صفحه نخست > دیدگاه > تن فروشان جان میگیرند

تن فروشان جان میگیرند

میرویس جلالزی
دوشنبه 11 فبروری 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

"افغانستان" کشوری است فوق العاده بنیا دگرا، اکثریت اتباع آن بی سواد مطلق با اندیشه های تاریک فکری مذهبی که اند کترین عمل خلاف مذهب و عقیده میتواند اینجا پاداش مرگ را در قبال داشته باشد.
موقیعت جغرافیایی این سرزمین طوری در نقشه جهان ترسیم شده است که از چهار گوشه با کشورهای وابسته است که اکثریت باشنده گان آن فقیر معتقد به اسلام هستند و متباقی فقط اسماٌ مسلمان خطاب میشوند.
افغانستان طی سال های متمادی از سوی افراطیون، تندروان مذهبی و ملاها عمیقاٌ در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صدمات زیات متقبل شده است.
اخرین دوره ی تاریک افغانستان را میتوان از دهه ی هفتاد خورشیدی رقم زد که هنوز هم نشانه ی از روشنی نیست.
بعد از فروپاشی نظام ملاطوایفی در افغانستان، این کشور دهه ی دیموکراسی را آزمایش مینماید.
شماری از خانم ها حد اقل آزادی فردی را حاصل نمودند صرف نظر از آنان که در روستا ها و قریه های دو افتاده ی کشور زندگی میکنند.
آنها در دنیایی سیاست قدم گزاشتند و مطالبه حقوق نمودند.
دها تن آنان به پارلمان افغانستان راه یافتند، کرسی های مختلف دولتی را احراز نمودند و در کنار آن در ساحه تجارت و سایر فعالیت های مدنی قد علم نمودند.
اما موجودیت فقر و بی سوادی عمیق در این قشر متاثر از رسوم ناپسند و جنگ در کشور، عده ی از از این بانوان و دختران جوان به اسانی طعمه ی شبکه های مافیایی و قاچاق انسان شدند.
این شبکه های انسجام یافته که از سوی تعداد از گروه های مقتدر ساخته شده اند از بی سوادی و بی کاری در میان این دختران و بانوان استفاده نموده و آنها را شامل تجارت کثیف شان ساختند.
"سونیا ی مکروف" اسم مستعار دختر ی 21 ساله ی است که برای بار اول 4 سال قبل همرا با فامیلش از دیار غربت به کشورش برگشت.
لقب "مکروف"را مشتریان امروزی اش به خاطر به او عطا نموده اند که این بانو اکثر اوقات تفنگچه روسی از نوع مکروف را در بکس بغلی اش باخود دارد.
"سونیا" که اثرات عمیق بیماری روانی در چهره ی زرد و خشکش نمایان است میگوید: من یگانه کسی بودم که باید بعد از بازگشت به وطن (به فامیل چهار نفری ام که دو خواهر کوچک و مادرم شامل آن است) به فامیلم محل بودوباش، نان و لباس تهیه میکردم.
برای باور اول زمانی که از ایران وارد ولایت هرات در غرب کشور شدیم تمام پول های دست داشته ی ما که حدود معادل 700 دالر امریکایی می شد را به یک قاچاقبر بلوچ تحیول نمودیم تا من و فامیلم را برای رسانیدن به کشور کمک نماید.
به گفته او، این قاچاقبر انسان بعد از یک هفته ما را از مشهد به هرات آورد و بعد از آن جا روانه ی کابل شدیم.
در نخست در این شهر کاملاً نا اشنا جز گدایی به چیزی دیگر دست رسی نه داشتم.
دیری نه گزشته بود که در نزدیک مسجد شاه دوشمشیره با یک گدای حرفوی و تعویض نویس ی اشنایی حاصل نمودم و او از من تقاضا کرد تا با او همکاری نموده و از این مدرک روزانه 300 افغانی که معادل به 6 دالری امریکایی است را برایم بدهد.
من حدود یک هفته با او در تنظیم امور تعویض نویسی کمک کردم و بعدا، روزی مرا به منزلش که در منطقه خواجه بغرای کابل بود دعوت کرد تا با خانمش اشنا شوم اما متاسفانه که این دعوت آغاز زندگی ی زلت بارم بود.
او و چند تن از همکارانش بالایم تجازو نمودند و بعدا مجبور به آغاز خودفروشی در شهر کابل شدم.
به گفته او حالا او به خوبی میداند که این شبکه ها در شهر فعال هستند و هر روز به تعداد اعضای آن افزوده میشود.
سونیا میگوید که شاید تعداد زنان خود فروش تنها در شهر کابل به 600 الی 700 تن برسد زیرا این شبکه ها بدون ترس و حراس از قانون و ملا ها با حمایت نزدیک فرماندها حوزه های پولیس و امرین جنایی حوزه ها در منازل رهایشی مناطق مسکونی فعالیت میکنند.
گفته میشود مشتریان این دختران و بانوان قیمت های مختلف برای خوش گزرانی با انها می پردازد.
قیمت یک شب از 250 دالر آغاز میشود و حتی به 1200 دالر امریکایی نیز میرسد و اکثریت مشتریان افراد ثروت مند و عیاش هستند که بیشترین قسمت دارایی هایشان را از پول های کمک شده ی جامعه ی جهانی در افغانستان بدست آورده اند.
سونیا میگوید: مشتریان من و چند تن از همکاران دیگرم که حالا در شهرک آریا در نزدیک میدان هوایی کابل زندگی میکنند اکثراً کارمندان و سهمداران پروژه های ساختمانی، صرافان سرای شهزاده، پسران مقامات ارشد دولتی و تاجران هستند.
به گفته ی این دختر که قربانی ی فعالیت های شبکه های مفایای انسان شده است، مقامات محلی در مناطق مختلف از موجودیت لانه های دختران و زنان تن فروش در پایتخت او کثر نقاط کشور اگاه هستند و در بدل اخذ پول فعالیت های ایشان را پنهان نموده و از ایشان حمایت امنیتی می نمایند.
اکثریت دختران و زنان تن فروش ش از ازرار روابط نا مشروع با مردان که خود هم متوجه انتقال بیماری های خطرناک نیستند اگاهی کامل ندارند.
افزایش سرسام آور این تن فروشان در شهر ها به خصوص پایتخت حالا به یک چالش جدی اجتماعی مبدل شده است.
افغانستان کشوری است که پروگرام های وقایویی صحی در آن فوق العاده ضعیف بوده و تعداد مبتلاین به بیماری ایدس نیز رو به افزایش است.
به گفته مقامات وزارت صحت افغانستان صد ها واقعه ی مثبت ایدس تا حال نزد آنان ثبت شده است و احتمال دارد حدود 2000 الی 2500 تن در این کشور ملوث به وایرس HIV باشند.
در کنار دها چالش چون فساد اداری، نا امنی، ورشکسته گی ای اقتصادی و غیره که افغانستان قبل و بعد از خروج نیروهای خارجی در سال 2014 با آن مواجه است و خواهد شد، این پدیده را نیز نه میتوان نادیده گرفت چون افزایش بیماری های مهلک وایروسی چون ایدز و امسال آن جامعه را از داخل فرسوده نموده و سبب از بین بردن ساختار های یک مملکت میشود.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس