صفحه نخست > دیدگاه > رشد بی سابقه ی اخوانیت و تهدیدی جدی علیه توده ها

رشد بی سابقه ی اخوانیت و تهدیدی جدی علیه توده ها

حفیظ بشارت
شنبه 22 جون 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اخوانیت یا اخوان المسلمین:
اخوان المسلمین یکی از بزرگترین جنبش اسلامی است که در سال 1928 میلادی بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر به رهبری طبقه کارگر در شوروی و برای مبارزه علیه نفوذ مارکسیزم در کشور های اسلامی به رهبری حسن البنا به همکاری کشور های غربی وبخصوص امپریالیزم امریکا ایجاد گردید. این حزب بعنوان قدیمی ترین حزب اسلامی در یک قرن آخیر بشمار می رود که بزودی در اکثر کشور های اسلامی و خاور میانه گسترش یافت. اخوان المسلمین در ابتدا بخاطر مبارزه علیه نفوذ طبقه کارگر مشخصآ کمونیزم ایجاد گردید اما در جریان جنگ های اعراب با اسراییل این گروه به یک نیروی برجسته علیه متحد اصلی غرب (اسراییل) مبدل گشت. سپس بخاطر مبارزه اش علیه اسراییل از سوی دولت ملک فاروق سرکوب ومنحل گردید و تعدادی کثیری از کادر و پرسونل این حزب دستگیر و اعدام گردیدند.
بعداز ترور حسن البنا رهبر حزب، به مرور زمان تحولی بزرگ در جنبش اخوان المسلمین صورت می گیرد. این حزب باتغیر سیاست ها و فشار های بیرونی و درونی مجبور می شود در مسیری مطابق به منافع غرب و کشور های تحت سلطه غرب یعنی مصر و خاورمیانه قدم بردارد. این حزب در ابتدا برای مبارزه علیه سلطه ای بیرونی مصر که عبارت از مارکسیسزم باشد ایجاد گردید و تودهای میلیونی را در مسیری مطابق به منافع اربابان به حرکت درآورد. بعد از پیروزی انقلاب اکتبر و انقلات چین برهبری پرولتاریا مبارزات این حزب از سرزمین مصر به بیرون راه یافته و اهسته آهسته نه تنها در کشور های عربی بلکه در اکثر کشور ها، از جمله افغانستان گسترش یافت. هدف از گسترش این حزب در ساییر کشور های عربی به معنایی مبارزه علیه اندیشه مارکسیزم و جلوگیری توده ها از رو اوردن به اندیشه مارکسیسزم بود.

مبارزه امپریالیزم غرب برعلیه کمونیزم از طریق اخوان
مبارزه غیراصولی امپریالیزم در برابر طبقه کارگر یا پرولتاریا یکی از عوامل رشد اخوانیت در جهان اسلام و ساییر کشور های منطقه است. در دورانیکه طبقه کارگر واحزاب کمونیستی تحت رهبری کارگران با رشد چشمگیری تکامل می کرد، طبقه کارگر از طریق حزب کمونیست هر روز به پیروزی های بزرگ دست میافتند و قدرت های ارتجاعی و کاپیتالیستی را در اکثر کشورها سرنگون می کردند. چنانچه انقلاب اکتبر در شوروی و انقلاب بزرگ پرولتاریا در چین باعث گردید تا امپریالیزم غرب به رهبری قصر سفید علنآ مبارزه را علیه توده های جهان اغاز نموده، ادارات ضد مارکسیستی و کمونیستی را در اکثر کشور ها مطابق به فرهنگ مردم و اوضاع و احوال کشور ها ایجاد نمود و علنآ توده ها را از طریق تزریق اندیشه اسلامیزم اخوانی برعلیه طبقه کارگر در کشور های اسلامی مسلح نموده و به جنگ کمونیزم فرستاد.
امپریالیزم غرب در کل و امپریالیزم آمریکاه بخصوص نه تنها از طریق این پروسه کشور های جهان را از کمونیستی شدن حتمی به دور نگهداشت بلکه از نزدیک شدن کمونیزم به سرحدات شان به شیوه ای زیرکانه جلوگیری نمودند. وتمام انقلابیون و توده های فعال تمام جهان را در کل وجهان غرب را بخصوص ازروند تکامل و پیشرفت در مسیر سوسیالیست شدن تا رسیدن به کمونیزم جلوگیری نمود. بعد از وفات استالین وشکست کمونیزم در شوروی متعاقبآ وفات مائوتسه دون و شکست انقلاب چین بوسیله ای رویزیونیزم چینی، پروسه ای پیشرفت کمونیزم و تسخیر کشور ها بوسیله ای طبقه کارگر به یک رویا تبدیل گردید و تمام آرزوی طبقه کارگر و توده های جهان به خاک یکسان شد. این شکست های بزرگ در شرق، پیروزی بزرگ برای غرب بود.
کشور های غربی امپریالیستی با شکست کمونیزم در شرق بازهم از ادامه مبارزه و سرکوب توده ها و کارگران باز نیستاد و برای اینکه توده های میلیاردی و کارگران جهان را از کمونیزم بدور نگهدارند، در اکثر نقاط جهان مطابق به شرایط همان کشور سرمایه گزاری نموده و یا از طریق دخالت و تجاوز نظامی تلاش نمود تا این اندیشه را در رگ رگ توده بخشکاند. چنانچه در جهان اسلام روی اسلامیزم اخوانی سرمایه گزاری عظیمی انجام داد و گروهی القاعده در کشور های عربی و ساییر گروهای تندور اسلامی را در اکثر مناطق جهان ایجاد نمود. توده ها و کارگران را برعیله توده ها و طبقه کارگر مسلح نموده به جنگ علیه هم فرستاد، چنانچه تا بحال این سرمایه گزاری ها بشکلی در اکثر کشور های جهان وبخصوص افغانستان ادامه داشته است.

ایجاد القاعده از درون اخوان المسلمین:
تنش ها و مبارزات دو بلوک علیه هم (شرق و غرب) قدرت گیری سوسیال امپریالیست های روسی و افگار اشغالگرانه ای این بلوک و پیشروی بسوی آب های گرم و اقیانوس هند، و هم چنان سقوط امپریالیزم امریکا از ویتنام به همکاری بلوک شرق(شوروی) باعث شد تا امپریالیزم غرب بیشتر روی گروه های افراطی مسلمان سرمایه گزاری نمایید و گروه های اسلامی متعدد را در کنار سازمان های استخباراتی کشور های منطقه حمایت مالی و نظامی نمایید. امپریالیزم غرب بخاطر ترس از گسترش و رو آوردن توده ها به مارکسیسزم واقعی از یک طرف و مبارزه علیه بلوک شرق (سوسیال امپریالیزم شوروی ) از طرف دیگر مجبور می گردد، از یک گروهی تندرو اسلامی اخوان چندین اخوان دیگر را در ساییر کشور های جهان از جمله خاور میانه، جنوب آسیا و آسیایی میانه ایجاد نمایید.
از طرف دیگر امپریالیزم امریکا بهمکاری کشور های دیگر غربی برای مبارزه علیه سوسیال امپریالیزم شوروی اولین گام ها را در جهت ایجاد گروهی تندرو اسلامی القاعده برداشت. وگروهی القاعده را بحمایت مالی خویش از داخل اخوان المسلمین ایجاد نمود و رهبری آنرا بدست یک میلیونر عربستانی یمن الاصل بنام اسامه بن الادن سپرد. القاعده از همان ابتدای تولد و ایجاد حمایت طیف گسترده ای از مردم خاور میانه را بدست آورد و بزودی در کشور های خاور میانه از جایگاهی بالا برخوردار گردید. چنانچه در سرتاسر کشور های اسلامی خاورمیانه به نفع القاعده تبلیغات سود مندی صورت می گرفت. ملاها وپیش نمازان در تمام مساجد سرتاسر کشور های عربی به حمایت این گروه سخن رانی می کردند وبرای رشد و ترقی این گروه از تمام مردم پول جمع اوری نموده و جوانان را بخاطر پیوستن به این گروه تشویق می کردند. وبرای جهاد به کشور های دیگر می فرستادند.
کمک های مالی کشور های عربی نیز در قبال این گروه برجسته بود، گرچند حمایت مالی و نظامی امپریالیزم امریکا را بصورت اساسی بهمرا داشت، اما در آواخر بیشترین حمایت مالی از سوی مردم و کشور های عربی صورت می گرفت، حتا بخشی از درآمد مکه و مدینه نیز به این گروه پرداخت می گردید و هم چنان می گردد. از طرف دیگر مبارزه و جنگ های سی ساله ای این گروه در افغانستان و شکست سوسیال امپریالیزم شوروی یکی از پیروزی های اولی این گروه بود، که به رهبری امپریالیزم امریکا انجام می پذیرفت. شکست سوسیال امپریالیزم شوروی چه در افغانستان و چه در خارج از افغانستان بزرگترین پیروزی امپریالیزم غرب بود. که بوسیله ای گروهی القاعده و بعضی گروه های اخوانی دیگر انجام پذیرفته بود.

اخوان المسلمین و گروه های اخوانی در افغانستان:
اخوانی های افغانستان یا گروهای اسلامی گذشته و حال افغانستان بنحوی ریشه در اخوان المسلمین مصر دارد، گرچند مشخص گروهی اسلامی تحت نام اخوان المسلمین در افغانستان وجود ندارد اما همه احزاب اسلامی افغانستان دارای وجه مشترک زیادی با اخوان المسلمین مصر میباشند. در حقیقت احزاب مرتجع جهادی افغانستان همه و همه محصول بخشی از پروژه مبارزه امپریالیزم غرب برعلیه بلوک شرق یعنی سوسیال امپریالیزم شوروی و جستجوی منافع اقتصادی و منطقه ای اش در منطقه بود، این احزاب بیشتر در دهه 50 در زمان حضور سنگین نیروهای متجاوز شوروی در افغانستان از سوی امپریالیزم امریکا به همکاری اخوان المسلمین عربی و سازمان استخباراتی پاکستان ایجاد گردیده است.
بسیاری از گروههای جهادی مرتجع افغانستانی مانند حزب اسلامی ، جمعیت اسلامی ، اتحاد اسلامی ، شبکه حقانی وطالبان عبارت از گروهای بین المللی اخوان است که به صورت مستقیم در شبکه اخوان بین المللی متصل میباشد. در واقع این گروهها همان اهداف اخوان المسلمین را بشکلی ناسیونالیستی به پیش می برند و برای رشد افراط گرایی اسلامی تلاش می کنند. گرچند این احزاب در عمل تفاوت بسی برجسته را نسبت به همدیگر دارند اما بصورت اساسی و ریشه ای همه شبیه هم اند. گروههای مرتجع جهادی قبل از جنایت های گسترده در افغانستان و جنگ های خانمانسوز ارتجاعی وسگ جنگی های جهادی در افغانستان همه اهدافی واحدی را دنبال می کردند. وآن مبارزه در راستایی منافع باداران امپریالیستی اش بود.
از سوی دیگر جنایت کاران جهادی و طالبی در ابتدا برای اخراج نیروهای متجاوز شوروی ودر نهایت برای سرنگونی رژیم دست نشانده سوسیال امپریالیزم شوروی از سوی امپریالیزم غرب به همکاری سازمان استخباراتی پاکستان راه اندازی و حمایت گردید. اما بعد از خروج نیروهای متجاوز شوروی وسقوط رژیم دست نشانده اش، اخوانی های افغانستان و گروه های جهادی دیگر مانند چنبش ملی ، حزب وحدت ، حرکت اسلامی برجان هم افتادند از کشته های مردم بیگناه پشته ها ساختند. تنها در شهر کابل بیش از دهها هزار نفر را به قتل رساندند و در نهایت بعد از جهاد پیگیر علیه هم کشور را به دهها کشور غربی واگزار نمودند که این همه جنایت و کشتار و درنهایت سرازیر ساختن بیشتر از صد هزار ارتش کشور های امپریالیستی غربی به کشور، به بخشی از پروژه امپریالیزم و اسلامیزم نایل آمدند.

نقش اخوان المسلمین در بهار عربی و بحران کنونی سوریه:
کشور های خاور میانه و بعضی کشور های افریقایی برای دهها سال توسط حکومت های مستبد و دیکتاتور که همه تقریبآ دست نشاندگان کشور های بیگانه بودند اداره می شدند. و توده های این کشورها سال ها بود تحت ستم قرار داشتند و زندگی جهنمی را سپری می نمودند. بعد از دهها سال در اثر نیروی خود جوش و مردمی بعضی حکومت های خاورمیانه سقوط داده شد و قدرت بدون سروصدا به چنگال دیکتاتور های اسلامی اخوان المسلمین قرار گرفت. گرچند این خیزش مردمی بدون سروصدا انجام نپذیرفت، بر اثر جان فشانی ، تلاش و مبارزه تعدادی از مردم تحویل قدرت انجام پذیرفت حتا بعضی قدرت ها در اثر مبارزات مردمی سقود نکرده و برای ادامه حکمروایی پافشاری نمودند ودرنهایت از سوی اشغالگران غربی سقوط داده شده و یا در حالت سقوط قرار دارند.
اخوان المسلمین در سقوط حکومت های ارتجاعی و دیکتاتوری در کشور های لیبی ، تونس و مصر کمترین نقش را بازی کردند، اما پس از سقوط حکومت های دیکتاتور، حاکمیت را بدون مبارزه و جانفشانی طولانی صاحب شدند. گرچند مبارزه اخوان المسلمین از سال های ایجاد تا کنون در مصر برجسته بوده و سالهای زیادی را تا رسیدن به قدرت انتظار کشیدند و تعدادی از رهبران و پرسونل حزبی را از طریق ترور اعدام از دست دادند اما در نهایت قدرت را به آسانی تصاحب گردیدند. ممکن است اکثریت مردم از این تغیر و تحول در کشور شان راضی باشند و از قدرت یافتن اخوان المسلمین خرسند، اما در حقیقت توده ها از زیر نودان برخواسته به زیر قطره های آب نشسته اند. دیکتاتوران کنونی شرایط زندگی توده ها را بدتر از دیکتاتوران قدیمی خواهند ساخت که یقینآ این وضعیت را بزودی با گوشت استخوان حس خواهند کرد.
از سوی دیگر نیروهای مسلح مخالف رژیم اسد که ظاهرآ بنام نیروهای آزاد سوریه شناخته می شوند نیز از سوی اخوان المسلمین رهبری می شوند و این حزب در بحران کنونی سوریه نقش برجسته ای دارد. نیروهای مخالف بشار اسد که فعلآ بخشی از اخوان المسلمین میباشد، حمایت گسترده دولت های امپریالیستی غربی را بهمراه دارند در کنار حمایت کشور های غربی، از حمایت گسترده شبکه بین المللی اخوان و کشور های همسایه نیز برخوردار میباشند. چنانچه شبکه های اخوان در سرتاسر جهان برای تبلیغ و ارسال کمک های انسانی و مالی به مخالفان رژیم اسد شب و روز تلاش می کنند. شکست مخالفان رژیم اسد از بخش های از سوریه و تسخیر شهر قیصر از سوی رژیم به همکاری حزب الله باعث شد تا اخوان بین المللی به همکاری مالی کشور های غربی امپریالیستی و از طریق دفاتر یا شعبه های موجوده این شبکه در سراسر جهان به جلب جذب نیروی انسانی پرداخته وبعد از تربیه به جنگ سوریه فرستادند، که تا حال صدها نفر در این قاره تربیه شده و به سوریه فرستاده شده اند، چنانچه دستگیری شبکه جذب و اعزام پیکارجو به سوریه توسط پولیس اسپانیا ثبوت این مدعا است.
علاوتآ این جلب وجذب تنها شامل اخوان بین المللی نمی گردد بلکه گروهای افراطی شیعه نیز در حمایت از رژیم اسد پیکارجو می فرستند. برعلاوه اخوانی ها نیز تعدادی از زنان را نیز با این انگیزه تربیه و به سوریه فرستاده اند، چنانچه روزنامه دیالی میل چاپ انگلیس گزارشی را بچاپ رسانده که نشان می دهد دهها زن تونسی تربیه شده ای اخوان برای جهاد وارد سوریه شده اند. معلوم نیست که این زنان چگونه جهاد می کنند، گرچند دیالی میل در گزارش خود آورده که این زنان بخاطر رفع نیازمندی جنسی جنگجویان مخالف رژیم اسد یا همان افراط گرایان سنی سوری به سوریه رفته اند. اما به نظر می رسد چنین چیزی امکان پذیر نیست در حقیقت این زنان بخاطر رفع نیازمندی جنسی افراط گرایان سنی وارد سوریه نشده بلکه پیکار جویان زن اخوانی اند که برای تربیه زنان سوری مخالف رژیم اسد وارد سوریه شده، تا بتوانند صدها زن جوان سوری را در صف جهادیان سوری قرار بدهند.
ازطرف دیگر جنگجویان افراطی سوری مخالف رژیم نیاز به زنانی خارجی ندارند که وسیله ای رفع نیازمندی جنسی شان گردند، زیرا در جریان تجاوز و جنگ های خانمانسوز ارتجاعی در داخل سوریه، بیشترین جنایات تجاوز جنسی است که نیروهای جهادی بالای زنان دشمن انجام می دهند. آنعده از زنانی که نتوانند از منطقه درگیری فرار نمایند یقینآ مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. چنانچه جنایت و تجاوز جنسی جنایت کاران جهادی افغانستان در چندین دهه ثبوت این ادعااست. جنایت کاران جهادی و طالبی افغانستان در دوران جنگ های داخلی وبخصوص جنگ های خانمانسوز در شهر های بزرگ کشور خصوصآ کابل، از تجاوزات جنسی بصورت گسترده استفاده کردند و هزارن زن را مورد تجاوز جنسی قرار دادند.

حرف آخر
اخوانی ها یا اخوان المسلمین نه تنها در کشور های عربی صاحب قدرت و فعال اند، بلکه در سرتاسر جهان مصروف تبلیغ و ترویج این اندیشه اند و هم چنان در حوادث بهار عربی و رشد چشمگیر این مکتب در خاورمیانه و شمال شرق افریقا بعد از بهار عربی و قدرت گیری این گروه در اکثر کشور های خاور میانه به شمول ترکیه ، پاکستان وافغانستان افراط گرایان سلفی توانسته اند موفقیت های بیشماری بدست بیاورند، چنانچه این پیروزی بزرگ و قدرت گیری این گروههای افراطی در طول تاریخ اسلام یعنی بعد از پیغمبر، از خیر سر امپریالیزم غرب در شرایط کنونی دوران درخشانی را میپیمایند. این شبکه در آغازین قرن بیست یکم بیشتر از همه دوران دیگر رشد کرده و قدرت را در اکثر کشور های منطقه تصاحب شده اند. در شرایط کنونی در کشور های مانند عربستان ، مصر ، ترکیه ، تونس ، لیبیا وغیره بالای توده های میلیونی حکمروایی می کنند، در گذشته هراز گاهی این شبکه بوسیله ای طبقات حاکمه سرکوب می شدند و از رشد آنان جلوگیری به عمل میامد. اما اکنون دیگر آن سیستم های ستمگر وجود ندارد و این گروه بیشتر از پیش رشد خواهند کرد و روی زمین را جهنمی برای همه توده ها مبدل خواهند ساخت.
از سوی دیگر در نیم قرن آخیر این گروه به آله بازیچه برای کشورهای قدرتمند مخصوصآ امپریالیزم امریکا مبدل شده و در جهت منافع امپریالیزم جنایات می کنند. اگر جنایت القاعده را که بخشی از اخوان است تنها در یک دهه به برسی بیگیریم، چنان تکاندهنده است که همه بدن مان به لرزه در میایید. کشتن انسان ها برای ادامه دهندگان این گروه به یک امر عادی مبدل شده است. برعلاوه جنایت اخوانی های افغانی را در جریان سگ جنگی های جهادی و هم چنین جنگ خانمانسوز کنونی سوریه وغیره را بررسی کنیم، انسانیت زیر سوال می رود.
در شرایط فعلی بحران سوریه اخوانی های عربستان ، مصر ، ترکیه از یکطرف و ایران، لبنان در تقابل از طرف دیگر بیشترین نقش را بازی می کنند. ترکیه، مصر و عربستان مخالفان سوریه را از تن و جان حمایت می کنند برعلاوه همکاری گسترده کشور های غربی را نیز در قبال خویش دارند. اما در تقابل رژیم سوریه بوسیله ای ایران، روسیه ،چین ولبنان حمایت می شود. چنانچه رژیم اسد توانسته تاحال حاکمیت اش را در بخش های از سوریه به همکاری این کشورها حفظ نمایید و مخالفانش را در اکثر مناطق سوریه سرکوب نمایید، مخصوصآ اشغال شهر قیصر و کنترول داشتن بر این شهر یکی از بزرگترین موفقیت های رژیم بشمار می رود. مهمتر از همه سوریه کنونی ، افغانستان قبلی است که دولت بوسیله ای بلوک شرق یعنی سوسیال امپریالیزم روسیه و چین و متحدین مرتجع شان حمایت می شود و نیروهای جهادی اش بوسیله ای امپریالیزم غرب و مرتجعین خاورمیانه حمایت می گردد.
در سرزمین ترکیه تقریبآ برای نیم قرن حکومت سکولاریستی وجود داشت، تقریبآ همه مردم واقلیت های قومی و مذهبی از آزادی های نسبی برخوردار بودند، اما اکنون بیشتر از یک دهه است که بخشی از اخوان المسلمین ترکی به رهبری اردوغان بر این مملکت حکمروایی می کند وبا گذشت هر روز شرایط بد تر شده کشور از سکولاریزم به اسلامیزم مبدل شده است. علاوتآ وقتیکه صحبت از جهاد و جنگ های ارتجاعی در راهی اسلام بمیان میایید، به ارتباط این، تجاوز جنسی بالای زنان بی دفاع یکی از جنایات است که برجسته می گردد. گرچند در طول تاریخ سربازان متجاوز از این وسیله بصورت گسترده استفاده کرده اند اما مجاهدین اسلام در راهی خدا مرتکب بیشترین جنایات جنسی شده اند که از دوران پیغمبر اسلام تا کنون وجود داشته است. چنانچه فاتحان بزرگ اسلام در طول تاریخ نیروی جوان و جنگی را از دم تیغ می کشیدند و اطفال ومردان دیگر را بصورت برده و زنان را منحیث برده جنسی با خود می بردند ویا تجاوز جنسی مینمودند.

    • توده ها هیچ راهی دیگر جز گزینیش راهی مقاومت عادلانه علیه امپریالیزم و ارتجاع ندارد
    • بپا خیزید و بساط همه امپریالیست ها و مرتجعین منطقه ای شان را برچینید
    • به پیش در راهی بر پایی مقاومت عادلانه خلق
    • برای کسب آزادی به پا خیزید
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • حفیظ بشارت لوده، کودن، بیعقل و احمق! تو هنوز در خواب خرگوشی هستی. فکر میکنی هنوز شوروی است و برژنف در مسک عف ممیزند و ببرک سگ در کابل عف می گوید. بر خیز که دنیا تغیر خورده است. شوروی فروپاشید. شانزده پارچه شد. توهمات لنین و مارکس نابود گردید. او لوده بیعقل در کدام دنیا و خیال هستی او خر و خبیث نادان.

  • نذیر احمد اخوانی ، قبل از اینکه چتیات بنویسی ، سعی کن ابتدا از خوانش مقاله چیزی بفهمی ، سپس از شوروی ، برژنف و ببرک کارمل سگ بنویس، از طرف دیگر کدام دنیا تغیر کرده ، منطورت دنیای اخوان است ؟

  • جناب نذیر احمد جان !
    شما با این بد زبانی چند برادر هستین ؟
    من تعریفی برایت ندارم ، تو خودت را چگونه تعریف می کنی ؟

  • مقاله بسیار بچه گانه و خصمانه نگاشته شده و نویسنده که معلوم می شود از تبار جنایت کاران خون آشام کمونست است می خواهد جنایت های خویش را پرده اندازد و میانه رو ترین حرکت اسسلامی معاصر را به امریکا برچسپ زند تا جنایات وطن فروشانه کمونست ها را که وطن را به روس فروختن و عامل تمام جنایات تا امروز می باشند ......

  • زمانیکه پای منطق می لنگد جایش را بدشنام میدهد. این آقای نذیر احمد هرکی است، شخصیت بیمار دارد خداوند برایش شفای عاجل نصیب فرماید.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • آقای نظیر احمد اخوانی ،
    بلاخره با این کامنت ثابت کردی که اخوانیها بجز از جنایت ، تجاوز جنسی ، توهین و تحقیر دیگر چیزی را نمی دانند. تجاوز و توهین به زنان که بخشی از اندیشه ناپاک تان است همیشه وجود داشته و دارد، هرگاه اسمی از اخوان برده شود باید به همچو مسایل توجه نمود، که اخوانیها بجز جنایت علیه زنان و زن ستیزی دیگر چیزی در سر نمی پرورانند. تقصیر از خودت نیست بلکه تقصیر از اندیشه و مکتب که پیرو ان هستی است.
    از طرف دیگر من نه پرچمی ام و نه خلقی، بخاطر این مقاله به پرچمی ها و خلقی ها توهین نکن ، حداقل انها برتر از اخوان است، اگر آنها کشور را تنها به یک کشور فروخته بودند، اما شما اخوانیها و جهادی های خونخوار ، افغانستان را به هفتاد کشور فروخته اید.

  • درود برهمه دوستانی ارزشمند!
    این همه پرت پلات گفتن بروی همدیگر راه حلی برای معضله های که چه در سابیق بوده و چه اکنون هست نیست. راه حلی بیآبید تا خرابی های که بزرگان ما کرده اند، بجای این همه خرابی راهکاری درستٍ را برای مردم خود و جامعه خود پیش کش کنیم.!
    آقای بشارت، در نخست می ستایم چنین مقالۀ را رابطه به اخوان مسلمین وگروه های دیگر!
    به نگری من هر شخصی که می خواهد به خاطر بهبود جامعه و برون کشیدن جامعه و مردم خود از این همه زور گوی و قلدری و جنایت به جنین مقالۀ دست زند، نباید یک رخ سکه را برای مردم باز کرد، ما هیج گاهی امری مطلق رو به رویداد های تاریخی کشور داده نه می توانیم، یا اینکه خودمان در چنین قضیه های داخل نباشیم، جریان حاکم در یک کشور هم خوبی خای میداشته باشد و هم بدی های، بنا نه می شود یک جریان را ما عامل همه بدبختی در کشور بدانیم!
    حقیقت تلخ هست در افغانستان هر گروه در سری قدرت نشستند شهکاری های داشتند نه می شود که آنها رو نادیده گرفت، در ضمن بد بختی های جامعه و یا جریان های دیگر جریان حاکم را نگذاشتند راه های بهتری را برای کشور شان به ارمغان بیآورند، اگر شما می خواستید مستند سازی کنید از چنین قضایای که مربوط همۀ کشور می شود با یک مقاله کوتاه نه می شود همه حوادت یک جریان را در کشور گویا ساخت. پس ما نباید در چهار سطر مقاله با چریان های که در کشور حاکم اند توهین و تحقیر نماییم، و واژه های بی معنی و بی مفهوم را در مقاله گنجانیدن ضعف نویسنده را هویدا می سازد.
    نوسینده نباید یک طرفه واقعیت را بی بیند، چنین شاخصۀ را من در نبشته شما حس کردم.
    کامیاب باشید.
    _سید موسی سیدی.

    _

  • جناب سیدی تشکر از خوانش ونقد این مقاله:
    در واقع کارعقلانی ان است که هرگاه شخصی پیرامون موضوعی مشخص می نویسد، باید وباید از سوی خوانندگان مورد نقد قرار بیگیرد و خواننده ها نظرات شان را در مورد نوشته بنویسند بجای توهین و تحقیر منطقی برخورد نموده ونوشته را به بحث گرفته، نظرات وانتقادات شان را بنویسند.

    از سوی دیگر با نظر شما نسبت به اینکه این مقاله کم و کاستی دارد کاملآ موافقم، ممکن است در بعضی موارد زیاده روی کرده باشم و در بعضی موارد یکطرفه پرداخته باشم اما یقینآ به کسی توهین نکرده ام که شخصی بنام نظیر احمد با استفاده از کلمات زننده بر من تاخته است. برعلاوه اگر خواسته باشیم به تمام جنایات که در بیشتر از سی الا چهل سال برملت افغانستان تحمیل شده بنویسیم، نیاز به یک تحقیق جامع دارد، یقینآ گنجانیدن همه دلایلی که باعث شده تا بر ملت ستم دیده تحمیل شود، کاریست دشوار و نمی توان در همچون مقاله به همه مسایل ذیدخل پرداخت.

    از طرف دیگر اکثر گروههای جهادی بشمول تندرو ترین گروه مانند القاعده وغیره به نحوی به اخوان وابسته است، این یک حقیقت آشکار و انکار ناپذیر است. ممکن است برکسانی چون نظیر احمد که دارای ادنیشه اخوانیت و پیرو این مکتب به شکلی محافظه کارش است توهین تلقی گردد، اما حقیقت این است که اکثر احزاب جهادی را نمی توان از اخوان مجزا ساخت چون این کار ناشدنی است. این احزاب همانطوریکه اشاره کردم دارای وجه مشترک زیادی می باشند.

  • من نیز جریان اخوانیت را یک جریان بیمار و ناجور دراجتماع مسلمانان میدانم که از اسلام بحیث یک وسیله برای رسیدن بقدرت استفاده میکند. ازنظرمن مسلمان بودن با اخوانی بودن فرق دارد. یک مسلمان میتواند مسلمان ومومن باقی بماند ولی هرگز اخوانی نشود، زیرا اخوانیت یک طرز تفکریست نا کام وغیر قابل تعریف. ولی مسلمان بودن ازخود تعریف دارد. واین هم قابل تائید است که اخوان درسراسرجهان اسلام مادر همهء شاخه های اسلامگرایی تلقی میشود ولی پرسش ازآقای بشارت این است که که ایشان ازکجا درک کردند که این آقای نذیر احمد حتما وابستگی عقیدتی به جنبش های اخوانی دارد؟ مگر درسایت کابل پرس? انسانهای بیمار وعقده گشا که بخاطر رفع بیماریهای روانی شان به دشنام متوسل میشوند همه اخوانی ها اند؟
    مسأله دوم درمورد جهادی های افغانستان است که جناب بشارت بازهم بی خریطه فیر کرده اند، کدام رهبر جهادی دعوا دارد که او اخوانی است؟ مشکل افغانستان قومی است نه دینی یا طبقاتی. همانطوریکه ایدیالوژی مارکس ولینین نتوانست گره های کور وتضادهای قومی را تحت الشعاع تضاد طبقاتی قرار دهد ومشکلات را ازبین ببرد اسلامگرایی (جهادی وغیر جهادی که عمدتا سنتی وبومی حساب میشوند نه اخوانی) نیز پایش می لنگد وهرگز اخوت وبرادری اسلامی تضادهای قومی را حل کرده نمیتواند تا وقتیکه راه حل مناسب ومنطقی برای حل مشکلات ملی وهویتی اقوام افغانستان جستجو گردد.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • اسلام واسلامیت بعداز بقدرت رسیدن پشتونها درکشور کنونی که نامش را افغانستان گذاشته اند از دوصد سال به اینطرف از ین سرزمین رخت بربسته است. آنچه که در افغانستان بنام اسلام تبلیغ میشود درجهان دیگر وحشت وجهالت وبربریت ترجمه شده است. همین صاحبمصبان آی اس آی وجنرالان پاکستانی هرکدام نظر به اعتراف خودشان ازطرف مادر فرزندان رقاصه ها ویا کم ازکم ازخانواده های موزیکال برخاسته اند که درایام طفولیت دست شان به آلات موسیقی خصوصا طبله وهارمونیه آشنا بوده وگوش های شان همیشه با موسیقی آشنا می باشد ولی برای مردم افغانستان اسلام نوع افغانی یا پشتونی را نسخه میدهند. زیرا چنین اسلام با فرهنگ بدوی پشتونها همخوانی دارد وجزو افتخارات آنها شمرده میشود.
    جنرال حمید گل دریک مصاحبهء شخصی اش با تلویزیون جیو به شاهد کامران میگوید:
    "من درخانواده ای بزرگ شده ام که درآن موسیقی وراگ وتال ساز وطرب گوش اعضای خانوادهء مارا نواخته است. خودم درطفولیت نزد استادان موسیقی زانو زده ام وحتی درجوانی شوق غزلسرایی هم داشتم وحالا نیز موسیقی غزل را می شنوم"
    ولی همین جنرال پشتون تبار پاکستانی، لاف ازغیرت افغانی وجهاد وایمان وبرقراری حاکمیت شریعت اسلامی نوع افغانی را درکابل نسخه میدهد ولی به کشور خودش یک حکومت معتدل اسلامی که در آن هیچ نوع قیوداتی به هنرهای زیبا خصوصا موسیقی نباشد.
    اما اسلام تاجیکها وازبیکها وهزاره ها نه مانند پشتونها اسلام جاهلانه است ونه هم مانند پاکستانی ها منافقانه . اسلام غیر اوغانها درین کشور یک اسلام عقلانی وعرفانی است که برصداقت وپاکی وعملگرایی و ترحم وشفقت استوار است وبا وجود سرکوب های شدید نظامهای حاکم ریشه در درون مردمان این قومیتها دارد. اسلام غیر اوغاها اسلامی است که با تمدن وهنر سر آشتی دارد . اما متاسفانه اسلام غیر پشتونها تقریبا نظر به گفتهء محترم خواجه بشیر انصاری مولف کتاب مذهب طالبان از دو قرن به اینطرف رو به انقراض رفته است. روی همین علت است که افغانستان با آن همه سابقهء درخشان علمی اش درهرات وبلخ بعداز تسلط افاغنه تا کنون یک مرجع معتبر دینی ندارد. همان طوریکه روسها سمرقند وبخارا را که مهد علوم اسلامی بود نابود کردند؛ قبایل خر صفت اوغان هرات وبلخ وتخارستان را نابود کردند ورابطهء اقوام غیر اوغان با همتباران شان نیز با آنطرف مرز برای همیشه ازهم گسست. حالا زمانی است که هرکی که یک عمامهء سیاه به سر میکند وریش میگذارد او میشود ملا. باز خانهء شیعه ها آباد که حد اقل ازبرکت مذهب تشیع دروازهء اجتهاد را به روی نسلهای شان بازگذاشتند.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • جناب پرویز بهمن از حضور و ارایه نظرتان سپاس گزارم،
    در مورد نظیر احمد باید بگویم، که وی قبل از اینکه مقاله را بخواند و از نوشته درک درست نمایید، بدفاع از اخوان و امپریالیست برخواست و از تغیر دنیا صحبت نمود، سپس من از وی در خواست نمودم تا قبل از چتیات نویسی به مفهوم مقاله پی ببرد؟ اما متاسفانه باری دیگر وی با کلمات زننده بر خانواده من تاخت وبازهم از امپریالیزم و ارتجاع دفاع نمود، در ضمن من از گروههای جنایت کار جهادی منحیث یکی از شاخه های اخوان در افغانستان نام برده ام، فکر می کنم این مسله باعث شد تا نظیر احمد مثل سگ های ولگرد این احزاب به من حمله نمایید. از طرف دیگر بدون شناخت از من ، مرا خلقی و پرچمی معرفی نمود در حالیکه من از این گروهها شدیدآ متنفرم ، بنآ هر کسی از یک جناح مشخص دفاع می کند مستقیمآ به همان ربط می گیرد. بی دلیل کسی از یک جریان یا گروهی به دفاع نمی پردازد. گرچند اکثر خوانندگان بی تربیت مانند نظیر احمد به نویسنده های کابل پرس? مثل سگ های آدم خور می تازند، اما انها کسانی نیستند که بی طرف باشند یقینآ زمانی این کار را انجام می دهند که فکر می کنند، مقاله برعلیه آنها نوشته شده است.
    بازهم سپاس از نظر تان پیرامون این مقاله !

  • آقای بشارت
    نمی دانم در کدام آب و هوایی به سر میبری که با همچون لهنی، به دستاوردهای جنبش همچنان سبز اسلامی می پردازی. مثل که نان غرب خوب به جانت نشسته! گفته بنده خدا، "داری به زور میخ می جنگی". متوجه باش که میخ هم روزی کنده خواهد شد و ترا خواهیم دید. زیاد تند ندو که برایت گران تمام خواهد شد....

  • حفیظ بشارت، اگر تو پرچمی و خلقی نیستی یک گروه کمونیستی دیگر هستی که پلید تر از خلق و پرچم هستی. تو بیسواد و نافهم هستی. نه تنها مقاله ی که تو نوشتی نشانگر بی خردی و نآاگهی تو است بلکه سواد بچه های دوران متوسطه مکتب را نداری. اخوان المسلمین را می شود به اخوانیت واژه سازی کرد. اخوان المسلمین که واژه عربی است، وقتی تو اخوانیت میگویی این ترکیب مطابق کدام معیار زبانی است؟ این را در کجا آموختی؟ توده ها، رمه و گله حیوانات را میگویند. تو به انسانها توهین می کنی و انسان ها اشرف مخلوقات هستند. توده ، رمه و گله نیستند. تو ببین که در آخر مقاله ات را با این شعار ها پایان بردی:
    o توده ها هیچ راهی دیگر جز گزینیش راهی مقاومت عادلانه علیه امپریالیزم و ارتجاع ندارد
    o بپا خیزید و بساط همه امپریالیست ها و مرتجعین منطقه ای شان را برچینید
    o به پیش در راهی بر پایی مقاومت عادلانه خلق
    o برای کسب آزادی به پا خیزید
    این شعار های که تو دادی بچه های بیعقل در کوچه و بازار و در دوران جنگ سرد سر می دادند. بدون آنکه بدانند چه معنی دارد. من تو را پرچمی گفتم از این سبب که ببرک کارمل هم منحیث یک فرد دست نشانده که در 6جدی1358 توسط تانگ و طیاره روس ها به ارگ کابل نصب شد، همینگونه شعار میداد. اگر تو پرچمی هم نباشی فاسد، کثیفتر، بی خرد تر از هر پرچمی وطنفروش و امروز جیره خوار امپریالیزم هستی. تو که این قدر مانند پرچمی های علیه ارتجاع و امپریالیزم آتشین مزاج هستی و بزییر دمت غوزه خار گذاشتی، چرا در افغانستان علیه امپریالیزم تفنگ نمی گیرد و نمی جنگی؟ امپریالیزم که حالا د رافغانستان تجاوز کرده و نیروی نظامی دارد. پس تو با آن پرچم و خلق انقلابی ات و سایر گروهک های کمونیست و مائوئیست کجا هستی که علیع امپریالیزم انقلاب کنی؟ من وقتی این مقاله تو را خواندم، فهمیدم که تو یک آدم بی عقل، بی منطق، عقده ای و نادان هستی.
    تو صاحب هر گونه ناسزا گویی و دشنام هستی. به خاطر اینکه نادان هستی، بی منطق هستی، بی سواد هستی، درکی از جامعه و انسانیت نداری. پرچمی یا خلقی و یا بد تر از هردو گروهک وطنفروش هستی.

  • یکی از نشانه و شاهد بیسوادی این حفظ بشارت این است که نذیر احمد را به نظیر احمد نوشته. این بیعقل و بی سواد که املا و انشای زبان فارسی را نمیداند، چگونه مقاله و تحلیل می نویسد؟

  • این ضدو نقیض را بخوان و خود قضاوت کن!
    بهمن:
    "اما اسلام تاجیکها وازبیکها وهزاره ها نه مانند پشتونها اسلام جاهلانه است ونه هم مانند پاکستانی ها منافقانه . اسلام غیر اوغانها درین کشور یک اسلام عقلانی وعرفانی است که برصداقت وپاکی وعملگرایی و ترحم وشفقت استوار است وبا وجود سرکوب های شدید نظامهای حاکم ریشه در درون مردمان این قومیتها دارد. اسلام غیر اوغاها اسلامی است که با تمدن وهنر سر آشتی دارد ."
    بهمن:
    " بناء هیچ تبار وهیچ نژادی را درجهان نمیتوان یافت که همهء آنها درمجموع، خوب ویا خراب باشند همه مسلمان ویا کافر باشند .
    درهرقوم ونژاد وتبار، انسانهای خوب وبد، کافر ومسلمان، عالم وجاهل شریف وشرارت پیشه، ظالم ومظلوم، حاکم ومحکوم یافت میشود.
    هیچ قوم وهیچ تباری در دنیا وجود ندارد، خوب وراستگو وراستکردار وشجاع وایثار گر باشد.
    چنانچه که هیچ قوم وهیچ تباری در دنیا وجود ندارد که سراسر پست وذلیل ودروغگو وخاین وجبون باشد.
    چنین قضاوت های کلی، دربارهء ملل واقوام جهان ناشی از یک ذهنیت بیمار ومالیخولیایی است که همهء انسانها را از آئینهء یک شخص معین می بیند.
    بناء پشتونها نیز ازین قاعده مستثنی نیستند،ما، پشتونهای مسلمان ومومن داریم،پشتونهای کمونیست واتائیست هم داریم،پشتونهای شیعه نیز داریم،پشتونهای هنرمندورقاصه هم داریم. "

  • نذیر احمد یا نطیر احمد:
    حد اقل خرسندم که این مقاله باعث شد تا شما نذیراحمد یا نظیر یک کمی انسانیت را یاد بگیرید و در ضمن بجای توهین به زنان و مخصوصآ مادرم که یقینآ مادر همه افغانستانی است به خودم دشنام و توهین نمایی. توهین به مادر کار یک انسان با هوش وبا عقل نیست، بنآ شما ..........
    مهمتر از همه اینکه سواد نویسندگی و ادبی مرا زیر سوال بردی خرسندم ، چنانچه من هیچگاه ادعا نکرده ام که من واقعآ یک نویسنده ای کم پیدا هستم و ادبیات ام هم حرف ندارد. لهذا فکر می کنم دانش نویسندگی و ادبی من به کسی ربط ندارد. من منحیث یک انسان آزاد از این حق برخوردارم تا در مورد موضوع مشخص ابراز نظر بکنم که چنین کرده و آنچه نسبت به اخوان و دیگر جریان ها فکر می کنم نوشته ام.
    از طرف دیگر من حق دارم سطح دانایی تو را زیر سوال ببرم ، چون تو آنقدر بی تربیه هستی که شاید همانند تو در کشور پیدا نشود، چنانچه توهین به زنان و دشنام به زنان که هیچ ارتباطی با این مقاله نمی گرفت، انجام دادی و این عمل تو ثبوت همین ادعا است.
    معمولآ کسانیکه با رسانه ها در ارتباط اند و نوشته و مقالات دیگران را می خوانند انسان های متواضعی و معقول اند و سعی می کنند فهم و دانایی شان را از طریق نوشته یا نظر به روخ دیگران بکشند ویا نوشته یک نویسنده را نقد بکنند، ولی متاسفانه شما بجای رفتار انسانی، خریت و بی تربیت بودن خویش را به اثبات رساندی و نشان دادی که چگونه یک انسان پست هستی، بنا بحث با تو هیچ ثمری ندارد و اینکه در اینده هر چتیاتی می نویسی مختاری !

  • مگر این اخوانی ها از اعمال جنایت کارانۀ چهل سالۀ رهبران مزدور امپریالیزم شان انکار هستند .توبه توبه توبه آههههههههههههههههههههههه.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس