صفحه نخست > دیدگاه > جبهه ملی، چالش و امیدها!

جبهه ملی، چالش و امیدها!

میراحمد لومانی
چهار شنبه 26 جون 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

از گذشته های دور آدرس و جبهه استبداد، و شاخص های چگونه گی عمل کرد آن، « در قالب های از تبعیض و استبداد خشن و عریان؛ و اشغال تدریجی میهن و ماوا مان، و تعرض بر حیثیت، هویت و نوامیس ملی مان و...مشخص و روشن بوده است» و حال نیز همچنان فاکتور و جایگاه و چگونه گی موقعیت جنگ روانی- فرهنگی، پایگاه مردمی، و حدود اربعه جغرافیای سیاسی جبهه استبداد مشخص و هویدا میباشد!
هر لایه یی از زخمهای خونین و مالامال از ستم و استبداد خلق را خویش را هر گاه همچون انسان صاحب درد و شعور مند ورق میزنیم، واژه، کلمه و هویت ( افغان « اوغان» ) بازتاب از استبداد خشن و زهر آلود تاریخی در فرهنگ گفتاری خلق های مملو از درد و ستم ما باز تاب میابد. فقط و فقط این روشنفکران / بزک کرده و میمون وار/ هستند که تفکیک کلمه ها روا میدارند و جعل هویت نا آگاهانه یی را در گونه یی از فاجعه تاریخی، به نشخوار مینشینند...! این ما هستیم که در حالت گوسفند گونه گی « افغان شدن خویش؛» خود، موقعیت، جایگاه، و حتی هویت تاریخی خویش را به فراموشی سپرده، و رسالت تاریخی خویش را در راستای مبارزه اصول مند و کار ساز از یاد برده ایم!. این ما هستیم که به عنوان ملت ستم، در راستای پایداری و دفاع از مشروعیت تاریخی خویش به زانو در افتاده؛ جبهه و بر نامه های مبارزاتی مشخص که هیچ؛ حتی اسم و آدرس مشخص حقوقی را« در گونه یی از ابراز موجودیت تاریخی خویش » دارا نه بوده ایم...! از همین رهگذر است که « داود خان» در برنامه سرود ملی اش میگنجاند: « سوچه پاتی یو افغان وی......»
« مشخصه، سهم و آدرس من در تاریخ سرزمین افغانستان ریسمان جوالی گری، ملیت زحمت کش، انسان دسته چندم و.. بوده است!»
استبداد همواره کوشیده است تا خلق های مان را در کریدور های تو در تو و تاریک، به گمراهی، انزوا و عقب مانده گی های ذهنی، روانی، اقتصادی و سیاسی و.. میخکوب و منکوب بنمایند. و در این امر موفق هم بوده اند. تداوم حاکمیت های استبدادی تک محوری و مملو از خدعه و خیانت نزدیک به سه صد سال در افغانستان باز گویی چنین امر میباشد! استبداد خشن، عریان و بی وقفه سه صد ساله / اوغانی / پیامد جامعه مریض و فاقد شعور مند ی سالم سیاسی و.. در افغانستان را در قفا داشته است.... و حال، در چنین فضای تاریک و متعفن، روزنه های ( هرچند کوچک و آسیب پذیر) در قالب تشکل های سیاسی همچون جبهه ملی در فضای سیاسی این مملکت و سرزمین رخ نما میگردد! و چنین تشکل ها یی است که: چشم انداز های فرا نگری بسوی آینده های دور و درازی را کم و بیش در مقابل چشمان آدمی به شهود می رساند!
طرح و ایجاد تشکل سیاسی همچون جبهه ملی، یکی از نیاز مند ی های اساسی مبرم و اصولی عصر و زمان مان به حساب میرود. تجارب تلخ و ناگوار تاریخی دور و نزدیک ما را بر امر ایجاد همسویی ظرفیت های بالفعل و بالقوه نیرو و پتانسیل ضد استبدادی موجود در درون جامعه مان فرا میخواند.
طرح انسجام لایه های شعور مند توده های مورد خشم و کینه استبداد تاریخی در افغانستان، پیش زمینه لازم بر امر تداوم حیات و بقا تاریخی این ملت و جامعه میباشد! متحد و همسو شدن بر محوریت « اصول مند و معقول» فرزندان خراسان زمین، زمینه پیدایش و ظهور ملت مقتدر و سربلند، در محدوده جغرافیایی افغانستان کنونی میباشد. متحد شدن توام با خردمند ی مان؛ پیامد گسست نا پذیر ظهور خراسان بزرگ در میهن به خون تپیده مان میباشد...
استبداد از اوان پیدایش خویش در افغانستان کنونی، کوشش ها در امر محو هویتی و فیزیکی مان مبذول داشته اند. شیوه و کاربرد تاریخی مثمر بر عمل آنان، ایجاد انشقاق و مهندسی در راستای دسته بندی های تفکیک پذیر، و حتی تنش زا، میان ملت و جامعه یی بوده است که، توده های آن در درازای تاریخ این سرزمین به عنوان یک ملت مقتدر و توان مند هم زیستی مسالمت تاریخی را سپری نموده، و تمدن ها آفریده اند!
عقلانیت، ما را در راستای زدودن رنج از سیمای جامعه و مردم مان فرا میخواند. و؛ وجدان و شرف، این بن مایه های اکسیر ی ساختار جوهر انسانی، در پرتو از شعاع مسئولیت انسان بودن مان / ما را در راستای رشد و اعتلای تکامل اجتماعی مان به تکاپو و تلاش وا میدارد!.
زدودن رنج از سیمای انسان جامعه من، و نیل بر کنگره اعتلای تاریخی آنان، نیاز مند وصول به اصول مند ی های قوانین و قواعد مبارزات ی را از ما میطلبد. در پیوند همین امر، ایجاد تشکل، و داشتن اهداف کوتاه و دراز مدت استراتژیکی، پیش زمینه های اولیه الفبا مبارزاتی در همین راستا بوده، که ساختار و مکانیزم تشکیلاتی جبهه ملی طرح اصول و قانونمند ی ساختار تشکیلاتی مبارزه در راستای زدودن غبار استبداد تاریخی از چهره میهن و سرزمین مان به حساب میرود.
تشکل و همسویی توده های در بند ستم تاریخی در افغانستان، در جهت نیل به جامعه دموکراتیک و عاری از استبداد و ستم ، یگانه گزینه اصول مند نجات و رهایی این جامعه و داشته های هویتی و تاریخی آنان میباشد!

