خدا آن ملتی را سروری داد/ که تقدیرش بدست خویش بنوشت
(قسمت 3)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پنجم : سکوت مرگبار سازمان ملل ودر رأس آن ، بان کیمون دبیر کل این سازمان و سازمانهای مدعی دفاع ازحقوق بشر و جوامع غربی که بوق وکرنای دیموکراسی شان گوش فلک را کر کرده است، دربرابر نسل کشی " هزاره ها " ما را با سیاست های یک بام ودو هوائی آنها بیشتر آشنا می سازد ، ونشان می دهد که تمام شعار های این مجامع در مورد حقوق بشر وآزادی ودیموکراسی دروغ است ، دفاع از حقوق بشر فقط در جائی برای اینها معنی و مفهوم پیدا می کند که منافع سیاسی واقتصادی شان درخطر بیفتد، اگر اینطور نیست چگونه سازمان ملل که باید مدافع اجرای " منشور جهانی حقوق بشر " مطابق آنچه در مقدمه ای این سند آمده است ، برای تمام ملت ها بدون هیچ گونه تبعیضی باشد حتی بر کشور های غیرعضوء ،دربرابر کشتار بی رحمانه ای تاریخ 10.1.2013 هزاره ها توسط تروریستان سکوت کرده وهیچ فشاری را بردولت پاکستان برای جلوگیری از کشتار " هزاره ها که بدون شک باید " نسل کشی " قرن بیست ویک نامیده شود نمی آورد ، ودبیر کل این سازمان ، همانطور که کشتار مردم بی گناه سوریه را محکوم کرد ، وخواستار کمک جهانی برای نجات مردم سوریه شد هیچ گونه عکس العملی در برابر کشتار کتله ای عظیمی از جامعه ای بشری نشان نمی دهد گویا اینکه کشته شدن 120 نفر وزخمی شدن 200 نفر انسان درظرف نیم ساعت ، علاوه برآنچه که این قتل ها دودهه ای متوالی می شود که هم چنان بالای این مردم جریان دارد ، برای این سازمان و دبیر کل آن هیچ اهمیت ندارد،واین مردمان که بی گناه کشته می شوند وپیامد های این کشتارها، که دامن صد ها خانواده، پیر و جوان زن ومرد را می گیرد در قطار جامعه ای بشری نیستند ،اگر هستند چرا هیئتی را برای بررسی این کشتارهای مسلسل ودوامدار تعیین نمی کند، ویا حد اقل آن را علنا محکوم نمی نمایند، تمام اینها نشان می دهد که با ید ملت های محروم جهان فریب شعار های دهن پرکن غربیها را نخورده برای دفاع ازحقوق انسانی شان خود آستین بالا بزنند، مسلم است که " هزاره ها " بخوبی امروز چشمان نظاره گر جهانیان را که با سکوت برجنازه های شان خیره شده اند می بینند ، ودم نزدن آنها را با پست وگشت شان لمس می کنند باید درک کنند که دوای درد شان فقط وفقط در دست خودشان است ، به باور این قلم همانطوریکه پایمردی ومقاومت اخیر مردم ما در "علمدار رود " کویته پاکستان نشان داد که اتحاد وهمبستگی ما می تواند مارا دربرابر حوادث وسیاست های پشت پرده ای دشمنان بیمه کند ، هم چنین اتحاد وهمبستگی همه اقشار جامعه ای " هزاره " می تواند یگانه را برای بیرون رفت از وضعیت رقتبار فعلی باشد، چشم امید دوختن بدیگران سرابی است که مارا بیش ازرسیدن به آب هلاک خواهد کرد تادیر نشده است ، بخود بیاییم، اختلافات ، گروهی ، عقیدتی، منطقه ای، سلیقه ای وغیره را دور ریخته برای نجات مردم خود اقدام کنیم .
ششم : دشمن شناسی ، یکی ازمؤلفه هائی اصلی رسیدن به هدف وپیروزی بردشمن ونجات ازتوطئه های دشمنان ،شناخت دوست ازدشمن است ، حادثه ای جان سوز والمناک " علمدار رود " ماسک ازچهره ای کسانی برداشت که عده ای کثیری از مردم ما سالها درزیر علم آنان سینه زدند و متأسفانه هنوز می زنند، بعضی معتقدند که طرح بعضی مسائل باعث ازبین رفتن اتحاد جامعه ای شیعی می شود، ولی باید بدانیم اینهای که همیشه از نان ونام مردم ما استفاده کرده اند ومی کنند به نمایندگی ازهمین مردم و با رأی همین مردم به ریاست وقدرت می رسند، چرا درهنگام ضرر ومصیبت کنار این مردم نمی استند وسر درلاک خودشان فرومی برند ، این نشان می دهد که اینها ازنقاب که بنام دین ومذهب برچهره ای خودشان زده اند از اعتقاد وباور این مردم سوء استفاده می کنند ، درهنگام احتیاج به رأی ، پول ، وموقعیت ، مردم ما ، داد ازدوستی وهم مسلکی می زنند ، ولی دروقت احتیاج این مردم به آنان اجنبی می شوند ، طبق همان ضرب المثل معروف : نماز را با علی می خوانند ، وغذا را برسفره ای معاویه صرف می کنند ، ای چه بسا همانطوریکه جنگ های غرب کابل نشان داد برای نابودی این مردم با دشمنان آنان برنامه طرح می کنند، مردم " هزاره " بدوراز هرگونه برداشت سوء که ممکن است بعضی از خوانندگان ازاین نوشته ای بنده داشته باشند ، باید بدانند که امروز دقیقا " سخنان رهبر شهید مزاری که گفت : درافغانستان شعار ها مذهبی وعملکردها نژادی است " ، روشن گردیده است ، من شخصا با نژاد پرستی مخالفم وهر گز برایم نژادی خاصی مهم نبوده ونیست ،بلکه آنچه که اهمیت دارد انسانیت است، ولی برخورد دیگران با" من" انسان هزاره مرا درموقعیتی قرار داده است که مجبورم برای بقاء، حیات فیزیکی خود، هویت خود را که دیگران کتمان می کنند ، باز یابم وبرای دفاع از حیات خود، که ازطریق هویتم درخطر قرار گرفته است تلاش کنم، نه این جرم محسوب می شود ونه نژاد پرستی ، چرا دیگران و قتی که از هویت شان با افتخار نام می برند برای شان جرم نیست ، ولی وقتی که " من " هزاره از هویت قومی خود حرف می زنم متهم به نژادپرستی می شوم ، آنهم از طرف کسانیکه می گویند ما با هم ، هم عقیده هستیم ، خوب این چگونه است که تو به پدران هزار وچهار صد سال قبل افتخار می کنی وبا افتخار نام نژاد خودرا می بری ولی مرا از این حق محروم می داری ، این درحالیست که خود کتاب آسمانی مسلمانان وجود شُعَب وقبائل را به رسمیت می شناسد، فقط افتخار به آن را مذمت می کند .
هفتم : ترورهای پلان شده وهدفمند ، همانطور که دراول این مبحث گفتم کشتار سیستماتیک هزاره ها دلائل فراتر از تنش های مذهبی درپاکستان دارد، دراینجا می خواهم یک اشاره اجمالی وکوتاهی به این طرح هدفمند بنمایم ، تا در مجالهای بعد اگر فرصت دست داد بیشتر این موضوع را تشریح خواهم کرد واسناد آن را نیز ارائه خواهم نمود، بدون شک قتل هزاره ها در پاکستان عوامل متعدد دارد ، که ازمیان این عوامل امروزه یکی ازآنها را خیلی برجسته کرده اند وآن عامل مذهبی می باشد، به باور این قلم ،مذهب در کشتار تاریخی ، وامروز" هزاره ها " حکم روپوش سیاست های نفی نژادی،وتسلط برمنابع، اقتصادی ، این مردم را داشته ، نژاد پرستان حاکم وسیاست مداران فاشیست ، برای تطبیق پلان های شوم شان بالای ملت هزاره همیشه ازمذهب وباورهای خشک مذهبی سنت گرایان استفاده ابزاری نموده اند، وامروز هم همین شیوه ای پلید را درپیش گرفته اند، این مطلب وقتی وضاحت بیشتری پیدا می کند که ما میان دوران " عبد الرحمان خان جابر" و وضعیت امروز هزاره های کویته پاکستان مقائسه بعمل می آوریم : چند نمونه ای تاریخی را اینجا از سیاست دوران امیر عبدالرحمان خان ذکر می کنم ، وآنگاه مقایسه ای میان آن زمان واین برهه ای تاریخی بعمل می آورم :
یک ، دریکی از اعلامیه های عبد الرحمان خان چنین آمده است :" کسانیکه برضد من ( امیر اسلام) طغیان کرده اند، باید نا بود شوند ... سرهای آنان به من تعلق دارد ، وتمام اموال واطفال آنها را به شما می بخشم ." محمد تقی خاوری_مردم هزاره وخراسان بزرگ / صفحات 211- 212 ،
دو ، بارها حکم داده شده ، وفرستاده شده است ، که زمان زمستان قریب گردیده ومردم هزاره ای مکاره ای کفره ، بسیار فریبنده ، وغدارند تا سعی دارند ، در اتمام کار آن طایفه ای نابکار کوشیده ، نگذارند که نامی ازایشان درمملکت باقی ماند . بصیر احمد دولت آبادی - هزاره ها؛ پناه گزینی وکتمان هویت - ص 50 .
سه ، چنانکه میراحمد خان یکی ازمولویهای دربار امیر ، درتکفیر نامه هزاره ها که درسرتاسر افغانستان وخطاب به اقوام "افغان " منتشر شده می نویسد وبه مهر پادشاهی نیز می رساند که ، « سر کار اعلی درقلع وقمع ، بنیاد این بیدینان که اثر ازایشان در آن محال و خلال جبال نماند واملاک ایشان دربین اقوام غلجائی ودرانی تقسیم شود ،چنین سر رشته وتجویز فرمودند که نصرت پناه نظامی والوسی ازهر سمت وجانب دولت و مملکت خداداد آنچنان درخاک طایفه ای باغیه ای هزار جات جمع شوند که نفری از آن طایف گمراهان جان به سلامت نبرد.» سراج التواریخ جلد 3 قسمت اول ،609 .*
البته اینها را که ازتاریخ ذکر کردم مشت نمونه ای خروار است ، واگر به عبارات و دستورات خصمانه ای عبد الرحمان در مورد مردم هزاره دقت کنیم درمی یابیم که هدف اصلی این جبار ستمگر تصفیه وپاک سازی قومی افغانستان از وجود سا کنان اصلی آن یعنی هزاره ها وازبک ها وسایراقوام غیر پشتون وتصاحب املاک ،اموال و دارائی آنان بوده است ولی درمورد اقوام غیر هزاره چون هم مذهب آن " ددمنش " بوده اند نمی توانست، حربه ای مذهبی را برعلیه آنان کار بگیرد ولی هزاره ها چون اکثریت شان شیعه مذهب بوده اند وهستند، خیلی راحت دینداران متحجر وتاریک اندیش " قوم افغان " را با خریداری فتاوائی علمای درباری وجاهل بر علیه آنان تحریک کرد ، وبه هزارجات گسیل داشت، جنایاتی را درحق مردم "هزاره خلق کردند وآفریدند که قلم از نام بردن آنها به خود میلرزد ، وطرح این سیاست تصفیه ای نژادی وقومی "هزاره ها" از طرف وارثین آن جابر، با وضع مالیات های سنگین وکمر شکن، بر هزاره های باقی مانده در هزارجات ، ازقبیل مالیات برنفوس ، مالیات سرخانه ، مالیات سربازی ، مالیات زمین ، مالیات حیوانات ، مالیات برپشم وروغن حیوانات ومالیات خون بود، ادامه یافت، که تمام راه های حیات را براین مردم بسته وسد کرده بودند جزء اینکه باقی مانده ای زمین های خودشان را به قیمت نازل به افغانها بفروش برسانند ، واگر آنهم کفاف نمی کرد مجبور می شدند که ، زن و فرزندان خویش را هم بفروشند وسپس آنها تبدیل به برده و کنیز گردیده ، با باقی مانده ای خانواده ای شان افغانستان را ترک می کردند، ودقیقا امروز همین وضع ، بالای هزاره های کویته جریان دارد، چونکه هزاره ها به سخت کوشی وتلاش معروفند، درهر سرزمین که وارد شده اند آن را به سرعت آباد کرده وبه سرعت به بالندگی ورفاه اقتصادی رسانده اند، وکویته پاکستان یکی ازهمان سرزمینها ست که بدست هزاره ها آباد گردیده ،وسرمایه های هنگفتی را بوسیله ای مردم هزاره درخود جاداده است ، ازیک طرف باندهای فاشیستی ، چشم به اموال واملاک ودارائیهای آنان دوخته، چنانچه طبق بعضی ازگزارشات دراین اواخر، خریداران زیادی برای املاک وجایداد ثروت مندان هزاره ای کویته پیدا شده که خواهان خرید ، زمین، دکان، مارکیت ، وخانه های هزاره ها به قیمت نازل می باشند ، واز طرف دیگر شدت یافتن ترور هزاره ها ، عده ای را مجبور کرده است که ولو به قیمت نازل ، زمینها ودارائی شان را بفروشند وراه خارج را در پیش گیرند *، ومسأله ای دیگر این است که دشمنان هزاره ها به خوبی می دانند که آرامش وامنیت هزاره های کویته ، با داشتن سرمایه های هنگفت مالی وانسانی پشتوانه ای محکم ومهمی برای هزاره های داخل افغانستان می باشند، چنانچه جنگ های دهه ای هفتاد خورشیدی کابل نقش حمایتی هزاره های کویته پاکستان را برای جبهه ای مقاومت غرب کابل برای دشمنان مردم ما روشن ساخت، دشمنان مردم می بینند ودیدند که هر روز این پشتوانه قویتر ومحکمتر شده می رود لذا آنان درسدد برآمدند که ازطریق استخدام تند روان مذهبی، ودامن زدن به اختلافات فرقه ای بار دیگر تاریخ را براین قوم تکرار کرده ،وهزاره هارا مجبور به ترک پاکستان نمایند حالا دیگر وقت آن رسیده که هزاره ها ازخواب خرگوشی بیدار شوند ، وبه جای ترک منطقه با اتحاد وهماهنگی وهوشیاری کامل راه های مبارزه ای درست را پیدا کرده ، تا دشمنان این مردم را از رسیدن به اهداف شوم شان که مذهب را سپر اندیشه های فاشیستی شان قرار داده اند ناکام بسازند .
یکی از راه های نجات مردم اتحاد وهماهنگی سراسری هزارهای جهان است که باید اختلافات عقیدتی، سیاسی، گروهی ، منطقه ای، وسلیقه ای را کنار بگذارند ، وبرای نجات خودشان موانع اتحاد را از پیش پایشان بردارند .
راه دومش دوری کردن از افراط گریهای مذهبی است که با این کارشان دشمنان را خلع سلاح می نمایند ، ودیگر به هیچ وجه دنباله رو سیاست های حکومت آخوندی ایران که مبتنی برتؤری شیعه ای صفوی وبدعت های آن فرقه ای صوفیه می باشد نباشند ، وروحانیون هزاره باید درک کنند که تبلیغات آنان ازاسلام اگر رنگ وبوی ایرانی داشته باشد،مردم مارا بیش ازگذشته در دید جهانیان منزوی خواهد، ساخت، وهم چنین آنها باید تحمل عقاید متنوعی را که امروز دردرون جامعه ای هزاره راجع به ، باورهای دینی بوجود آمده است ، درخود بوجود بیاورند ، ودر این باب بهترین الگو وسرمشق برای رو حانیون ما رهبر شهید عبدالعلی مزاری می باشد که تا زنده بود تمام اقشار مختلف جامعه ای هزاره را دراطراف خود جمع کرد وجوهای خورد وکوچک را تبدیل بدریای خروشان ساخت .
*http://www.kabul.net.au/Topics/1123.php
*http://quetta.blogfa.com/post-418.aspx
پيامها
21 جنوری 2013, 02:25, توسط jiran
برادر ها کدام حقوق بشر ؟ حقوق بشر صرف یک کلیمه است که نباید به ان فریب خورداگر واقعا حقوقی بشر وجود داشته باشد دنیا به این حالت نمی ماند, این جنگ های خانمان سوز در جهان , خصوصا در کشور افغانستان که همه روزه به شکل اشکال مردم از بین می روند کجا است حقوق بشر , یک دفتر که در کابل موجود است صرف نام است که ماهم وجود داریم اما از فعالیت ان خبری نیست . حقوق بشر در کشور های عرب که در خاک خون همه روزه ده ها نفر کشته میشود کجاست حقوق ببشر حال انکه افراد حوق بشر تنها نظاره گر است و یاد داشت می کندکه کی در کجا باید از بین برود نوسنده محترم تعلیل خوبی نموده همه جانبه , اما کجا را خواهد کرفت .هیچ جا را. اگر حقوق بشر واقعا کاریرا انجام دهد هیچ جای جهان جنگ وجود نخواهد داشت . به امید روزی که حقوق بشر حقیقی در جهان حکمفرما گردد هیچ حقی پامال نگردد هیچ انسانی از بین نرود بنام تبعض .
21 جنوری 2013, 19:06, توسط fetrat
کدام خقوق بشر همانیکه کشور های غربی ساختند برای منافع خود شان. لطفا مراجعه به گفتار های داکتر حمید شاغاسی بشود تا دانسته شود شیرینی گک حقوق بشر برای کی ها.