی قومندان لوا... اواز بیرحم ترین جلادان بود , او درسال 1374 به دست خودی محقق به قتل رسید
2/ حسین نظری قمندان کندک ازجمله قمندان های تروریستی محقق بود
3 / سلمان ابوشریف قمندان لوا وهم مسئولیت سوق و داره نظامی های حزب را عقده دار بود
4/ میثم قمندان از قمندانان ولسوالی شوالگره اودرسال 1376 در دشت ارگه نگ به کمین نیروهای بشیر بغلانی افتاد با 71 نفر دیگر کشه شد.
5/ کوری قاسم از قمندانان ولسوالی شولگره که درسال 1376 به گفته شاهدان از که اهالی منطقه گوری مار. طالبان بعد زا دستگیری کوری قاسم قمندان در میدان هوای اورا زنده پوست کردند و بالای در وازه میدان هوای آویزان کردند .
6/ قمندان عبدالله قمندان غند ضربتی .
اسامی قمندانانی هست که به دستوری مستقیم استاد محقق آدم ربای و قتل های زیادی را مرتکب شدن که که طوری مثال اسامی چند تن از قربانیان را یادآوری میکنم.
1/ترور سید علی اکبر مصباح در سال 1373 به دست حسین نظری
2 /ترور حیدر پهلوان از بزرگان ولسوالی دولت آباد به دست حاجی احمدی در سال 1373.
3/ ترور خلیفه باز محمد از دانشمندان ولایت سری پل به دست سلمان ابوشریف سال 1373.
5/ ترور عالم دین آقای سید مرتضوی به دست سلمان ابوشریف 1373.
6/ ترور جنرال سید یونیس از جنرالان مسلکی به دست میثم قمندان 1374.
7/ ترور سید ولسوال آقا به دست سلمان ابوشریف در سال 1374.
8/ ترور بابه بای از تاجران مزار شریف به دست سلمان ابوشریف در سال 1374.
9/ ترور استاد کاشفی به دست حسین نظری درسال 1374.
10/ ترور استاد محمد موسی شفیق به دست حسین نظری در سال 1374.
11/ جنرال سلطان حسین به دست میثم قمندان در سال 1373.
این ارقام تمام قربانیان را در بر نمی گیرد این ارقام حدی اقلی از جمله صد ها تروری افراد وشخصیت های که است من آنهارا میشناختم و به آنها احترام قاعل بودیم به دلیل استاد بودن در پوهنتون ها استادان در مدارس دینی شخصیت های اجتماعی شاعر نویسینده قاریان قرآن کریم و... هر کسی را که ترور میکردند فقط گناه ایشان این بود که در وصفی حزب وحدت مداحی نمیکرد .و جنایات زیادی دیگری را هم مرتکب شدن. آدم روبای ها به حدی بود که مردم عادی جرءات نداشتند که فرزندانیشان را مکتب ویا کورس ها روان کنند و هم سرمایه داران با هزاران ترس و بیم به سری کاریشان میرفتند که آنهم یگ دوره حتمآ اختطاف شده بود از همه جالب تر این که قمندانان حزب وحدت یک دانه ( شِپِشّ )را به دوکان داران صد لگ افغانی هم فروخته
اگر پسر جوان به تنهای به بازار میرفت تا آمدن او از بازار به خانه فامیل این جوان در خون میطپید که نکند پسری شان بی عزت شود . و همین طور خانم ها خداوند هرگز آنروز هارا حتا در هیج جای دنیا نصیب هیج مخلوق نگرداند.
کشتاروقتل عام در ولسوالی دره صوف, ولایت سری پل , ولایت بغلان در قسمت بعدی ادامه دارد...
ادامه دارد...
پيامها
5 جولای 2010, 07:57, توسط Bina
اقاى سيد طاهر نادرى هرجه بود كزشت,حالا عفو عمومى شده. هركه بد كرده خداى باك جزايش را درين دنيا و دران دنيا ميدهد. بكزشته كزشت زو مكن ياد ... امروز مده به مفت بر باد. هد ف خودت جيست كه جه شود؟ خودت تنها حرف ميزنى و اثبات دقيق ندارى ,شاهد تنها خداى باك است. كه ميداند كه تو هم ازروى اغراض حريفان سياسى و يا اودرزاده هاى خودرا كه اين طور كرد وان طور كرد من شاهد هستم.ايا وقعا اين هم كشتارهارا تو با جشمان خود ديدي؟ جه كنيم تا دنيا است ما تا اخرين نفر بجنكيم؟ ويا ما خدا داريم او كفته كه بكزار به من.بكزاريم بدست ان قادر يكانه و بياييد فراموش كنيم اين همه ياد هاى غرض الود و يك بهلو زخم هاى كزشته را به التهاب مياورد.اخر ما به ارامش ضرورت داريم؟اين از كدام قوم خسك ما هستيم؟در هرجا جنك شده بعد همه يك دوعاكردند از نو دوباره دوستانه زندكى دارند كشور شان ارام است.
5 جولای 2010, 08:40, توسط mard
امیر ساحب مسعود و دوم استاد محقیق بود کی هجوقت افغانستان را ترک نکرد در مقابل قومی اوغان مردانه وار جنگیدن جنرال دوستم و استاد محقیق افتخاری پارسی زبان ها هست شما سید های شعه مزحب کسیفترین مردم هستید سید طاهرنادری شما را امیر ساحب مسعود در اغوش نگیرفته بود؟ پسوقتی ما در قدرت بودیم شما کسیف ها را در اغوشگیرفتیم ولی زمانی کی شما نوکراوغان شدید خبر هستید چی کار کردین ایا جنایت وخیانت سید حسین انواری از یاد تاجک ها یا هراتی ها خواحد رفت ایا سید حسین انواری نمک امیر ساحب را نخورد نمکدان را چرا شکسداند؟ سید طاهرتو اگر انسا نی کسیف نفاق انداز نباشی بجای کی از جنایت جنرال دوستم استاد محقیق بکوای بیا ازجنایت خیانت سید حسین انواری بنویس کی تاجک ها چی کرده بود کی ایشان به فرمانی بادارش کرزی چنین جنایت وخیات را انجام داد جنایت وخیانت سید حسین انواری حتا تاجکانی شعه مزحب هرات را خشمگین کرد بجاای کی روز عاشورا عزاداری میکرد از این مراسیم گزشت دنبالی انواری کسیف بودتا انتقام بگیره متسیفانه انواری در مسجد کی سخنرانی میکرد فرار کرد جانی سالیم بدربورد سید طاهر نادری اگر مردانگی دراوجود تو هست یک مقاله بنویس چرا انواری چنین کرد زندا باد تاجک هزاره ازبک ورهبرها ای شان مرده باد قومی یهود کی یک نوکر سید طاهر نادری هست از کرزی پول میگیره تا نفاق بینی پارسی زبان ها بندازه نادری برو ..................
5 جولای 2010, 08:44, توسط mard
سلام پارسی زبان هائ عزیز نگزارید کی قومی یهود دربینی ما نفاق بندازه قومی یهود بنام تاجک میایه هزاره ها را توهین مکونه و بنام هزاره تاجک ها را ما باید فریب قومی یهود را نخوریم اگر در گوزشته ما را فریب نمیداد ما یالی بدبخت نبودیم جای شکی نیست در گزشته اشتباحات سورت گریفته ما نگزاریم کی دوباره اشتباحات تیکرار شود اگر ما متحید باشیم ازداکتر ساحب پدرام بیاموزیم بیسیار یک ایندئ روشن خواهیم داشت ما باید مفکوره پدرام ساحب داشته باشیم.افشا شدن قومی یهود را بادقت بخوانید قومی کی هجوقت با قران شریف عقیده نداشته و ندارد.
5 جولای 2010, 08:46, توسط mard
ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ
بنیــامین یهــودی هســتم
وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.
سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.
وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...
بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.
روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.
این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.
مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.
روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.
سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.
همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.
این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.
همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.
وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.
این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.
داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
5 جولای 2010, 10:25, توسط سيد طاهر نادری
دوست عزیزم آقای مرد .
امید وارم به شنیدن حقایق همچون تلخ تحمل داشته باشید: و کوشیش کنید در بیانات تان ادب را مراعات کنید که نمایان گر ادب واخلاق فامیل تان میباشد .ومن هرگز به خودم اجازه نمیدهم که به ملت غیور هزاره توهین کنم .
و عزیزم بینا جان . هیچ کسی نمیتواند خون خواهران و برادران مان را بیبخشد . این ما هستیم که اگر در مقابل جنایت و خیانت آرام باشیم جنایت و خیانت دیگری را ما مرتکب میشویم .
و درباره شاهد داشتن تمام مردم صفحات شمال شاهد و حاضر هستند . از این خیانت ها و جنایت ها قرن ها نگذشته که ما دنبال شاهد بر مبنای تاریخی آن باشیم .چنان که عرض کردم از حق نگذریم همه مردم صفحات شمال شاهد هستند.
5 جولای 2010, 22:49, توسط akbar
اقای نادری اگر پول نداری سری جوک برو شاید یک کاری ابرو مندانه پیدا کنی! دروغ گفتن تورا همه میداند که فقط به خاطری پول این دروغ ها را از شکمی که هرگز سر نمیشود برون میکنی! آنروزها گذشته که هر خری از پشتی کوهی سلیمان آمد و به کسی تهمد زد مردم باور کند! من خودم از مزار هستم و درزمانی جنگ هم در مزار بودم دو برادرم در جنگی قزل اباد کشته شد خواهرم عمدن خودرا کشت که به دستی طلبان اسیر نشود! من به مادرم از عالی چوپان تا پشتی سیلو گریه کردیم و دویدیم ! مادرم همانجا رو سری خوده به کمری خود بست یک کلاشینکف به دستی من داد یا یک کلاشینکف خودش گرفت رو به آسمان کرد و گفت ( ای خدا ی که ظالمان را دوست دری ۳ فرزندم را از من گرفتی و صدها زنی مثلی من را به فرزند کردی! اگر وجود داری این صدای من است. از امروز به بعد هرگز رویم را به طرفی تو نمیکنم! اگر پشتونها بخواهد تنها فرزندی که با من است بکشد! من هرگز این اجازه را نمیدهم ! خودم فرزندم را میکشم و خونش را سر میکشم و نمیگذارم که به داستانی بنده ها ی وحشی تو کشته شود) من که ترسیده بودم و حتا از مادرم هم میترسیدم که مرا نکشد به راه افتادیم به طرفی کوهها کلاشینکف هم سنگینی میکد. من صحنه های خونباری را جلوئی چشمم دیدم ! وقتی به بالای کوه رسیدیم مادرم به من گفت( از این به بعد به حرفی دو گروه گوش نکن که هرگز حرفشان حقیقت ندارد اول سید دوم آخوند و هیچ وقت در زندگی خود گریه نکن! من گفتم پس چرا مردمی دیگه حسن و حسین میگه گریه میکند و کمک میخواهد؟ مادرم گفت ( این همان بلائی است سید ها و آخوندها سری ما آورده است! این سید ها و آخوند ها هستند که هزاره خودی مارا از ما میگیرد تا بتواند سید ها را از ما برتر جلو دهد!
حالا تو آمدی دلسوزی مردمی ما شودی و از جنایتی محقق گب مزنی؟ من با چشمی خود میدیدم که همین محقق که همه خر مگه چطور مثلی سگ در دشت ها زوزه مکشید تا یک فرزندی هزاره از چنگی پشتون ها نجاد دهد با لباسی پاره بره! من با چشمی خود دیدم که سربازانی همین محقق که تو خر مگی ریشه خار را خودشان نمیخورد تا به ما بچه ها و زنها که در کوه بودم برسد که از گشنگی نمیریم! شبها همین محقق که تو قاتل مگی مثلی سگ در کوها زوزه میکشید تا راهی پیدا کند تا هزاره ها در صورتی شرح جنگ بتواند فرار کند!
من حالا به سیاست محقق کاری ندارم ولی به مردانه گی زمانی جنگش افتخار مکنم که به خاطری یک بچه هزاره از داره صوف تا مزار مدوید! حتا استاد عطا را از مرگی صد در صد نجاد داد به خاطری این که دوست نداشت کسی از پاکستان بیاید و یک تاجیک را در خانه خودش بکشد و بعد با خودش فکر کند که بهشت میرود. یا اینکه مثلی (نادری) تهمد بزند که محقق کشته! یا دوستم کشته!
6 جولای 2010, 02:29, توسط Bina
اكبرعزيز باوركوكه من دوستم را از نزديك ميشنا سم.دوستم يك انسان خدادوست,يك انسان بى نهايت شجاع ويك انسان بيدون تبعيض است.من كه از بدر ومادر از بنجشير هستم زمانى بود درجنك با دوستم يكجا بوديم همين دوستم عزيز حاضر بود كه صد مرمى به بدنش اصابت كند, يكى به ما نى.دوستم را دولتى رهبرنساخته بود دوستم از طرف قوم خود نظر به شجاعت بى حد كه داشت بالا كشيده شد. اقوام تركتبار در عقب او ايساده شدند.انها از شرف و عزت خود در برابر باكستانى دفاع كردند.در مناطق تحت ى كنترول دوستم بود بشتون تاجيك اوزبيك هزاره همه برادر و برابر بودند.زيرا دوستم از هواداران كار مل بزرك بود كه ان شخص برعليه تبعيض سخت مبارزه ميكرد.راستى هواداران كارمل قوم برست وقبيله برست نبودند.كرجه جند خاين قبيله مانند مار استين دركمين نشسته بود,كه بلاخر توسط همان فاشيستان كه درانجمله سليمان نالايق باشد رزيم سر نكون شد كه دران زمان كارمل نبود.خانم دوستم بشتون است.در اطراف و دوستان دوستم همه از تمام اقوام ومليت هاى برادر افغانستان بود.اينست جشم ديد من.جنك يك بديده خبيث است دران تر و خشك ميسوزد. در جنك عدالت نيست .جنك شكست بشسريت است.كال را كنجشك ميخورد لت را بودنه. هميشه بيكناه صدمه ميبيند. ولى دوستم يك انسان با خدا با ترحم و دوست است.اين تخلص را هم مردم به او داده اند نه خودش ,ازدوستى و فروتنى و رويه نيك با همه.
5 جولای 2010, 16:19, توسط Bina
درست است ما بايد دفاع كنيم او برا در در وقت دفاع كجا بودى ؟ مشت بعد ىاز جنك را در سر خود بزن.تو خاين كه ديدى انها جند بيكناه نزد جشمانت كشتند,ايا غيرت نداشتى كه جواب ميدادى .از مظلوم دفاع ميكردى ,حلا امدى احمد اين طور كرد و كلبى انطور.حرفهايت زاد به حرفهاى جرسى ها شباهت دارد. كويا تمام مردم سمت شمال شاهد عينى هستند كه احمد محد محمود را كشت.برو دريك محكمه بكو كه همه مردم شاهد است ,ترا ديوانه كفته ميرانند.نجيب را قوم خودش با زن فروشان باكستانى با بى عزتى كشتند.دوستم از حق قوم خود دفاع كرد و قومش در عقبش ايستاده بودند. نجيب زمانيكه به فاشيزم قبيله بيوست دران زمان ديكران ناكزير ازو جداشدند. تنها دوستم هم نبود .اين همه كشت خون دربين فاشيستان قبيله است.ديكران از عزت وشرف خود وقوم خود دفاع كردند.در سابق زنهاى مردم را قبايل دزديده بودند و به باكستان فروخته بودند.
5 جولای 2010, 17:34, توسط khorasan
سلام به همه فارسی زبانان و ترکتباران وطن
من با تمان وجود آرزومند سربلندی و بهروزی مردوم عزيز و ستم كشيده خراسانی و تمام پارسيان جهان را دارم.
سلام برای همه هموطنان عزیز
هموطنان و فارسی زبانان بسیار متوجه باشید که اوغان های ترسو از نام اوغانی شان ( شادگل ، بادام گل و ... ) ترس
و شرم دارند و اکثراً جفنگیات خودرا از نام فارسی زبان ها مینویسند
آقا نويسنده سيد طاهر نادری شما اوغان است نه فارسی زبان فارسی زبان ها در هویت شان توهین نمی کنند واینکه شما گفتن پوهنتون پوهنتون به زبا نی قبیله است نه به زبا نی فارسی ما به زبا نی پارس دانشگاه میگو هم
5 جولای 2010, 18:51, توسط sardar
حقیقت ګفتن تلخ است ولی بری شیرین دارد.افغانستان خانه مشترک تمام ما افغان ها چی پشتون،تاجک،هزاره،ازبک،ترکمن،بلوچ وغیره ها میباشد،افراد واشخاص که به امید وارزو تجزیه افغانستان میباشد این ارمان را به ګورستان خواهند برد،درفرهنګ ما افغانها پوهنتون است،کسانکه اجنتان ایران میباشد انها به جایی پوهنتون دانشګاه میکویند مثلی که مادر شان نزد ایرانی ها بوده ونسل نورا به دونیا اورده باشد مانند خرسانی بی شعور وبی منطق،نوشته محترم نادری بر بنیاد حقیقت وواقیعت اسطوار است من به تمام معنا ان را تایئد میکنم ومیګویم ای کاش مثلی نادری صاحب سایر افغانها حقیقت ها را بیان کند
5 جولای 2010, 21:47, توسط rastgo
sardar
bro bachem dombakate yagan jai dega bezan wa ataneta dar paktia wa kandahar beko wa zaban pashtu ra mesle englisi bainul melali besaz , bebinem ke che khahad kardi . pashtun ha na az in khak hastand wa sabeqa bomi budan ra darand . Malana balkhi az sarzamin balkh , eftekhar farsi zabanan jahand ast ke irani ha ba o wa zaban o eftekhar mekonand wa tajik ha ha zarorat ba irani parasti nadarand . tajik ha mekhahand ke degar zaban shan az gazand fashist ha nejat paida kunad , na inke pashtu+urdo+eglisi +farsi ra degar ba name zaban awghani sabt konand . tu har bade ke mikoni wa har loghat ke estefada mekoni , (panjabi ya urdo ya pashtu peshawari) in mushkel khudat ast na az degaran .tu bro sare zaban pashtu kar kun wa khanawada at ra beamazan ke ta hanoz 95 % pashtun ha ba zaban waqea pashtu balad nestand .in kar 100 sala wazifa khanagi at ast . ma harche begoyem ya nagoyem farhang 600 sala me jawedan khahad mand . zoret da kamaret .waqte mhd gul mohmand cheze karda natanist tu beswad wa karzai charsi wa rawani hech kar karda nakhahad tawanisted .wa agar hamin sartanbagi tan bashad afg sar bakhod tajzia khahad shud zera ma hech waje mushtarak ba awghan ha nadarim wa nadashtim , in hama tawasot englis ha sakhta shuda ke breng wa mash zahr dar ra dar yak dek pukhtand ke nateja ash ra dar 100 sal akher dedim wa khahim did .
5 جولای 2010, 23:31, توسط Bina
سردار عزيز اصلا مهم نيست كه دانشكاه بكويي و يا بو هنتون و يا اونى ورستى,مهم انست بر روى دختركان كه انجا تحصيل ميكنند و يا ميخواهند طلب علم كنند تيزاب نباشى.باكستانى را سوار برخود به خانه خونياورى از نا موس وطن در برابر باكستانى دفاع كن. ميدانم كه در بنج ولايت سرحى به لك نفر از دولت بنامهاى مختلف ,اربكى ,دفاع سرحدات ,كاكل باز ,بروتى , وغيره بول از بيت المال دريافت ميكنند انها بايد از سرحدات وطن كه سمت شان است دفاع كنند . درحاليكه انها يكجا با باكستانى مكتب را ميسوزانند بل را انفجار ميدهند و انجينير سرك سازى سر ميبرند.راستى غول هستى در اشعار مولاناى بلخى كلمه دانشكاه جندين بار زكرشده و ديكر اثار و شعراهم.اصلا فارسى درى همه يك زبان است .شما زنها را به باكستان فروختيد نيم لسان شما باكستانى است.حتى دربازارهاى شما بول باكستانى در جلش بود و هست.شما يكبار از خود و بيكانه خودرا تشخيص كنيد كه كى باكستانى و كدام بشتون افغان است . همه زن با كستانى شده ايد. انها بلاى شما سوار اند.يك كلمه خر باكستانى هستيد.خر باكستانى هم از شما شرف دارد ,ان خر مكتب را نميسوزاند.بس مشكل در نام دانشكاه ويا بوهنتون نيست.مشكل در كله بى مغز شما ست.
6 جولای 2010, 01:01, توسط mard
سید طاهر نادری تو بچه ناجایز ملا عمر هستی شما یک عرب خر هستید شمارا به جنگ جمعیت وحدت جنبش چی؟ ایا کدام تاجک یا هزاره یا ازبک در سمتی شمال نیست کی از جنگ این ٣ حزب بینویسه شما سید ها ای خر کدام اجازه را به خود متین کی نفاق بیندازید شما حق ندارید راجی با رهبر هاای این ٣ قوم یک کلمه بنویسید استاد محقیق بود کی هجوقت افغانستان را ترک نکرد در مقابل قومی اوغان مردانه وار جنگیدن جنرال دوستم و استاد محقیق افتخاری پارسی زبان ها هست شما سید های شعه مزحب کسیفترین مردم هستید سید طاهرنادری شما را امیر ساحب مسعود در اغوش نگیرفته بود؟ پسوقتی ما در قدرت بودیم شما کسیف ها را در اغوشگیرفتیم ولی زمانی کی شما نوکراوغان شدید خبر هستید چی کار کردین ایا جنایت وخیانت سید حسین انواری از یاد تاجک ها یا هراتی ها خواحد رفت ایا سید حسین انواری نمک امیر ساحب را نخورد نمکدان را چرا شکسداند؟ سید طاهرتو اگر انسا نی کسیف نفاق انداز نباشی بجای کی از جنایت جنرال دوستم استاد محقیق بکوای بیا ازجنایت خیانت سید حسین انواری بنویس کی تاجک ها چی کرده بود کی ایشان به فرمانی بادارش کرزی چنین جنایت وخیات را انجام داد جنایت وخیانت سید حسین انواری حتا تاجکانی شعه مزحب هرات را خشمگین کرد بجاای کی روز عاشورا عزاداری میکرد از این مراسیم گزشت دنبالی انواری کسیف بودتا انتقام بگیره متسیفانه انواری در مسجد کی سخنرانی میکرد فرار کرد جانی سالیم بدربورد سید طاهر نادری اگر مردانگی دراوجود تو هست یک مقاله بنویس چرا انواری چنین کرد زندا باد تاجک هزاره ازبک ورهبرها ای شان مرده باد قومی یهود کی یک نوکر سید طاهر نادری هست از کرزی پول میگیره تا نفاق بینی پارسی زبان ها بندازه نادری اگر تو نوکر کرزی نیستی از جنایت و خیانت سید حسین انواری بنویس شما سید ها ای شعه مزحب از خمس وزکات هزاره ها زیندا ماندین یالی در مقابیل استاد محقیق استاده میشین کی چرا از ناموس تان دفاع کرده چون اگر ناموس تان را اوغان هاه میبرد یالی پول زیاد از کرزی میگیریفتین.اکبر عزیز همه میفهمه کی سید طاهر حازیر هست زن خودا به اوغان بیته تا یک چاپولیس اوغان باشه.
6 جولای 2010, 06:13, توسط تنویر
من نمیدانم این مرد خرستان و بینا و نابینا و غیره و غیره چرا سید طاهر نادری را با کلمات طفلانه توهین میکنند.
همین آمر صاحب خود شما دوستم و مزاری را مزدور و خائین خطاب کرده است:
http://www.youtube.com/watch?v...
6 جولای 2010, 06:44, توسط Bina
اكر كفته باشد هم انها دو برادر هستند.تو جكاره هستى؟
12 جنوری 2013, 11:29, توسط hamid
آقای Mard !
این شیوه مردی نیست که بنابرتعصبات لسانی خوب را ازخراب فرق نگذاریم . آنانیکه برفرق مردم میخ 12 انچ کوبیدند با آنانیکه تمام اقوام مختلف کشور را در قدرت دولتی شریک ساختند وبه اصطلاح میش وگرگ را در یک طبق نشاندند بازهم تو فرق قایل نشدی وحتی کوبنده میخ را حق به جانب دانستی پس خودت قضاوت کن که نام تورا چه بگذاریم ؟ یک کمی دور ازتعصب وعاقلانه فکر کنید . همین آقای محقق ها که درمخالفت بادولت وقت قرارداشتند ونام اورا جهاد مانده بودند . جهاد شان فقط سوختاندن مکاتب ، ویران کردن تاسیسات عام المنفعه ( شفاخانه ، کلینک ها ، تعمیرهای دولتی ، سرک ها وپل ها) نبود . مردم بیچاره را به نام طرفداران دولت گوش وبینی نمی بریدند ؟ پس بخود بیائید وسیاه را سیاه وسفید را سفید بگوئید . درغیرآن جز ندامت دیگر چیزی حاصل شما نخواهد شد.