ستم و استبداد در خانه و سرزمین مان پدیده تازه یی نبوده، بلکه تداوم لگد مال نمودن حقانیت هویت فرهنگی و فیزیکی مان به درازای تاریخی چندین سده تاریخ ایجاد افغانستان قد میکشد! شگرد ها و ترفند استبداد از گذشته های دور و حال برهمه گان هویدا است. « « ترور " فیزیکی و هویتی ( مشخصه های پایداری و تاثیر گذار، و سمت و سو دهنده در درون جامعه لگد مال شده در وادی استبداد افغانی) بارز ترین شگرد و عمل کرد بانیان استبداد در افغانستان از آغاز ظهور و موجودیت تاریخی ان بوده است!»
ترور شخصیت ها توسط استبداد فاجعه است. اما فاجعه عظیم تر از ان ترور شخصیتی یک ملت و جامعه میباشد! تهی گردیدن ظرفیت باور ها بر مبنای نبود حس اعتماد به نفس ملی - هویتی، و حس کمبود ی مشخصه شخصیت ی در نهاد جامعه، فاجعه جامعه عاری از تحرک و توان مند ی های تاریخی را در قفا خواهد داشت. لذا زنده نمودن باور به ارزشهای هویتی و تاریخی، و ایجاد حس اعتماد به نفس ملی، و پرورش کیش شخصیتی رهبریت به عنوان اصل محوریت، در تبانی با پیش زمینه های بیداری و تحرک، و ایجاد باور در پسیکولوژی جامعه ، قانون مند ی های اصولی مبارزات رهایی بخش نسل ما را احتوا مینماید!
متحد و منسجم عمل نمودن ملت فارس، مشخصه های بارز موفقیت آنان در گذر تاریخ بوده است. بخش اعظم درخشش ایران باستان و تاریخی، مدیون متحد عمل نمودن اقوام ترک و فارس در سینه تاریخ این مرز و بوم مقدس بوده است. بر همین مبنا میتوان گفت که: طرح کلی احداث تشکل سیاسی همچون جبهه ملی، باز تاب تاریخی ایران پرغرور و سربلندی را در قفا خواهد داشت! هرچند چگونه گی ساختار و مکانیزم تشکیلاتی جبهه ملی نیاز مند تامل و دقت جدی را از نخبگان دلسوز در این نهاد بر میطلبد. بخش سنتی رهبری این تشکیلات، نیاز مند ی جذب و پرورش استعداد و قابلیت های صادق و توان مند جوان جامعه مان را به عنوان کاربرد استراتیژیکی، در راستای پرورش شخصیت ها ی نوظهور، جهت تداوم و پیوستگی مبارزات رهایی بخش در این سرزمین را از اولویت های مهم کاری خویش باید قرار بدهند!
شخصیت سازی و ایجاد محوریت و الگو در موجودیت رهبری سالم، قدرت مند و کثرت گرا، نیاز مند ی مبرم عصر و زمان مان به حساب میرود!
در پروسه مبارزاتی داد خواهانه ملت در بند اسارت مان،رهبریت گزینه اساسی است، همچون سنگ بنا و بنیاد ساختار جریان و تشکل سیاسی آنان. رهبریت سالم و خرد مند، : « این اعلی ترین عروج رشد عقلانیت جمعی ملت ما بوده، و متعالی ترین هدیه و ارمغان تاریخی خداوند، در محوریت فرد بالغ / سیاست و تدبیر،/ به حساب میرود!»
رهبریت امر گزینش کتله یی از خبره گان دلسوخته، متعهد، روشن اندیش و کاردان جامعه ما باید به تلقی گرفته شود.چنین رهبریت است که در هاله یی از شخصیت های منور و با تدبیر جامعه و مردم مان مشروعیت اصول مند خویش را بدست آورده، و تداوم خویش را به تثبیت میپردازد...!
استبداد شیوه نخبه کشی و ترور فیزیکی و شخصیت ی جمعی و فردی شخصیت های مان را از دیر باز زمان تعقیب و عملی نموده اند . عامل عمده موفقیت استبداد در عرصه های مختلف از تاخت و تاز تاریخی آنان، عدم موجودیت کدر های مجرب در درون جامعه، و فقدان رهبریت مدبر واحد بوده است! برای نیل ی بر تقابل با استبداد و زدودن ان، نیاز مند ی شناخت نقاط هدف گیری مجموعه پیکره ملت و جامعه مان توسط عوامل پایداری استبداد، امر و پدیده یی است ضروری. این یعنی : « استبداد تاریخی؛ این همواره فرهنگ و شاخصه های هویت تاریخی، و نخبگان جامعه مان را آماج هجمه های بی رحمانه تاریخی خویش قرار داده اند. پس نیاز هست تا در راستای تقویت و پایداری گزینه های فوق مساعی هدف مند و کاربردی را معطوف و مبذول بنماییم!»
استبداد در تبانی با فرهنگ کشی، شخصیت کشی نخبه گان جامعه ما را نیز در دستور کار خویش قرار داده اند. وادی استبداد افغانی، هرگز قامت بلندی ما سوای استبداد افغانی را در محدوده حاکمیت خویش نه پذیرفته اند! و، نقطه معکوس و تقابل ان آن شخصیت سازی در درون لایه های عوامل موثر و فعال استبداد بوده است! حقیر ترین استعداد و توان مند ی وابسته به ایل و تبار استبداد، در نهایت تلاش، و قرار دادن حد اکثر توان مند ی ها و سرمایه کشور و مملکت، در راستای فعال و بار ور نمودن آنان معطوف و مبذول بوده است..!
این توان مند ی کیش شخصیت سازی استبداد تاریخی در درون ارگ ریاست جمهوری بوده است تا از بقایای کثیف ترین جریان از هم پاشیده و منفور طالبانیزم، پدیده قدرت مند و تعیین کننده، در معاد لات سیاست و قدرت به ظهور برسانند!
جبهه ملی سر آغاز روزنه یی رهایی انسان های در بند ستم سرزمین من است! فرو کاست های رخسار وی را باز سازی نموده، و در راستای تعمیم دهی ان در اصول مبارزاتی اصول مند و تاثیر گذار همت تاریخی خویش را مبذول و معطوف بنماییم! باشد تا جامعه سرزمین من طعم سعادت و خوشبختی را از ورا زنده گی مستدام در ستم احساس بنمایند....

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • لومانی
    درین هیچ جای شکی نیست در افغانستان ستم ملی از زمانه های دیر وجود دارد ولی مبارزه علیه این ستم خودت پناه می بری به افرادکه تا گلو در جنایت غرق هسنتند .
    من شا هد تجاوز جنسی نیروی های دوستم در کارته نو هستم اگر فامیل شان اجازه داد نام انهارا برایت نوشته میکنم و هزران قضایای دیگر .
    پس تکیه به افراد مثل دوستم که هیچ ثبات سیاسی ندارد و تنها منافع خودرا می بینید .
    لومانی . اگر منافع دوستم ایجاد کند خودت که برایش مضامین می نویسی پشیزی ارزش نداری درین زمینه مثال های فراوان وجوددارد .....
    پس بهتر است اتکا به افراد مثل دوستم ، محقق وغیره خوب است به توده میلونی توجه نمایی ته به عدالت برسیم

  • کسیکه تمام آرزو هایش را به رهبران جبهه ملی یا دیگر جنگسالاران ببندد،
    حافظه تاریخی خود را از دست است. اگر از گذشته ننگین این جنگسالاران
    بگذریم، اینها در همین 12 سال که گذشت ثابت کردند که چقدر به آرمان های
    ملیت های خود وفادار بوده اند. جزء دالر اندوختن هیچ نوع خدمتی به ملیت های
    ستمدیده این مرز وبوم انجام ندادند.
    آزموده ها را بار بار نیازمائید!

  • درست است که محقق ودوستم رهبر مناسب وایده ال هزاره ها و ازبک ها نیست ولی از هیچ رهبر ومرکزیت نداشتن کرده همین رهبران که به عنوان مرکزیت وصدای در گلو خفه شده هزاره ها وازبک هااست از هیچ کرده بهتر است .ولی کسانیکه مثل داوود از روی عقده و ضدیت تباری به بد نامی دوستم میکوشد این حرف های پوچ اش از محبوبیت دوستم ذره ای در بین ازبک ها نخواهد کاست.ولی محقق اگر هرچه است مرد سنگر وسیاست است ودر بین ملییون ها هزاره هوا خواه دارد.ولی از طرفی احمد ضیا مسعود هنوز در بین تاجک ها محبوبیت یک رهبر را تا هنوز ندارد ولی ادم با سواد وملایم است مگر از طرف فهیم و عبدالله و قانونی وحتی امرالله صالح بصفت بزرگ و رهبر قبول نشده است مگر ازطرف دوستم و محقق بصفت ریس و رهبر سه قوم بزرگ انتخاب شده است که بستگی به درایت و عملکرد وپشتکار وسیاست احمد ضیا مسعود دارد که رهبریت و کلانی خود را باید به درایت صداقت وسرعت تثبیت ودر وقت کم تثبیت نماید .در غیر ان اگر دنباله رو سیاست برادر خود احمد شاه مسعود و در اخیر عبدالله عبدالله رفت نه تنها به قدرت رهبری دست نخواهد یافت بلکه این ملیت محروم و سر کوب شده را مانند برادر خود احمد شاه مسعود به کودال بدبختی حد اقل برای مدت نامعلوم خواهد برد. بطور مثال زمانیکه حکومت نجیب سقوط کرد این دو ملیت ازبک وهزاره مسعود را رهبر انتخاب کرده بودند ولی مسعود در صدد حذف کامل قدرت وانحصارقدرت بر امده وبر ضد متحدینش ازبک وهزاره اقدام نموده و ازطرفی برضد پشتون ها هم جنگید ومملکت را درگیر خانه جنگی نموده و باعث بوجود امدن طالبان گردیده ودر حالیکه خودش لحظه یی اب گرم در گلون اش پایین نرفته بود توسط همین طالبان از بین رفت.وباید یاد اوری نمود که طرفداران وهواخواهان مسعود هر چه بگوید و طرفداری سیاست غلط مسعود را نمایید ولی واقعیت را پوشانده نمیتواند.امیدوارم که احمد ضیا مسعود اشتباهات وخلا های برادرش احمد شاه مسعود را نه تنها تکرار نکند بلکه میتواند با درایت وعقلانیت جبران نماید در غیر ان شاید مانند برادرش احمد شاه مسعود قربانی سیاست خام خود شده و خود و هوا خواهانش را برای مدت مدید دچار شکست و سردرگمی خواهند کرد. (امیرجان)

  • امیر جان
    اولا من تبار نیستم زیرا من با هیچ یک تبار های که در پرس مصروف جنگ های انترنتی تباری تعلق ندارم .من قبلا گفتم که در افغانستان ستم ملی وجود دارد من خودم شاهد آن هستم
    اگر معیار برای شما محبوبیت باشد پس هتلر 90|٪ ارا رااز آن خود کرد ولی در عین حال 50 میلیون انسان را کشت .
    اگر خودت اعتقاد داشته باشی که از هیچ بهتر سخت اشتباه کردی زیرا همن دوستم که برای گلبدین ملیشه بود وحدت کرد و کشته فراوان را به کذاشت
    واگر مسله اقلیت ها مطرح باشد من بیچار ه نورستانی کاملا پایمال هستیم
    اگر تنها سنگر برایت معیار باشد پس سیاف وگلبدین نیز مرد سنگر هستند ولی راکت پرانی گلبدین یک زیادی هموطنانم را به قتل رسناده

  • من هیچگاه بدن سند چیزی نمی نویسم وهچگاه وجدان خودرا در برابر حقایق اغشته نمی سازم

  • داوود خان شما فقط عقده یی مینویسید و معلوم است که از روی تبار و کینه ورزی این چیزک ها را سر هم کرده یی ولی همان رهبر سیاسی پاک و بی عیب را که تا حالا دیده در جهان انهم در شرایط افغانستان ولی در میدان بز کشی وجنگ اینها در دفاع از مردمش محبوبیت خویش را کمایی کرده انچه مسلم است ملییون ها نفر دنباله رو وطرفدار دارد.ولی در تاریخ اروپا هیچ کس شاهد رایگیری به گفته شما ۹۰ فیصدی به طرفداری هتلر نبوده است. ولی کوشش کنید عقده یی ننوسید هر چه است دوستم محقق رهبر ومحبوب مردم خود است .شما هر چه تبلیغ توطعه کنید هیچ کس بها نخوهد داد.

  • امیر جان
    آیا خودت علیه مسعود عقده یی برخورد ننمودی؟؟؟؟

  • باعرض سلام خدمت ملت غیورما که پیرو هدایت اند نه آنا نیکه همیشه به دهل باداران خارجی خود رقصیده وبرنامه های شوم خودرا درقالب قوم پرستی وسمت پرستی به خورد ملت خون گرم وازهمه جا بیخبر مان میدهند .امروز مامیبینیم همین سه نفر (دوستم مسعود ومحقق) که بنام به اصطلاح جبهه مولی را تشکیل داده اند اینها خود سربازان باوفای ابلیس هستند مانند اجمدشای مسعود اینها ازبقایای همان ویروس مهلک بکشورمان میباشند که با ارتکاب ملیونها جرم وجنایت موضوعات سمتی وقومی را دامن زدند وکارتاجایی کشید که شماها میخهای چند انچی را برفرق مردم میکوبیدید وسینه های زنهارا بریده وبعد از پخت بالای دیگر اسیران خورانده میشد همین محقق بود یا کسی دیگر؟؟؟ بله مزاری بود این محقق پالان مزاریست وضیا مسعود پالان لحمد شای مسعود دوستم که بعلت نداشتن سواد درجمع انسان بشمارنمیرود . ببینید که سرنوشت کشورمان دردست چگونه انسانهای فاسد ووطنفروش افتاده . من بعنوان یک فارسی زبان بخود ننگ میدانم که احمد شای مسعود ربانی وباقیمانده کاسه لیسان شانرا بزرگ یا رهبر خود بدانم چون اینها ننگ ولکه بدنامی دردامان پاک ملت شریف تاجیک هستند آیا درقوم تاجیک انسان وجود ندارد که ما این غلامان اجنبی را که اصل ونسب شان معلوم نیست رهبر خود بدانیم . قطعا اینها از نظرما مردود هستند فعالیت اینها برای تجزیه افغانستان وبه دستور باداران یهود ونصارایشان میباشد نه خدمت به ملت اگر اینها خادم ملت هستند پس این کشوررا چه کسانی ویران کردند مگر همینها نبودند؟؟ اینها از بس که جنایاتشان زیاده دست به هر اقدامی میزنند . از همه گذشته ما مسلمان ومسلمان زاده هستیم خداوند درقران به ما دستورداده که از دوستی با کفار پرهیز کنید . اینها بقول قران کافر ومرتد هستند ونوکری یهود ونصارا را کردند ومیکنند پس بالای کسیکه مسلمان است فرض میگردد که دشمنان الله را دشمن خود بدانند واینها دشمنان خدا هستند ما این باند را باکرزی ودیگر مرتدین ومنافقین بقول قران کریم دشمن خود میدانیم وبراءت خودرا از این مرتدین ودیگرانشان مانند فهیم بسم الله قانونی عبدالله کرزی امرالله صالح اعلام میداریم ودرآخر میگوییم . لعنت الله علی القوم الکاذبین ظالمین ولکافرین .

  • خدمت همهء دوستان سلام وخدمت جناب بیدار قره باغ نیز سلام!
    بیدار جان!
    خودت نوشته ایی که بحیث یک تاجیک ننگ ات می آید که افرادی مانند مسعود وبرادرانش ازقوم تاجیک نماینده گی کنند،اما پرسش من این است که رهبری یک شخص مفعولی چون گلبدین نزد شما خیلی ننگین است ویا ازیک تاجیکی چون برادران مسعود؟ کسیکه به کوچکترین سوراخ بدن خود درایام جوانی وفادار نمانده باشد واورا فدای خواهشات شهوانی یک ریش سفید لواطت کاری بنام صوفی کرینکار کرده باشد او چگونه به اسلام وطن و مردم وفادار باقی می ماند؟ جناب عالی که قسمت اعظم عمر گرانبهایتان را درپیروی ازیک مفعول گذشتانده اید ازچه وقت بدینسو به این آگاهی رسیده اید که رهبری برادران مسعود بدتر ازگلبدین است؟
    با احترام
    پرویز بهمن

  • بیدار قره باغ تا هنوز کسی میخ به فرق کسی نکوبیده این همان تبلیغ انسان های کمزاد مانند شما است ولی میخ در غار های مادرت کوبیده باشد.

  • این آغای میر احمد لومالی که فارسی را با الفبای ترکی می نویسد ، وای به حال فارسی !

  • پرویز بهمن جناب عالی شما یک مفعو ل استى کسیکه به کوچکترین سوراخ بدن خود درایام جوانی وفادار نمانده باشد پرویز بهمن است !!!!

  • اقای بولانی ! اگر خوش داری در سرزمین افغانستان زندگی بکنی ، باید به این امر عقیده و باور داشته باشی ( څو چی دا ځمکه اسمان وي + څو چی دا جهنان ودان وي + څو چې ژوند پدې جهان وي+ څو چې پاتې یو افغان وي + تل به دا افغانستان وي .... ) اگر به این اصل جامعه افغانی باور نداری ، پس ملک خدا تنگ نیست ، پای بولانی لنگ نیست ... هر طرف که میری ، هر جا که خوش استی ، میتانی سکونت اختیار بکنی ، مثل تو واری صدها سگان بیگانه و بی ناموسها پیدا شدن شعار های ضد افغانیت را بلند کردن ، ولی از طرف مردم افغانستان و جامعه افغانی مثل خوردنی خوسا و سموم اور استفراق شدند، حیثیتش از سویه ی یک روشن فکر و نویسنده ، به سویه ی یک جاسوس و فاحشه سیاسی پایین اورده شد .... اقای بولانی باید بفامی که ، هر فرد مردم افغانستان حالی در جاسوس شناسی و دلال شناسی تا سطح دوکتورا شعور دارد، ما ترا درک میکنیم ، باور کن ما از دو بخش سفرنامه خودت فامیدیم ، که منظورت چیست ؟ چی میخوایی ؟ به کدام منظور امده یی ؟ حالی اگر صد نقاب هم بپوشی ما ترا میشناسیم ... هدف تو جاسوسی به رژیم فلیط و منافق ایران است ، دوهم هدف تو ازین چتیات اینست ، که با چهره های مطرح سیاست امروز افغانستان خوده اشنا بسازی و انها را به نقش خود در ترویج تعصبات قومی و زبانی متوجه بسازی ... در حالیکه خودت میفامی که اونها هم در دلالی یک دو رتبه از تو کرده پیش استند، حالی هم اگر دربین خود ائتلاف میکه ، یا عکسهای یادگاری میگیره ، بخاطری اینست ، که در نظام اینده افغانستان از یک کاندید مطرح موقف خود را تثبیت بکنه، مثل که دیدیم در بین محقق و احدی ائتلاف در حال شکل گرفتن است، و دوستم و ضیاء و معلم عطا ، کوشش میکنه ، خوده به خایه ی خلیلزاد بچسپانه .... حالی تو بولانی بیچاره که مثل حباب واری در سر دریا روان استی از زیر دریا خبر نداری، که اونجا چی میگذره ، در حالیکه برای محوه شدنت یک فوف کافیست ... خواهش میکنم که یک کمی به اصلیت این رهبران گونه ی تیکه دار پی ببری ...

  • سلام به همه بازدید کننده گان عزیز و جناب « جمبر علی؟؟»
    جناب جمبر علی از نظر حقیر قلب که در عشق عدالت و دموکراسی نه تپط قلب نیست، و سری که فدایی عدالت و دموکراسی نباشد سر نیست! پس من حقیر را متر سان! من همین یک سر دارم و ان را فدای ازادی و عدالت مردمم مینمایم. و در این پروسه از هیچ نیرو اهریمنی باک و بیمی در دل ندارم ....
    شما حقیر را به حباب کف آب تشبیه نموده اید. آری جمبر خان! از ان دمی که برادرانم را در مناطق هزاره نشین قتل عام نمودند و خواهران و برادرانم را در خیابان های کابل به حراج گذاشتند، من و ملتم حباب کف آبی بیشتر در این سرزمین نهبوده ایم. و حال من ارزو دارم تا دیگر حباب کف آب نباشیم و در این راستا قلم میکشم و اطمنان دارم که کارم بیهوده نیست! همین که در همین صحفه شما به نماینده گی از استبداد تاریخی در این سرزمین به زوزه نشسته اید، برایم بسی امید وار کننده بوده، و مفهوم کار بردی قلمم را بیان میدارد! جناب خان جمبر خان! امروز از برکت دموکراسی و به کمک تکنالوژِی صد ها و هزاران انسان همانند من صدای زسای عدالت خواهی در سرزمین سوخته اوغانستان را به فریاد بر نشسته اند! مطمئنم > توله< های استبداد با تمام خصلت خونخواری خویش نمیتوانند صدای رسای عدالت خوهی در سرزمین سوخته افغانستان رابه خاموش و رکود بکشانند! جناب خانجمبر خان! تا به کی میکشید و کشته میشوید! چقدر مگر اشتها خونخواری و خونریزی در ضمیر و نهاد شما است؟! بیایید این وطن را بسازیم! آیینه را نشکنید بلکه قامت خویش را راست بنمایید!! من حق دارم زنده گی کنم و کشور و فرهنگ و هویت خویش را داشته باشم! جمبر خان این حق من است؛ طالب خان! من کوشش میکنم، در حد اعلی ترین توامندی خویش تا دیگر بانیان استبداد تاریخی؛ آرزوی تداوم استبداد و ستم بر خلق و مردمم را با خود به گور ببرند و....

    آنلاین : http://loman1.blogfa.com

  • چمبر علی معلوم استکه نام مستعار را که بر سر کثیف ات گذاشته ای بتاسی از طعنه و استهزا به اسم مبارک سردار اسلام و فاتح خندق وخیبر است ودر ذهن کثیف ات گویا علی بزرگ را به چمبر کشیده ای و استهزا هم به نام های معمول پیروان فاتح وخیبر و خندق کرده ای . نام اصلی ات شاید گو خان یا شپتل خان یا شترخان یا حمار خان انطرف سر حد باشد که به جاسوسی کردن در افغانستان مصروفی ولی به خیره سری و ضدیت ات به واقعیت ها و بیداری اذهان مردم تحت ستم در افغانستان ادامه مده و برو در خدمت بیگا نه ها و ای اس ای و در تادر غار کون ات بم را درون کند و بعدا خود را هم انتحار کن و خادمین ملت را هم.

  • جناب ملا جمبل خان طالب « چمبر علی» با تمام حرف های قلمبه و کته ته روشنفکری گذشته خود بلا خره هویت طالبی خوده در این کمنت فاش ساختی! راست گفته اند که : « گرگ زاده عاقبت گرگ شود هر چند با آدم زاد بزرگ شود. دم اوغانی خوده بلاخره نشان دادی!!

  • آقای میر احمد لومانی،
    اگر همین " عدالت و دموکراسی " است که شما آنرا زیر سایه جنگسالاران و قاتلان
    65 هزار کابلی آرزو میکنید، پس خداوند مردم افغانستان را ازین نوع "عدالت و دیموکراسی"
    نجات دهد.

  • جناب « ی » در حالیکه نفس ها شوم طالبانیزم از درون ارگ ریاست جمهوری به مشام میرسد، آیا جناب شما برای نسل ستم در افغانستان گزینه بهتر از جبهه ملی سراغ دارید؟! جبهه ملی هر چند نواقصات جدی خویش را دارا میباشد که در متن مقاله به ان ها اشاره شده است. طرح کلی متحد شدن ملیت های تحت ستم در چوکات جبهه ملی مورد تایید من است. متباقی میکانیزم ان باید رویش کار شود، دوست من!!!

  • باعرض سلام خدمت ملت اصیل وقهرمان افغانستان . نه آنانیکه لباس افغانی به تن کرده وتیشه به ریشه افغانستان زده ومیزند . درهرلباس وهر قومی که باشند ملت افغانستان اینهارا دشمن دین خاک وملت خود میشمارند . آقای پرویز بهمن میدانم که از همین گروهک منافق که اینک مرتد هم شدند تغذیه میکنید واینکه چطور فهمیدم شما از اعضای همین باند هایی که مرتد شدند هستید . از طرز نگارش تان کاملا هویداست .آیا درچنین رسانه همگانی وبین المللی شایسته یک انسان مسلمان که به ارزشهای اسلامی وانسانی معتقد باشد دین مانسانیتش اجازه نوشتن چنین کلمات زشت را برایش میدهد؟؟؟ ولی تو هم تقصیری نداری شاید جوان باشی واحساساتی نوشتی واز طرفی هم مکتب فکری باند های منافق ومرتد که لباس جهاد ومقاومت را برتن کردند همین است توقع بیشتری از اینها نمیرود . دوما . کسی از گلبدین وطالب یا دیگر جنایتکاران دفاع نکرده که شما فورا اسم گلبدین را جلو کشیدی. گلبدین فقط اینقدردرجه همتش بالا بود که تا حال مرتد نشده به همان فتوای 33 سال پیش مبنی بر اینکه هرکسی با کافردوستی داشته باشد یا معاش کافر را بگیرد کافر است هنوزهم معتقد وباورمند است اما جنایاتی را که مرتکب شده باشند پرونده یا دوسیه اش باید پیگیری شود . پرویز خان من زیاد جهاد کردم حتی خیلی وقت همراه احمد شاه مسعود کمونیست هم بودم اما مثل تو آنوقت نمیفهمیدم که عامل تباهی ملت وکشورما همین کمونیست ومنافق است . من تنها قهرمان واقعی کشور مان شهید داکتر نجیب الله را میدانم که همین نوکران وغلامان یهود ونصارا( رهبر های بی دین به اصطلاح جهادی ) فکر وذهن ملت افغانستان را اغفال کردند وبدستور همین انگلیس وامریکا فتوای کافر را بالای چنین بزرگ مردی صادر کردند وملت بیچاره واز همه جا بیخبر هم قبول کردند وچنین قهرمان واقعی را از دست دادیم .پس برادر عزیز بخود آی ببین وتحقیق کن از اینهایی که خودت دفاع میکنی اینها مطابق آیات متعدد قران کافر ومرتد هستند وقران صراحتا بیان فرموده که هر کسی پهلوی هر قومی یا گروهی ایتاد میشود ودوستی میکند از همان قوم حساب میشوند وشما انسانهای کافر مرتد ومنافق را ولی وپیشوای خود قرار ندهید . حالا اگر مسلمان هستی تابع قران باش واگر مثل عبدالله فهیم قانونی کرزی بسم الله سیاف خلیلی محقق برادران مسعود ربانیها ودیگر همقطارانشان مرتد ومنافق هستی قران را تابع خود بساز . به امید هدایت همگان

  • جناب محترم بیدار قره باغ سلام برشما!
    دوست عزیز! من هم پیامهای پرویز بهمن را تعقیب میکنم وهم ازشما را. تاجاییکه ازسیاق گلام شما معلوم میشود، جناب عالی از پیروان عاق شدهء گلبدین خان تشریف دارید. ولی این مطلب را بدانید که دین اسلام واحکام قرآن مال شخصی پدر وپدرکلان شما نیست که هر وقتیکه هوا وهوس نفسانی تان اجازه داد آنرا به کسی بخشش کنید وهرگاه بر کسی خشم گرفتید واز او ناراض شدید فورا تاپهء کفر و منافق را بر جبین او بزنید. به عبارت دیگر، اسلام مال شخصی جناب عالی نیست که هرگاه بخواهی آنرا به هرکسی که دلت بخواهد بخشش بدهی و ازهرکسی که خوش ات نیامد آنرا پس بگیری. در اسلام اصول وضوابطی مبنی بر تکفیر وتفسیق مسلمانها وجود دارد.
    هیچ مرجع باصلاحیتی جز ضوابط ومعیار های قبول شدهء قرآن واسلام توان تکفیر وتفسیق یک مسلمان را ندارد.
    هرکسیکه منکر وجود ذات باری تعالی باشد، کافر است، کسیکه حلال خدارا حرام وحرام خدا را حلال می شمارد، کافر است، کسیکه منکر احکام فرضی چون پنج بنای مسلمانی مانند: کلمه و نماز وروزه وزکات وحج میشود کافر است، کسیکه ایمان به قرآن ورسالت رسل وکتب آسمانی وروز آخرت وزنده شدن بعداز مرگ وایمان به قضاو قدر الهی نمیداشته باشد کافر است. کسیکه اسلام را برضد مسلمانان مانند شمشیر دو دم استفاده میکند ومطابق هوا وهوسهای نفسانی خود برادران همدین وهمکیش خودرا از دایرهء اسلام خارج می سازد کافر است.
    ازنظر اسلام خود جناب عالی مرتد تشریف دارید. کلمات ودفاعیه های کورکورانهء تان از گلبدین ونجیب الله احمدزی ازمصادیق کفر وزندقه است که هرگز توبهء تان قابل پذیرش الهی نیست.
    همین که جناب عالی به قول خودت مدتی را با احمد شاه مسعود به اصطلاح خودت جهاد کرده ایی وحالا فهمیده ایی که آن جهاد نبود بلکه فسق وفجور بوده وداکترنجیب الله که قاتل صدها وهزاران گلبدینی وجمعیتی آنزمان محسوب میشد ولی حالا میگوئید که او برحق بود و اورا جناب عالی درقطار شهدا وصالحین قرار داده ایی معلوم شد که مرتد اصلی قبل ازهرکس دیگر خود شما استید که هر ازگاهی بنام جهاد و اسلام رنگ عوض میکنید وباعث شر وفساد در میان امت مسلمان میگردید وباعث تباهی وفساد روی زمین میشوید. اگر یک دادگاه اسلامی وعادل بوجود آید، وشما نیز از پردهء نام مستعار بیرون آئید مطابق احکام قرآن، شما زندیق شناخته میشوید و مطابق فقه امام شافعی توبهء زندیق ومفسد فی الارض هرگز قابل قبول نیست وباید شما را زنده درآتش بسوزانند تاگناهانتان پاک شود.
    از اعتراف جناب عالی طوری معلوم شد که جناب عالی بخاطر رسیدن به قدرت وشهرت وجاه و چوکی به تنظیم های جهادی خودتان را چسپانده بودید ومنتظر بودید که کدام یک آنها؛ شما را به کرسی امارت اسلامی شان قبول میکنند تا به اهداف پست دنیوی تان برسید، حالا که به هدف تان نرسیده اید دشمنی تان را زیر شعاع آیات قرآن پنهان میکنید. پس معلوم است که نه آنوقت شما مجاهد واقعی بودید ونه حالا مسلمان تشریف دارید. عملی را که شما انجام داده اید فقط جنگ وپیکار جاهلانه بوده که درآن هیچگاه باور واندیشه های اسلام تبلور نیافته است.

    زیرا همین که شما فتوای قهرمان بودن وشهید بودن جنرال نجیب الله احمدزی را حالا اینجا صادر کرده اید، خودتان بر کافر بودن وزندیق بودن خودتان فتوا داده اید زیرا کسیکه قاتل هزاران مجاهدینی که درصفوف تنظیم های جهادی آنزمان به اصطلاح وعقیدهء دیروزی شان جهاد میکردند و ازطرف همین داکتر نجیب الله ، قهرمان وشهید امروزی تان سربه نیست گردیده ولی امروز جناب عالی بدلایل عصبیتهای جاهلانهء قبیلوی از وی قهرمان وشهید ساخته اید و مطابق معیار های غیر شرعی خودتان بر ایشان لقب قهرمان وشهید را صادر کرده اید ، پس اول خودجناب عالی ازدایرهء اسلام خارج گردیده اید.
    شما درست فرموده اید که درینجا ازگلبدین خان دفاع نکرده اید، من این را باشما تصدیق میکنم. زیرا گلبدین چیزی برای دفاع ندارد. چه خاصا اینکه ازسیاق کلام جناب عالی معلوم است که جناب عالی ازپیروان عاق شدهء گلبدین خان تشریف دارید، پیروان عاق شدهء گلبدین امروز درسراسر کشورهای اروپایی پراگنده ومایوس اینجا وآنجا یافت میشوند، اینها ازگذشتهء ننگین خود سخت عار دارند، وهیچ چیزی برای افتخار کردن ندارند، ولی روی همرفته ازنشخوار نمودن همان کلمات جهاد سی وسه سالهء حزب منفورشان خسته نمیشوند.
    حالا من نیز برجهاد سی وسه سالهء مرشد دیروزی تان نمی چسپم زیرا خود جنابعالی این معما راخیلی خوب حل کردید که شهید اصلی وقهرمان واقعی در افغانستان همان داکتر نجیب الله بوده است نه کس دیگر، پس وقتیکه داکتر نجیب الله؛ شهید وقهرمان شما باشد، دیگر جایی برای بحث ومناظره راجع به جهاد سی وسه سالهء گلبدین خان باقی نمی ماند ومنطقا همهء جهاد سی وسه ساله بطور اتوماتیک به فسق وفجور تبدیل شده است.

    اما من کسی هستم که شخصا علاقه ای بر خارج ساختن مردم از دایرهء اسلام ندارم ولو گلبدین هم باشد. نزد من گلبدین یک جنایت کار ومزدور گوش بفرمان غلامهای یهود ونصارا می باشد چه مسلمان باشد ویا کافر. این برای من اهمیت ندارد. برای من این اهمیت دارد که او یک مزدور گوش بفرمان مقامات آی اس آی است. او برای اولین بار، نخستین رهبر تنظیم جهادی بود که طرح دوستی ومودت وکودتای مشترک را بخاطر پیوندهای قومی وقبیلوی پشتونی اش با شهنواز تنی ریخت وآبروی تمام مجاهدین تنظیم خو درا برباد داد. حزبی که همیشه از التزام به احکام دین می لافید ولی روزی رسید که از آستین خلقی های جنایت کار سر برآورد. مجاهد نمای که همیشه دم از جهاد و اصولگرایی میزد بلاخره خلقی برآمد. این جنابت را هیچ یک از رهبران جهادی مرتکب نشدند، هیچ یک از رهبران جهادی خودشانرا رابط وآلهء وصل خلقی ها وآی اس آی نساختند. اما گلبدین خان اولین رهبری جهادی بود که برای رسیدن بقدرت این ننگ را بجان خرید ونام خودرا درقطار رهبران فاشیست جهان چون موسیلنی وهتلر ثبت تاریخ کرد. اینکه حالا چرا گلبدین خان به عوض ارگ کابل ، مهمانخانه های آی اس آی را انتخاب کرده است، دلیل برآن نیست که او دربرابر قوای اشغالگر می جنگد، نخیر ! دوست عزیز! اورا سازمان استخبارات پاکستان اجازه نمیدهد، سازمان استخبارات نظامی پاکستان را همان یهود ونصارا رهبری میکند، بدون اجازهء یهود ونصارا سازمان استخبارت نظامی پاکستان اجازهء نوشیدن آب را هم ندارد. بناء گلبدین غلام غلامهای یهود ونصارا می باشد ، پس کسیکه غلام غلام باشد او چه شخصیتی دارد که دربارهء او مناظره ایی صورت بگیرد.
    گذشته از آن نظر به روایت کتاب آقای غلام نبی خروتی، ترجمهء محترم کوهستانی، بنام ( گلبدین حکمتیار کیست؟)، انجنیرصاحب گلبدین خان درایام جوانی درلیسهء حربی کابل تمایلات همجنسگرایانه در وجودش جوانه زده بود واین تمایل انحرافی اورا تا سرحدی بدنام ساخت که بامردان لواطت کاری چون صوفی کرینکار هم روابط همجنس بازی برقرار کرده بود. درمنطقهء نجراب ولایت کاپیسا ازطرف پولیس محلی خانه ایکه درآن همان شب گلبدین خان را میرقصاندند اول محاصره شد وسپس تمام بچه بازها وبچه های رقصنده بشمول گلبدین خان ازخانه بیرون آورده شدند و پروندهء نسبتی شان راسا به کابل ارسال گردیده که همان پرونده سبب اخراج وی ازلیسهء حربی گردید. آیا این مسایل ازنظر شما شوخی است؟ آیا شما این موضوعات را شوخی می پندارید؟
    بناء اگر ازمن می شنوید پشت جهاد سی سالهء گلبدین زیاد نگردید، وزیاد افراد واشخاص را براساس معیارهای خودی تان از دایرهء اسلام خارج نسازید که این گناه خیلی بزرگ است. حالا مردم وخواننده گان کابل پرس?، آنقدر از دین شان واسلام شان شناخت دارند که مجالی برای اشخاص مفعول وبداخلاق گلبدینی نیست که آنها را مطابق هوا وهوس های شیطانی شان از دایرهء اسلام خارج سازند.
    حافظ وظیفهء تو دعا گفتن است وبس
    دربند آن مباش که نشنید یا شنید

  • باعرض سلام_ برادر محترم شخصی بنم گلبدینی شناس معلوم میشود که شما از جمله همان کسانی هستید که با محصول5 اصله درخت توت امروز صاحب شرکتها وساختمانها در داخل وخارج هستید. شاید چندین نسل گذشته تان زیر فشار مشک آب ویا پنچر مینی درکابل ودیگر ولایات جانهای خودرا از دست دادند . کسانیکه از برکت انقلاب به یکبارگی صاحب اینگونه ثروتهای افسانوی شوند حق دارند که بجای خداوند انسان پرستی راپیشه خود وتبار خود سازند . گفته اید من عاق شده گلبدینی هستم!!! باید بدانید که ما بیدار شدیم وخدا پرست نه مثل شما وامثالشما گوساله پرست . ای قوم سامری از پدیده شوم انسان پرستی که همان گوساله پرستی است به خدا پرستی روی بیاورید . من حرف شمارا درمورد صوفی کرند کار گلبدین نه رد میکنم ونه تایید . ولی درمورد خانواده مسعودیها هم باید بدانید که مفعولترین خانواده پنجشیری همینها هستند حتی در اول مادر احمد شاه مسعود از ظاهرخان حامله شد وظاهرخان به دوست محمد پدرمسعود پیشنهاد کردتا با این زن حامله ازدواج کند ودوست محمد قبول کرد بعد از چند ماه احمد شاه مسعود بدنیا آمد رفت وآمدهای دوست محمد با خانه ظاهر خان زیاد بود اما در حد کنیزی خودتان میدانید که ظاهر خان چقدرعیاش بود پسری که اینطوری بدنیا آمده باشد وخودش هم مفعول درجه یک منطقه دردوران نوجوانی بوده باشد چه انتظاری دارید؟؟؟ گلبدین هم همینطور محقق که معلوم است دیگر نیاز به معرفی ندارد نزد اینگونه انسانها وچوکره ها وکاسه لیسانشان هویت وحیثیت یک کشورچه اهمیتی دارد؟؟ برادری که گفته کسی میخ درکله مردم نکوبیده باید عرض شود که این سند هارا در آرشیف شورای بدنام نظار جستجو کنید از برادران مسعود بپرسید از دیگر مرتدینی که فعلا نوکران یهود ونصارا شده اند مانند فهیم بسم الله قانونی ربانی عبدالله که چرا چنین تبلیغات فاقد حقیقت را برضد برادران هزاره راه اندازی کردید که درنتیجه همان تبلیغات احمدشاه مسعود کشتار وحشیانه افشار رخ داد . این موضوع اگر افسانه هم بود اما به یک حقیقت تبدیل شده است. بنده به نوکران یهود ونصارا وکاسه لیسان شان اعلان میکنم که بنده از هیچ گروه منافق ومرتد وخیانتکار پشتیبانی نکرده وفقط وظیفه ایمانی وانسانی خود میدانم تا بدینوسیله دردهن منافقین خاینین ومرتدین بکوبم . فقط یک موضوع نزد من قابل اهمیت است که آنهم بعد وحجم جنایات انسانهاست که کدام شخص بنیاد خیانت وجنایت را درافغانستان پایه گذاری کرده . من هم تا یک مدت به این عقیده بودم که گلبدین عامل اصلی بربادی افغانستان است اما وقتی حقایق افشا شده تنها وتنها متهم ردیف اول پنچرمینها توت فروشان وسقاوهای شهرکابل سابق میباشند با ربانی که اینها اصلا از کولاب هستند شواهد نشان میدهد که اصلا افغانی نیستند. ومتهم ردیف دوم گلبدین ومتهم ردیف چهارم طالبان هستند چون طالبان از ارتکاب جنایات وویروس همین مسعود ربانی وگلبدین بمیان آمدند وهمین مسعود خاین ملی نوکری آنهارا هم بعهده داشت وربانی به طالبان فرشته های صلح خطاب میکرد . اما واقعا با ازبین بردن این خاینین معلوم شد که فرشته های صلح هم هستند بقول ربانی ومسعود. وقتی من اعلان میکنم کسانیکه مرتد شدند ونوکری یهود ونصارا راپذیرفتند این یک حقیقت مسلم است شما مگر از قران انکار نکردید که از مرتد شدنتان انکار نکنید؟؟؟ گلبدین خاین است اما نمیتوانم بگویم کافر است چون تاحالا مثل این گوهکهای منافق مجاهد نما غلام علنی کفار نشده وقران حکم ارتداد آنرا بیان نکرده وطالبان را میتوانیم بگوییم یک گروه ظالم واین یک حقیقت است اما نمیتوانیم بگوییم کافر ومرتد هستند . قران فقط حکم کفر ربانیها سیاف مسعودیها بسم الله محقق خلیلی فهیم قانونی امرالله وپیروانشانرا با صراحت تمام بیان فرموده . بزرگان قبلی تان خیلی کوشش کردند ومیکنند که احکام قران را تحریف یا از بین ببرند اما در طول 1400 سال نتوانستند شماهم نمیتوانید ویک روزی مانند احمد شاه وربانی ودیگر پیروانتان وگوساله پرستان به جزای اعمالتان خواهید رسید انشاالله آن رو نزدیک است این کوششها بیفیده است دروازه توبه باز است بیایید بجای این حرفها توبه نصوح کنید واز ملت افغانستان عذر خواهی کنید . کفر وارتداد پایه ندارد. بیاید درس انسانیت واسلامیت را از رمضان بشردوست بیاموزید . خداوند روزی را بیارد که همه خاینین افغانستان در یک تلویزیون بصورت زنده درمقابل هم قرار بگیرند وخیانتهای شانرا به مردم ما جواب بدهند تا بدانیم دشمن اصلی افغانستان کیها بودند . ولی شورای بدنام نظار وجمعیت شیطانی افغانستان خیلی از روند صلح بیم دارند . والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته

  • وای به حال جناب بشر دوست که چنین اندیشه هایی همانند بیدار قره باغ از وی به دفاع و حمایت بر خواسته اند!!! چنین اندیشه هایی چه مزیت را در وجود شریف جناب بشر دوست با ز یافته اند، دوستان...؟؟! خوب هست تا آقای بشردوست خود در این موضوع تعمق و مکث ی بنماید..

  • سلام به همه بیننده ها . بیدار خان من نوشته های تانرا از اول تا آخر مطالعه کردم یک زره خلاف واقعیت در نوشته هایت ندیدم . آفرین برشما وبرکت در قلمت که چطور ماهرانه واستادانه قضایا را وانسانهارا در رده بندی منصفانه معرفی کردی . خداوند خیرت بدهد بعضیها که از شنیدن حقیقت بیم دارند وحساس میشوند حق دارند چون حقیقت تلخ است . امروز درشهر کابل بو ببین همه بلند منزلها مال پنجشیری وقوماندانهای دنباله رو شان است این دارایی ها را از کجا پیدا کردند واقعا که مردم پنجشیر از لحاظ اقتصادی ضعیف ترین قشر جامعه ما بودند یکبار خدا اینقدر برکت درمال اینها انداخت که هم افغانستان را بخرند وهم درخارج سرمایه گذاری کنند . چرا افغانستان اینقدر گشنه وناتوان شد . معلوم است که اینها غارتش کردند چرا بعضیها از شنیدن حقیقت بیم دارند ما خودما شاهد بودیم که احمد ضیا مسعود همراه قانونی در دبی با یک کیلو الماس وپنج ملین دالر از طرف پولیس دوبی دستگیر شدند واحمد ولی پول را زد بگردن بادی گارد خود وقانونی از ترس رسوایی لندن فرار کرد وبعد آمد مابل گفت درکنفرانس روسای مجالس شرکت کرده بودم ولی انگلیسها این گفته های قانونی را رد کردند واحمدضیا مسعود چقدر رشوت به کرزی داد که خلاصش کرد . آفتاب همیشه پشت ابرها نمیماند همه چیز ها وجنایات قهرمانها افشا شده وافشا میشوند اینها که از استقرار صلح درافغانستان میتر سند علت دارد . وقتی جناح مخالف اینها بیایند ودرقدرت شریک شوند تلویزیون هم میزنند آنوقت به افشا گریها شروع میکنند . بیم خینین از این است . مرگ بر خاینین ملی ومرگ بر منافقینی که از نام پاک جهاد بخاطر منافع شخصی شوم خود استفاده میکنند . به امید صلح سراسری درافغانستان ورو سیاهی خاینین ملی . بااحترام

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس