مسئولیت و رسالت اتحاد انتخاباتی
باورمندان به حاکمیت تکقومی در افغانستان که در هیئتهای مختلف ظاهر میشوند برای خاموش ساختن هر صدای عدالتخواهانه شیوههای مختلف دارند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با فرا رسیدن زمان ثبت نام نامزدان ریاست جمهوری، اکثر چشمها به اتحاد انتخاباتی دوخته شده است. از این که تا هنوز اعضای این جریان در معرفی یک نامزد به نتیجهای نرسیده اند، نگرانیهایی ایجاد شده است. این نگرانیها با بلندگرفتن شایعات مبنی بر معاون معرفی کردن این جریان به آقای زلمی رسول از نامزدان حکومت، هر روز بیشتر میشود.
برای کسانی که از فروپاشی این اتحاد نگران اند، این مسئله مطرح است که اگر این جریان بر سرخواستهای عدالتمحور و ارزشهای مطرح شدهی دموکراتیک نایستد، تفکر عدالتخواهی در افغانستان آسیب جدی میبیند. تفکری که سالها قربانی میدهد تا حاکمیتقومی جایش را به حاکمیت شهروندی، اعتبارهای قبیلهای جایش را به اعتبارهای انسانی خالی کند. تفکری که مبارزه میکند تا برتریخواهیها از سکوی تعصب به زیر افتاده و برابری بر این سرزمین حاکم شود، تا دیگر رییس جمهور شدن یک غیر پشتون، کابوس هر شب تمامیتخواهان نباشد.
تصور میشود که در این اتحاد، تاجیک، هزاره، ازبیک، پشتون، ترکمن، بلوچ، نورستانی، و... گرد هم آمده اند، تا در برابر تمامیتخواهی گروهی بایستند و این نخستین بار است که نمایندههای تبارهای مختلف این سرزمین، برای تغییر حاکمیت تکقومی گرد هم آیند.
در برابر، هژمونی قومی مسلط در افغانستان تلاش پیگیر دارد که از شکل گرفتن جریانی که میخواهد تفکر حاکمیت تکقومی را کنار زند، جلوگیری کند. پیش از ایجاد اتحاد انتخاباتی، تلاشهایی برهم زننده در برابر این اتحاد دامن گسترد و از رییس جمهور کرزی گرفته تا سیاستمداران تمامیتخواه برگشته از غرب، تلاش نمودند تا از شکل گیری این اتحاد جلوگیری کنند.
در بازی اول، کرزی تلاش نمود که با واگذاری معاونیت به مهرههای تأثیرگذار این اتحاد، آنها را بر محور منافع قومی و تداوم همان فورمول گذشته (رییس جمهور پشتون، معاون اول تاجیک و معاون دوم هزاره) بکشاند؛ اما ظاهرا کرزی در این تلاشش موفق نشد.
پس از آن، آقای زلمی خلیلزاد و علی احمد جلالی وارد میدان شده و برای شکستاندن این ائتلاف کوشیدند؛ اما وقتی این اتحاد اعلام موجودیت کرد، دیده شد که اعضای اتحاد انتخاباتی زیر بار فشارها و پند نصحیتهای آنها نرفته اند. پس از آن آقای جلالی، بازی را تمام شده دانست و خواست با «قومی» و «سمتی» خواندن نقش اتحاد انتخاباتی را کمرنگ سازد.
همچنان آقای جلالی گفت که به زودی ائتلافی با عضویت، وی، زلمی خلیلزاد، انورالحق احدی و حنیف اتمر اعلام حضور میکند. ائتلافی که آقای جلالی از آن خبر میداد چهرههای برجستهی آن را رادیکالترین چهرههای سیاسی پشتون تشکیل میداد. این ائتلاف برای آقای جلالی ملی بود در عوض، اتحاد انتخاباتی متشکل از نمایندهگان تاجیک، هزاره، ازبیک، پشتون، ترکمن و...، یک ائتلاف غیر ملی و سمتی بود.
در ماشین «ملیسنج» تفکر مسلط قومی در افغانستان، چیزی ملی است که برخاسته از این تفکر باشد، هرچیزی غیر آن غیر ملی و محکوم به رد است.
از سوی دیگر، جلالی و همباورانش به خوبی به جبن خفته در خون غیر پشتونها آگاه اند. او میداند که با متهم کردن غیر پشتونها به انجام کار سمتی و قومی، آنها را دست پاچه نموده و وادار به کنار کشیدن مینماید. پس از این که آقای جلالی اتهام قومی-سمتی بودن را به اتحاد انتخاباتی وارد کرد، شماری را در درون این اتحاد به هراس انداخت. یکی از دوستان که مشاور نزدیک یک عضو بر جستهی این اتحاد است، پس از مطرح شدن این اتهام در نشستی میگفت: «اگر ما بر سر نامزد غیر پشتون تأکید کنیم، به ثبات نمیرسیم. باید رییس جمهور یک پشتون باشد.»
باورمندان به حاکمیت تکقومی در افغانستان که در هیئتهای مختلف ظاهر میشوند برای خاموش ساختن هر صدای عدالتخواهانه شیوههای مختلف دارند. در گذشتهها کشتار و زندان مخالفان شیوهی معمول حاکمیت بود. مخالف حاکمیت تکقومی، فرقی نمیکرد کی و از کدام تبار میبود. چه ملا سرور قندهاری میبود، چه حبیب الله کلکانی، چه کمونیست و چه مجاهد، باید برای نابودی اش از هیچ کاری دریغ نمیشد.
از گذشتههای دور تا حال، صداهایی که از گلوی این طرز تفکر بیرون میشود با آن که گویندهگان این صدا فرق دارد، اما صدا یکی است. یکی استاد دانشگاه در غرب است، یکی دپلومات یک کشور بیرونی است، یکی هم رهبر سپاه ترور است و یکی هم تکیه زده بر کرسی ریاست جمهوری، همه یکچیز میخواهند تداوم استبداد و تثبیت برتری یکی بر دیگران.
فارغ از هر اندیشه و تفکری، همه دست به دست هم میدهند و برای تداوم این حاکمیت تلاش میکنند. اما همانگونه که سالها تغییر کرده است و حاکمیتها، شیوههای جلوگیری از فعالیتهای ضد این تفکر مسلط هم تغییر کرده است. چنانچه در سالهای پسین دیده شد، کارا ترین شیوهی که آنها به کار میبندند تطمیع سازی افراد است. از آنجا که امکانات دولتی و پولهای سیاه بیرونی در اختیار حاکمیت فراوان است، بارها افرادی را از جریانهای مخالف با تطمیع مقام و پول بیرون کشیده اند.
اینبار هم تصور میشود که حاکمیت به خاطر شکستن جریان اتحاد انتخاباتی، هر کدام از اعضای این اتحاد را با تطمیع و وعدههای مختلف بیرون بکشند و مانع این حرکت شود.
اما اعضای اتحاد انتخاباتی باید این را خوب بدانند که وجهه و اعتبار شان بستگی به ماندن در خط مردم و پاسداری از ارزشها و آرمان هایی دموکراتیک و مدنی است که صدها هزار تن به خاطر تحققش خون ریخته اند.
چیزی که سبب دلبستگی اکثر عدالتباوران به این اتحاد شده است، چهرههای این اتحاد نیست بلکه ارزشها و باورهایی است که در این جریان مطرح می شود.
چون بستر سیاسیی که اتحاد انتخاباتی از آن بر خواسته است، بستر ضد طالبانی به شمار میرود. اکثر اعضای برجستهی این اتحاد آنهایی اند که یا با طالبان جنگیده اند و یا با فکر طالبانی مخالف اند. در طرف مخالف، باورمندان به حاکمیتقومی طالب را برادر و سربازان برگردانندهی حاکمیت قومی خود میداند.
برجستهگی دیگر اتحاد انتخاباتی، مخالفت با ساختار بستهی قومی حاکم است. چنانچه اعضای برجستهی این گروه در اظهار نظرهای شان گفته اند، تصور میشود که این گروه در پی سیاست مبتنی بر عدالت در داخل و رابطهی خوب با منطقه جهان اند.
از جمله نا متمرکز سازی قدرت، انتخابی شدن والیها، فرماندارها و شهردارها، محوری ترین برنامهی این اتحاد است که اکثر مردم افغانستان در پی آن اند.
اعضای اتحاد انتخاباتی به روشنی باید بدانند که اگر مردم معاملههای سخیف گذشته شان را نادیده گرفته اند و به این حرکت جدید امید بسته اند، تصور میکنند که اینها با هر بار زمین خوردن دیگر فهمیده اند و به خاطر مقام و پول، ارزشها و آرمانهای انسانی مردم این سرزمین را نمیفروشند.
برجسته ترین خواست عدالتباوران، شکستن تفکر حاکمیت تک قومی و تقسیم عادلانهی قدرت است. هر کدام از این اعضا اگر به خاطر معاون شدن و یا گرفتن یک مشت پول از این ارزشها بگذرد، بیدون شک خیانتی بزرگ به مردم و آرمانهایی میکند که هرگز قابل بخشش نیست.
اعضای این اتحاد، باید خودخواهی و کجسلیقهگیها را کنار گذاشته و جسارت لازم را به خاطر گرفتن مسئولیت برای ادارهی کشور داشته باشند. از این رو، باید از میان شان یکی را که شایستهگی دارد به عنوان نامزد ریاست جمهوری در انتخابات مطرح کنند. اتحاد انتخاباتی افغانستان در برابر آزمون جدی قرار دارد که لازم است به خاطر گذار سالم از این آزمون، همهی اعضای آن اندیشهی درست نمایند.
همینگونه، مسئولیت روشنگران و گروههای مدنی است که حساسیت تاریخی و زمان را درک کرده و تلاش جدی را برای حفظ این اتحاد به خرج دهند.
پيامها
18 سپتامبر 2013, 09:55, توسط بامداد
به امام حسین ، قسم به حضرت عباس ، به قرآن ، به پیغمبر، جنگ تریاک است . باورت نمیشه :
مافیای مواد مخدر ، سالانه هفتاد « بیلیون دالر » از کشت کوکنار در افغانستان سود می برد . در قاچاق مواد مخدر از افغانستان به آسیای مرکزی و روسیه ،« یکصد هزار » نفر فعال است . در روسیه « 150 باند مافیایی » مواد مخدر فعالیت می کند . سی و چهار باند از جمله پشتونهای قندهار هستند ، یازده فیصد را کانادایی ها به جیب میزنند ، توریالی ویسا و برادرش جنرال زلمی ویسا ، مهره های میلیادر های کانادایی هستند ، بقیه مزارع تریاک جنوب افغانستان ، در تصرف قوای نظامی بریتانیا است . حملات طالبان و حشت و ترور ، همه برنامه ریزی شده است برای فریب افکار مردمان ملت های شان . این جنگ زرگری ادامه دارد ، پنجاه ، صد ، پنجصد و شاید تا هزار سال دگر .
خوابم میاد ، تو به سلامت