صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > کسیکه فارسی را زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه حقوق بشر محکوم است

کسیکه فارسی را زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه حقوق بشر محکوم است

داکتر رضا براهنی
جمعه 24 می 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: مقالات داکتر رضا براهنی با اجازه مستقیم ایشان در کابل پرس? نشر می شود.

مگر شما از دموکراسی دفاع نمی کنید؟ زبان رسمی قشون گاهی قرنها در ایران ترکی بوده، زبان دربار هم. کی شاهان ترک، زبان فارسی زبانان را بریدند؟ بزرگ ترین دشمن ایران در شاهنامه ی فردوسی توران است، یعنی سرزمین ترکان. در هزاره ی فردوسی، تقریباً هزار سال بود که ترکان بر ایران سلطنت کرده بودند. اگر شاهان ترک فارسی را قدغن می کردند، شما ادبیات فارسی نداشتید. به این دلیل قدغن نکردند که انساندوست بودند.

تعجب می کنم که عده ای در کشور چندزبانه ای مثل کانادا زندگی کنند و ده ها مجله به زبان فارسی داشته باشند و شبانه روز در جلسات مختلف از هر چیزی دفاع و به هر چیزی حمله کنند، اما وحشتشان از این باشد که مبادا در شهری مثل تبریز تابلوی مغازه ای به زبان مادری آن مردم باشد و میلیونها آذربایجانی و کرد و ترکمن و بلوچ حق یادگیری زبان مادری خود را در مدارس و دانشگاه ها نداشته باشند. و آخر مگر این کشور با این همه زور که به مردم آن گفته می شود، تجزیه ی بالقوه نیست؟ من می گویم نگذارید آن بالقوه به بالفعل تبدیل شود. نه تقصیر من است نه تقصیر شما که ایران از نظر زبانی کشوری است تجزیه شده، اما نه از نظر حدود و ثغور. بر شماست که تجزیه ی زبانی را از بین ببرید، و معنای آن بریدن زبان مادری خلایق میلیونی نیست، آفریدن تمهیداتی است برای جبران مافات، جبران خسران های چندین قرنی، بویژه خسران حاضر، که در آن یادگیری زبان مادری به معنای حفظ سلامت روانی جماعات انبوهی از مردمان کشور ماست، به دلیل اینکه شقاق روانی حاکم بر جامعه را تنها با درک علوم جدید می توان حل کرد.

مردم را به دلیل عدم درک مسائل قومی و زبانی گرفتار مسائل روانی و هزار عقده کرده اید و زبان مادری خود را بر زبان های مادری دیگران در کشور خود ترجیح می دهید و یک بار حتی به ذهنتان نمی رسد که با گفتن فارسی برای همه، در واقع به حق مادری خود نیز خیانت می کنید، چرا که اگر یک ترک، کرد، ترکمن و بلوچ و عرب شما را به دنیا می آورد، مزه ی خیانت به مادر را شما هم می چشیدید، مخصوصاً اگر یک قوز بالاقوز تاریخی را هم متحمل می شدید که یکی از یک زبان دیگر شما را نصیحت کند که آقا جلو تجزیه طلبی را بگیرید!

آخر همین حرف شما مشوق تجزیه طلبی نیست؟ چه چیز شما را تشویق می کند که این همه در مورد زبانتان کاسه ی داغ تر از آش باشید؟ آیا شرم ندارید که پنجاه کتاب زبان مادری شما به قلم من باشد، و شما به من تکلیف کنید که مبادا کتابی به زبان مادری خود من باشد، آن هم موقعی که شما خود نه تنها تاجی به سر زبان مادری خود نزده اید، سهل است کفش کهنه ای هم در بسیاری مقولات جلو پای آبله ی این همه صاحبان زبان های بومی اقوام تحت ستم ایران جفت نکرده اید؟ این همه زبان درازی که از سراپایش تعصب زبانه می کشد، از کدام خرمن نژادپرستی سرچشمه می گیرد؟ اولاً شما چه گلی بر سر زبان خود زده اید که گل هایی را که احتمالاً و در کمال خضوع قلم من بر سرتان زده، خار چشم زبان مادری من می کنید؟ در کجای جهان دیده اید که قومی بر یک زبان قرنها زاده باشد، و زبان رسمی اش ناگهان زبان یک قوم دیگر بوده باشد؟ زبان رسمی کردستان کردی است. زبان رسمی آذربایجان ترکی است. برگردید تاریخ را بخوانید. شاه اسماعیل صفوی به زبان مادری خود شعر می گفت، . فارسی زبان رسمی فارسی زبانان است نه زبان رسمی سراسر ایران. فارسی زبان مشترک تحصیلی بوده، از زمانی که تحصیل به صورت جدید معرفی شده. باید صاحبان زبان های بزرگ در ایران، یعنی صاحبان میلیونی زبان های ترکی، کردی و غیره تدریس می شدند، در خود آن محل به عنوان زبان رسمی شناخته می شدند و فارسی را هم، موقعی زبان مشترک یا رسمی انتخاب می کردند که حق بیان و تحصیل مکتوب زبان خود را پیدا می کردند.هر کسی که فارسی را زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر محکوم است. فارسی زبان رسمی فارسی زبان های ایران است.

وقتی که در چند نوبت روس ها به آذربایجان لشگر کشیدند، یک سرباز غیر آذربایجانی در منطقه نبود. عباس میرزای دلیر ـ یک ترک ـ از خاک ایران دفاع کرد. سلطان محمود خودش ترک بوده، که هند را برای شما تسخیر کرد.نادرشاهش از اقوام افشار بوده که قومی است ترک که باز هند را برای شما تسخیر کرده، و آقامحمدخان به رغم ظالم بودنش آن همه خارجی را از ایران بیرون رانده .
گورستان های ایران، بویژه گورستان های آذربایجان مدفن مقدس جوانانی است که در شهرهای خوزستان کشته شدند. بمب های صدام دیوانه بر سر مردم تبریز در همان روزهای اول جنگ ریخته شد. چرا کودکان آنان حق درس خواندن به زبان مادری خود را نداشته باشند؟ دفاع از کشور را شما گمان می کنید به زبان شیرین فارسی به آنها یاد داده بودند، یا به همان زبان ترکی، که شما آن را ـ اگر خدای نکرده ترکان ایران به صورت مکتوب هم یاد گرفتند و به کار بردند ـ عامل تجزیه ی کشور می دانید؟

مگر فرزندان شما حاضرند به زبان مادری آنان درس بخوانند که شما می خواهید فرزندان آنان زبان فارسی یاد بگیرند، اما فراموش کنند که زبان مادری هم داشته اند. اهانت نژادپرستانه ای مثل "ترک خر" را صد سال پیش یک وزیر ساخت، به دلیل این که ترکان نمی توانستند زبان فارسی ِ مادری فارسها را به زیبایی خود آنان تکلم کنند، آن هم درست در زمانی که مشروطه خواهان آذربایجان ترک، علیه شاهان ترک قیام کرده بودند و نهایتاً هم گردن آنان گذاشتند که فرمان مشروطیت را صادر کنند. تجزیه طلبی این است؟ و ستارخان را در کجا کشتند؟ در تهران. و ستارخان چه کرده بود؟ چرا مادر را با بریدن زبان بچه اش به خاک سیاه می نشانید؟ مگر شما از دموکراسی دفاع نمی کنید؟ زبان رسمی قشون گاهی قرنها در ایران ترکی بوده، زبان دربار هم. کی شاهان ترک، زبان فارسی زبانان را بریدند؟ بزرگ ترین دشمن ایران در شاهنامه ی فردوسی توران است، یعنی سرزمین ترکان. در هزاره ی فردوسی، تقریباً هزار سال بود که ترکان بر ایران سلطنت کرده بودند. اگر شاهان ترک فارسی را قدغن می کردند، شما ادبیات فارسی نداشتید. به این دلیل قدغن نکردند که انساندوست بودند.کمی تقدم و تأخر با دنیای انگلوساکسون. مشروطیت ما نوعی تجدید حیات در عرصه ی تاریخ ما بود، و از این نظر، معلمان اولیه ی ما در مشروطیت، تربیت و رشدیه، مدارس دوزبانه را پیشنهاد کردند به فارسی و ترکی. بخش اعظم ریشه های آزادیخواهی مردم ما، در واقع مردمان ما، در کنار هم، از آن نهضت بزرگ سرچشهشدار تاریخ، به نظر من این است: هرقدر شعور قومیت های ستم زده ی ایران، در فراز و نشیب حوادث آینده بالا برود، اما هنوز نژادپرستی بنیادی تحمیل یک زبان بر صاحبان زبان های مادری دیگر، به صورت کنونی ادامه یابد ـ تحت هر عنوان و به هر دلیلی ـ سایه های دور جدایی طلبی ملیت های ستم زده و صاحبان زبان های سرکوب شده نزدیک تر خواهد آمد، مه می گیرد که اساسش بر تعلیمات انقلاب کبیر فرانسه، و پیش از آن تجدد حیات معنوی در رنسانس بود.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آغای براهنی گرامی !
    درود بر شما که فارسی را از شما ترک زبان آموختیم .
    خوشحال باشید که در کابل تشریف ندارید ، ورنه زبان رسمی شما پشتو میبود . « پشتو» میدانید چیست ؟
    به پیشک می گویند « پیش » . و « تو » مفرد مخاطب که معلوم است .
    پیشتو ، یعنی ( برو ، تو ) گمشو .
    حاج سیدعلی آخوند محل ما گفت :
    زبان بهشت عربی است و زبان دوزخ پشتو .
    آخوند های مان عرب نژاد اند . همه سید اولاد عرب اند .
    طلا در مس چه جویید ؟ ایشاء الله به زودی زبان رسمی مردم مان عربی خواهد بود . مگر این که یا آخوند بمیرد یا خر .
    رحمت خدا بر شما ارزانی باد .

  • با عرض سلام و ادب خدمت ادیب و دانشمند بزرگ عصر مان، جناب استاد براهنی و دیگر دوستان باز دید کننده سایت خوب کابل پرس?!
    باید اذعان داشت که خدمات شایان و ارزشمند فرهنگی جناب استاد براهنی، بر هیچ صاحب خردی پوشیده نیست. نسل حاضر و نسل های آتی حوزه فرهنگ و زبان فارسی، بدون شک مدیون و سپاس گذار خلاقیت های فرهنگی جناب استاد براهنی بوده و خواهد بود ..! قبل از همه باید به عرض برسانم که در این " کامنت " هیچگاه هدف غرض بی حرمتی در محضر استاد براهنی نبوده، بلکه به عنوان یک شخص که به فرهنگ و داشته های منسوب به زبان فارسی عشق بی منتها یی در نهان خانه سینه خویش دارم، لازم دانستم نکاتی چندی را خدمت جناب استاد براهنی، و بیننده گان سایت خوب کابل پرس عرض برسانم!
    یک : آزادی در محدوده های تعریف شده، و بر مبنای استاندارد های پذیرفته شده جهانی، حق مسلم هر فرد، جامعه و ملت میباشد. که صد البته مفاهیمی همچون گویش به زبان مادری نیز بخش های از این اصل را احتوا مینماید..!
    دو :در گستره بستر ایران تاریخی و خراسان بزرگ، " اقوام ترک و فارس " در تبانی همدیگر زنده گی توام با مشارکت و همسو یی را درا بوده اند. در سیر جریان و شکل گیری تاریخ این خطه، گاه اقوام ترک صد ها سال به حاکمیت و فرمان روایی پرداخته اند. و گاه خدمات شایان و برجسته یی را به این ملت و سرزمین انجام رسانده اند؛ و گاه هم بنیان و بنیاد ملت فارس را از ریشه به آتش کشیده اند!
    نمونه بارز جنایات و ویرانی تمدن و داشته های معنوی سرزمین مان لشکر کشی های خونین تیمور لنگ را در بر میگیرد. بلخ بامی، سیستان بزرگ و ده ها مرکز و پایگاه مهم فرهنگی تاریخی مان توسط تیمور لنگ، این جنگجوی قهار و بی رحم به آتش کشیده شده و با خاکستر یکسان میگردند. از بیان بعد تخریبی تهاجم تیمور لنگ میگذریم، که در این بحث نه میگنجد....
    سه : سلسله " قاجاریه " ایران ترک اند! و همین سلسله در تبانی با حاکمیت افاغنه در افغانستان، ما را برای همیش خصی نموده اند! سرزمین های ما را در سایه از بی کفایت ترین سیستم های حکومتی خویش به اغیار و اجانب واگذار نموده اند و نسل های ما را عقیم کرده اند، و ما را از بنیان و ریشه ها به نابودی کشانده اند و..! در تداوم حاکمیت قاجار هست که بیش از هفتاد در صد سرزمین ایران تاریخی و باستان به اغیار و اجانب بیشرمانه واگذار میگردد! در تبانی حاکمیت قاجار و افاغنه هست که بیش از شصت در صد بومیان سرزمین نام نهاد افغانستان قتل عام میگردند.....
    چهار > صفوی ها نیز ترک اند! حاکم قند هار را از گرجستان بر میگزینند و ...محمود افغان ناموس ش را از درون حرم سرای شان به تصاحب میگیرد و..
    پنج :گاه بذل و توجه حاکمان ترک از یک سو، توانایی و غنامندی زبان فارسی از جانب دیگر، بنیان رونق فرهنگ منشی حاکمان ترک را در سینه تاریخ به نمایش گرفته است. و براستی اگر چنین علایمی را " نیز " در سینه تاریخ از لا بالای ترک تازی های حاکمان ترک و ویران گری های آنان در سرزمین ایران تاریخی نه میداشتیم، حال تاریخ و نسل های کنونی چگونه قضاوت را نسبت به حکام ترک میداشتند!
    شش : سده های متمادی حکام ایران تاریخی و ایران کنونی ترک و ترک تبار بوده اند. هر گاه اگر آنان نتوانسته اند فرهنگ و داشته های فرهنگی زبان ترکی را جایگزین زبان فارسی بنمایند، این در حقیقت " ضعف " و " توانمندی های " کدامین پدیده ها ی مورد بحث ما را به نمایش میگذارد و...! در پایان یک بار دیگر باز هم از محضر استاد بزرگ جناب براهنی پوزش میطلبم!

    آنلاین : http://loman1.blogfa.com

  • با درود خدمت استاد براهنی ودیگر دوستان ! دانش ودانشمندی لازمه اش اینست که قصایا را با دید علمی وبدون تعصب ومنت گذاری روشن ساخت ؛ استاد براهنی خود منت گذاشتند که صدها کتاب را به زبان پارسی برای فارسی گویان نوشته است ، ایکاش که این صدها کتاب را با زبان شیرین وتاریخی ترکی مینوشتید وامروز منت خویش را بر زبانیکه بدون شک برای شما شهرت داد ونویسنده بزرگی شدید ، حواله نمیکردید. سخنان شما در باب تعصبات فرهنگی وزبانی از سوی دولتهای گوناگون ایران امروزی شاید حق به جانب باشد وانسان دانا هرگونه تعصب را محکوم دانسته وتساوی حقوق انسانی وشهروندی را با ارزش زبان مادری ورشد آن جایز میداند. درمورد شاهان ترک تبار باید گفت که ، شاید انسان دوست بوده باشند ولی ظرفیت وارزش زبان فارسی را هم میدانسته اند که اداره های خویش را بهتر سروسامان دهند. چه ضرورت داشتند که بجای زبان مادری خویش در جهت رشد وانکشاف زبان پارسی کوشیدند واین زبان را زبان با ارزش در بارشان ساختند؟ به فکر من توانایی زبان پارسی ، ومتعلق بودن این زبان به همه شهروندان آن زمان وپشتیوانه کتابی ودفترداری سبب شده باشد تا این زبان مورد توجه نیک قرار گیرد. شما خود فکر کنید که مغولان هند را کیها مجبور ساختند که زبان پارسی را درنیمقاره هند رشد ورواج دهند وزبان شعر ودفتر داری ودربار قرار دهند؟ امروز در جهان اکثری مردمان روی گیتی زبان انگلیسی را با پرداختن پول فرامیگیرند ، بدون شک ضرورت است ود انشمندان انگلیسی دان بیایند ومنت بگذارند که ما اختراع واکتشاف با زبان انگلیسی کرده ایم واگر ما نمی بودیم امروز انگلیسی را با چنین هیبت کسی نمی دید؛ حالا دراین عصر تبعیض نژادی وزبانی از سوی همه خردمندان محکوم به فناست وهرکس حق دارد تا با زبان مادری درس بخواند وزبان مادریش را رشد دهد ومایه افتخار فرداها شود ، ولی این را هم بدانید که دو صد وهفتاد سال است که زبان پارسی در افغانستان ، از سوی قبیله گراهای افاغنه زیر فشار است تا جایش را به زبان قبیله بدهند ؛ اما این زبان با گوهر ونیروی که دارد خود در برابر این تبعیضات ایستاده است وتوانسته است که بسیار شاهان نام نهاد افاغنه را با اراده خودشان پارسی زبان بسازد. بالای محمد زیها این زبان را کسی تحمیل نکرد وخودشان سرنوشت ساز این سرزمین بوده اند وبا اراده خود پارسی زبان شده اند . شاید بعضی زبانها جوهر ذاتی وتوانایی واژه ی را دارا باشند که آسانتر باشد برای یاد گرفتن . امید است که دانشمندانه در مسایل فرهنگی سخن زده شود ، نه عقده مندانه ! زبان پارسی وترکی در طول تاریخ باهم بوده اند وبرادر وار ویا خواهر وار با هم زیسته اند گاهی در جنگ وگاهی در آشتی بوده اند واین نمایندگی از دشمنی به نظر من نکرده ، بلکه نمایندگی از قدامت وریشه ای تاریخی در بن گیتی دارند. سعادت یارتان باد. مازیار

  • حرف ها و حرکت های آقای براهنی ، مشکوک و گاه وقیح است، ایشان یک تجزیه طلب و هیاهوگر است. در همان کتاب طلا در مس که وی فریدون توللی و فریدون مشیری را فحش و ناسزا گفته، افراطی و غیر معقول ، حرکت کرده ست! ایشان چند پیش از آمدن خمینی از پاریس ، بدون شرط و شروط در یک مقاله، منتشره روزنامه اطلاعات ، میگوید: دروازه ها را به روی امام باز کنید تا امام عاشقا ن برگردد، آری، دیو چو بیرون رود، فرشته در آید! یعنی، خمینی، فرشته است و شاه ، دیو!
    براهنی،دیگر در میان روشنفکران ایران، یک مرده است، بقول اسماعیل نوری علا « براهنی، به تاریخ ، پیوسته است!احترام.دیدار طبیبی

  • دوستان اقای رضا براهنی که فعلا در دانشگاه یارک تورنتو کانادا به حییث استاد تدرس می کند و خود نماینده اخوند های ایران تشریف دارند و از پول های ایران تغدیه میشود و چون اخوند های ایران همه عرب اند و به خاطر خوش خدمتی و برای اینکه نام و شهرتی کسب کند باید این چرندیات را بگویند و چون خودش را و هم زبانش را به فروش برسانیده از این چرندیات در این جا زیاد گفته است . اخوند ها توسط اجنت هایشان که البته پول های کلان
    به حساب های انها واریز می گردد باید کشور کوروش بزرگ را خدشه دار نماید .

  • جناب محترم میراحمد لومانی سلام .
    چنانچه گفته اند د ر جنگ حلوا داده نمیشود . هرموضوع علتی دارد اگرمنورین و بزرگان و مامورین نمیگذاشتند تا مامورین جمع آوری مالیه و تکس ازجانب باشنده های اصفهان به سرکردگی بزرگان آن شهر به قتل نمیرسیدند امکا ن د ا شت قتل عامی به امر امیر تیمور د ر شهراصفهان صورت نمیگرفت چنانچه ابتدای ورود
    امیر تیمور د ر ایرا ن دوستانه بوده ازخشونت نشانی نبوده چنانچه د ر شهرزیبای شیراز ملاقات امیرتیمور با حضرت خواجه حافظ شیرازی و د یگرعالمان ومنورین
    شهرشیرازبسیارخوب و د وستانه بوده ا ست . موضوع قتل شهراصفهان را مورخین و نویسند گان متعصب تورک ستیز به اصتلاح یک زا غ را چهل زا غ یا هزارزاغ
    ساخته دروغ ها نوشده اند گرد ن خود را نزد خد ا و رسول خد ا بسته ا ند نویسنده های فارسی ایرانی با بخیلی و دل سیاهی یک امپراطور معظم وقت د نیا آسیارا
    اشغال کرده دروازه های یورپ را دق الباب کرده بود تیمورلنگ میگویند دیگرمورخین هم ا ز روی دروغ های فارسی های ایران تیمورلنگ گفته اند روی سیاهی به
    مورخین فارسی ایرانی مانده است والسلام

  • .... و اما ویرانه ترین تخریب، و تاراج تاریخی تیمور لنگ، ویران گری های وی در سرزمین سیستان بوده است! سیستان در ان روز ها، بخش اعظم از تمدن و بن مایه های ایران مرکزی را احتوا مینموده است. به احتمال قریب به یقین، باشنده گان این محدوده تاریخی را هزاره های امروزی تشکیل میداده اند و..! اما شهر سوخته سیستان با تمامین جمعیت انبوه وی در ترک تازی های امیر تیمور سفاک با خاک یکسان گردیده و برای همیش نابود گردیده شده است...! از همین پس منظر زمینه برای آغاز هجوم شتر چران های کوچی از دیار هند در حوالی این محدوده تاریخی محیا و مساعد گردیده شده است! امیر تیمور؛ امیر اهنین قلب که صرف در پی تحکیم فرهنگ اعراب، بن مایه های تمدن ملت پارس را به ویرانی کشیده است!! همین و بس...

  • جناب محترم لومانی سلام.
    موضوع تخریب سیستان د ر زمان امیرتیمور گپ نوو بهتان است که ازقلم جناب شما تراوت کرده ا ست د ر دیگرمنبع چنین چیزی نوشته نشده ا ست اینهم یکی دیگر
    ا ز دروغ ها میباشد . جناب لومانی . اگریک لحظه
    مورخین فارسی ایرانی مانده است والسلام

    26 می, 11:09, بوسيله‌ى میراحمد لومانی
    .... و اما ویرانه ترین تخریب، و تاراج تاریخی تیمور لنگ، ویران گری های وی در سرزمین سیستان بوده است! سیستان در ان روز ها، بخش اعظم از تمدن و بن مایه های ایران مرکزی را احتوا مینموده است. به احتمال قریب به یقین، باشنده گان این محدوده تاریخی را هزاره های امروزی تشکیل میداده اند و..! اما شهر سوخته سیستان با تمامین جمعیت انبوه وی در ترک تازی های امیر تیمور سفاک با خاک یکسان گردیده و برای همیش نابود گردیده شده است...! از همین پس منظر زمینه برای آغاز هجوم شتر چران های کوچی از دیار هند در حوالی این محدوده تاریخی محیا و مساعد گردیده شده است! امیر تیمور؛ امیر اهنین قلب که صرف در پی تحکیم فرهنگ اعراب، بن مایه های تمدن ملت پارس را به ویرانی کشیده است!! همین و بس...
    هم باشد تعصب را کناربگذارید د ر باره امیرتیمورو دانش ا و وعد ا لت خواهی ا و قضاوت بیطرفانه ونظراندازی
    کنید شاید بدا نید د ر زما ن امیرتیمور برابراو بردانش و برعلم شرعی و د نیوی ، همتا نداشته است ازچنین شخص با دانش وبا کمال بدون سبب و د لیل و گناه طرف
    مقابل هیچ واکنش منفی صورت نمیگیرد و صورت نگرفته است . آقای لومانی شما هم شخص عالم و دانشمندی هستید نباید ا ز د هن مبارک شما سخن رکیک چون
    ( سفاک ) براید برامیرتیمورحواله کرده اید و د ر تاریخ نوشته شود ا میرتیمور امروز ا و زنده نیست که جواب شما را گفته بتواند د ر پس مرده بد گویی کرد ن و تهمت بستن د و و د شنام دادن
    کا ر مرد ا ن نیست

  • در واقعيت امر من به گفته آقاى بزرگوار براهنی پيرامون عرف و حرف اعلامیه حقوق بشر هيچ گله و پيغار ندارم. زبانهاى گيتى و حق نگارش وگفتار درزبانهاى مادرى يکى ازپرارزشترين اصل فرهنگى است که حاجت پيشکش اعلامیه حقوق بشر ملل متحد نيست که پنج و يا شش کشورى با حق ويتو ازاين حق فقط وفقط درکشورهاى ديگر از آن دفاع مى کنند ولى در کشورهاى خود نه. حافظ شيرازى در اين زمينه چه خوب گفت :
    واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
    چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.

    اگر مقاله نگارنده در پيوند ايران و فارس ستيزى بويژه ايالات متحده امريکا الهام گرفته باشد , دراين صورت اين بيان نظر است: ساختن فيلماى ضد فارس باستان واکنون تفکر تجزيه کن وحکومت کن!
    بدون پيغار به امريکا وديگر کشورها مقاله آقا ى براهنی بى پايه است و پيام ايست “مستر کچالوى”
    زبان نه تنها يک پديده اجتماعى و دستگاه گفت وشنود و فهميدن است بلکه يک پديده عاطفي و فرهنگى است. زبان فرهنگ را مى سازد. کليه آثار ادبى و ديگرهنرها ى هفتگانه بدون زبان امکان پذير نيست. زبان نگهدار فرهنگ و ديگرهنرها ى هفتگانه است.
    آقاى بزرگوار براهنی به عوض انيکه به گونه نمونه انگشت پيگار و پيغار خود را بسوى کشور ايالات متحده امريکا کند دانستنى هاى خود را همانند “مستر کچالو” آنگونه پايان آورده که فراموش نموده که ايالات متحده امريکا باعث نابودى ٦هزار زبانهاى ينيتوها, هنديانىرها و بويژه اقوام بومى و آلتايى و تورانتبار شده اند.
    اقوام تورانى از آسيا مرکزى و هندوچين و مغولستان ازطريق سرک بيرينگ هزارها سال به امريکاى شمالى جاگزين شدند. امروز در کشور که شما اعلاميه اش را پشتيبانى مى نمايد بيشتر از ٣هزار زبانهاى بومى مردمان پيشتر نام گرفته شده در تهديد نابودى اند. بنازم به اين گونه بشردوست!!!!????!!!
    چند گفتار را کوتاه به پيشکش شما مى کشم:
    1- انتخاب عنوان مقاله شايسته و سزاوار نيست. کسیکه فارسی را زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه حقوق بشر محکوم است
    اين بيان شما تنها مک دانوالدى است و بوى فارسي سيتزيزى مى دهد.
    بديل: کسیکه فارسی را تنها زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه حقوق بشر محکوم است. نگاه کنيد که مواد زبانى وانتخاب واژه حتى کوچک چه گونه علمى وفنى مى باشد. با واژه قيدى تنها شما خود را فارسى ستيز نمى کرديد.
    دوستى بايک زبان دشمنى با زبان ديگر نيست. کليه زبان ها مانند گلهاى زيبا درگلستان وبوستان فرهنگى اين گيتى مى باشد. هرکدام اش زيبا است. بشر دانا توانا است که گفتار ضد فرهنگى و زبان ستيزى خود را تغير وبا روش فرهنگى هماهنگ کند.
    2- شاهنامه ی فردوسی
    اول اينکه شاهنامه فردوسى اسطوره است ومانند اسطوره هاى مصرى, يونانى و چينى وهندى وجرمنى زيادتر پهلوهاى داستانى- ادبى يا گذشته فرهنگى دارند واين داستانها را بايد مانند درامها, تياترها ومواد براى ساختن همين هنرهاى هفتگانه بويژه ( فيلم, تياتر, تليويزون وتارنما) مى باشد. فردوسی بزرگ هيچگاه برضد توران نبود, صحنه تراژدى کشتن پسر اش بدست رستم نمايانگر آن بود که او يک بخش بدن خود را کشت. سهراب در پيکر خود خون تورانى داشت. مادراش تهمينه دخت توران و دختر شاه سمنگان بود. چنين داستانها که درزمان درامه هاى يونانى و تراژدى کلاسيک به نمايش در مى آمد تا پيکر وروح و روان بيننده پاک شود: درتراژدى با اشک درچشمان و در کمدى با خنده. خنده وگريه هر دو پيکر انسانى را پاک مى کند: اهتزاز جان و اشک در چشمان : Catharsis
    انظريات پيرامون درام از ارسطو تا کنون
    ادامه دارد
    صفتهاى حاکمان پشتون و يا “افغان”= جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل و در جهل نگاشتن مردم شريف پشتون, شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت زمينهاى غيرپشتون , خاک و وطنفروشى و نسل کشى
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • آيا کسیکه انگليسى را يگانه زبان رسمی ايالات متحده امريکا بشناسد، طبق اعلامیه حقوق بشر محکوم است?????
    کشور فارس به کشور ايران تغير خورد
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • جناب محترم ا رما ن سلام ، د ر ایالات متحده امریکا زبا ن انگلیسی رسمی ا ست د ر پهلوی آ ن زبان هسپانوی هم رسمیت د ا رد . بااحترام

  • فردوسی در شاهنامه ازهيچ نژاد ٬ قوم و زبانى به بدى ياد نکرده است بل ازهمه مردم گيتى وفرهنگ شان ستوده است. چيزيکه مستر کچالوهاى ما آگاهانه ويا ناخودآگاه ازآن چشم پوشى نموده اند.
    فردهاى زيرين گرفته ازشاهنامه فردوسى گواه برآن اند. گذشته ازآن فردوسى مانند دراماتورگهاى جهان بويژه دردانستانهاى دردناک وغمگين (تراژدى) از زبان فيگورهاى داستانى ("شخصيتهاى داستانى" خوبتر " پيکره هاى داستانى") نوشته است ونه اززبان خود. هنگام ايکى فليم ازيک کارگردان امريکاى نگاه مى کنيد
    گفت و شنود ها ويا ديالوگهاى پيکرهاى سينمايي شيوه انديشه وديدگاه نويسنده را بيان نمى کند .
    داستانهاى فردوسى مانند رستم وسهراب, رودابه وسودابه, بيژن ومنيژه سياوش وکياوش...... پيکره هاى داستانى اند که امکان دارد که آنها شخصيتهاى پيشنه فرهنگى بوده باشند.
    اروپىديس, شکشپير و يا گويته وشيلر و گپ هاى پيکره ها و قهرمانان اروپا را که شخصيتهاى تاريخى بودند, اول نگارش کردند وبه نمايش آوردند. بازيگران نقش شان رابازى کردند. ازاين رو شاهنامه همين پهلوى بازى ويا نمايش را دارد.
    چيزيکه ويژه گى در داستانهاى فردوسى دارد پيکره هاى داستانها و دانستنى ها ى پيشينه وپيشينه فرهنگى در زمانهاى دور وديرينه مى باشند که شخصيتهاى تاريخى به گونه اسطوره وى به نمايش درآمده اند.
    اسطوره ها ودانستنىهاى گذشته و گذشته دور تنها از ايران نيست بلکه از توران هم است . بدون فردوسى پيکره هاى اسطوروى توران و يا شناخت اسطوره هاى تورانى ممکن نبود. همين کسانيکه نظريه شان به اندازه سياست کنونى امريکايى-اروپايى پيرامون ايران وفارسى به گونه کلاه شپو مد روز شان دگرگون جگرخون مى شوند از يادشان رفته که اسطوره هاى ايران وتوران رافردوسى زنده وجاويد ساخت.
    ازتوران تباران نازنين و از همه مردمان نازنين ايرانى وهندو وچين مى پرسم که کدام فرهنگدوست بدون فردوسى اسطوره هاى تورانى وايران زمين را به نشر سپرد?
    شکشپير و يا گويته تمام آثارشان ازخودشان است? من بدين نظر استم که نه. فردوسى هم پژوهش نموده و يافته هاى خود را نگاريد. قنديل هشت کاسه وى که باهشت کبوتر نماد توران از اسطوره توران مى باشد. عدد هشت عدد خوشبختى در توران زمين هندوچين مى باشد که از دوعدد ٤ ساخته شده است.
    از اين نشانه گردونهٔ خورشید یا سواستیکا هيتلر سوء استفاده نمود صلیب شکسته وآن نماد خوشبختى را تغيرداد وبه نماد بدبختى در اروپا تغيرداد. گردونهٔ خورشید یا سواستیکا يکى ازنکات مشترک ايران وتوران است. هشت خوشه نماد بوديسم هم است. بوديسم درهندساخته شد ولى گردونه هشت خوشه اى پيش از بوديسم بود.
    عدد هفت هندى باهفت نيکوکارى زند اوستا دين زردشتى را پديد آورد با اصل هشت تمرکز جمع هفت پايه زردشت دين بوديسم پديد آمد. اگر شما عدد ٤ هندوايرانى وتورانى رايک بار افقى ويک بار عمودى باهم پيوند دهيد گردونهٔ خورشید یا سواستیکا بدست مى آوريد. راه هاى نجيب هشتگانه و چهار حقیقت نجيبه . اگر اعداد ٧ و ٨ را را پيوند دهيد چرخ خوشبختى بوجود مى آيد که عدد هشت ويا چرخ را مى سازد.
    پَشَنگ , تور, ضحاک و افراسياب, گَرسیوَز وَگیرَگان ......... ودها فيگورهاى شاهنامه تورانى اند. فریدون در پایان عمراش جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج بخشید. اى مردمان خوب اين چه را برجسته تصوير مى کند, که توران وايران وهندوچين ازيک خون وفرهنگ ساخته شده وهمه انسانها ازيک شربت وخاک وباد وآتش ساخته شده اند
    از زبان ازین مرز تا آن بسی راه نیست
    سمنگان و ایران و توران یکی‌ست
    خداوند هند و خداوند چین
    خداوند ایران و توران زمین
    چیزی که آوردم از هند و چین
    ز توران و ایران و مکران زمین
    شهنشاه ایران و توران منم
    سپهدار و پشت دلیران منم
    بدو گفت بگزین ز لشکر سوار
    ز ترکان شایسته مردی هزار
    از ایدر برو تازیان تا به بلخ
    که از بلخ شد روز ما تار و تلخ
    از ایران وز ترک وز تازیان
    نژادی پدید آید اندر میان
    نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
    سخنها به کردار بازی بود
    همی رفت با جامه و رنگ و بوی
    زبانها نه تازی و نه خسروی
    نه ترکی نه چینی و نه پهلوی
    ز ماهی بدیشان همی خوردنی
    به جایی نبد راه آوردنی
    سوی کشور هندوان کرد رای
    سوی کابل و دنبر و مرغ و مای
    بزرگان ایران و هندوستان
    ز رستم زدندی همی داستان
    گفت کای شاه دانش‌پذیر
    پژوهنده ویافته یادگیر
    من امروز در دفتر هندوان
    همی‌بنگریدم بروشن روان
    چنین بدنبشته که برکوه هند
    گیاییست چینی چورومی پرند
    دفتر هندوان: کليله ودمنه ازهند به نام پنجا تنتره (پنج کتاب) در ايران زمين ن به عربى ترجمه واز آنجا در ايران زمين به عربى ترجمه واز عرب به اروپا رفت
    داستان سندباد و هزاردستان همچنان!
    اعداد هندى و ال جبررا را الخوارزمي به بغداد برد.
    کليه شعرها از تارنماىزيرين
    http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/
    چو نثر هر زبانش خوشتر آید
    به نظم آن زبان معجز نماید
    درى و تازى و ترکى بگوید
    به الفاظى که زنگ از دل بضوید
    دو شمشیرست ز الماس و بیانش
    یکى در دست و دیگر در دهانش

  • نورگرامى روز خوش,
    سپاس از آگاهى تان . اعتماد خوب است ولى پژوهش خوبتر!
    شما نگاريديد
    “د ر ایالات متحده امریکا زبا ن انگلیسی رسمی ا ست د ر پهلوی آ ن زبان هسپانوی هم رسمیت د ا رد ”
    نيم ديدگاه تان درست است و نيم ديگر خيال که به آلمانى زبان آلمانى نورگرامى روز خوش,
    سپاس از آگاهى تان . اعتماد خوب است ولى پژوهش خوبتر!
    شما نگاريديد
    “د ر ایالات متحده امریکا زبا ن انگلیسی رسمی ا ست د ر پهلوی آ ن زبان هسپانوی هم رسمیت د ا رد ”
    نيم ديدگاه تان درست است و نيم ديگر خيال که به آلمانى زبان آلمانى تروگ Trug که در پارسى دروگ سپس به تازى (معرب) دروغ شد.
    ما نبايد ازيک سياست گول ويا بازى بخوريم.
    همين اکنون در ۳۳۷ زبان وجود دارد که ۱٧٦ آن زبانهاى مردمان پارينه مانند سرخپوستان, انويتها وتورانتباران .... همه شان خال خدايى مغولى وياMongolian spot دارند ) مى باشد درهمين قرن ۵۰ زبان پارينه همين مردمان دربستر مردن قراردارند. نابودى يک زبان مانند نابودى يک گل درگلستان!
    زبان هسپانيه وى ازنگاه تعداد دومين زبان پس از زبا ن انگلیسی است ودر ده هاى آينده با احتمال قوى از نگاه تعداد زبان اول شود. متحده زبان دفترى ويا رسمي نمى شناشد وتنها يک زبان فراه ملتي مى شناسد که آن انگليسى است.
    زبان هسپانيه وى فقط زبان اول خارجى تدريس مى شود همان گونه که در بسيارى کشورها وهم در ستان سرزمين ما انگليسى زبان اول خارجى است. در رسانه هاى فراه استانى همه برنامه ها به زبان انگليسى مى باشد. دردوکانها و گوشه شهرکهاى مهاجرين هندوچين ويا ديگر مردمان نوشته جات به انگليسى وزبانها ديگر مى باشد رسانه هاى بازبانهاى غير ازانگليسى بخش مى شود به فارسى وپشتو هم. ولى کليه اين زبان ها رسميت ندارند.
    ما نبايد ازيک سياست گول ويا بازى بخوريم.
    در کشور ايران استانها با نامهاى مليتها واقوام ايرانى وجود دارد. مانند سيستان وبل کردستان عراق
    وچستان, خراسان و آذربايجان, کردستان وخوزستان بختارى وکرمان. ترکيه مردم کرد رابه رسميت نمي شناسد. تلويزيون سراسرى فارسى است رسانه هاى محلى به زبان فرا ملى!
    کردستان ایران
    شبکه تلویزیونی کردستان
    شبکه تلویزیونی زاگرس
    شبکه تلویزیونی ایلام
    شبکه آذربایجان غربی
    صدا و سیمای مرکز مهاباد
    کردستان عراق
    شبکه تلویزیونی گالی (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی گالی (اربیل)
    کانال ۴ (اربیل)
    شبکه تلویزیونی کا ان ان (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی کورک (اربیل)
    شبکه تلویزیونی کردستان (اربیل)
    کردماکس (دهوک)
    شبکه تلویزیونی کردسات (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی ان آر تی (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی ان آر تی ۲ (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی پیام (سلیمانیه)
    شبکه تلویزیونی پلیستانک (دهوک)
    شبکه تلویزیونی سپیده (اربیل)
    شبکه تلویزیونی دهوک (دهوک)
    شبکه تلویزیونی جماور (حرب سوسیال دموکرات)
    شبکه تلویزیونی وین (دهوک)
    شبکه تلویزیونی زاگرس (اربیل)
    باوجود اينکه درعراق ستان کردستان وجود نداشت.
    در ترکيه مخلوقى به نام کرد را نمى شناسد, ولى چون چشمک به عضويت در اتحاديه ارو پا را دارد اينجا وآنجا ازاقليتهاى هندوايرانى مانند زازى ويا جاجى وارامنيى و ترکهاى کوهى (لقب به کردها) مى دهد.
    ولى باوجود آن شبکهٔ تلویزیونی تِ‌رِتِ ۶ (به ترکی: TRT 6) شبکه تلویزیونی وابسته به سازمان رادیو و تلویزیون ترکیه است که به طور ۲۴ ساعته به زبان کردی برنامه پخش می کند. اگر نه کرد ها شبکه هاى غير ترکى رامى بيند.
    ولى درسرزمين ما?

  • زبان بیشینه ی مردم ایران پارسی است.افزون بر این زبان پارسی یک زبان میانجی میان ایرانیان است.آقای براهنی مردم آذربایجان پس از تازش مغولان و نیره های بیابانگرد ترک،ترک زبان شده اند.مردم آذربایجان ایرانی هستند و زبان نیاکانشان آذری است که یکی از زبان های هم خانواده ی پارسیست

    آنلاین : www.azargoshnasp.net

  • ، زبان فارسی‌ اینقدر پیشرفته است که ما افغانیها به آن زبان حرف می‌زنیم، خجالت هم خوب چیزی است، من اگر آذری بودم فارس‌های ایران را به همین افغانستان تبعید می‌کردم تا عقب ماندگی فارس‌های ایران، آنان را بدبخت نکند.

  • تهمینه تخم مرغ گندیده بهتر از مغز گندیده تو است. فکر کنم گند کشور‌های فارس زبان نیز از مغز تو گندابی می‌‌شود، آخر اینهم سایت است که تو داری، بابا به خر گفتی‌ زکی

  • زبان فارسى هم مانند زبانهاى بزرگ جهان مانند انگليسى ٫ عربى , اتاليايى- تورکى- تورانى, آلمانى به برپايه آگاهيهاى نوين زبانشناسى درجمله زبانهاى با "مرکزهاى گوناگون (Pluricentric_language) به شمار مى رود.

    زبانها با "مراکز گوناگون" زبانهاى اند که با دلايل گوناگون ( بگونه مثال مرزکشى تقسيم ايران وتوران وهند , مهاجرت امريکا و آستريالا, مستعمره ( افريقاى عربى شمالى فرانسوى, ويا ناميبيا .... )

    درکشورهاى مختلف ازآن در زيونکرونى (Synchron= اکنون يا يک دوره زمانى) با انواع مختلف آهنگ زبانى و از نظر Diachron (دوران پيدايش زبان تا اکنون نوشتار همآهنگ داشته باشد.

    زبان آلمانى در کشورهاى جرمنى, اتريش, سويس ليشتنشتين, لوکز

  • زبان فارسى هم مانند زبانهاى بزرگ جهان مانند انگليسى ٫ عربى , اتاليايى- تورکى- تورانى, آلمانى به برپايه آگاهيهاى نوين زبانشناسى درجمله زبانهاى با "مرکزهاى گوناگون (Pluricentric_language) به شمار مى رود.
    زبانها با "مراکز گوناگون" زبانهاى اند که با دلايل گوناگون ( بگونه مثال مرزکشى تقسيم ايران وتوران وهند , مهاجرت امريکا و آستريالا, مستعمره ( افريقاى عربى شمالى فرانسوى, ويا ناميبيا .... )
    درکشورهاى مختلف ازآن در زيونکرونى (Synchron= اکنون يا يک دوره زمانى) با انواع مختلف آهنگ زبانى و از نظر Diachron (دوران پيدايش زبان تا اکنون نوشتار همآهنگ داشته باشد.
    زبان آلمانى در کشورهاى جرمنى, اتريش, سويس ليشتنشتين, لوکزامبورگ, شرق بلجيم, تيرول جنوبى ( شمال اتاليا( , الزاس و لورن (شرق فرانسه) و در ناميبيا (افريقا) به عنوان "زبانهاى ملى" قبول شده است.
    آلمانى در استانهاى کشور جرمنى و در استانهاى کشورهاى ديگرى آلمانى زبان ديالکتها وانواع گوناگون زبانى دارند. گويش بايريى ويا بواريايى درجنوب ازگويش زکسى در غرب آنقدر تفاوت مى کنند که گوينده گان مشکل دارند يک ديگر خود را درک کنند.
    ولى با برگردان انجيل مارتين لوتر از لاتين به آلمانى زبان وادبيات نو آلمانى بوجود آمد. همين گونه با برگردان کليه ودمنه از عربي ابن مقفع به فارسى رودکى ادبيات زبان فارسى نو را ساخت.
    همين فارسى, زبان ايرانزمين و هند وتوران مى باشد. پيوند دهى , تجارى اقتصادى وسياسى همين انسانها با فرهنگ مشترک مى باشد.
    زبان فارسى در ايران, تاجکستان وافغانستان زبان عمده وحاکم مى باشد.
    زبانبازى ويا بازى بازبان در زمان امپرياليسم نوين بوجود آمد که خسر امان خان يعنى محمود ترزى 1919 و حاکمان درخارج آموزش ديده بويژه درسالهاى 1936 درکشورنامنهاد انگليس با بازى به زبان پشتو مى خواست زبان پشتو را با زور و زر با تازي يانه و شکر زبان رسمى وملى ودربارى کنند.
    سه بار تمام ماشين ادارى دولتى ايستاد شد. سه بار دبستانها وکانونهاى آموزششى کشور سقوط کرد. وسه بار جگرگوشه هاى دراني ها سدوزيىها ومحمدزايى ها.... درس خوانده نتوانستند.
    ولى شرى بخيزد که خير و خورى بيايد, در زمان مقاومت و مبارزه ضد اشغال ميهن مليونها همشهرى ها ى غير پشتون به سرزمينهاى پشتونها پناه گزين شدند. کودکان چابک تر در آنجا پشتو ياد گرفتند.
    همچنان پختون ها ويا پشتونها به کشورهاى فارسى وتوراني زبان تورکمن و اوزبيک وتاجيک وبه ويژه درايران افهام وتفهيم بوجود آمده بود پشتوتولنه درظرف تاريخ ٥٠ ساله خود نتوانسته بود که اينقدر مردم غير پشتون پشتو ياد گيرند.
    ولى در اين کشور از دانش بکار نمى برند. امريکا واروپا کشورها را دينى ساخت که بين دانش ودين فرق نمى نمايند
    واتقاقن جمهورى هاى اسلامى در ايران زمين وبخش شمالى نيم قاره هند را مثل سمارق بوجود آوردند براى پند گرفتن و انتيگرا شن مردم امريکا و اروپا!
    از سالهاى ٧٠ ميلادى ديگر مى دانستند که شوروى ازبين مى رود. تفکر اتحاد با ساختن دشمن نو بوجود آمد که جانشين کمونيسم وسوسياليسم شود.
    آيت ﷲ ها وشيخ ا ل اسلام ها با حاکمان شان در واقعيت امر بازى خوردن. درحاليکه حاکمان دوهمسايه مقدارى زياد از حکومتدارى ورشد گرفتن ومنافع همه شهروندان را درنظر حاکمان سبک مغز وروحانيون بى جان حتى درک نکردند که غرب آنها را بازيچه گرفته اند.
    مارتين لوتر پدر ادبيات آلمانى نوين است. اين آلمانى فرا کشورى شد که نام اش Hochdeutsch (زبان بلند) شد. در حوزه فرهنگى هندو ايران وتوران زبان فارسى صفت دربارى رابه خود گرفت. زبان درى هم زبان بلند وبالاست. که نگارش وگويش اش زياد از بغداد تا تاجقورغان و ازسمرقند وبخارا تا دهلى تفاوت ندارد.
    نيم قاره هند ازبرکت وجوش سانسکريت با فارسى اردو را ساخت .

  • هم ميهن نان گرامى,
    کليه زبانهاى سرزمين دلپزير ما ازيکديگر آب خورده و باهمديگر رشد کرده است.
    امروز بين زبان پشتو وفارسى واوزبيکى وتورانى ازنگاه آهنگ وآوه شناسى تفاوت ندارد.
    نواى سازو سرود کليه زبانها همرنگى گرفته. سازها ويا دستگاهاى موسيقى وارگنون باهم پيوند آهنگ وتار و تال وسور دارد. فقط که دلها درد دارد.
    امروز پشتو بيش از ٧٠٪ واژگان مشترک به فارسى دارد. اگر پشتونها از هر سوى که آمده باشد زبان پشتو زبان ايرانى است.
    بين ايران يک کشور وايران حوزه فرهنگى شوربختانه که حاکمان آگاهانه فرق قايل نيستند.
    دولت ظاهرشاه درسال 1965 نام فارسى را که درسرزمين ما از سوى غيرپشتونها "فارسى " و ازسوى پشتونها
    با شايشتگى زبانى "پارسى" گفته مى شد نخست به "فارسى درى "وسپس به "درى" تغيرداد.
    اين دولت ميتوانست درسالهاى جنگ سرد دوقطب وشرايط مناسب روند رشد اقتصادى, معدنى, نيروى انرژى برق کاريابى .... کشور را شروع کند. ولى نکرد بلکه احساسات مردم را جريه دارکرد. تقرقه انداخت وحکومت کرد.
    اين دولت سياست شاهان کشور تازه نام "افغانلند" ( اين نام را انگليس به سر اين سرزمين نامگذارى کرد)
    بعوض ايکه توجه مردمان را به سوى ادب ونور, دانش و پژوهش, رشد اقتصادى فرهنگى واجتماعى, دادرسانى ودادستانى , رشد و تکامل تفکر تحمل پذيرى وبرده بارى مي نمود, کشت نفاق و نفرت را با ويژه گى هاى ظريف پارو داده رفت:
    1- عساکر غير پشتون ولى افسران عالى پشتون.
    2- جلب خدمت عسکرى فقط به غير پشتون مى آمد
    3- غير پشتون تنها ماليه مى داد. پشتونهاى جنوبى ازماليه وعسکرى معاف
    4- تدريس پشتو اجبارى بود. کسيکه درآن شرکت نمى کرد از
    پول اش ما هوار 100 روپيه کاهش مى شد .
    5- روپيه , قران, پول وغيره راخواستند هم تغير دهند. شايد تنها رييس بانک مولى "افغانى" بگويد, ديگر هرکس روپيه مى نامد.

  • زبان فارسی‌ زبان آدم‌های بدبخت و عقب مانده است که در روده درازی پیشرفت کرده اند، بود و نبود این زبان حتی کلاغ‌ها را نیز آزار نخواهد داد

  • آرمان تو یونجه زیاد میخوری واسه همین روز و شب مثل گاو نشخوار میکنی‌، روزی شترها، الاغ‌ها و اسب‌ها تنها وسیلهٔ حمل و نقل بودند، امروز هواپیما جای شتر‌ها را گرفته، اگر روزی کسی‌ جائی فارسی‌ حرف زده، شرایط آن روز با شرایط امروز فرق دارد

  • ناگفته نماند که يک هزار ٩٠٠ سال پيش در دوران پارتها پيش واژه درى بکار برده مى شد. زبان شناسان مشهور اروپايى مانند : توماس هايد وغيره زبان درى را Deri نوشته اند. توماس هايد اولين مرد دانشمند اروپاى شمالى است که زبان درى را يعنى زبان ادبي را دردانشگاه اوکسفورد ياد گرفت
    وى از کتابهاى باستان شناشان يونانى وروميان ازيونان حولى " اوليا" در يونانى و رومى به دربار گفته مى شد کورت وپورتا هم به در ودرگا ه گفته مى شود.
    يک چند بيت از بزرگان ادبيات درباره فارسى وصفت هاى اش ويا پارسى ويا فارسى درى نقل نمود.
    نظامی گنجوى
    نظامی که نظم دری کار اوست دری نظم کردن سزاوار اوست
    ویا حافظ شیرازی
    زشعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
    و درجای دیگر میگوید:
    چو عندلیب، فصاحت فروشد ای حافظ تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن
    خوبان پارسي گو بخشنده گان عمرند ساقي بده بشارت ، رندان پارسا را
    شکر شکن شوند همه طوطيان هند‎ ‏زين قند پارسي که به بنگاله مي رود‎
    شاعر قرن ششم که چنین گفته است: » رشیدی سمرقندی «
    یابهانه هاست به ماندن مرا و یک آن است که هست مردن من مردن زبان دری
    فرخي سيستاني/ قرن پنجم
    دل بدان يافتي ازمن كه نكوداني خواند مدحت خواجة آزاده به الفاظ دري
    سوزني سمرقندي / قرن پنجم
    صفات روي وي آسان بود مرا گفتن گهي به لفظ دري و گهي به شعردري
    امیرمعزی/ قرن ششم
    مدایح تو به لفظ دری همی گوید که ازمدایح تو پاکیزه گشت لفظ دری
    انوري ابيوردي/ قرن ششم:
    سمع بگشايد زشرح لفظ او جذر اَصَم چون زبان نطق بگشايد به الفاظ دري
    خاقاني شرواني/ قرن ششم
    ديد مراگرفته لب، آتش پارسي زتب نطق من آب تازيان برده به نكتة دري
    اسدي طوسي
    ارثنگ، كتاب اشكال ماني بود و اندرلغت دري همين كي ثاء ديده ام، كه آمده است «
    ‏درى و تازى و ترکى بگوید‎ ‏به الفاظى که زنگ از دل بضوید
    فردوسي/ قرن چهارم
    ‏بفرمود تا پارسی و دری‎ ‏نبشتند و کوتاه شد داوری‎
    بسي رنج بردم درين سال سي عجم زنده كردم بدين پارسي
    شیخ عطار/ قرن ششم
    زبان پارسی را می ندانست سخنها فهم کردن کی توانست
    مولانا/ قرن هفتم
    پارسي گو ييم ، هين تازي بهل هندوي آن ترك باش ازجان و دل
    اقبال لاهورى قرن بيست 1938-1877
    گرچہ هندی در عذوبت شکر است ‏طرز گفتار دري شيرين تر است‎
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • زبان فارسی‌ مثل شتر چند قرن پیش بوده، شتر بار میبرد، زبان فارسی‌ نیز کلی‌ بار ((( کلمات از عربی‌ و ترکی )))) به عاریه گرفت، سلطان‌های ترک آن زمان نیز به فکر فرمانروائی بودند و زبانی‌ را درست کردند که هم عربی‌ بود، هم ترکی هم فارسی‌ و به یک روستای بزرگ حکومت کردند. امروز در قرن ۲۱ کی‌ میخاد به این زبان شتری فارسی‌ حرف بزند جز با افغان‌های بدبخت در عصر شتر مانده

  • نام افغانستان را تغییر بده، یادت نره نام زبان شتریت (((( فارسی‌ ))) را نیز تغییر بدهی، و گرنه تا جهان هست تو شتر خواهی‌ ماند.

  • عصر یخبندان در ایران شروع شده و زبان شتری فارسی‌ هیچ شانس زنده ماندن ندارد، رضا براهنی نیز به همین دلیل دهان باز کرده است.

  • یران کشوری است که بر اساس انکارها و نفی ها بنا شده است، روزی که این انکارها و نفی ها از میان برداشته شود، ایران هم به طور اوتوماتیک از هم خواهد پاشید. یکی ا ز این انکارها و نفی ها، هیچ انگاشتن و نادیده گرفتن ملل غیر فارس در ایران است. گسل بین فارسگرایان (چه از نوع فارس و چه از نوع تورک و کورد و عرب و غیره) گسلی وحشتناک و عمیق است. این گسل در آینده بسیار نزدیک باعث به وجود آمدن زلزله ای عظیم در ایران سیاسی خواهد شد و موجودیت این کشور را از هم خواهد پاشید. دلیل اصلی به وجود آمدن این گسل عمیق هم روشنفکران فارسگرا است. متأسفانه روشنفکران فارسگرا و فارس بین فاشیزم و خودبرتربینی را در فرهنگ فارسی و مردم فارس تزریق کرده اند و بیماری فاشیزم هر روز در بین فارسها بیشتر ریشه می دواند.

  • شتر، شعر ، شجره نامه و شقیقهٔ دریده شده زبان شتری فارسی‌ در ایران را به زودی همه جشن خواهیم گرفت.

  • گرچه پسرک بى تميز است
    فریاد و ناله , زارى , شیون و واویلا و شکايت , داد و نالشت, افغان و فغان کند
    خبيث است
    چو به پارسى کند عزيز است

    پسرافغان پوزش مى خواهم که شعر سعدى شيرازى راکمى تغير دادم
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • شترم آمد و چه زیبا شعر می‌‌خواند، از من می‌پرسد امیران ترک کجایند میخواهم به‌شان سواری دهم و شعر قشنگ برایشان بخوانم تا دلتنگ نشوند، میگویم شتر با آن زبان فارسی‌ شتری امیران ترک امروز هواپیما سوار می‌‌شوند، ولی‌ در دهات فارس‌ها هنوز به تو شتر نیاز داریم.

  • واما پيرامون واژه افغان و اقوام افغانى ( يعنى پشتون و پختون و پختانه .....) سندى در دست است که پسر افغان کتمان و پنهان کرده نمى تواند بويژه که همين کتاب اش با سفارش ويا فرمايش عبدالرحمان خان به عربى در مصر چاپ شد اين کتاب را بخوانيد به زبان تازى نوشته شده است.
    در فصل اول در برگ 13 کتاب خود زير عنوان تتمة البيان في تاريخ الأفغان ( بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان) سید جمال الدین اسد آبادى و يا افغانى ریشه و معنی کلمه افغان را روشن ساخت. بقول اين تاريخ نگار گذشته ايران و اقوام افغان (اقوام پشتون) افغان و فغان فریاد و ناله , زارى , شیون و واویلا و شکايت , داد و نالشت معنى مى دهد .
    کتاب سید جمال الدین افغانى پس از مرگ اش در زمان عبدالرحمان خان درسال 1901 در مصر چاپ شد و ترجمه پشتو بعد توسط فرهنگستان پشتودر کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد .
    الافغانى که الکابلى هم تخلص کرده در فصل اول کتاب خود زير عنوا ن"تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") مى نگارد :
    "فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان بتا ن ( منظوراش پتان است. زبان تازى يعنى سامى عربى وعبرى آواز پ ندارد ) مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان" مى ناميدند، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" مى ناميدند، ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان" مى ناميدند، ("تتمة البيان في تاريخ الأفغان چاپ مصر ,1901 , برگ13
    کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت به گونه ديجتال قابل دريافت است.
    صفت دوم و واژه پتان ويا پتهان صفت سوم ويا هندى مردمان پشتون اين درتمام جهان آشکاراست. بخاطرکه دستگاه ديپلوماتيک بدست پشتونها وفارسى زبانهاى پشتون بود وخود باداران انگليسى شعاردادند: هرکس در افغانستان است افغان است. جمال الدين اسدآبادى بنيانگزار سلفيستها درکتاب خود که در زمان عبدالرحمان خان خوب واژه افغان را روشن کرده است.
    آيا اين واژه فغان به مردم شريف پشتون منحوس نيست ? که انگليس نام کشور را هم درسال 1856 از خراسان به افغانلند گذاشت که فارسى اش ستان افغان شد. اين نام مبارک نيست و به خود عزت ملى نگرفته است وحدت مليتهاى افغانستان بااين واژه افغان امکانپذير نيست.

  • یک سنگ را در قوطی حلبی پرتو و شور بته. صدایش مانند گپ زدن پشتوست. یا خری را مثل پسر افغان به عرعر پرتو و صدایش را گوش کن. لول

  • بابا یک کم علف بریزید جلوی این پسر افغان اینقدر بع بع نکنه,اسم دیگر این بیسواد هویته ,کارش هم فقط پارازیت پرت کردنه

  • شعر، شتر، شکنجه زبان فارسی‌ پشمه، مشنگه،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، شعر، شراب، شلخته زبان فارسی‌ ننگه، جفنگه،،،،،،،،،،،شعر، شیر، شرمنده حرامی یه شکسته، همش به فکر چرته این عالمش چه بنگه، چه خنگه

  • بابا این « تــــــــــــولـــــه اوغــــــــان « چـــــوچــــه اوغــــــــــــو» را در کنار علف خوار ها قرار ندهید! این توهین به علف خوار ها است به خدا! شما یک دفعه به شیوه زنده گی وعمل کرد های این وحشی ها نگاه کنید. الاغ و دیگر چهار پایان به هزار مراتب نسبت به این نسل مردار شرف دارند. برای این ها همین اسم "افغان" اوغو" پتن معادل تمام خباثت ها است. برایش علف نی، بلکه یک کمی چتلی جلو ش بریزید تا دهنش بند آید!!!

  • یکی ازبزرگترین لطمه هایی که در)))))))) دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فارس (((((((( خوردیم اینه که حالا هر مَنگلی فکر میکنه میتونه رییس جمهور باشه و کشورداری کنه ….! یکدورانی بود که برای ریاست جمهوری میگفتن کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن اماحالا یه گله بز ریختن وسط مَع مَع میکنن میگن ما میتونیم خرمن کوبی کنیم….! یکی نیست بگه بابا شما پدر گندمای مردم رو درمیارین و بجز خوردن و ریدن کاری از دستتون برنمیاد….! و تازه وقتی این رو بهشون میگی به احمدی نژاد اشاره میکنن میگن یعنی مگه ما از این مَنگل کمتریم…؟اما دریغ که این خرمن منتظر است ولی نه مرد کُهَنی هست نه گاو نری….همه منتظریم که امسال هم یکی توی پاچه مون بره اما غافلیم که اینبار از پشت گردن چنون فرومیکنن که اخ هم نمیگیم….! اي كاش كبك هايي بوديم سر در برف و نميديديم اين قضايا را كه آنوقت بهانه اي داشتيم براي منفعل بودن خودمان…! دريغ از امروز كه ميبينيم و ميشنويم و بوضوح لمس ميكنيم كه چه دارند با ما ميكنند و هيچ يك از حواس ما واكنش نشون نميده …! عين مفلوجي بر روي ويلچر كه فقط پلك ميزنه و نفس ميكشه…!مايي كه خودمان دلمان به حال خودمان نميسوزد چه انتظاري از ديگران براي دلسوزي داريم…! حراميان دلي براي سوختن ندارند اما خوب بلدند مال و جان ما را بسوزانند و چپاول كنند…! فردا به بچه هامون چي بگيم….؟ بگيم همان بلايي را كه پدران ما بر سرمان اوردند ما هم به نوعي ديگر برسر شما اورديم…؟…حقا كه فرزندان خلفي هستيم…!

  • امروز دنیا، دنیای علم وصنت و تکنولوژی، دنیای ترقی و تمدن است. زبان فارسی متاسفانه در حدی نیست که دوشادوش زبانهای زنده دنیا حرکت کند. نه از نظر نوشتاری، نه از نظر خوانائی. و نه از نظر الفبائی! از این جهت ، باید مردم در ایران از همان کودکستان ، مدرسه و دانشگاه، هر کس زبان مادری خود را در کنار زبان انگلیسی بیاموزد، تا ایران از انزوای خود، و از عدم اختراعات و اکتشافات، رهائی یابد. در غیر این صورت، ملیتهای ایران دیگر از آن چشم پوشی نخواهند کرد، و در صورت ادامه این وضع در ایران، مملکت بسوی یک در گیری و تنش هولناکی پیش خواهد رفت

  • چی خوب علف بود. آرام شد. لول

  • زبان ترکی یک زبانی است که ویژه ی نژاد زرد است نه سفید پوست.مانند مغولان و ازبکان و ترکمناتن نه آذری های آریائی سفید پوست پیشنهادم این است به آقای براهنی که اندکی تاریخ بخوانند.دشمنان زبان پارسی کسانی همچون طلبان و چنگیزخان و تیمور و رضا براهنی و دیگر پاتن تورانیست ها هستند

  • فارس‌ها با آن زبان شتری فارسی‌ باید غلامی نژاد زرد ژاپنی و چینی‌ را بکنند، چونکه لیاقت هیچ چیزی را ندارند، ژاپن با نژاد زرد پیشرفته‌ترین کشور دنیاست، فارس‌ها افغانی هستند و باید به وطنشان افغانستان برگردند، بعضی‌ از فارس‌ها نیز بنگلادشی هستند. نژاد زرد چنان پیشرفتی کرده که فارس با تنها هنرش که آفتابه سازی است فقط میتواند کون نژاد زرد را بشوید، البته اگر نژاد زرد اجئزه بدهد.

  • باید احمدی نژاد را برای کون شوئی نژاد برتر زرد که همون ژاپن است به ژاپن فرستاد، اگر ژاپنیها از ریخت میمون وار احمدینژاد دلشون زد به چین کشور زرد پوست برتر و هوشمند دیگر فرستاد، ازبکستان، قزاقستان، تورکمنستان، قیرقیزستان نیز شاید احمدی‌نژاد میمون را برای کار در توالت و کون شوئی دیگران قبول کنند.

  • آقای محترم ارمان سلام
    آقای ارمان ، حقیقت بینی و حقیقت اندیشی شما قابل تقد یر ا ست باید یک انسا ن کامل و مسلما ن چنین باشد . منظورمن ا ز نوشتن کا منت برمقاله شما تنها نبودن
    زبان رسمی انگلیسی د ر ا مریکا ی شمالی بود اقلأ یک زبان کثیرالملت د یگرهم رسمیت د ا رد . اقوام تورک بومی و بومی ایران بیش ا ز یکهزار سا ل د را یران و خراسان حکومت کرده همه جا های نفت خیز ا مروزایران ا ز برکت آنها ا ست خا ک ایران را توسعه داده ا ند د ر زمان حکومت های خلافتی خاک ایران را مستقل
    نگه د ا شته ا ند و نام ایران هم ا صلأ معنی تحت اللفظی آ ن به زبان تورکی بوده ایران یعنی ( مرد ا ن ) معنی مید هد من ا زتلویژن ها ی ایران نا م برده ا ید
    معلومات ندارم شما حقیقت بین هستید قضاوت حق بینی کنید د ر زمان حکومت استبدادی پارس ها ، فرزندان تورک ها و د یگرملت های ایران حق تد ریس زبان
    مادری را د ر مملکت خویش ندارند آ یا ا ین ا ز ا نسا نیت و مسلمانی و مد نیت ا مروزی ا ست ؟؟؟ باید زبان تورکی هم د ر پهلوی زبان فارسی به حیث زبان رسمی مملکت ایران باشد هرملیت ایران حق سواد آموزی و حق تد ریس را به زبان مادری شان را داشته باشند بااحترام

  • خداوند براهنی را به راه راست هدایت کند. ایشان در نشریات کشور ترکیه مطلب می نوشت و می نویسد در حالی که چند نسل کشی آن جا رخ داده و او هیچ واکنشی نشان نداده است و حالا درباره ایران حرف می زند.

  • آقای محترم نور گرامى ,
    زبان مادری با ياد گرفتن هر سه فناورى هاى فرهنگى اش ( گفتار و نوشتار وشمارش ) در زبان مادرى يک حق ذاتى ايست. هرچقدر کسى زبان مادری ( واژه نو براى زبان مادرى: زبان اول دوم ....) خود را ياد داشته باشد به همان اندازه زبان دوم ويا زبان دولتى ويا يک زبان ديگر بيگانه ويا خارج ازسرزمين را ياد گيرد يکى از پيش شرط ها همين است. زبان دوم چه دولتى ويا خارج کشورى باشد, خوبتر ياد گرفته مى شود که قوم زبان دوم رسمى و يا دولتى به قوم, فرهنگ, زبان و ملت گوينده زبان اولى احترام داشته باشد.
    من فکر مى کنم که ديکتاتورها هنوز به اين اصل پى نه برده اند. تدريس زبانها محلى به زبان رسمى وسراسرى کمک مى کند. به دولت وملت سازى! اگر حاکمان پشتون ويا افغان ازاين مهم پيروى مى کردند خود بخود زبان پشتو زبان سراسرى مى شد با اين قدر پول کوشش ظلم وستم تازيانه و انعام.
    زبان فارسى هيچ ترس ندارد به گفته پسر افغان زبان اشترى ايست. شتر يگانه حيوان است که برايش در زبان پارسى شخصيت قايل شده وبرايش نفر گفته مى شود.
    1- شتر برده بار تحمل پذير
    2- پرکار و باربر
    3- شترهاى مردم پشتون وپشتون ها را انگليس باخود به آستراليا بردند واز جنوب تا به شمال خط قطار ريل را ساختند که به نام افگان مخفف "گان" Ghan مشهور است en.wikipedia.org/wiki/The_Ghan
    4- پيامران اکثر بالاى شتر سوار مى شد
    5- پيامبر گرامى نظر شتر را پذيرفت که هرقوم گفت رسول خدا بيا نزد من پيامبر گرامى گفت هر جا که شترم زانوزد.
    6- کاش کوچى هاى پشتون با شتر وبار خود بدون راکت وموتر به هزارستان مى آمدند
    7- پسر افغان اکنون نام خود را به ساربان تغير مى دهد.
    8- فارسى به دوصد شاعر دارد که شش تاى در جمله ده سر شاعران جهان اند: هومر, دانته, شيکپسير. گويته, فردوسى, سعدى , مولانا, عطار, حافظ و جامى. شعر بنى آدم سعدى شيرازى در مرکز سازمان ملل بند است بخاطر اينکه اين زبان به گونه شتر پارينه وپارسا ست.
    ناگفته نماند که پشتونها که افغان هم گفته مى شود گوسپند را باخود بردند وازهمانجا به نيوزلاند برده شد وازهمين نسل يعنى با گوسپند هاى دو دمبه اى پرورش دا دند. اين کشور يکى از توليدکنندگان بزرگ گوسپندان نسل اين سرزمين اند

  • مردک بی شرف تو چیکارت به ایران. مردم ایران زبان ملی شان فارسی هست و هر قوم زبان خودش را دارد. فکر می کنی مردم ایران مثل افغانستان هستن سر زبان و قومیت بیفتن به جون هم. نون خور دولت اردوغان نژاد پرست هستی که اینها را می نویسی .

  • زنده باشي آرمان جان

  • پسر افغان معلومه كه تو افغاني نيستي، چقدر احمقي كه فكر كردي ما فكر ميكنيم تو افغاني هستي
    تو يه تورك اشغال بيشتر نيستي، حرامزاده ي مادر به خطا رفته
    اگر افغاني بودي به هيچ وجه از تورك ها، چيني ها و .. حمايت نميكردي
    پان تركيسم بي پدر

  • آرمان جان پسر افغاني ، واقعا افغاني نيست ، تورك است
    و پيغام هاي ديگر را نيز خودش به نام هاي ديگر نوشته ( به ويژه نور )
    اين مرديكه ي بي پدر مادر : خودش رو رو به نام هاي ( پسر افغاني ) و (نور) معرفي ميكند
    اي مرديكه ي پست فرو مايه
    بي همه چيز

  • زنده باد زبان زيبا و دل نشين پارسي
    زنده باد پارسيان آريايي
    زبان پارسي كه رو به رشد و پيشرفت است
    زنده باد به همه ي آريايي زبان هاي ايران و جهان
    زنده باد زبان شيرين كردي ( مادي )

  • من از افغاانستان هستم
    فرق نمی کند ما از کجا باشیم چرا نفرت از کسانی داریم که از کشور دیگر هستند
    من خودم یک افغانستانی هستم زبانم فارسی ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍. پارسی . دری تاجیکی و پهلوی است فرق نمی کند ما را درین طرف مرز چه میگویند مگر من باور دارم همه این ها یک زبان اند زیبا وشیرین
    خودم مهندس رایانه هستم مگر میخواهم پاک فارسی سخن بگم و از هر نویسنده و ادیب افغانستانی . ایرانی و تاجیکی خواهش میکنم در باره خالص سازی این زبان شیرین بیشتر بنویسید و هر واژه ها را خودمانی بکنید من از این واژه های پرازیتی میان زبان شیرینم ناراحتم

  • من صدای یک الاغ رو میشنوم ولی هرچه نگاه میکنم موجودی که اسم پسرافغان روی خودش گذاشته و اصلا لهجه‌ی افغانی توی نوشته‌ش دیده نمیشه رو فقط می‌بینم.
    چیز تازه‌ای نیست این ترک خر ، که دوباره توهم زده و بعد از عرب و فارس و لر و شمالی شدنش حالا افغان شده و باز عرعر کنان اینجا هم به جفتک اندازی مشغوله!
    فقط میتونم بگم : ترک خر هش!!

  • در همه جای ايران آموزشگاه زبان ترکی استانبولی وجود داره بی سواد.
    هر ترک هر جای ايران که باشه می تونه بچشو بفرسته در هر سنی ترکی ياد بگيره و بنويسه.
    بعضی بچه های 4 تا 5 ساله ی ايرانی قبل از اين که فارسی بتونن بنويسن انگليسی بلد هستن.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس