ستمکاری، قتل و ازدواج اجباری جنگسالاران در فاریاب
موسیخان را به قتل رساند و با دختر جوان بیست سالهی او بزور ازدواج کرد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خانم شریفه دختر پیلوت باز نشسته، در غروب دلتنگ 29 میزان سال 1371با دیدن جسد در خون آغشته پدر دانست که یگانه مدافع خود را از دست داده است و شراب بیگ قوماندان بدهیکل با دندان های پیش برآمده ، با وجود داشتن سه زن دیگر بزودی اورا هم بزوربزنی می گیرد.
گل اندام آموزگار ادبیات در لیسه نسوان شهرمیمنه که همسایه شریفه و شاهد عینی قتل موسی خان بود،خاطره تلخ این حادثه را چنین حکایت کرد:
شریفه دخترموسی خان پیلوت با چشمان مملو ازاشک و مو های دراز و پریشان بالای جسد پدر زاروحیران گریه میکرد و به افرادایکه درچارطرف جنازه پدر او حلقه زده بودند با نگاه های مظلومانه التماس مینمود که نجات اش دهند و اما دریغ که سرها در گریبان بود و هیچکسی توانمندی نجات او را نداشت. بخاطری که پدراو موسی خان سابق پیلوت ومرد محاسن سفید شصت ساله را یکروز قبل بنابرمخالفت بااین عروسی اجباری به قتل رسانده بودند.
در سال1371 دگر جنرال رسول پهلوان معاون اول نظامی جنرال رشید دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی، حاکم عام وتام و جرنیل خود مختار ولایت فاریاب بود، که اداره رسمی ولایت فاریاب را به حیث قوماندان عمومی نظامی فاریاب رهبری میکرد و باز داشت ها و قتل ها به دستور او عملی میشد.
سید آغا یکی از شاهدان عینی، جریان دستگیری وقتل موسی خان را چنین بخاطر آورد:"من با چند دوست دیگر شهیدموسی جهت انجام نماز عصرروز28 میزان سال 1371 در منزل او کنار هم ایستاده بودیم که خدای رحم مشهور به کچوک ، قوماندان انضباط گارنیزون نظامی فاریاب بادو سرباز داخل منزل موسی خان شدند . همزمان با ورود این افسر ، مراسم مذهبی نمازپایان یافت و خدای رحم به موسی جان پیلوت گفت:شما را فتح الله خان قوماندان گارنیزون کار دارد.موسی خان بدون کدام حرف و سخن در حالیکه سه نظامی در سه سمت او حرکت میکردند براه افتاد و از منزل خارج شد.عساکر دیگرگارنیزون نظامی قبلا تمام کوچه و اطراف منزل موسی را که درمنطقه زرگر خانه شهر میمنه واقع بود محاصره نموده بودند.
آقای سید آغا چشمدید خود را چنین ادامه داد: با خروج آنها ما هم بسوی کوچه شتافتیم و دیدیم که فتح الله خان در کنار موتر جیب روسی خود قرار دارد و پیلوت سالخورده را به داخل موتر رهنمایی میکند.فقط چند ثانیه بعد برای آخرین بار موسی جان بیچاره را در بین موتری که در چوکی پیشروی آن فتح الله خان قرار داشت دیدم که موترازکنار سرک دور زد و بسوی گارنیزون نظامی براه افتاد."
جنرال فتح الله در آنوقت قوماندان گارنیزون شهر میمنه بود و ازاقارب نزدیک رسول پهلوان است. ا و فعلا در اردوی ملی ایفای وظیفه میکند .
بسیاری از متهمان نقض حقوق بشر، در اردو ملی وبخش های دیگر دولت تحت رهبری کرزی چوکی های بلندی را تصاحب نموده اند و بدون کوچکترین دغدغه از تعقیب عدلی و بازپرس از اعمال ضد بشری گذشته شان، در حمایت امریکایی ها ومتحدین آن قرار دارند.
با وجود سعی وتلاش آدرس فتح الله بدست نیامد، تادر باره قتل موسی خان با او مصاحبه میشد. روزی قل افسر بازنشسته و سابق همکار فتح الله گفت که آقای فتح الله درولایا ت جنوبی کشور مصروف نبرد با طالبان است که امکان تماس با او کمتر میسر میشود.به هر صورت، شاید در پاسخ به این پرسش که چرا فرد بیگناهی را بقتل رسانده است؟ آقای فتح الله بگوید که دستور آمر بالایی را منحیث یک نظامی تحت امر اجرا نموده است.
باید اذهان داشت که ماده 86 پروتوکول اول الحاقیه کنوانسیون ژنیو1949 بیان میدارد:" اگر افسران زیر دست میدانستند که مافوق آنها درحال نقض قوانین است و یا نقض خواهند کرد و در حد توانایی برای جلوگیری یا سرکوب این نقض عملی انجام ندهند مسوول خواهند بود."
یکی از اقارب موسی خان که نمی خو اهد نام خود را برای رسانه ها بگوید و بجای اسم اصلی اش خود را حسن غمکش خواند، در مورد چگونه گی اطلاع یافتن ازمرگ موسی خان چنین توضیح داد:" فردای روزبازداشت شهید موسی یک فرد ناشناس ملکی به خانه موسی خان آمده برای پسرمرحوم میگوید که جنازه ی پدر او را در دشت بابا قوشقار دیده است ولهذا همه اقارب و همسایه ها عجولانه جمع شده بطرف دشت باباقوشقار که در سه کیلومتری شهر میمنه واقع گردیده است رفتیم و جنازه را برداشته به خانه آوردیم . و کسی جرات پرسیدن از رسول پهلوان و فتح الله قوماندان را هم نداشت تا پرسان کند که چرا و بخاطرچه مرد محاسن سفید و بیگناهی را بی رحمانه به قتل رسانده اند ."
قبل از موسی خان افراد دیگری چون داکتر حسن داکتر نظامی فاریاب ،ایل بیگی محاسن سفید متنفذ ولسوالی خواجه سبزپوش فاریاب و... نیز به امررسول پهلوان به همین شکل کشته شده بودند که هیچ کسی توان پرسیدن دلیل اینگونه جرایم علیه بشریت را، از حاکمان وقت نداشت .
جرایم علیه بشریت، در موفقتنامه تعقیب عدلی و مجازات جنایت کاران جنگی که در سال 1945 امریکاو متحدین آنرا به امضا رساندند ودر منشور محکمه بین المللی نورمبرگ نیزدرج شده است، عبارت از قتل،انهدام،اسارت،اخراج ازکشورودیگراقدامات غیرانسانی علیه مردم ملکی تعریف گردیده است .
کنواسیون های چارگانه 1949نیزدر احکام مندرجه خود جرایم علیه بشریت راچون موفقتنامه تذکر رفته تعریف نموده اند.
عضو دیگر فامیل موسی خان که خود را با نام مستعار احمد معرفی کرد،می گوید: مراسم فاتحه خوانی مرحوم موسی تمام نشده بود که شراب بیگ قوماندان باعساکر خود آمد وبه ملای که با خود آورده بود دستور داد که بدون معطلی نکاح شریفه دختر مقتول را با او بسته کند ودر فاصله زمانی کوتاه مراسم نکاح انجام یافت ودختررا قوماندان شراب بیگ باخودبرد".
شراب بیگ معاون نظامی رسول پهلوان در آن زمان بود واین دو قوماندان ازجمله معاونان عبدالرشید دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان بودند.
رسول پهلوان در4سرطان سال 1375 توسط فردی بنام عبدالصمد فاریابی که یکی از محافظان اش بود بافیرمرمی دردشت شور شهر مزارشریف کشته شد و بعد از مرگ رسول پهلوان شراب بیگ توسط برادران رسول، آقایان ملک خان و گل محمد پهلوان به قتل رسید.
برادرومعاون اول نظامی رسول پهلوان آقای گل محمد پهلوان که حالا در مزارشریف زنده گی میکند ویکی از رهبران حزب آزادی به رهبری جنرال ملک میباشد در مورد قتل موسی پیلوت به گزارشگرگفت: "من در آنزمان قوماندان فرقه 511بودم در گارنیزون شهر میمنه مسوولیت نداشتم و هیچ اطلاعی از قتل فردی بنام موسی ندارم"
اکثرهمکاران جنگسالاران کشته شده ازحوادث جنایت بار ولی نعمتان سابق شان ، اظهار بی اطلاعی میکنند ویا حاضر به مصاحبه با مطبوعات نمیشوند.
شریفه که قربانی نقض حقوق بشری قوماندانان هریک رسول پهلوان وشراب بیگ پهلوان شده است میگوید:"من بادیدن شراب بیگ به نوعی مرض روانی مصاب شدم وبیهوش گردیدم چون در زنده گی خود هیچگاه فردی چنان چاق با دندانهای پیش برآمده که دستانش بنابر پندیده گی شکم به لگن خاصره اش نمی رسید، ندیده بودم ."
شراب بیگ هر وفتیکه که برای رفع حاجت به مبرز میرفت یکی از زنهایش که خاتون لقب داشت با کاغذ تشناب موظف بود تا معقد اورا پاک کند ودرحالت بیرون ازمنزل نوکر خاص او که همیشه در کناراش حاضر بود وظیفه خاتون را انجام میداد.
شریفه افزود:" او(شراب بیگ) در نظر من مشابه دیوهای بود که درکودکی افسانه هایش را جهت بخواب رفتنم مادر کلانم قصه میکرد. من در باره بی رحمی او شنیده بودم که 70 تن از مرد وزن و کودکان پسران کاکای خود را با شمشیر سربریده بود این همه باعث می شد که با دیدن قوماندان شراب بیگ،من تا سرحد بی هوشی بترسم ."
خانم شریفه در ادامه صحبت هایش اضافه کرد : "اکثر اوقات دچار نوعی مالیخولیایی میشدم و درگوشه ی بفکر می رفتم که نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است؟درکجا هستم ؟پدرم چه شد؟ومن به چه سرنوشتی مواجه شده ام؟ و گه گاهی تا حدی مرض روانی من پیش می رفت که داکتران در بدنم سیروم زرق میکردند و همیشه ادویه راحت کن اعصاب تجویز میکردند."
شریفه نتوانست بیش از این ازدرد های گذشته خود یاد آور شود ودر حالیکه گلویش را بغض گرفته بود صحبت را ترک گفت.
تاحال در باره جنایات جنگسالاران افغانستان کمترین راپورهانوشته شده وبیشترین حرف هاوسخن ها ناگفته مانده است .
محمدعظیم یکی از همنشین ها وهم صحبت ها ی شراب بیگ قصه میکند که قوماندان بیگ هرزمانی که از جنگ های بین الحزبی برمیگشت درباره کشتارمردم ملکی مناطق به اصطلاح او( دشمن )،بسیاربه افتخارسخن میگفت و باری قصه کرده بود که درولسوالی غورماچ ولایت بادغیس بعد ازشکست وعقب نشینی نیرو های اسمعیل خان سابق حاکم هرات و فعلا وزیرآب وبرق کشور درمنزلی طفل شش ماهه را می بیند که مادرش درکنار گهواره بنابراصابت مرمی مرده است وطفل ازفرط گرسنگی گریه میکند .شراب بیگ میل تفنگ را بر دهان طفل می گذارد وطفلک به تصور اینکه پستان مادر است،نوک میل تفنگ راشروع به مکیدن می نمایید واما شراب بیگ بجای رحم و ترحم ماشه را می فشارد تا به ضم خودش تخم دشمن را زنده نگذاشته باشد.
"در سه دهه اخیرجنایات هولناک تر از اعمال شراب بیگ در افغانستان توسط جنگسالاران صورت گرفته است و از آغاز حاکمیت کرزی تا امروزبه کرات دولت برنامه عمل برای تطبیق عدالت ترتیب داده است و نهاد های مدافع حقوق بشری نیز برنامه ها برای تطبیق عدالت انتقالی ساخته اند؛ پروسه مستند سازی از جرایم جنگی را براه انداختند وپیوسته در مطبوعات از عدالت سخن گفتند. دریغ ودرد ! برعکس در عمل بلند ترین کرسی ها ی دولتی را به جنگسالاران و ناقضین حقوق بشرسپردند."
حرفهای بالا را نبی اثیر ژورنالیست و تحلیل گر سیاسی در مزارشریف گفت.
آقای اثیراضافه کرد که عدالت خواهی بسیاری از نهاد های خارجی وداخلی مدافع حقوق بشر ودولت کرزی جهت اغوای مردم است وبه دروغ ، های هوی عدالت خواهی براه می اندازند.
روح الله رامح مسوول بخش عدالت انتقالی کمیسون مستقل حقوق بشرافغانستان خلاف سخنان آقای اثیربرای مردم در یک برنامه تلویزونی شام مورخ 19 جدی اطمینان داد که مطابق برنامه عمل دولت، ارگان های تعقیب عدلی ایجاد میشود و بعد عدالت تطبیق میگردد.
پيامها
24 مارچ 2008, 22:09, توسط شاهد
با آنکه امیدوارم عدالت انتقالی هر چه زود تر عملی گردد اما برای خانم شریفه و مابقئ قربانیان وحشت و بربریت بدینوسیله اطمینان میدهم که بزودی شاهد عملی شدن عدالت واقعی توسط پروردگار توانا خواهیم بود. عدالتی که پاسخ گوی تمامئ اعمال شنیع آنها خواهد بود. اما تا آن زمان جانیانی که زنده اند باید از جانب مراجع عدلی به محاکمه کشانیده شود که متأسفانه بخاطر فساد اداری و دخیل بودن خود کشور های ائتلافی در این جنایات، نمیتوانیم بسیار امیدوار باشیم.
25 مارچ 2008, 01:23, توسط تراب
سلام به همه .مطالعه گذارش محترم روشنگر موی بر بدن انسان را راست میسازد و هزاران افسوس بحال عوام ما که این چنین تحت ظلم واستبداد یک تعداد خاین وجانی قرار گرفتند مانند شریفه ممکن هزاران دختر این سرزمین به چنین سرنوشتی دچار شده باشند که محترمه شریفه نمونه ان بوده میتواند وخوب شده که حد اقل شراب بیگ به جزای اعمالش رسیده است و شاید دور نباشد که یکروز قاتل پدر شریفه هم به سرنوشت بیگ مواجه شود چون جزای عمل حق است و هر عمل عکس العمل دارد واین حرف رامیتوان با اطمینان کامل گفت و دران شکی وجود نداردصرف وقت ان دور یا نزدیک بوده میتواند .خداوند لایزال همه ای ای جانیان وقاتلان را به جزای اعمال شان برساند .
همین اکنون هم دربعضی مناطق کشور ازدواج های اجباری و زورگویی های بیشمار صورت میگیرد که متاسفانه جلو انرا کسی نمیگیرد و حاکیمین داخلی و خارجی برای بدست اوردن اهداف ناپاک شان از زورگویان و جانیان استفاده نموده انها را ازادمیگذارند .
25 مارچ 2008, 04:08, توسط اسلام دوست
من همچنان تاًثرات عمیق خویش را در رابطه به حادثه که بالای خانم شریـفه رخ داده ابراز داشته و امیدوارم که جنایتکاران جنگی هر جه زودتر به محاکمه کشانده شوند.
وآن جنایتکاران که فعلاً در این دنیا نستند خدواند ج آنها را شرمانده و سخت ترین عذاب را در روز آخرت نصیب شان گرداند.
خداوند حکمای مارا توفیق دهد که جنایتکاران را از کرسی های بالا دور کرده و در آینده هیچ جنایت کار رئیس ارکان و سرقومندان اعلی نباشد. اما خیلی مشکل است چون اکثریت زعمای ماخود شان جنایتکاران هستند ودست های شان با خون این ملت مظلوم آغشته است.
به امیـد یک افغانستان واقعاً اسلامی ، آزاد ، بافرهنگ و سربلند
26 مارچ 2008, 14:19, توسط فرشته
جناب ملا اسلام دوست! شما اسلحه ای خوبی برای نابود کردن نا بسامانیها و جنایت کاران در افغانستان به استفاده گرفته اید"دعا"
مردم بیچاره افغانستان سالها ازین اسلحه جهت نابودیی جنایتکاران و وحشیان دوپااستفده کرده اند. اما هیچ نتیجه ای نداده است.
27 مارچ 2008, 02:46, توسط اسلام دوست از کابل
خواهر محترم فرشته جان!
تشکر از پیام تان و لقب " ملا" که بالای من گذاشتید. بنده ملا نبوده اما به تمام علوم علاقمندی زیاد دارم.
خواهر محترم همه باید صبر داشته وبدانیم که فعلاً به جز از دعا کدام کاری دیگه از دست مانیست و امیدواریم یک روز این اسلحه "دعای مردم مظلوم ما" علیه تمام جنایتکاران کار کند.
چون مردم مظلوم ما نمیتوانند با تفنگ علیه ظلم و استبداد قیام کنند و ممه خسته تفنگ هستند.
تشکر
3 می 2009, 03:25, توسط سروش
دخدای به نامه
برادر عزیزاسلام دوست چه خوب بودنظر خوده بیطرفانه می نوشتی اول این را بدان که من میمنګی هستم یعنی باشنده مرکز فاریاب و میخواهم در آغاز نطرم را در مورد ګفته های خودت بنویسم و در ثانی معلوماتی نیز در مورد هم شهری عزیزم خانم شریفه وجنایات حیوانی شراب بیګ بدهم
برادرم دربخشی از نظریات خود جمله چون(در آینده هیچ جنایت کار رئیس ارکان و سرقومندان اعلی نباشد)نوشته ی این خود نشانګرمخالفت تو با جنرال دوستم است اګر واقعآ خودت را اسلامدوست و مسلمان خالص میدانی جنایات تمام حیوان صفتان را که حتا در خونریزی یک هموطن مظلوم ما شریک است درنظر بګیر شماری از اعضای فامیلم توسط جنرال ملک خایین یکی از خون آشامان شمال به قتل رسیده ونظر من در مورد جنایت کاران تمام جغرافیای کشور بیچاره ام اینست با توکل با خدااګر دولت ترسو ومعامله ګر ما اقدامی در جهت محکمه جانیان زنده مانده از رسوای دو ده اخیر نکند این فرض هر افغان است تا در صورت مساعد شدن زمینه روح جانیان را خودمابه جهنم بفرستنیم و دیګر اینکه تنظیم و ترتیب کاینات بدست خالق یکتاست و او بهتر میداند که جه کند و این دعای ما ها در مورد جزای خاینان چیزی جز خود فریبی نیست ودر مورد شراب بیګ
من شراب بیګ ورسول بهلوان ودیګر قومندانان محلی وابسته به شمال را ندیده ام اما نظر به صحبت اکثریت مردم شراب بیګ در شمال و زردادقومندان حزب اسلامی در جنوب شرق در کار های چون تجاوز جنسی به اعضای خانواده خودشان-لواتت افرادمحسن واطفال قتل های دسته جمعی غارت منازل واموال مردم به زورګرفتن دختران وبسران نوجوان به قصد استفاده غیر اخلاقی وصدها جنایت که زبان توان ګفتن آنرا ندارد به عنوان حاکمین مناطق شان اقدام میکردندواین خودفروخته ها حتا به نزدیک ترین دوست خود اعتماد نمی کردند جنرال ملک قبل از فروختن شمال به طالبان صدها روشنفکر را در فاریاب و ولایات جوزجان و سربل ترور کردو اسمایل خان وزیر فعلی برق را با فریب به طالبان اسیر نموده بعدآ شمال را به طالبان فروخت و در همین مدت صدها زن و طفل بیګناه ولسوالی قیصار توسط بشتون های محل که با طالبان بیوسته بودند بصورت فجع قتل عام شد صدها تن از افراد بیګناه که در زمان بهلوانان نیز زیر جبر و ظلم بودند توسط طالبان کشته شدند دارای بیشمار مردم چباول ګردید این همه حاصل خیانت جنرال ملک به مردم شمال است ودها دختر باعفت اوزبیک توسط قومندانان طالبان به دختر جنرال ملک ابراز علاقه مندی نمود وی به بهانه طالبان را غافل ګیر نموده بیش از یک هزار تن از آنان را قتل عام نموده سبس در دشت لیلی دفن کرد و خودش به خارج از کشور فرار نمود
ودر خاتمه اینکه ما باید به آرزو این باشیم اګر روزی قانون واقعآ در افغانستان توان عملی شدن را یافت نه با مفکوره تبعیض و تعصب بلکه با روحیه بشر دوستی علیه محکمه خاینان کشور از آمو الی زابل و از مرغاب الی چترال یکدست شویم تا دیګر خانواده های ما بیش چشمان ما بی عزت وقتل عام نشوند و دیګر زطفلی در ګهواره و روشنفکری در خانه کشته نشود
به امید زدوزه شدن لکه قوم زبان وملیت برستی در کشور
25 مارچ 2008, 09:11
یهرام گرامی!
محاکمه قاتلان در افغانستان به یک حرف بیمعنی مبدل شده و گمان نه کنم که کسی در پی ان براید به جز انکه منتظرماند و صبر کرد تا اگر — خو ن ناحق دست از دامان قاتل برنداشت — کاری را انجام دهد.
و در مورد موسی جان پیلوت!
با یفین همان موسی جان پیلوت است که من دیده بودم و میشناختم. یک دخترش در میمنه داکتر طب بود و صالحه نام داشت. ( خودش به من گفته بود )
موسی جان نه خلقی بود و نه پرچمی و نه هم اخوانی. ولی انسان بسیارشریف با فهم و روشنفکر بود. موصوف تحصیلکرده شوروی در زمان ظاهر شاه بود و بنابر مشکل صحی عملا در پرواز ها شرکت نمیکرد. پدر بزگش از کابل به میمنه نقل مکان کرده بود و انحا به پول خود زمین خریده بود. اگر چی او یک پشتون بود ولی به مسایل مربوط به اختلافهای قومی اصلاباورمند نبود. او چنان با ازبیکها خلط شده بود که به مشکل فکر میکردی که پشتون باشد. به هر حال
به من خیلی قابل تعجب بود که شنیدم او را در وابستگی به پشتونها به قتل رسانیده اند - انچه که اصلا به ان باورمند نبود. ولی بعدا فهمیدم که قاتلین و عمال دوستم برای توجیه عمل غیر انسانی شان محبوراند که چیزی بگویند.
روح موسی پيلوت و دیگر شهدای هموطن مان که مظلومانه شهید شدند — شادباد
والسلام
کابلی
25 مارچ 2008, 11:06, توسط B.popal
سلام.بنده هم باتاثر ودردبي پايان عمال غيرانسانی که توسط جانوران وحشی نسبت به خانم شريفه صورت گرفته تقبيح نموده وبه شريفه جان از خداوند متعال صحت جسمی وآرامی روحی آرزو ميکنم.به اميد آن روز که تمام متجاوزين وغاصبين مال وجان مردم به محکه کشانده شوند.بنده از همه قلم بدستان تمنا وخواهش ميکنم بدون درنظرداشت عقيده ومذهب ودين قوم وزبان عمل وحشيانه اين گرگان وحشی راتقبيح نموده .به پشتيبانی از مظلومينی که هنوز درآتش ظلم ميسوزند, در افشاگری اين هيولاهای تاريخ غمزده افغانستان تلاش همه جانبه نمايد.هنوز هم زيادترين چوکيهای مهم تصميم گيری در انحصار اين وحشی های قرون وسطاٌ قرار دارد .فقط همبستگی وافشاگری آزادگان ميتواند دستاورد بزرگی باشد براي تحقق عدالت وکشاندن اين جانيان به محکمه وتطبيق عدالت.
26 مارچ 2008, 07:18, توسط khorasani
melyat hai sahte setame zere amaje tableghate poche afghan mellate ha qarar greftan. ma tajik ha, uzbak ha wa hazara ha bayad en ra ba khater dashta bashem ke doshman ba har tawteha dast mezana ta rahbare ma ra az ma begerad wa ma ra jewali, kateb wa nafar khedmat besazad.
26 مارچ 2008, 19:46, توسط dshmman jahadia wa talibha
salam ba hmma... shomma ajab mardm asti 2 milon kshta dadid ta ahnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnoz dshman chood ra na shnakta id [1]]] hmmai in qomandanha ra ki ba ma wa shomma sakta wa amrooz tain kardan 1 mdir hamm bdoon ajaza anha namisha
karzai magar jang salar nist mjhad talib nabood
}}
[1] [[wa az amrika wa anglis adalat milooid
28 مارچ 2008, 15:51, توسط ثریا
ننگ و نفرین بی پایان به همه جنگسالاران و قوماندانان که به نام دین چه کثافتکاری هایی که نکردند. برعلاوه این ها به همه مردان که صرف به غرور مرد بودن چه نوع ظلم ها و جنایت ها که بالای زنان نکردند.
28 مارچ 2008, 11:53, توسط صيام
جناب کابلی:
موسی جان پيلوت به جرم ارتباط با حکمتيار کشته شدونه به بجرم ارتباط باپشتون هاو ياپشتون بودن .اگرگفته شما صادق باشددراين صورت بايد 5فيصدنفوس شمال که مهمان های نا خوانده بودند کشته می شدند.
28 مارچ 2008, 12:12, توسط فاريابی
آقای بهرام روشن:
لطفآتاقيصارتشريف ببريد و تراژيدی قرن 21 راکه تمام دختران جوان آن منطقه ،توسط طالبان به يغما رفته و به پاکستان به فروش رسيد به مردم “روشن” بسازيد .و ديگر اينکه مظلوميت خانم شريفه رابه بازی سياسی و قومی نگيريد.
30 مارچ 2008, 08:44, توسط بهرام روشنگر
فاریابی صاحب عزیز! دوست دانشمند من (....) گزارشی از قیصار و نسل کشی طالبان قرون وسطایی در آن ولسوالی تهیه نموده است و من بنده حقیر هم بسیار آرزومندم تا بتوانم به نقاطی که بالای این مردم محتاج به نان از طرف ظالمان، ظلم شده است سفر نماییم و بخشی از تاریخ نا نوشته شده این سرزمین خون و خاکستر را تحریر کنم و روزیکه زنده گی من سر آمد بگویم ای وطن! من کار بزرگی بتو نتوانستم انجام دهم و اما آنچه در چانته داشتم روی درد های درمان ناپذیر ات گذاشتم و به پندار خود با اندک راحت وجدانی ازین دنیا فانی رخت بر بندم . چه کنم!؟ که گزارش های دقیق با در نظر گرفتن معیار عای بین الملی گزارش نویسی به سفر و مخارج سفر ضرورت دارد و من بیچاره درین گوشه از کره خاکی تا قیصار مبالغ زیادی ضرورت دارم که فعلا توان آنرا در جیب خالی خود نمی بینم و انشاالله اگر خواست خداوند متعال باشد این ثواب نصیب من خواهد شد. و همکاری شما را هم نیازمندم تا درین ثواب سهیم شوید . باقی بقای تان بهرام روشنگر
7 آپریل 2008, 17:54, توسط نبی زاده
تا زمانی که عدالت در گرو سیاست باشد، هرگز جنایتکار را نمیشود به جزا رساند و عدالت را تطبیق کرده داد مظلوم را از ظالم بستانیم.
به کارگیری کلمهء "جنگسالار" درمورد جنایتکاران، خود یک ابزار سیاسی است. همه قوماندانان جنگسالار نیستند و همهء جنگسالاران جنایتکار نیستند. همهء جنایتکاران جنگسالار و قوماندان هم نیستند.
کسانی که به راستی خواهان تطبیق عدالت در جامعه هستند باید کاری کنند که جنایتکاران از زیر چتر جمایت نیرو های سیاسی خارج کرده شوند. ما تنها زمانی میتوانیم به این مامول دست یابیم که عدالتخواهی را سیاسی نسازیم.
عدالتخواه کسی میتواند که مردم به بیطرفی اش اطمینان داشته باشد. عدالتخواهی مغرضین هرگز نمیتواند مورد پذیرش مدعی و مدعی علیه قرار گیرد.
با تاسف که مسالهء حقوق بشر و تطبیق عدالت انتقالی درکشور ما به شدت سیاسی است. متهمین نیز برای گریز ازین محاکمه پوشش سیاسی برای خود دست و پا میکنند.
طنز تلخ روزگار ما اینست که امروز تمامی کمونیست های سرخ و زرد در همراهی با قبیله پرستان روی محاکمهء جنایاتی پافشاری دارند که متهمین آن به نوعی به حزب مخالف دولت کرزی بستگی داشته و از نگاه قومی غیر پشتون اند. درحالی که طالبان همین حالا مردم را حلال میکنند و صحنه های وخشتناک این جنایات هولناک همه روزه در انترنت گذاشته میشود اما حتی یک فیصد داد و فغانی که علیه دیگران میشود علیه طالبان وجود ندارد؛ چرا؟
پاسخ اینست که این "عدالتخواهان" برنامه های سیاسی را دنبال میکنند نه موضوع رسیدن حق به حقدار و دفاع از حقوق اساسی مردم را.
به سخن دیگر، همهء هم و غم این "عدالتخواهان" را ملامت کردن و از صحنهء سیاسی برون کردن حریف های است نه چیز دیگر. ازینروست که آه و درد و فغان مظلومین برای "عدالتخواهان" آنچنانی تنها یک وسیله است برای کوبیدن حریفان سیاسی شان.
پس بیایید عدالت را از چنگال دست های مرموز سیاسی برون آوریم. یگانه نامی که میتواند جنایتکار داشته باشد، خود کلمهء جنایتکار است. جنایتکار را جنگسالار خواندن، قوماندانش نامیدن ویا نام های دیگری برایش دادن که ارتباطی به جرمش ندارد، او را هویت غیر از جنایتکاری نیز میبخشد که درانصورت ما خود برایش پناهگاه میسازیم.
مثلاً آدمی کشته شده و دخترش را به زور به نکاح گرفته اند. حالا کسی که این جنایت را کرده است، باید تعقیب شود و به جزای اعمالش رسانده شود. آیا دوستمی بودن، طالب بودن، حکمتیاری بودن، پشتون بودن، تاجک بودن... از جرمش میتواند بکاهد یا به جرمش بیافزاید؟ هرگز نی! پس چه ضرور است که جنایتکاران را به احزاب سیاسی، به گروه های قومی و اجتماعی منسوب کنیم.
درصورتی میتوان یک حزب را محکوم کرد که در دستور کارش برنامه های جنایتکارانه وجود داشته باشد و جنایت در نظام فکری آنها به صورت سیستماتیک صورت گرفته و دنبال شود. به طور مثال آلمان نازی تمامی یهود ها را به "جرم" یهود بودن به زندان افگنده و سربه نیست میکرد. حالا این کار را حزب نازی کرده است و این حزب محکوم است. اما همهء اعضای حزب نازی را کسی محاکمه نکرده است. بلکه تنها کسانی را که مستقیماً در جنایت سهم داشته اند، محکوم کرده و به سزای اعمال شان رسانده شدند.
درکشور ما حزب خلق در کشتار مردم به طور سیستماتیک و در چوکات دولتی که حزب آنرا رهبری میکرد جنایت صورت گرفته است. تا پیش از لشکر کشی روسها به افغانستان بیش از پنجاه هزار انسان را خلقی ها از طریق سازمان های اولیهء حزبی و یا توسط افراد "اگسا" و "کام" گرفتار به کام مرگ فرستادند.
این یک جنایت سازماندهی شده است که توسط یک حزب صورت گرفت است. بنا بران حزب خلق محکوم است و تمامی کسانی که درین کشتار ها سهم داشته اند، از گرفتاری و اشخاص تا اعدام آنها، محکوم اند و باید به جزای اعمال شان برسند. این است جنایت علیه بشریت که اشخاص و افراد جامعه به خاطر عقاید شان، به خاطر تعلق سیاسی شان، به خاطر تعلق اجتماعی و قومی شان به زندان افگنده شده یا کشته میشوند.
اگر یک سازمان سیاسی به مجرم و جنایتکار پناه میدهد و مانع تطبیق عدالت در مورد او میشود، این حزب و شخصی که در مقام تصمیگیری درین حزب قرار دارد، نیز شریک جرم است که باید به پنجهء قانون سپرده شود.
بازهم اینجا پای مجکمه و قانون می آید که باید مجکمه و قانون مورد اعتماد مردم باشد. آیا محاکم امروز افغانستان به خصوص زمانی که حامد کرزی در راس آن قرار دارد، میتواند عنوان بیطرف را داشته باشند؟