صفحه نخست > دیدگاه > طالبان به امر " خدا و رسول " جنایت می آفرینند

طالبان به امر " خدا و رسول " جنایت می آفرینند

عزیز یاسین
شنبه 10 نوامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بدون شک هیچ مسلمان عادی و سنتی یی از این عنوان خوشش نمی آید و آنرا نمی پسندد. مگر متآسفانه این یک واقعیت است و سخن گفتن از آن که همان حقیقت گویی باشد ، دشوار و شنیدنش در وهلۀ نخست همواره ناخوشایند و تلخ است. لهذا از خواننده گان گرامی تمنا دارم که از روی لطف و مهربانی ، این مقاله را با حوصله مندی و با دقت و تأنی تاپایان مطالعه فرموده آراء و نظرات تأییدی و یا تردی ویاهم تقبیحی خود را در بخش کامنتها درج نمایند ویا مستقیماً از طریق ایمیلی که در پایان این مقاله درج گردیده است برای خودم ارسال نمایند

از همه اولتر پرسشی را که از سالها بدینسو مطرح بوده و ورد زبان خاص و عام میباشد یک باردیگر مطرح و پاسخهای متنوعی را که به این پرسش داده میشود به بررسی گرفته و در حد درک و توانایی خویش کوشش مینماییم تا پاسخ دهنده گان این پرسش را شناسایی و معرفی نماییم. پرسش بسیار ساده و صریح است و آن اینکه :
آیا طالبان مسلمان اند یا نه ؟
ناگفته پیداست که این پرسش از جمله پرسشهاییست که باید با « آری » و یا « نی » پاسخ داده شود.مگرعملا دیده میشود که این پرسش نه تنها با هردوی این گزینه ها یعنی هم « نی » وهم « آری » بلکه با « سکوتی آمیخته با آری » و « پاسخی دوپهلووآمیخته با نی و آری هردو » و « سکوت مطلق » نیز پاسخ می یابد وهریک از این « نی ها » و این « آری ها » نیزیکدست و یکنواخت نبوده وبا در نظرداشت دیدگاهها ، پیوند های طبقاتی و جایگاهها ی اجتماعی ، إحساسات ، سلیقه ها و آرمانهای پاسخ دهنده گان ، تنوع و ویژه گی های خاصی می یابد که در خور تآمل و دقت است. مگر باید یاد آورشد که پرداختن به جزئیات و آوردن اسناد و نقل قولها و إحصائیه ها یی ازهمه پاسخ دهنده گان به پرسش یاد شده ایجاب مینماید تا از مرز دهها صفحه در نوشتن این مقال بگذریم که عجالتا از آن منصرف شده وکوشش خواهیم نمود تا موضوع را هرچه فشرده تربه بررسی بگیریم.
آنانی را که به این پرسش با گزینۀ « نی » پاسخ میدهند ، میتوان به دو دسته تقسیم نمود :
دستۀ نخست : شامل کسانی میشود که بدون آنکه قصد استفادۀ ابزاری ازدین و مذهب راداشته باشند میگویند : نی ! طالبان مسلمان نیستند زیرا أعمالشان مطابق آیات قرآن و سنت پیغمبر نبوده و در ضدیت با آن قراردارد. اینان اشخاص ساده دل و خوش باورو خیر خواه وخیر اندیش و در بسیار حالات باسواد های کم دانش و ساده لوح ویا روستا ئیان کم سواد و بیسواد و تعلیم ندیده یی اند که اکثریت جامعه راتشکیل داده و باورهای دینی را به گونه یی سنتی از پدران و مادران خویش به إرث برده اند وهمینکه شنیده اند که گویا دین اسلام دین صلح و صفا و أخوت ومحبت ومهربانی وانسان دوستی وغیره وغیره است ، به همین قدر إکتفاء وبسنده کرده و بدون اینکه پیرامون صحت وسُقم این إدعا های میان تهی تحقیق و تتبع نمایند خویشتن را به گونه یی باورمندانه و آرمانی و صادقانه متعلق به این دیانت میدانند و همه دارو ندار مادی ومعنوی خویش را در پیوندی عمیق با آن معنی مینمایند و این جنایات و وحشی گریها را قاطعانه تقبیح ونکوهش نموده عاملان آنرا که همان طالبان و گروهها ی همفکر و هم مانند آنان باشند ،نه تنها جنایتکار بلکه نامسلمان و وحشی و" دشمن خدا و رسول " می پندارند.

دستۀ دوم : این دسته شامل گروههای معینی میشود که به نحوی در صدد استفادۀ ابزاری از أعمال جنایت بار طالبان ویا از باورها و آموزه های اسلامی هستند وعبارتند از:
الف – آنانی که حل قضایای افغانستان را در مبارزه علیه شوونیزم ملیت پشتون دانسته و خواهان حل قوم گرایانۀ معضلۀ ملی درکشورهستند وهمۀ امور و مناسبات اجتماعی را به همین معیار می سنجند . اینان میگویند که ، طالبان ، مسلمان نی بلکه پشتون هستند و همین پشتون بودن باعث شده است که ایشان دست به جنایت علیه بقیه ملیتها بزنند، و می افزایند که ، طالبان یک گروه مسلح قومیست که هدف اصلی آن حمله به منافع مردم غیر پشتون بوده واز حمایت های بی دریغ تیم حاکم به رهبری کرزی برخوردار است و با سازمان های استخباراتی کشورهای منطقه و جهان ارتباط مستقیم دارد... ایشان طالبان را مزدوران پاکستان دانسته نقش مداخله گرانۀ آنرا در این زمینه هرچه بیشتر برجسته مینمایند، مگر ازمداخلات مستقیم و غیرمستقیم رژیم آخوندی ایران ، به پاس پیوند های اتنیکی وزبانی با ایرنیان ، چشم فروبسته و توجه چندانی به آن مبذول نمیدارند.
ب – شیعیان در مجموع و شیعیان دوازده امامی یا إثنا عشري و بخش رادیکال آن به طور أخص که بنابر خصومت تاریخی و آشتی ناپذیرشان با أهل سنت و جماعت پیرامون موضوع خلافت و أمامت، از این وحشی گریهای طالبان استفادۀ ابزاری نموده نظام فکری تسنن را در تمامیت آن تقبیح و نکوهش مینمایند. ونه تنها طالبان بلکه تمام سني هارا کافر بالله ، مرتد ، عُمَری ، بَکری ، عثمانی ، حرام زاده و فرزندان عائشه وبه قول آنان « فاحشه » و « فاجرة » قلمداد مینمایند.
در اینجا قابل یاد آوری میدانم که دو جریان فکری تشیع و تسنن در اسلام متآسفانه ویا هم خوشبختانه زخم ناسورو التیام ناپذیریست که با گذشت هر روز ژرفتر ، گسترده تر و علاج ناپذیرتر میشود . چنانکه همین اکنون هردو جناح با استفاده از امکانات رسانه یی سراسری و شبکه های ماهواره یی جهانی که ملیونها دالر هزینه نیز در پی دارد ، با به کارگیری شدیدترین وزشت ترین الفاظ و تعبیرات ، پرده از روی رازهای نهانی همدیگر برمیدارند و به صورت کل در رسواسازی و افشای کاستی ها و تناقضات دین اسلام ؛ چهارنعل میتازند وازیکدیگر پیشی و سبقت میجویند ، که از آن جمله میتوان از شبکه های أهل بیت – و صال فارسی – وصال حق و کلمۀ فارسی نام برد. و اینکه گرداننده گان این شبکه ها و شبکه های مماثل آن به چه خزعبلات و چرند پراگنی ها وفحاشی ها یی مشغول بوده و وقت خود و دیگران راضایع مینمایند ؛ شرحش در این محدوده نگنجیده و ایجاب مینماید تا در جای دیگری آنرا به گونه یی گسترده تر موردبررسی قرار دهیم .

ج – تاجران نوپا ، مدیران و گرداننده گان « أن . جی . او. » ها ، روشنفکران و تکنوکراتهای لیبرال و نیئولیبرال و مدرنست و پُست مدرنست و دولت مردانی که در مناصب بالاتر از مدیریتهای عمومی و پایینتر از معینیت ها ی وزارتخانه ها قرار دارند و به یمن موجودیت ناتو و پرداختهای سخاوتمندانۀ آن به نان ونوایی رسیده اند و کابوس به قدرت رسیدن دوبارۀ طالبان خاطرشان را مکدر ساخته و خواب را از چشمانشان ربوده است . اینان به خاطر حفظ و تداوم بهره کشی و چپاول و فساد پیشه گی ها و کلاه برداریهای خود ، خویشتن را مسلمانان حقیقی و طالبان را نامسلمان ، ترورست ، ضد دموکراسی ، خائنین ملی ، مزدوران پاکستان و ایران و غیره و غیره مینامند و جنایتهای آنان را به عنوان جنایات ضد اسلامی و ضد انسانی تقبیح مینمایند.
د – إسلامستها ی " مدرن و متجدد " که بیشتر اندیشه های خویش را از سفسطه بافی های مولانا جلال الدین بلخی واقبال لاهوری و علی شریعتی و مصطفی مطهری و عبدالکریم سروش ودیگران به عاریت گرفته و فکر میکنند که گویا ایشان اسلام ناب محمدی را تازه کشف نموده اند و " اسم أعظم " را که همان پاسورد و یا رمزورود به قلمرو رازهای سربه مهراسلام باشد ، پیدا کرده اند و در آیات قرآن معانی و مفاهیمی را یافته اند که دیگران از آن بی خبراند . این فیلسوفان چرند پرداز بیهوده و مأیوسانه تلاش به خرج میدهند تا دین اسلام را که به یمن پیشرفتهای چشمگیر علم و دانش وبلند رفتن سطح آگاهی و بیداری نسل کنونی ، در سراشیب و پرتگاه إضمحلال و إنحطاط قرار گرفته است ، دوباره زنده ساخته و با عبا و قبای تازه و درلفافه هایی چون عقلانیت ، انسان محوری ، کرامت انسانی ، دموکراسی ، حقوق بشرو حتی سکولاریسم و غیره وغیره به خورد مرد بدهند .
اینان طالبان را دشمنان اسلام و أعمال آنان را مغایر تعالیم و آموزه های این دین دانسته إدعا دارند که طالبان و همفکران ایشان عمداً و قصداً در صدد بدنام سازی اسلام برآمده اند، و با تکیه بر این باورمندی، جنایات طالبان را به مثابۀ جنایات ضد اسلامی و ضد بشری تقبیح میکنند .

آنانی را که به این پرسش با گزینۀ « آری » پاسخ میدهند ، نیزمیتوان به دو دسته تقسیم نمود :
دستۀ نخست : آنانی که بدون در نظر داشت استفادۀ ابزاری از دین اسلام و باورهای آن ، طالبان را مسلمانان واقعی و فرزندان راستین اسلام و پیروان فدا کار و جان بر کف رهبر محبوب شان محمد بن عبدالله قریشی می پندارند. این دسته نیز به نوبۀ خویش به دو گروه رادیکال متضاد و متخاصم با همدیگر تقسیم میشود که عبارتند از:
الف – افراد طالبان ، رهبران عقیدتی آنان و سازمانها و گروههای علنی و مخفی همفکر و همعقیدۀ آنان در منطقه و جهان ، اینان در هالۀ غلیظ و ضخیمی از خود بیگانه گی مطلق قرار داشته و به تأسی از آموزه های صریح و روشن قرآن و سنت پیامبر اسلام تمام هست و بود خود را مدیون دین اسلام میدانند و آنانی را که به گفتۀ ایشان به دین مبین اسلام مشرف نشده اند منفور و منحوس پنداشته واز ته دل با آنان دشمنی میورزند و کوچکترین صدای اعتراض مخالفین خویش را با لعنت ونفرین و توهین و تکفیرو درنهایت با گلوله وشمشیرو انفجار وانتحار پاسخ میدهند ، اینان طبعا أعمال خشونت بار وتروریستی خود و هم طرازان خود را که درآیات قرآن " جهاد فی سبیل الله " نامیده شده است ،نه تنها به گونه یی علنی و آشکار مورد تأیید وپشتیبانی قرارمیدهند بلکه به آن میبالند و مباهات مینمایند و انجام دهنده گان آنرا مورد نوازش وتفقد نیز قرار میدهند .

ب - سازمانها و شخصیتهای سیاسی آزادیخواه ، برابری طلب و رادیکالی که با درفش سوسیالیسم کارگری پا به میدان نهاده و درراستای منافع طبقۀ کارگر و سائر زحمتکشان وتهیدستان جوامعشان کارو پیکار مینمایند و با صراحت وآشکارا اعلان میدارندکه حاضر به باج دهی به ناسیونالیسم و مذهب نبوده دین و مذهب را امر شخصی و عقیدتی آدمها میدانند و خواها ن جداساخت دین از سیاست و عدم مداخلۀ آن درزنده گی شخصی دیگران میباشند. و به تأسی ازیک چنین رویکردی، و بابه کار گیری آزادی مطلق بیان ، جنایات واعمال دهشت افگنانۀ طالبان را بدون هیچگونه ملاحظه کاری و عوامفریبی بورژوا مئابانه و فرصت طلبانه و پوپولیستی، به حیث یک عمل زشت و شنیع اسلامی و ضد بشری و تروریستی که ریشه در آیات قرآن و عمل کرد های ننگین محمد بن عبدالله که به زورشمشیر و به کارگیری نیرنگها و ترفند های خاص خودش، خویشتن را به حیث رهبرو پیشوا وگویا پیام آور" خدا " بالای توده های نا آگاه و خرافاتی وخشن و خشونت پذیرورهبر پرست جزیرة العرب قبولانده بود، بیرحمانه نکوهش و تقبیخ مینمایند.
دستۀ دوم : این دسته شامل سران دولت دست نشاندۀ افغانستان میشود که با استفادۀ ابزاری از باورها و آموزه های اسلامی ، خود و طالبان را مشمول أخوت اسلامی دانسته آنان را مسلمان و حتی برادر خود خطاب مینمایند و با انتقاد ها و تقبح های میان تهی از اعمال تروریستی و خشونت بار آنان ، از ایشان میخواهند که سلاحهای خود را کنار گذارده به پروسۀ صلح و آشتی بپیوندند ، واین درحالیست که طالبان هربار همچو پیشنهاداتی را با صراحت تمام رد نموده وبا پوز خندی زهرآگین پاسخ داده اند. این دسته شامل نهاد ها و محافل به اصطلاح جامعۀ مدنی و دم و دستگاههای دولتهای سرمایه داری غربی و منطقوی که اختیارات عام وتام افعانستان را در دست داشته و بر گردۀ مردم رنجدیدۀ این سرزمین سوارشده اند نیز میشود.

آنانی که پرسش مورد نظرمان را با « سکوتی آمیخته با آری » پاسخ میدهند شامل اسلامستهای سنتی و محافظه کارو آیدئولوگهای مشهور و سرشناس اسلام از قبیل رؤسای دارالإفتاهای رسمی و شوراهای سراسری به اصطلاح علمای کشورهای عربستان سعودی و مصر وقطرو افغانستان و پاکستان و امثالهم میشوند ، و همانگونه که از إظهارات و إعلامیه های شخصی و رسمی آنان بر می آید، ایشان پدیده هایی چون جنایت و انتحار و قتل و خون ریزی و غیره را بدون اینکه پای طالبان و القاعده ویا حزب اسلامی و گروه حقانی و سائر سازمانهای مخفی و علنی تبه کاروترریست اسلامی را در آن دخیل سازند ، تقبیح و نکوهش مینمایند، و درمورد اینکه آیا طالبان مسلمان اند یانه سکوت احتیار نموده و به گونه یی ضمنی ، دبلماتیک و غیرمستقیم برادران طالب خویش را تأیید وبر مسلمان بودن آنان صحه میگذارند، لذا میتوان گفت که ایشان پرسش مانرا با سکوتی آمیخته با آری پاسخ میدهند.

از همه جالبتر وتبسم برانگیزتر، پاسخ کسانیست که این پرسش را به گونه یی دو پهلو و با هردو گزینه یعنی گاه با « نی » و گاهی هم با « آری » پاسخ میدهند، این آقایان واین به اصطلاح گلها ی سر سبد جامعه واین " روشنفکران ارجمند " همان " رهبران " سازمانها و شخصیتها ی منفرد سیاسی وچپ گرایانی اند که خود رابا کمال افتخار ومباهات ملی ، مترقی ، انقلابی ، دیموکرات ، میهن پرست وحتی سوسیالیست و کمونیست و مارکسیست و لنینیست و مائویست مینامند و با موضع گیریهای عقب گرایانه وغیراصولی و تنگ نظرانۀ خویش به اثبات رسانیده اندکه همه درواقع جناح چپ بورژوازیِ به زعم آنان " ملی و مترقی " را تشکیل داده و عملاً درخدمت منافع آزمندانۀ سرمایه داران تازه به دوران رسیده و جهادی های مسلمان و جنایت پیشه قراردارند و همین رویکرد است که آنان رابه ناسیونالیستها و پو پولیستهای دلقک صفت مبدل وعملاً درمسیر همسویی با مرتجعین و عقبگرایان قرارداده و با عث شده است تا ایشان در برابر جنایات نابخشودنی طالبان موضعی دوپهلو ، عوامفریبانه و محیلانه اتخاذنمایند و این جنایات حول ناک اسلامی طالبان و القاعده را در ملأ عام ودرنشرات ودر اعلامیه های رسمی خویش به عنوان اعمال ضد اسلامی و ضد انسانی تقبیح نموده و چنان وانمود سازند که گویا همچو اعمالی ریشه در آموزه های قرآنی و سنت نبوی نداشته ودر مطابقت با آن قرار ندارد ، و اما در مجالس خصوصی با " رفقای "! خویش ، از آن به عنوان جنایات اسلامی یاد نموده بین خود نِق نِق و قُت قُت نمایند. هرچند این موضوع ایجابگر بحث وبررسی جداگانانه یی است مگربایست به گونه یی فشرده و گذرا یاد آورشد که یا این بیچاره ها به حدی کم دانش وکودن اند که تا هنوز نتوانسته اند در مافی ضمیر خویش به قناعت رسیده و با دین باوری و خرافه پسندی وحماقت یکسره وداع گویند ، چنانکه همین اکنون شاید بدانند وشاید هم ندانند که واژۀ های « شهید » و « مرحوم » و«متوفی » و « خدا بیامرز» درفرهنگ خرافاتی اسلامی چه معانی یی را افاده میکند ، با افتخار تمام آنرا با نام رفقای جان باختۀ خویش پیوند داده و خوش هستند که رفقایشان " شهید ! " شده ودر" فروس برین " وبه نزد " خداوند یکتا " مسکن گزین اند. یا اینکه در بهترین حالت در اثر درک سطحی ونادرستی که از مارکسیسم – لنینیسیم و ماتریالیسم دیالکتیک دارند ، دین و مذهب را فرهنگ مردم پنداشته به آن ارج و احترامی " صادقانه " ویا " کاذبانه و عوامفریبانه " قائل و از نقد رادیکال و صریح آن طَفره میرروند. که با این کار خویش جز ریختن آب به آسیاب ارتجاع و عقب گرایی و تحجر فکری و تداوم وگسترش وتولید و باز تولید باورهای خرافاتی ودین خویی در جامعه ، حاصل و ثمری به دست نخواهند آورد ، که این در ذات خود جفا و ستمیست نا بخشودنی در حق همان توده هایی که این آقایان گویا به خاطر احترام به آنان بادین ومذهب وطالب و مجاهد و آخوند و امام وواعظ و روضه خوان و زنده جانهای دیگری ازاین قبیل کنار آمده و هم آوا میشوند. واین خود سخت تآسف بار ورقت انگیز است و به حال این " فرهیخته گان و نخبه گان " باید گریست.

در این میان هستند کسانی که با درنظرداشت منافع و مصلحتهای شخصی و گروهی خویش این جنایات تکان دهنده و اعمال ضد بشری طالبان مسلمان را عمداً نادیده انگاشته و رندانه و بی شرمانه وبزدلانه از پهلوی آن عبور مینمایند و پرسش مورد نظر مانرا با سکوتی مرگبار بدرقه میکنند.

دراینجا پرسشهای دیگری مطرح میگردد و آن اینکه : چرا طالبان جنایت می آفرینند ؟ و این جنایات و حملات انتحاری خویش را چگونه توجیه مینمایند؟ و منبع الهام آنان در کجا نهفته است؟
هرچند میتوان این پرسشها را در همینجا و به گونه یی فشرده نیز پاسخ داد مگر به منظور روشن شدن هرچه بیشتر موضوع ، لازم میدانم تا آنرا در بخش دوم این مقال و با تفصیلی بیشتر مورد بررسی قرار دهم.

إدامه دارد

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دل ز پر گفتن بمیرد در بدن
    گرچه گفتارش بود دری عدن
    با درود و ادای احترام به نویسنده محترم و خواننده .
    در ردیف سخنسرایان زبان فارسی « سعدی » با صفت کوتاه نویسی منفرد به فرد بوده است . « گلستان » پیشکش . مضافاً وختی نویسنده می خواهد چیزی را به خواننده القاح کند ، میبایست تبر را به درز بزند و از پراگنده نویسی و آسمان ریسمان گویی برحذر باشد و اهمیت وخت خود و دیگران را در نظر بگیرد . شاه نامه چون دراز است مردم نمی خوانند ، اما « بوستان » می خوانند . برای احتراز از کدورت خاطر جناب عالی به یک مطلب بسنده می کنم که حضرت در شلاق زنی ، به روشنگران چپ و مارکسیست نیز رحم نفرموده ، همه را با یک چماق کوبیده اند . آنکو نداند « مذهب افیو%D

  • اسلام طالبانی برداشتیست که باید اصلاح شود. این اصلاح به وسیله اخند اصلا امکان پذیر نیست بل باید ذریعه مرکزیت اسلام که پیشرفت خوبی در شناسایی اقوال دروغ به پیامبر را نموده است، صورت گیرد. ارتباط بیشتر مرکزیت اسلام با طالبان، انها را بران خواهد داشت تا از این افعالیکه ضد اسلام بنام اسلام انجام میدهند، خودداری نمایند. ایکاش وقت اقای عزیز جان برای حل مشکل مصرف میشد نه مخالفت با دین.

  • اسلام طالبانی برداشتیست که باید اصلاح شود. این اصلاح به وسیله اخند اصلا امکان پذیر نیست بل باید ذریعه مرکزیت اسلام که پیشرفت خوبی در شناسایی اقوال دروغ به پیامبر را نموده است، صورت گیرد. ارتباط بیشتر مرکزیت اسلام با طالبان، انها را بران خواهد داشت تا از این افعالیکه ضد اسلام بنام اسلام انجام میدهند، خودداری نمایند. ایکاش وقت اقای عزیز جان برای حل مشکل مصرف میشد نه مخالفت با دین.

    • فترت عزیز درود به شما
      با کمال تأسف باید به عرض برسانم که این دین مبین ( آشکار) به هیچ منوال اصلاح پذیر نیست ، اگر میبود تا حال که هزار چهارصد سال از عمر ننگینش سپری شده است ، اصلاح میشد ، که نشد !
      سخن دیگر اینکه من منظور شمارا از « مرکزیت اسلام » درک کرده نتوانستم ، اگر زحمت نباشد ضمن پیام تازه یی آنرا برا ی من و شاید هم برخی دیگر از خواننده گان این پیامها معرفی نموده ممنون گردانید
      مؤفق باشید
      عزیز

  • دلاک خان! باز پیدا شدی!
    تو چرکین کثیف! تو احمد نادان، تو لودۀ خوش لباس!
    نوشته کن نوشته کن! میدانم که دلاک جز این چرندیات چیزی دیگری نوشته نمیتواند!
    دلاک هر کجا باشد دلش میل دلاکی دارد!
    به امید اینکه آدم شویی

    • بیسواد جان سلام!!!!
      بلی من هستم و باقی خواهم ماند !!! شما هم باشید و ادامه بدهید !!!! ببینیم که گپها به کجا خواهد کشید!!!!
      یارزنده صحبت باقی!!!!
      سلامت باشی
      عزیز یاسین

    • اقای عزیز یاسین سلام . از خواندن نوشته تان خوشوقت شدم.من باور کامل دارم که طالبان تربیه یافته مدارس دینی میباشند. این از نام شان و از فراغت شان از مدارس دینی اشکار است. اینها کسا نی استند که شریعت محمد را به صورت اصلی و کلاسیک ان اموخته و میخواهند انرا صد در صد در قرن امروزی در یک جامعه تطبیق نمایند. همان قسمی که شما لطف کرده اید، کسانی که اسلام را به طور خیلی سطحی و ناقص از والدین خود اموخته اند و از اسلام تعبیر خیلی سطحی دارند، باور دارند که مثلا اسلام دین محبت و راستی و مهربانی وغیره است. در حالیکه این قسم نمیباشد. اینها از اعمال طالبان وحشت زده شده و فکر میکنند که طالبان دچار انحراف از اسلام شده اند. در حالیکه تعصب ، تبعیض و انسان ستیزی از جمله اموزه های بنیادی اسلامی و محمد ابن کلب قریشی میباشد.
      دلیل وحشت اکثریت مردم از اعمال و جنایات طالبان هم در این امر نهفته است که این افراد در قرن امروزی زنده گی میکنند و از کشتار و خونریزی و زورگویی خوش شان نمی اید. اینها فکر میکنند که اسلام مخالف کشتار و ظلم و زورگویی است. اما با کمی مطالعه و دقت بر احکام شریعت متوجه میگردند که نه ! اعمال طالبان متکی بر دساتیراسلامی میباشد.و باور اینها به خطا است. پس نتیجه نهایی در این است که بخاطر ساختن یک جامعه انسانی و دور از خشونت و ظلم و بربریت و لت و کوب و اهانت، بهتر است جای باور های وحشتناک اسلامی که مربوط به تفکرات یک دیوانه در چهارده قرن قبل میباشد، باور هایی از قبیل انسان دوستی، صداقت، مراعات اداب اجتماعی ، زحمتکشی و اموختن علم و دانش معاصر به فرزندان کشور ما اموخته شده و بجای ساختن دارالوحشت های وهابی ها و یا دارلخرافه های تشیع ، توجه به ساختن مدارس عمومی با اموزه های انسانی و مدرن توجه شود.
      محترم یاسین شما در ضمن از اعمال و کردار ارتجاعی یک عده افرادی که خود را گویا چپ و یا مترقی و یا ضد ارتجاع میدانند اما به ارتجاع خوی و عادت دارند و یا همه خواسته های خود را قربانی خرافات و خرافه پرستی اطرافیان خود ساخته اند شکایت نموده اید. من باید خدمت تان خاطر نشان نمایم که گرچند من در همان ابتدا انها را روشنفکر نمیدانستم اما حالا در قضاوتم در مورد اینها اعتقاد بیشتر دارم. ممکن است شما هم در اطراف تان از این حاجی پرچمی ها و حاجی خلقی ها زیاد دیده باشید که حالا با رسید در مرز شصت و هفتاد سالگی جای نماز بدست و مشغول عبادت الله ساختگی اعراب شده اند. و یا شما اگر به طور نمونه به سایت اریایی که خود را گویا مترقی وضد ارتجاعی میداند دقت نمائید، متوجه میشوید که اقایانی مثل عزیز بی جرئت در حال حاضر مبدل به بلند گو و سخنگوی اخند های ایرانی شده اند. قسمت اخبار این سایت را مطالعه نمائید. منبع اصلی اخبار شانرا پروپاگند های اخند های ایرانی تشکیل میدهد.
      در خاتمه قلم تان رسا، بران و تیز تر از هر زمان دیگر.

  • آقای عزیز یاسین،
    مقاله تان خیلی عالیست. شما دسته بندی جامع و تحلیل همه جانبانه از "بلی گوی ها و نی گوی ها" را ارائه کردید. من منتظر بخش دوم و نتیجه گیری نهائی ( نه قضاوت ) تان استم.
    گرچه در بخش اول مقاله این جا و آنجا قضاوتِ از جانب شما صورت گرفته، که به نظر من، با معیار های یک تحلیل علمی سازگار نیست، اما امید که در نتیجه گیری تان، بی طرفی یک تحلیلگر راستین را حفظ کنید و قضاوت را به خوانندگان بگذارید.
    تشکر

  • آقای یاسین با درود
    من هیچ مشکلی با عقیده طالبان ،این حرامزادگان قرن ۲۱ ندارم. از طرف من این وحشی ها هر چه را دوست دارند بپرستند. مشکل من از آنجا شروع میشود که این حرامی ها عقیده خود را به زور انتحار، ترس و وحشت بر مردم نادان این ملک تحمیل میکنند. طلبان برای رسیدن به حوران بهشتی و آشامیدن عسل و برتری در آن دنیا این دنیا را به پشت خواهر ، مادر و پدرشان میزنند. اینها آنقدر بی غیرت هستند که در راه خدا مادرشان را هم می فروشند. این وحشیها را مسلمان میگویند. مسلمانان چه شیعه و چه سنی و هزاران شاخه که از این دو بوجود آمده اند در حقیقت بسیاری چیزها را کور کورانه قبول میکنند و وقتی سوالی را جوابی ندارند تو را مرتد گویند و جوخه دار را نشانت دهند. این آسان ترین راه برای فرار است. منطق در اسلام کمیاب است. اگر زیاد میبود شاید مسلمانان به این روز نمیرسیدند.
    موفق باشید

  • جناب عزیز یاسین:
    نوشته شما را خواندم از مضمون آن دانستگی حاصل شد. شما خود در یک منجلاب فکری عجیب و غریب قرار گرفته اید زیرا مشکلاتی را که شما در نوشته تان مطرح ساخته اید، حتما شما خود در یکی از این منجلاب ها گیر مانده اید. در حالیکه به افشای عیب دیگران می پردازید ولی در آخر نمی نویسید که شما چگونه بر مشکلات خویش غلبه حاصل نموده اید. فرضا شما دین اسلام را رد می نمائید ولی جانشینی و بدیلی برای این دین عرضه نمی دارید. بطور مثال، اگر شما مخالف دین اسلام بصورت خاص و دین در مجموع هستید، بگوئید که از کدام شیوه برای حکومت مداری استفاده شود و برای معتادین به دین چه چیزی دارید؟
    آیا اسلام اصلاح پذیر است؟ کسانی هم چنین ادعا دارند که دین اسلام باید اصلاح گردد! خوب یا بد دین اسلام رسالت خویش را در مسیر تمدن بشری ایفا کرد. من خوب نمی دانم که اصلاح این دین به چه شکل و چگونه ممکن است؟ بهتر است، بحث بالای دین اسلام را بجایش گذاشته و داشته های خود را معرفی نمائیم. من فرق بین کسانیکه برای ترویج و تعمیم دین اسلام، مثلا طالبان، دست به جنایات می زنند و کسانیکه برای دفع آن، مثلا قماش آقای عزیز یاسین، بشکل لجوجانه بدون رائه بدیل با سرتنبگی کار می نمایند، فرقی چندانی نمی بینم.
    از نظر من مشکل شما جناب عزیز یاسین یک مشکل فرهنگیست. شما خوب آموخته اید که چگونه بر نارسائی های فرهنگی مردم تاخت و تاز کنید ولی چیزی در بساط ندارید که مشکل را رفع سازد. اگر من شما را اشتباه درک کرده باشم، لطف نموده توضیحات بیشتر ارائه کنید مه من فهما شوم. آیا ملتی امروز کلیه مشکلات فرهنگی خویش را رفع و در بهشت برین بسر می برند؟ پاسخ باین سئوال منفی است.
    در حالیکه در نوشته های خویش نارسائی های طالبی و هواخواهان اصلی و جعلی آنان را خوب برجسته ساخته اید، از شما خواهش می گردد که بدیل خود را برای شگوفائی جامعه ارائه نمائید تا ما با نظر شما بهتر و خوبتر آشنا گردیم.
    تشکر از توجه تان
    باب بیتا

  • طالبان یعنی شاگردان و بچه بیریشان جنرالان پاکستانی اینها را مثل رقاصه ها جنرالان پاکستانی تحت پوشش دین میرقصاند ردیف اول رهبری اش مزدور پول و تجارت مواد مخدر است ردیف دوم اش نیمچه بیسواد روز گذران که گاهی فکر میکنند جنایت قتل و ادم کشی شان و انتهاری واستشهادیت و جنایت شان جهاد است . ردیف سوم گوش و چشم بسته به فرمان گروپ ردیف اول و دوم است که از خود شعور و سواد و اگاهی نداشته قربانی و گوشت دم توپ است .بدا به حال ملت بیچاره ما که قربانی دسیسه و توطعه عمال پاکستانی ها و عمال شان شده.

  • ادامه مطلب:
    قابل توجه شما دوستان عزیز اعضای این سایت:
    مردم افغانستان بصورت اکثریت نسبی با یک فرهنگ خوب عادت گرفته اند: فرهنگ خشونت و فحاشی! حال بحث بر عوامل آن را بجایش می گذاریم تا بحث خسته کن نشود. در نبود یک فرهنگ سالم، شما هر نظام فکری را وارد افغانستان سازید، خراب می شود. امروز افغانستان شکل یک ظرف ملوث را بخود گرفته است. اگر شما هر فکر عالی و ناب را در این ظرف بریزید، ملوث می گردد. از نظر من بهمین علت بود که خلقی ها و پرچمی های ما نام سوسیالیزم و کمونیزم روسی را بد ساختند، شعله های ما بالای عقاید مائویزم خویش پا نهادند و مسلمان های ما نام اسلام را بد ساختند .... مهتمر از همه امروز کاسه لیسان غرب مفهوم دموکراسی و سیکولاریزم را کثیف کردند.
    برای بیرون رفت از این منجلاب بهتر است فرهنگ انسان سالاری در افغانسنان بحیث قدم نخست نهادینه شود و این کار در صورتی ممکن است که بعنوان یک قدم بسیار ابتدائی و اول کتاب درسی مکاتب افغانسنان از صنف اول الی سطح دانشگاه ها بازنگری و مطابق ضوابط و معیارهای قبول شده جهانی عرضه و تهیه گردد ولی مشکل اساسی از زمامداران کنونی زیر نظارت جناب کرزی و باند فساد پیشه اش ناشی می گردد که جلو هر نوع تحول و تغییر مثبت را بنام افتخارات افغانی و اسلامی می گیرند. امروز افتخارات اسلامی و افغانی در افغانستان بزرگترین مشکل در راه تعمیم مدنیت و پیشرفت می باشند.
    باب بیتا

  • باب بیتا عزیز . شما سوال خودتانرا خودتان در سطح و فهم خود جواب داده اید. بدبختی جامعه ما بطور عمده ناشی از استبداد دین اسلام است. دینمداران فکر میکنند که قران دوای هر دردی میباشد. در حالیکه این قسم نیست. اینها فکر میکنند که جواب تمام علوم دنیا در این سی سپاره وجود دارد. نیاز به اموختن علوم دیگر نیست.علم دین اسلام ، اساس همه ای علوم جهان میباشد که معلومات از زیر خاک تا کهکشانها در ان وجود دارد.تطبیق قانون های اسلام جامعه را بکلی از مشکلات عاری میسازد. در حالیکه این قسم نیست.تمام دانش قران متکی بر فهم و فکر و تجربه انسانهای هزار و چهار صد سال قبل استوار است. ارزش های ان کهنه و پوسیده شده است و در این شرایط به درد هیچ جامعه ای نمیخورد. حال برای یک جامعه استبداد زده و فقیر از همه چیز که در اوج بیسوادی و بیچارگی لجام جامعه را بدست جهان بینی اسلام و دوکانداران دین داده اند راهی و نتیجه ای به جز بر بادی وجود ندارد. در چنین شرایطی است که انسانهای مثل عزیز یاسین و دهها متفکر دیگر دست از استین براورده و برای هموطنان خود ثابت میسازد که ادعا های اسلام و دینمداران حقیقت ندارد. ارزشهای این دین متکی بر مناسبات دوره برده گی استوار است و برای حل مشکلات تان در قرن بیست و یکم باید در قدم نخست دانش و عقل و منطق را بر استبداد های فکری اسلام جانشین نموده و برای پیداکردن راه حل مشکلات تان دست به دامن دانش معاصر و تجارب مثبت انسانی بزنید و دامن خون الود و گوه پر دین و مخصوصآ دین منحوس محمدی را به کثافت دانی تاریخ بسپارید.
    من شخصآ باور دارم که اگر دین اسلام به مثل عیسویت محدود به عبادتگاه گردد و یک اتاترک صفتی دهن های کثیف ملا های کشور ما را مسدود بسازد و از احمق ساختن بیشتر هموطنان ما بدست انها جلوگیری نماید، اولین گام به جهت خوشبختی را برداشته ایم. فقط و فقط یک سیستم سکولار ومردومسالار و با رعایت ارزشهای انسانی و احترام عمیق به حقوق همه ای انسانها و بدون مداخله دین مداران راه را به طرف سعادت بشر و هموطنان ما میگشاید. ما را دیگر نیازی به دین نیست تا به جای اسلام انرا بیاوریم.فقط فکر کن که انسان هستی و تمام حقوق انسانی که بر خودت و فامیل محترم ات خواهانی برای همه ای اعضای جامعه ات بخواه. صادق باش و برای خودت و ملت ات و مردمت فرد دلسوز باش . دین به هیچ کار نمی اید.

  • به دوستان مینویسم که اسلام طالبانی برداشتی (بدی از اسلام) است که باید اصلاح شود و به عزیز جان برادرم مینویسم که از مرکزیت اسلام سوال نمودی، این مرکزیت دیگر با دارو ندارش در یک مملکت اسیر/حصیر نمی شود. که بخواهی طبق روش ان مملکت، عملکرد ها را نقد نمایی. یعنی جرم احمد را به محمود نسبت بدهی.
    من در تحریر قبلی ام ارزو کردم وقت گرانبهای خود را صرف حل این نوع مشکلات نمایی نه مخالفت با دین در مورد این مسله بیشتر توسطه (تحریر اولی) باب بیتا تحریری صورت گرفت (...ولی چیزی در بساط ندارید که مشکل را رفع سازد. ...) پس لطفا به ان توجه/تمرکز نما.
    با احترام

    • جناب آقای فطرت سلام
      من متأسفانه بازهم نتوانستم منظور تان را از « مرکزیت اسلام » درک کنم ، لطفا توضیح داده ممنون سازید
      مؤفق باشید
      عزیزیایسن

  • جناب انسان عزیز:
    در قدم نخست هزار بار شکر که با یک انسان هم صحبت می شوم. مولوی چه خوب فرمود: دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر، کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
    برای اجرای هر تحول بستر لازم اجتماعی بحیث شعور اجتماعی لازم است. اگر امروز شما از استبداد دینی می نالید، علت هم این است که بستر اجتماعی برای این استبداد آماده است. خوب یا بد امروز مردم کشور بحیث شعور اجتماعی این مطلب را پذیرفته است که حلال کلیه مشکلات ما دین و قرآن است. شما بشکل فردی یا گروهی هر قدر علیه شعور اجتماعی شعار دهید، تیشه را بریشه خویش زده راهی هستید.
    اروپائی ها عیسویت را با شعار دادن ها در چاردیواری کلیسا محدود نساختند. هنرمندان، نویسندگان، دانشمندان .... اروپا آثار جاودانی مدنی و سیکولار برای جلب و جذب افکار عامه و زمینه سازی شعور اجتماعی مبنی بر سکولاریستی بجای شعور مذهبی را مهیا ساختند. کجاست این کار در افغانستان و کجاست یک اثر از شما در این راه، بجز فحاشی علیه دین؟
    تشکر از توجه تان

  • آقای یاسین
    ازبحث زیادصرف نظرزیرانه توباافکارت میتوانی من راازسلام دورسازی وشاید من هم بادلایلم نتوانم توراراجع به حقانیت اسلام قانع سازم. امابه یک نکته باید توجه نماییدکه قدرت وپول میتواندخوبترین انسان هارابه بدترین انسان تبدیل نماید. امروز چون کشورهای غیراسلامی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه وآلمان به اوج انکشاف دست یافته اند وازجانب هم اسراییل که دشمنی فطری نسبت به مسلمان هادارد برای بقای منافع خود کشورهای ضعیف تررامورد هدف قرارمیدهند. طالبان رامفکوره های دین اسلام به وجودنیاوربلکه طالبان توسط همین کشورها به وجود آمد، مفکوره های دینی طالبان ازقرآن نشت نگرفته بلکه ازدین به نام وهابیت نشت گرفته ودین وهابیت هم توسط همین کشورها برای تامین منافع شان به وجودآمد. شماتاریخ هاییرا درموردشخصیت حضرت محمد (ص) میخوانید اما درمورد درست بودن آن هم باید دقت کنید. اگر دراوایل اسلام دربعضی جاها به زورشمشیرآمد پس آن کارلازم بود زیراقوانین حاکم درآن جامعه به مراتب بدتروخشن تربودواعراب دختران شان رازنده به گورمیکردند. آیات قرآن هم که موردانتقادشمااست نظربه زمان همان وقت معانی خودراداردولی بسیارخوبی های دیگرهم دراسلام وجودداردکه باید دیده شود. اما تاسف من این است که درعملکردطالبان چهره اسلام رامیبینید وچهره اصلی آنراکه عبارت ازوهابیت انگلیس، امریکا واسراییل است نمیبینید.
    حال اگرطالبان این عملکردهارابه نام دین عیسویت یایهودیت انجام میداد آیا بازشما اسلام راانتقادمیکردید یا آن دین هارا؟

    • آقای احمدی سلام
      باید خدمت شما به عرض رسانیده شود که فهم شما از اسلام در حدی است که میتوانیم شمار را در همان کتگوری « دستۀ نخست - نی - گویان » قرار بدهیم . اگر یک بار دیگر نیز مقاله را مرور نمایید ، خواهید دانست که منظور من از قرار دادن شمابه این ردیف چه بوده میتواند
      کامیاب باشید
      عزیز یاسین

  • آقای یاسین
    طرزتفکروبرداشت شما ازاشخاص مربوط به شمامیشودکه کی راکجاقرارمیدهید خوشبختانه با فکرشما شخصیت هیچکس تغییرنمیخورد. درحقیفت باقراردادن اشخاص درکتگوری های که شماذکرنمودید خودتان درآنجاقرارمیگیردنه آن شخص. ومن خوشبخت هستم که شماازمن تحسین ننموده اید، زیرامن رابه یادقصیده یی به نام تحسین نادان که درصنف دوازدهم خوانده است میاندازد.

  • من هم شیعه بودم اما هیجگاه سنی ها را کافر مرتد فر زند عایشه حرام زاده و غیر و غیره خطاب نکرده ام و من به هر کس این حق را مید هم که هر کس پیروی هر دین و مذ هب که میخواهند باشد .
    من از هیج ملا یا عالم شیعه نشنیدم که گفته باشد سنی ها بخاطر ایکه سنی هستند حرام زاده هست کافر هست و غیره و غیره .
    من همیشه علا قه مند به خواندن مضا مین نشر شده شما بودم اکنون بر داشت من غلط از اب بر امد .
    من منحیث یک افغان در صور تیکه شما هم افغان باشید خواهشمندم از تفرقه و نقاق بین مردم خصو صا مردم افغانستان جلو گیری شود اگر کسی بخواهد که بین مردم تفرقه انداخته به قدرت برسد بهتر از انست که از راهای مشروع و انسانی را جستجو کند .
    جز ب را دروغ تحریر کرده اید با وصف اینکه من اتیست هستم و از کسیکه بین مردم تفرقه انداخته حکو مت کند علا قه مند نیستم و خوشم نمیاید چون نتجه خوب ندارد .

  • ادامه بحث:
    آیا واقعا اسلام امروز مشکل اساسی مردم افغانستان است؟
    در پاسخ باین سئوال و خلاف توقع جناب یاسین و هواخواهان او باید گفت نی! دین اسلام بمثابه هر نظام سیاسی و اجتماعی دیگر بمثابه شمشیر دو لبه برای اهاف و مقاصد مختلف، مثبت و منفی، مورد بهره برداری قرار گرفته می تواند. اگر امروز شماری از کشورها یا گروه های سیاسی از آن بنفع خود بهره برداری می کنند، باید انتقاد متوجه آنان گردد، نه دین اسلام زیرا دین اسلام تعابیر و تفاسیر مختلف می تواند داشته باشد ... حتی بعضی دین اسلام را دین سوسیالیستی و بعضی دیگر آن را یک دین سیکولار معرفی می کنند و حتی هستند افراد و اشخاص زیاد که ادعا دارند که دین اسلام یعنی دموکراسی!
    آیا مشکل افغانستان یک مشکل دینی است؟
    در پاسخ باین سئوال نیز باید نی گفت زیرا مردم افغانستان تا بحال مسلمان نیستند. افغانستانی هنوز هم در لجن قوم پرستی و پیروی از سنت ها و رواج های پدری شان غرق اند. اکثرا رسم و رواج قبیلوی و سنت های مزخرف خرافاتی شان را دین اسلام می خوانند در حالیکه، اگر از حق نگذریم، دین اسلام علیه اعراب بدوی با سنن و رواج های قبیلوی به مبارزه برخاست. اینکه تا جه حد دین اسلام در این راه توفیق یافت، بحث دیگریست. علیرغم این گفته از این هم انکار نمی توان که دین اسلام مانند هر پدیده دیگر متاثر از عوامل زمانی و مکانی است و هیچ کسی منکر آن بوده نمی تواند. کسانیکه واقعا می خواهند ما بمثابه صحابه پیغمبر اسلام زندگی کنیم، این اشخاص باید در یک دارالمجانین مورد تداوی روانی قرار گیرند، نه اینکه مورد استقبال و چک چک قرار گیرند.
    روشنفکران افغانستان چرا دین را هدف قرار می دهند؟
    باز هم، بی ادبی معاف، متل معروف وطنی است که می گویند: عذر گوزوک آرد جو می شود! این قماش از مردم باصطلاح روشنفکر می خواهند ضعف های شان را از طریق حمله بر اسلام تلافی نمایند. چه خوب یا بد، شعور اجتماهی مردم افغانستان زیر پوشش دین اسلام شکل گرفته است. دین در زندگی روزمره مردم افغانستان نقش اساسی، چه مثبت یا منفی، بازی می کنند. می خواهم یک مثال بسیار ساده را خدمت تان بعرض برسانم. اگر کسی در خانه یک چپی افغانی فوت می کند، این چپی نمای ما دست به دامان یک ملای مسجد برده و از او خواسته می شود که مرده این آقا جان تدفین و تکفین نماید و مراسم فاتحه و سوگواری او را بشکل آبرومندانه انجام دهد! کجاست این شعار دهنده و سورنای چی های انترنت که خود مرده خود را جمع و جور کنند؟
    چرا طالبان امروز بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم اند؟
    زیرا طالبان در افغانستان بدیلی ندارند. برای ثبوت این ادعا شما نقش آفرینی های خلقی ها و پرچمی ها بحیث خرس شوی های امریکائی و تیم جناب کرزی بحیث سگ و پشک شویان امریکائی را در افغانستان ارزیابی کنید و همچنان شعله ای های دیروزی را قدری مورد مطالعه قرار دهید. تا دیروز این مائوئیست ها شعار از ضد امپریالیزم و ریویژینیزم شوری می زدند ولی امروز شمار کثیر از آنان با سر بلند سر تانک های امریکائی سوار و برای امریکائیان علیه حریفان باصطلاح اخوانی و خلقی و پرچمی شان با سر بلند و زیر پرچم امریکا در افغانستان می جنگند. چه شد آن لاف و پوف هائیکه هر کس را بجرم داشتن ارتباط با امریکا باین و آن نام می کوبیند؟
    طالبان را شعور سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان حمایت می کند. هر حکومت و نیروئی در یک کشور محصول و زاده شعور اجتماعی یک جامعه می باشد. اینکه این شعور با چه شکل و شیوه بوجود آمده باز هم یک بحث دیگر است. دوستی از دیکتاتوری اتا ترک ستایش بعمل آورد ولی وی از این نگاه غافل است که شعور اجتماعی در ترکیه برای اتا ترک ممد واقع شد و این شعور جمعی در افغانستان با سردار محمد داود خان و در ایران با محمد رضا خان پهلوی چندان موثر نبود. بزرگترین اشتباه کاری سردار امان الله خان و سردار محمد داود خان این بود که آنها برداشت غلطی از آزادی زنان، بطور یک مثال ساده، داشتند. اگر این ماجرا جویان با جبر و اکراه تنبان زنان و دختران شان را بخاطر تعمیم آزادی زنان نمی کشیدند، امروز طالبان آن را با زور و جبر بالای شان تحمیل نمی کردند. اگر شما خوب دقت فرمائید، فاجعه را افراد و اشخاص غرب زده در جامعه افغانستان شروع کردند و اسلام گراها در مجموع و طالبان امروز بشکل اخص آن در یک حالت عکس العملی کار می نماید. در هند امروزی بالاترین مقامات هندی با یک ساری هندی ظاهر می شود. آیا این باین معناست که زنان هند از آزادی برخوردار نیستند؟ چرا خام کله های افغانستان از موضع رهبری علیه شیوه لباس پوشی مردم شان عمل می نمایند؟ چرا هستند کسانیکه فکر می کنند با شیوه پوشش غربی شخصیت و آزادی کسب می نمایند؟
    در پایان می خواهم برای دوستان دو آتشه شعار دهنده وبسایت یک توصیه دوستانه داشته باشم:
    لطفا مسائل و موضوعات دامنگیر خویش را از نگاه انتروپولوژی و روان شناسی جامعه تان ارزیابی کنید. از دادن شعار های طوطی وارو که چیز جز تباهی ببار نمی آورد بپرهیزید. لطف نموده امروز وضعیت و چگونگی زندگی مردم خویش و خود را از نگاه بشر شناسان امروزی به بحث بگیرید و شما این کار را می توانید با پرداخت یک وجه ناچیز با شامل شدن در کورس های مراکز تحصیلی غرب به آسانی کسب نمائید. مشکل شما علاوه بر طالبان و اسلامگراهای خائن جنبه فرهنگی و روانی نیز دارد. کوشش بلیغ بخرچ دهید که بالای این مشکلات مطابق خواست های روز تان فائق آئید.
    با احترام دوستانه
    باب بیتا

  • جهاد ومجاهد دوکلمه ایکه معادل اند بافاجعه.
    تامردمان سرزمین ما وسایرکشورهای مسلمان آیدیالوژی جهاد راازدامان شان نزدایند هیچگاهی درجرگه ملت های متمدن وبافرهنگ بخشی نخواهند داشت.یکهزاروچهارصدوچند سال است که دربخش ازکره خاکی ماجنایات بربرمنشانه وغیرانسانی بنام جهاد ادامه دارد.باآیدیالوژی وفرهنگ جهاد که خود زاینده مجاهد (جنگ پسند,جنگ طلب,جنگجو,جنگی صفت,جنگی نهاد)است باید مبارزه شود.فرهنگ جهاد انسان رابه یک درنده بیرحم ,بی عاطفه ,ویرانگر,بیگانه باارزشهای انسانی و......مبدل میسازد.جهادآدمهارامیکشاندبه : کشتن دیگرکیش,تخریب مکتب,سوزاندن کتاب,ویرانگری شهرها,سرکوب تاسرحدنابودی همه اشکال وتبارز تمدن ......
    میتوان جهادرابه طاعون وبدترازطاعون مقایسه نمود

    • پروژه طالب یک پروژه سیاسی بوده است ( آی ، ا س ، آ ی ) پاکستان د ر تشکیل گروه طالبان ازنام اسلام سوء استفاده
      کرده است ، گرچه معنی طالب د ر عربی شاگرد مدرسه یا مکتب است آی اس آی پاکستان ازیکطرف با این تشکیل خود
      با تبلیغ به نام اسلام خواسته است نام اسلام را بد سازد طرف دیگربالای حکومت افغانستان درباره اختلاف سرحدی خود
      برای حل آن فشارآورد ، ازجانب دیگرچون آ ی ا س آ ی پاکستان بامردما ن غیرپشتون افغانستان بدبینی و دشمنی دارد
      خصوصأ با مردم تورک تباردر شمال افغانستان ، آوردن فشاربه واسطه طالبان بالای آنها هم بوده د ربخش اخیرپروژه نظرحامد کرزی هم با آ ی ا س آ ی پاکستان مساعد ا ست .
      طالب و گروه طالب به اسلام ا ز هیچ نگاه ارتباط ندارد کاروتبلیغ طالبان اسلامی نیست با این اساس خود شان هم
      مسلمان نیستند چون مسلمان نا حق انسان کشی نمیکند طا لب ها ازنام اسلام سوء استفاده میکنند .
      جهاد آن است که هرکس اول ازخود و ازفامیل خود شروع کند مجاهد و
      مسلمان کسی است که هیچگاه دروغ نگوید، بهتان به کسی نکند ، غیبت کسی را نکند ، به کسی آزاری نرساند ،
      انسان کشی نکند به آسایش و آ رامی انسان ها و مملکت خود و جهان را آسیب نرساند کارهای نا شایسته و غیر
      اخلاقی نکند وحشت و اختناق آوری نکند با هم سلوک خوب و انسانی داشته باشد تعصب و تبعیض خود خواهی
      و قبیله پرستی نکند خدا را حاظرو ناظراعمال خود داند حق شمال را به جنوب نخوراند و من الله توفیق

  • او نويسندۀ لوده از خداوند ج برايت جهنم ابدي را خواهانم تو انقدر لوده و احمق هستي که دين مقدس اسلام را در افکار يک طالب وحشي انعکاس داده يي ٠
    او مردم لوده با اين نجس بحث نه کنيد که عذاب الهي بالاي تان نازل نشود٠
    با احترام
    به اميد خشکيدن دستت و لال شدنت

    آنلاین : http://او نويسندۀ لوده

  • عزیز جان به نظر یکی از انسان های شرقی (بیشتر دنبال ایجاد توطیه) است و بحث را بلد نیست.

  • اسلام حقیقی دقیقا چیزیست که طالبان قسما پیاده کردند وکلا انچه راکه میخواهند ومیکنند.
    شما اگر هزاران دلیلی بتراشیدکه به این دین عربی چهره انسانی بدهید شدنی نیست ,تمامی دکتورین اسلام باسرشت ,نیاز,روان وفهم ادم امروزی درتقابل قراردارد.دین اسلام بازمان وزندگی درتضاد است که بدون شک اسلام دراین مقابله میدان رامیبازد,زمان برنده مطلق وبلامنازع بوده واست که درامتداد زمان هزاران دین امده وزیسته ورفته است وازاینکه بشر امروزی به مرحله کاملا تازه ای ازتمدن پاگذاشته مرگ دین درکل به شمول دین عربی (دین تسلیم )سرعت بیشتر گرفته است.
    دین که زمانی پناهگاه ,تکیه گاه ,امید بخش انسان ناتوان وعاجزدربرابرجبرزمان ,مصبیت های بیشمارطبیعت,حیوانات درنده ,امراض کشنده ,فقر چاره ناپذیر,جنگهای تباه کننده وهزاران بلایای زمین واسمان بود,دیگر بدرد بشرامروزی نه تنهانمیخوردکه خیلی مضجک ومسخره هم است .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس