صفحه نخست > دیدگاه > پولاد افغان کیست؟

پولاد افغان کیست؟

پرویز "بهمن"
جمعه 12 اكتبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

درسایت کابل پرس? یکی ازپیامگزاران نهایت عزیز وگرانقدر ازدانشکدهء روزنامه نگاری دانشگاه کابل ؛ به اسم شکراله رحمانزی در ستون یکی ازمقالات بنده خبرنشرکتاب جدیدی را به زبان پشتو زیرنام : مسعود وروسها مژده داده اند که به تعقیب آن ؛ این خبر درسایتهای دیگری چون : دعوت ولر وبر و تول افغان وغیره نیز نشرشده است. درخبر آمده است که مولف این کتاب شخصی بنام (پولاد افغان) می باشد. اینکه پولاد افغان کیست وچرا این نام را بالای کتاب خویش انتخاب نموده است بعدا روی آن مکث می نمایم.
اما قبل ازآن این نکته قابل یاد آوری می باشد که چاپ ونشرنمودن کتاب درهرزبانی همیشه به غنامندی یک زبان کمک میکند ولی درزبان پشتو درافغانستان درطول قریب به سی سال گذشته اکثرکتب ونشرات پشتو چه درپشاور وچه درکشورهای غربی نه درجهت غنامندی زبان وادبیات پشتو بلکه در دشمنی وتخاصم با تبارها و ملیتهای غیر اوغان سرزمین بلا کشیدهء ما بیشترچاپ وتکثیر گردیده است.
ازنظر محتوا ومفهوم این کتاب ها باهم شبیه اند؛ وحرف جدیدی برای خواننده ندارند. تجربهء شخصی من ازخواندن این کتابها این است که وقتی یکی ازین نوع کتابها را دقیقا تا آخر میخوانم دیگرکفایت میکند که ده ها جلد دیگر را ولو ازنویسنده های مختلف هم باشد صرف بادیدن عنوان آن درک نمایم که نویسنده چه میخواهد بگوید.
خواندن کتابها ومقالات مختلف به زبان پشتو توسط نویسنده گان این زبان چه مستعار وچه حقیقی همان ضرب المثل مشهور فارسی را بیاد می آورد که میگوید: دم خر راازهرطرف آن اگر اندازه گیری نمائید بازهم همان یک (بلیست) است.
حرف اوغانها درشرایط کنونی همان یک حرف است: افغانستان کشورافغانها می باشد؛ افغانها ملت بومی واصیل این مرز وبوم بوده سایر ملیتها پدران شان خارج ازسرحدات کنونی افغانستان به این کشور مهاجر وپناهنده گردیده وبه لطف وشفقت ومهربانی سلاطین افغان به آنها اجازهء اقامت داده شده است.
سلاطین افغان زبان فارسی را بدربارهای خود راه دادند تا این اقلیتهای تازه وارد را درخویش ادغام نمایند ورنه زبان باشنده گان بومی این کشورهمانا زبان اوغانی بود. این اقلیت های تازه وارد باید قدر احسان ونیکویی سلاطین افغان را بدانند وخودشان را ( افغان) بنامند وافغانی بیندیشند وافغانی بپوشند وافغانی صحبت نمایند واز استعمال کلمات نامانوس زبان خودشان بخاطر حفظ وحدت ملی ویکپارچگی ملی خود داری ورزند.
هرنوع پرسش سیاسی درمورد ساختار نظام وجایگاه ملیتها درحاکمیت ازنظر ملیت حاکم درحکم خیانت به کشور تلقی گردیده و نفاق اندازی درمیان ملت افغان محسوب میشود.
جالب ترین وبحث انگیزترین کتاب پشتو که نسبت به هرکتاب دیگر درافغانستان به سرزبانها افتید همانا کتاب سقاوی دوم است که پرده ازروی نیات باطنی پشتونها دررابطه به مسألهء اشتراک اقوام وتبارهای غیر اوغان درساختار قدرت دولتی درافغانستان برداشت وبحث های زیادی را میان حلقات مختلف روشنفکری درافغانستان برانگیخت وتاکنون نیز ادامه دارد.
این کتاب را میتوان مانیفست افغانیزم درافغانستان تعریف نمود. هرکسیکه خودش را افغان میداند ولی کتاب سقاوی دوم را نخوانده باشد او افغان نیست. درین کتاب بصورت واضح وروشن ثبات وامنیت ومشروعیت نظام در افغانستان درگرو حاکم بودن ملیت پشتون عنوان شده است که مانند برادر بزرگ بر برادران کوچکتر صلاحیت امر ونهی وتوبیخ وتنبیه را دارا می باشد. درین کتاب تصریح گردیده است که بقدرت رسیدن هریک از برادران کوچکتر زمینه ساز بی ثباتی وبدامنی وفساد درکل منطقه می باشد . به باور نویسنده یا نویسنده های کتاب سقاوی دوم سقوط شاه امان الله وجنرال نجیب الله احمدزی این واقعیت را ثابت ساخته است که ملیتهای غیر اوغان در نبود حاکمیت برادر بزرگ بجان هم می افتند هم خودشان را می کشند وهم کشوررا به پرتگاه سقوط وتباهی می کشانند. اما پرسش اصلی این است که اگراندیشه پردازان اوغانیزم واقعا به این اندیشه ها وآرمانهای شان مانند اندیشه پردازان ولایت فقیه درایران صداقت وباور دارند چرا از پذیرش مسؤولیت این کتاب شانه خالی می نمایند؟ چرا تاکنون کسی حاضر نشده است که بگوید : من سمسور افغان استم. آقای اسمعیل یون ازطریق فیس بوک غیرمستقیم حاضرشد که نام سمسور افغان را که یک نام مستعار بود برخویش قبول نماید. اسعمیل یون درصفحهء فیس بوک خویش گفته است که او با مطالب مندرج درکتاب سقاوی دوم موافق است ولی اعتراف نکرده است که سمسور افغان کی است وچرا حاضر بدفاع ازافکار واندیشه های خویش نیست .

اوغانها، لیبرال بودن وکمونیست بودن وچپی بودن ومسلمان بودن افراد را بیرون ازساحهء قدرت وحاکمیت نیز بامعیارها وسنجه های افغانی محک میزنند؛ ولی در چارجوب قدرت وحاکمیت حتی به همان معیارها پایبندی نشان نمیدهند بلکه آنوقت بحث افغان تاجیک وافغان ازبیک وافغان هزاره بحیث اقلیتهای قومی بمیان می آید.
ازنظر اوغانها بهترین مسلمان تاجیک وازبیک وهزاره کسی است که زنجیر غلامی ورقیت اوغانی را بگردن آویزد وخودش را افغان بنامد ودرعین حال خیلی محتاط باشد که سهوا واشتباها حرفی مبنی بر هوای حکومت کردن وسلطه بالای ایل جلیل افغان اززبانش خارج نگردد ورنه تمام قوم وملیت اش قابل مجازات می باشد.
آقای شکراله رحمانزی به قول خودش از( پوهنتون کابل) که باید مرکز تحقیقات وپژوهش های علمی باشد بخاطر ضدیتش با نام برهان الدین ربانی قضاوت خویش را درمورد تمام تاجیکان چنین ابراز میدارد:
• 6 اكتبر 23:22, بوسيله‌ى شکرا له
اين تاجكان جنايت كار وجيره خور ايران تاروزقيامت هم انسان نميشود هميشه سگ باقي خواهد ماند اين رباني جنايت كار وجهنمي هرچه جنايت كه ازدستش امد انجام داد وحتي مدت چند سال چوكي ره ودروازه كونش چسپ ايلفي زده بود تا جنايات بيشتر باهمكاري مسعود خر وبز وگوش بريده بالاي مردم افغانستان انجام بدهد اين جا واقعا كشوريست كه ازكثيف ترين ادم ها بنانم قهرمان ملي ياد ميكنند ونام دانشگاه رابنام شيطان ميكند !!!!!!!!!!!!!!
ربانی یا همان تاجیک تاجیک پرست تاجیک سالار که بعد از دوران جهاد سالهای سال چوکی ره ده کون خود بسته کده بود به گوشه گوشه ای وطن از دست مجاهدین فرار می کرد ارزش نوشتن در باره او ندارد!!!!!!!!!!!
هم قاتل هم سرنوشت جوړوونکىد
«احمد شاه مسعود او روسان« کتاب چاپ شو !!!!!!!
په دې وروستيو کې د «احمد شاه مسعود او روسان ، وسله ، نېشه يي توکي او قيمتي ډبرې» کتاب نوی له چاپه راووت . په دغه کتاب کې د روسانو او د مجاهدینو د ډګري بولندوی او جنګسالار احمد شاه مسعود ترمنځ پټ اړېکي رابربنډ شوي دي .!!!!!!!!!!!
په کتاب کې له مسعود سره د روسيې د پوځي ، سياسي مرستې او ملاتړ ، د نېشه يي توکيو په سوداګرۍ کې د مسعود لاس لرلو ، زموږ د هېواد د قيمتی ډبرو ، په تېره بيا پنجشېر زمردو د ناقانونه راايستلو او پر بهر هېوادو باندې پلورلو په اړه لاسوندونه راټول شوي او ډاګيزه شوي دي . !!!!!!!!!!
Kabul tel:
0706818782
0782109652
0786611240
0780031128
0784035745
(( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون
درحالیکه جناب محترم رحمانزی قبل ازآنکه همهء تاجیکها را سگ خطاب کند باید روی اسناد ومدارک معتبر به اثبات میرساند که زنده یاد برهان الدین ربانیی درکجا خودش را رهبر تاجیک ها خوانده است ودرکدام کتاب ومقاله اش تاجیکها را گل سر سبد معرفی کرده است وغیر تاجیکها را خصوصا پشتونها را سگ گفته باشد. برهان الدین ربانی وزنده یاد احمدشاه مسعود با دریغ ودرد قبل از آنکه آنها به منافع قومی خویش می اندیشیدند آنها خودشانرا افغان ومسلمان گفته اند اما به برتری جویی های قومی وقبیلوی باور نداشتند ؛ علاوه براین موضوع آنها به کلمهء افغان و واژهء افغان ازدید امروزی افرادی مانند من نگاه نمیکردند بلکه کلمهء افغان را با معیارهای علامه اقبال لاهوری می شناختند وبه آن به دیدهء قدر وعزت می نگریستند وخودشان را مسلمان افغانی میدانستند. علامه اقبال لاهوری کسیکه برخلاف تمام موازین ومعیارهای قبول شدهء علمی درزمینهء بشرشناسی ملت افغان را برسایر ملتها درقلب آسیا ترجیح داده است که این خودیکی ازاشتباهات جبران ناپذیر وی می باشد. اقبال با آنهمه تبحر وبزرگی که دارد ملت اوغان را دریکی از اشعارش چنین ستوده است:
آسیا یک پیکر آب و گل است
ملت افغان در آن پیکر دل است
از فساد او فساد آسیا
در گشاد او گشاد آسیا
معلوم نیست که علامه اقبال لاهوری روی چه انگیزه ای این شعررا دروصف ملت افغان سروده است ومنظور وی از استعمال این (کلمه) کیها بوده است. اگر منظور علامه اقبال درآن زمانها همین افاغنهء امروزی یعنی پشتونها بوده باشد بدون شک علامه اقبال ؛خبط بزرگ علمی را مرتکب شده است زیرا نه تنها این ملت درپیکر آسیا دل نیست بلکه بحیث سرطان خون تمام منطقه را به فساد وتباهی کشانده است وازکراچی تا دریای آمو را میخواهد درخودخواهی های برتری جویانهء قبیلوی اش به آتش بکشاند.
پشتونها نیز باشنیدن همچو اشعار احساساتی وغیر علمی به وجد می آیند وسرازپا نمی شناسند و بخاطر ساکت نمودن صدای حق طلبی ملیتهای غیر اوغان درین کشور، ازهمین اشعار عاطفی واحساساتی که بارنگ دیانت واسلام آمیخته شده است برای ساکت نگاه داشتن صدای عدالت خواهان سایرملیتها کارمیگیرند همیشه ازحربهء دین خیلی خوب استفاده می نمایند باوجودیکه به اعتراف روشن وصریح خود شخصیتهای علمی واکادمیک پشتون درآنطرف مرز؛ پشتون اصلی کسی است که به نیم قرآن ایمان آورده باشد ونیم دیگر آنرا با افکار وعقاید پشتونیزم تکمیل نماید؛ ولی بازهم پشتونها تاکیدشان این بوده است که هرکی ضد افغانیت است او ضد اسلام واساسات اسلامی نیز می باشد. روی همین علت بوده است که درطول سی سال گذشته هم درجبههء چپگراها وهم درجبههء راستگراها یکتعدادعناصر غیر اوغانی؛ چنان محو جمال وکمال رهبران اوغان گردیدند که بخاطر حفظ وحدت ویکپارچگی صفوف حزبی شان تمام مرزهای تاجیکی وهزاره گی وازبیکی را درخویش نابود کردند هیچگاهی رهبری یک اوغان را زیرسوال نبرده اند؛ مثلا درحزب خلق برهبری نورمحمد تره کی؛ تاجیکها وهزاره ها وازبیکها بدلیل تعهدات فکری شان به مبادی کمونیزم هیچگاهی زعامت افراد کودن وفاشیستی چون تره کی وامین را زیرسوال نبردند و هیچگاهی تمایلات فاشیستی آنها را زیر نقدنگرفتند وکورکورانه از آنها تقلید نمودند ودرین راه بسا ازنزدیکان وبستگان خویش را بنام عناصر ضد انقلاب نیست ونابود کردند . سید منصورهاشمی درزمان نورمحمد تره کی دربدخشان وتخار بخاطر تحقق آرمانهای انقلابی اش آنقدر تاجیک را دربدخشان وتخار کشت که تاکنون رقم اصلی قربانیان را کسی نمیداند. تعدادی ازهمکاران وهمدستان وی همین اکنون نیز درکابل با افتخار بدون اینکه ترسی ازمحاکمه وعدالت بدل راه بدهند درموترهای ضد گلوله گشت وگذار میکنند وبرفقرا ومساکین شهر فخر میفروشند که دیروز نیز ما بنام کمونیزم برشما حاکم بودیم امروزنیز بنام دموکراسی غربی باز شما را غلام وبردهء خویش ساخته ایم . این اشخاص حالا بنام تاجر ومشاور اقتصادی در دولت کرزی جا خوش کرده اند. یک نمونه اش آزرخش حافیزی است که وی در زمان حاکمیت تره کی وامین دربدخشان قرار اطلاعات موثق قربانیان را ازهوا ذریعهء هلیکوپترها دست وپابسته به دریای آمو پرتاب نموده است.
. بهمین ترتیب درجبههء اسلامگرایان نیز تاجیکها ویک قسمت هزاره های مناطق مرکزی وازبیکها ازگلبدین حکمتیار بخاطرتعهد فکری شان به اسلام وارزشهای جهاد وغیره از وی تبعیت کرده اند. آنها تا آنجا این دوستی وأخوت اسلامی را پیش بردند که اشخاصی مانند همایون جریر تاجیک تبار؛ توانست که پیوند فکری را به پیوند خونی رقم بزند. اینها نیز بسان هم تباران چپی شان روزی بود که گلبدین را به عوض خدا وپیامبر می پرستیدند؛ کوچکترین انتقاد را راجع به وی کفر میدانستند؛ درشمال افغانستان بسا تاجیکهای گلبدینی صرف بخاطریکه هم تباران جمعیتی وشورای نظاری شان رهبری گلبدین را زیر سوال برده بودند به جنایت وترور علیه آنها متوسل گردیدند. با استناد به یکی از مقاله های ارزشمند محترم خلیل رحمان حنانی یکی ازیاران وهمسنگران زنده یاد احمدشاه مسعود درسایت خاوران درساحات پروان وبگرام وغوربند وکاپیسا قوماندانهای گلبدینی جنایات ضد بشری را علیه هم تباران جمعیتی شان مرتکب شده اند؛ آنها بیشترین جوانان تاجیک را بجرم جمعیتی بودن وشورای نظاری بودن سربه نیست نمودند وترور نمودند. درمناطق شمالی حتی قوماندانهای پشتون جمعیتی نیز ازتصفیهء نژادی تاجیکها دریغ نورزیده اند. درساحهء بگرام درگرما گرم جنگ وجهاد علیه قشون شوروی وقت؛ شخصی بنام نیازی یکی ازقوماندانهای بی رحم وفاشیست گلبدین تاجیکهای منطقه را بنامهای سامایی وشعله ایی وغیره به شهادت رسانده است. حتی فرماندهان پشتون تبار جمعیتیی نیز باهمین برنامه واستراتیژی قومی وارد عرصهء معرکه گردیده بودند. قرار نوشتهء محترم امرالله صالح درسایت جاودان فردی بنام داکتر خالد ازشکردره درزمان طالبان بغرض مذاکره با انور دنگر به کابل میرود ولی نامبرده بدون رعایت احکام اسلامی وقوانین بشری توسط انور دنگر چون گوسفند حلال میگردد.
دراستان تخار انجنییر بشیرشهادتیار گلبدینی ؛ وسیدجمال ولید قبل ازآنکه بانیروهای شوروی درگیرمیشدند برضد همتباران جمعیتی شان جنگیدیده اند. درسال 1989 میلادی قوماندان سیدجمال گلبدینی؛ بیش ازهفده نفر فرماندهان زبدهء تاجیک وازبیک شورای نظارجمعیت اسلامی را دررأس آنها داکترحسین تالقانی ومولوی عبدالودود تالقانی وقاضی اسلام الدین حامد؛ سرمعلم طارق وانجییر عزیزالله وغیره را طی یک کمین گیری نا جوانمردانه درتنگی فرخار بدون هیچ پرس وپال وتحقیقی ابتدا اسیر وبعد به شیوهء خیلی ناجوانمردانه تیرباران نمود. جالب این است که درین کاروان قوماندانهای پشتون تبار جمعیت اسلامی مانند عارف خان زاخیل ازناقلین استان قندوز باعزت وحرمت رها میگردد وتنها فرماندهان ازبیک وتاجیک با بیرحمی وقساوت به شهادت میرسند.
گلبدینی های غیر اوغان مانند انجنیربشیر وسیدجمال ولید وامثالهم درآن زمانها باور مند به این بودند که آنها قبل ازآنکه تاجیک یا ازبیک ویاهزاره باشند مسلمان باقی مانده اند ودرمکتب اسلام ناب محمدی تربیت دینی دیده اند. آنها گرایشهای قومی وتباری را مطابق تعلیمات دینی ومبادی فکری شان برخویش حرام میدانستند وآنرا عصبیت جاهلانه تلقی میکردند وبرای اثبات وفاداری شان به این فکر وعقیده ؛ همتباران خودی را می کشتند وبازوان خویش را قطع می نمودند تا علاوه بر اجر وثواب آخرت تحسین های مقام معظم رهبری خویش را نیز حاصل نمایند. بارک الله!!! خیلی خوب می کشی. اینچنین است روش قاطع یک مسلمان متعهد و وفادار به اندیشه های اسلامی ! بکش! تا توان دربدن داری همتبارانت را بکش! ولی این نادانها برای یک لحظه هم باخودشان فکرنمیکردند که آیا تنها کفر وفسق وارتداد مختص همتباران خودی آنهاست ویا اینکه پشتونها هم ازخود کافر ومرتدی دارد.
این تربیت یافته گان مکتب اسلام ناب محمدی را میتوان به قول دکترعلی شریعتی اشخاص جن زده (الیناسیون) الینه شده واستحمارشده یا کسی که توسط افسون وجادو به خر تبدیل میشود نامید. امروز نیز تعداد اینگونه افراد درجامعه کم نیست ؛ چنین اشخاص چه تاجیک باشند ویا ازبیک وبا هزاره فرقی نمیکند که قلادهء غلامی شان را بدست کی سپرده اند ؛ درکالبد اینها روح رهبران اوغان شان حلول کرده است. تو گفتی که اینها مانند عشاقی که چشمهای شان ازدیدن عیوب معشوق عاجز باشد حیات بسر می برند. درصورت جسمانی وظاهری؛ خودشان می باشند ولی درفکر وعقیده؛ روح گلبدین در وجود شان حاکمیت دارد وبا مغز گلبدین می اندیشند وبا مغز وی حکم صادر میکنند؛ این نوع افراد جن زده ازنظر روحی چنان کوبیده شده اند که سلول سلول بدن شان به این قناعت رسیده است که اگر تاجیک ویا ازبیک ویا هزاره ایی زمام اموررا درافغانستان بدست بگیرد ویا دررأس کدام حزب سیاسی قرار بگیرد افغانستان تجزیه میشود وآن شخص را ملت اوغان شخص مشکوک ومتنازع الیها وستمی حکم میکند ؛ بناء این اشخاص (الینه شده) هیچ خطری برای فاشیزم اوغانی ندارند. درحقیقت اینها مانند گوسفندهای خسی شده؛ روحیهء اعتماد به نفس در وجودشان کشته شده است. این اشخاص اگر اخوانی باشند ویا شعله ایی ویا راوایی ویا پرچمی خیلی خوب وآبرومندانه میتوانند با فاشیزم بسازند و به حشر ونشرشان بافاشیزم قبیله ادامه داده ورهبری یک شخص پشتون را بی چون وچرا قبول نمایند حتی کمونیستهای پشتون نیز باوی مخالفتی ندارند واورا ازخودشان می شمارند واگرکمونیست ومائوویست باشند حتی اخوانی های پشتون نیز با وی مخالفتی ندارند واورا ازخودشان می شمارند.
درحالیکه با تمام نیات خالصانهء اسلامگرایان غیر اوغان چه تاجیک وچه ازبیک وچه هزاره برهبران پشتون تبار شان؛ درطرف مقابل چنین اخلاص وهدفمندی وصفای نیتی نسبت به آنچه که آنها وفا داری به ارزشهای اسلامی می نامند به چشم نمیخورد.
گلبدین حکمتیار درکتاب خویش بنام (توطئه های پنهان وچهره های عریان) ائتلاف خویش را با جنرال شهنواز تنی برای براندازی رژیم جنرال نجیب الله احمدزی توجیه قومی می نماید.
او میگوید ازآنجا که صاحبمصنبان جناح خلق فرزندان خانواده های غریب وبی بضاعت پشتون بودند ودرصف محاربه درخط اول ولی درصف امتیاز درخط آخرقرار داشتند حزب اسلامی افغانستان لازم دید که با آنها دست دوستی درازنماید.
درحالیکه این فرزندان خانواده های غریب پشتون بمراتب نسبت به پرچمی ها ودیگرگروه های سیاسی دربرابر اسلام وقرآن نفرت دارند. کفرپشتونها را میتوان کفر اعراب بدوی قبل از اسلام نامید که غلیظ ترین وجاهل ترین کفر می باشد. قرآن نیز نسبت به این کفر سخت هوشدار داده است. دربرابر پیامبر اسلام نیز همین کفر مقاومت کرده وبعد همین نوع کفر بود که به نفاق رو آورد وخودش را زیر جامهء اسلام پوشانید. بدبختانه این نوع کفر درشرایط حاضر با ارزشهای منحط قبیلوی درآمیخته است وزیاد قابل دید نیست جز دربعضی حالات استثنایی .
بخاطر پی بردن به حقیقت کفر پشتونی بازهم بهترین مثال درقدم نخست؛ خود آقای رحمانزی می باشند. ایشان باوجودیکه سخت مشتاق اند تا احمدشاه مسعود را بخاطر مذاکراتش باروسها ازصف جهادگران حقیقی خارج سازد ولی افکار واندیشه های خودش درمورد دین اسلام وپیامبر گرامی اسلام حضرت بهترین عالم محمد مصطفی(ص) روی سلمان رشدی وکارتونیستهای دنمارکی وسویدی وکشیش امریکایی را سفید میکند آنجا که این نفرت را چنین خالی می نماید:
• 9 اكتبر 20:48, بوسيله‌ى شکرا له رحمانزی
من در ان جهان ، چوب را به کون محمد می زنم.!!!!!!!!
محمد یک بی سواد ، یک چوبان و یک لوده ای شهوت ران بود که امروز تمام جهان از دست طرفداران شرورش به عذاب است.
محمد در عمر کثیف خود ان قدر جنابت کرد که اگر خون تمام قربانیان این مردم امخوار را در یکجا جمع کنیم، به یک حوض بزرگ خون تبدیل خواهد شد.
من ننگ دارم که یک بچه باز و یک زنباره ای خونخوار ادمکش رهبرم باشد.!!!!!!!!!!!!!
من به یک گوسفند ومرغ زیادتر احترام دارم نسبت به محمد که خود را رسول خدا می کند. خدایش هم همان ال لاط بود. خدای محمد یک خدای خونخوار است که کارش ظلم و انتقام گیری است. مردکه ای احمق خیال کرده بوده است که خدا مثل یک رهبر قبیله ای عرب باد ظالم، انتقام گیر و بی رحم باشد. لعنت بر این قسم رسول که کارش تجاوز به زنان و اطفال باشد و غضب زمین و دارایی و دار و ندار مظلومین.!!!!!!!
Kabul tel:
0706818782
0782109652
0786611240
0780031128
0784035745
(( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون, ژورناليزم
العیاذ بالله واسغفاروالله ؛ صدهزار بار العیاذ بالله
حالا که خلص افکار واندیشه های محترم شکراله رحمانزی را دربارهء دین وپیامبر دانستیم پرسش اصلی که مطرح میشود این است که پولاد افغان کیست وکتابش درمورد احمدشاه مسعود چه چیز جدیدی را بخواننده گان میدهد؟ آیا میان افکار واندیشه های آقای رحمانزی وپولاد افغان پیوندی وجود دارد؟
رفیق شیرزاد ازقول شخصی بنام الحاج عبدالوکیل صاحبزاده میگوید:
پولاد پسر غلام اسحاق چکری همان خلقی رسوای که چندسال قبل رسوایی اخلاقی اش را برای اولین بار سایت پندار نشر نمود می باشد. این پسر؛ خواهرزادهء زلمی هیوادمل می باشد. من با این خانوادهء رسوا قرابت فامیلی دارم. ولی متاسفانه از اصل ونسب غلام اسحاق چکری چیزی نمیدانم ؛ شاید که وی در اصل جت باشد. درافغانستان زنده گی آنها یک قسم بود نان خوردن نداشتند ولی حالا آن زمان را فراموش کرده اند وزنده گی اروپایی اینها را بلکل تغیر داده است. اینها مانند جتها گاهی باخودشان وگاهی بادیگران درجنگ اند. غلام اسحاق چکری هم بخاطر رسوایی اخلاقی اش وهم بخاطر پول و دنیا؛ زن واولادهایش را رها کرده ودرکابل درحکومت مافیایی کرزی مشغول چور وچپاول وفحشا می باشد. بهترین تعمیررا درهمدستی با برادران مارشال فهیم درشیرچور خریداری کرده است. با برادران فهیم درکار قاچاق زمرد سهیم است. او حالا درلوژیستیک وزارت دفاع کارمیکند و برادران فهیم را نیز ازخود کرده است . چکری شوهر همشیرهء زلمی هیوادمل می باشد. هیواد مل همراه با اسمعیل یون درقطارصدها مشاور فاشیست دیگر برای حامد کرزی زمزمهء پشتونوالی را درگوشهایش میخواند. پولاد پسرغلام اسحاق چکری درین اواخر ادعا نموده است که تازه تحصیلاتش را دررشتهء طب به پایان رسانده ولی پخش رسوایی اخلاقی غلام اسحاق چکری ( پدرش) مبنی برتجاوز جنسی بالای یک زن معتاد الکولیست درحال نشه؛ درسایت پندار تاثیرات بد روانی بالای پولاد بجا گذاشت.
پولاد مجبورگردید تا شهرمالمو را برای همیشه ترک گوید وبا خانمش به شهر (یونشوپینگ) نقل مکان نماید. آقای صاحبزاده گفته است:

از راست بطرف چپ غلام اسحاق چکری پدر پولاد افغان که چندسال قبل بجرم تجاوز جنسی درسوئد بالای یک زن معتاد به الکول درحالت بیهوشی ازطرف پولیس گرفتار وبعدازختم دورهء زندان اکنون در وزارت دفاع دولت کرزی کارمیکند ولی ازطرف دیگر برادران مارشال قسیم فهیم را نیز درتار خام افغانیت بافته است وبا این شیوهء مرموز استخباراتی توانسته است بعضی ازاسرار آنها را بزبان پشتو درسایتهای انترنتی اوغانی بقلم اسعمیل یون وهیوادمل نشر نماید.

چکری چند سال قبل عازم بیت الله شریف گردید ولی وقتیکه برگشت به عوض اینکه مسلمان شده باشد برعکس برمناسک وشعایر حج چنان دشنامهای بیدریغ میداد که مو براندام انسان راست میگردید.»
رفیق شیرزاد می نویسد:
آقای صاحبزاده به زبان عربی تسلط تام دارد. وی ازرفقای پرچمدار می باشد که درزمان شاهی بحیث یکی ازپیشگامان نهصت روشنفکری دراستان لغمان با رفیق ظهور رزمجو وبارق شفیعی مظاهرات خیابانی را سازمان میداد. او وپدرش یکی از معتمدترین افراد جنرال نجیب الله احمدزی بودند ولی درین اواخر به عمق خیانتهای نجیب الله احمدزی نسبت به زنده یاد کارمل بزرگ؛ پی برده است. او بحیث یک فارسی زبان لغمانی با چکری روابط خانواده گی دارد ولی بجرم فارسی زبان بودن همیشه درین خانواده مورد تبعیض قرارگرفته و محکوم بوده ومورد تحقیر وتوهین نزدیکان اوغان خویش قرارگرفته است. آقای صاحبزاده دراظهارات خویش گفته است که فردی بنام عبدالحی هوتک که یکی ازخلقی های گردپا می باشد درچند جا باوی برخورد لفظی وفزیکی کرده است.

ازچپ بطرف راست عزیز مقری درکنار عبدالاحد هوتک (شوهرخالهء پولاد افغان) خلقی متعصب گِردپا که بخاطر تعصبات زبانی اش با رفیق عبدالوکیل صاحبزاده درگیری فزیکی نموده است

آقای صاحبزاده گفته است که او حالا درک میکند که نجیب چقدر ازصداقت واخلاص وی سوءاستفاده نموده است. رفیق صاحبزاده گفته است. ما در استان لغمان درسالهای مبارزات سیاسی ما هرگز به این نمی اندیشیدیم که آیا ما به زبان فارسی حرف میزنیم ویا پشتو. ولی حالا درک میکنم که بعضی ازنزدیکان وبستگان من چقدر متعصب وتنگنظر می باشند. من حالا روابط خویش را با آنها قطع نموده ام و به اولادهایم نیزتوصیه کرده ام که با همچو خویشاوندان جاهل وبی فرهنگ ؛ رفت وآمد نداشته باشند.
پس حالا معلوم گردید که زلمی هیوادمل واسعمیل یون که کتاب قبلی شانرا بنام سقاوی دوم منتشرنمودند این بار نام پولاد پسر چکری خلقی گِردپا را به عاریت گرفته اند تا هم وجود خارجی داشته باشد وهم نداشته باشد. بدین معنی که اگر کسی بگوید که پولاد افغان کیست؟ درجواب گفته میشود که پولاد افغان یک جوان تحصیلکردهء لغمانی است که دریکی ازشهرهای سویدن بنام یونشوپنگ تازه به کارطبابت آغاز کرده است ولی آیا واقعا همین پولاد افغان نویسندهء این کتاب است؟ درینجا این پاسخ مانند سمسور افغان مسکوت باقی می ماند.
درحالیکه نظربه معلومات رفیق وکیل صاحبزاده؛ پولاد پسر غلام اسحاق چکری قدرت نوشتن یک صفحه مقاله را بزبان پشتو ندارد چه برسد به اینکه وی کتابی بزبان پشتو آنهم دربارهء احمدشاه مسعو بنویسد. او چندین سال است که خودش را بنام تحصیلات دررشتهء طب مصروف ساخته ولی تاکنون معلوم نیست که آیا درکدام رشتهء خاص تخصص خویش را گرفته است ویانه. به عبارت دیگر او اینقدر استعداد خارق العاده ندارد که چندین تربوز را همزمان دریک دست نگهدارد.

این زن مظلومیگه با لباس سفید وچادر سفید درقطار دوم ازراست بطرف چپ نفردوم دیده میشود مادر پولاد افغان وخانم غلام اسحاق چکری تشریف دارد که بعداز رسوایی اخلاقی شوهرش طبق گفتهء یکی ازترجمانان زبان پشتو اکنون اعصاب خویش را از دست داده است ودریکی از بیمارستانهای روانی شهرمالمو بسر می برد. درین فوتو رفیق عبدالوکیل صاحبزاده نیز ازشرم روی خویش را پوشانده است

رفیق شیرزاد میگوید: درین خانواده لا طائلات گویی ازنوع آقای رحمانزی وشرابخوری وتعصبات زبانی وقبیلوی مثل غذای روزمره می باشد که بدون آن اینها زنده گی کرده نمیتوانند. داکترخلیل ساپی که همراه با چکری چندسال قبل دریکی ازباشگاه های پناهنده گان درسوئد فردی را بنام تواب بخاطر اینکه چرا وی با آنها پشتو صحبت نمیکند مورد لت وکوب قرار داده بود ودهن وبینی اش را با خون یکی ساخته بود متاثر ازهمین افکار مالیخولیایی است. او درسالهای حاکمیت جنرال نجیب الله احمدزی به شکل دستوری خودش را با حزب سیاف پیوند داده وبا استفاده ازرشته های قبیلوی مدتی را دریکی ازبیمارستانهای گروه سیاف در کمپ ببو گذشتانده است.»

درین فوتو نیز چهره های منحوس غلام اسحاق چکری وداکترخلیل ساپی دیده میشوند

آقای ببرک بارکزی درشهرمالمو نیز گرایشات تنگنظرانهء داکترخلیل ساپی را تائید نموده واورا عامل تقسیم وتجزیهء اتحادیهء فرهنگی افغانها درآن شهرمیداند . آقای ببرک بارکزی گفته است که چندسال قبل داکترخلیل ساپی به پشتونهای شهرمالمو مژده داده بود که وی عنقزیب فرهنگ لغات زبانهای سویدی پشتو را تالیف می نماید که تا اکنون از آن خبری نیست.

از راست بطرف چپ نفر دوم رفیق عبدالله گنجعلی دیده میشود. رفیق گنجعلی ازرفقای خیلی سابق پرچمدار دراستان بغلان افغانستان بود. اواکنون درشهرالینگسوز سوئد زنده گی دارد ولی خاطرات خیلی تلخ ودلخراشی ازرفتارهای عقب مانده وبدوی غلام اسحاق چکری ودکترخلیل ساپی دارد

رفیق عبدالله گنجعلی شوهر هنرمند مشهور وپرآوزهء زن درعرصهء سینما وتیاتر افغانستان محترمه حمیده عبدالله نیز با رفیق شیرزاد بی فرهنگی وجهالت پدر پولاد افغان را تائیدکرده است.
«رفیق گنجعلی: ما وچکری وداکتر خلیل دریک اطاق زنده گی میکردیم . روزی این چکری نزدم آمد وگفت عبدالله جان! میگویند که تو خدا ناکرده شوهر شیرینگل پرسوز باشی نشود که اینها با توشوخی میکنند.شیرینگل پرسوز یک زن فاحشه ایکه درهرفلم به ده ها بار بامردان هنرمند ازدواج کرده چگونه میشود که خانم تو انسان شریف ونجیب باشد. من دیگر هیچ دلیلی برای گفتن یه این مرد بی فرهنگ نداشتم وفقط سویش عاجزعاجز نگاه میکردم».

داکترخلیل ساپی که هنگام اقامتش درباشگاه های موقتی مهاجران جوان کابلی را بنام تواب بخاطر زبان پارسی مورد ضربات مشت ولگد قرار داده است.
منبع: سایت پندار
یکی ازین دختران زیبای شهرمالمو ضمن تماس تیلفونی به این قلم گفته است که بعداز رسوایی اخلاقی غلام اسحاق چکری اعتمادش را بالای مردان پشتون درشهرمالمو از دست داده است ویک نفرت عجیبی ازمردان پشتون در ذهن شان ایجاد شده است.

پس باذکر این اسناد ومدارک موثق میتوان گفت که کتاب جدید پشتونها درمورد احمدشاه مسعود ورابطه اش باروسها از دید آنها چیز بیشتری ازکتابهای سقاوی دوم وکتاب آقای رحمت الله ساپی بنام : مسعود را بشناسید حرف جدیدی برای خواننده ندارد. تمام این کتابها یک حرف را نشخوار میکنند که چرا مسعود رهبری شخصی چون گلبدین را نپذیرفته است؟ چرا مسعود زمانیکه جنرال نجیب الله احمدزی به عوض زنده یاد ببرک کارمل برسرقدرت رسید دست ازجنگ نکشید وحکومت وی را درتجارت سنگ زمرد سهم نداد. چرا برای شکستاندن کودتای شهنواز تنی / گلبدین؛ اول به نفع نجیب الله عمل نمود وبعد خود وی را درقفس سازمان ملل متحد زندانی ساخت؛ ورنه کی نمیداند که اگر مسعود ودیگر فرماندهان غیر اوغان مجاهدین درزمان زنده یاد ببرک کارمل علم مخالفت را بدلایل اختلافات ایدیالوژیکی نمی افراشتند ومنافع قومی خویش را برگرایشهای فکری شان ترجیح میدادند دیگر برای ابد گلیم حاکمیت قبیله ایی درافغانستان چه ازطرف راستگرایان وچه ازطرف چپگرایان قبایل پشتون چیده شده بود.
درآخر یک توصیهء دوستانه به آقایان پولاد افغان؛ سمسور افغان؛ جناب محترم شکراله رحمانزی؛ آقای اسمعیل یون؛ وزلمی هیواد مل دارم وآن اینکه : به عوض نوشتن کتاب دربارهء زنده یاد احمدشاه مسعود بزرگ کوشش کنید که بالای رسوایی های اخلاقی تان خاک بیندازید که ٌبوی بد آن مشام تمام خواننده ها را بشمول پشتونها آزار داده است. امروز درسوئد وافغانستان هرکی نام اسحاق چکری را می شنود ازخجالتی زیر آب وعرق میگردد چه لازم است که مردی را که چندین سال است رخ زیرخاک کرده است دنبالش را بعدازمرگش گرفته اید. آیا جنگ بامرده ها درفرهنگ شما جوانمردی وشهامت بشمار میرود؟ دوم این نوع کتابنویسی ها دربارهء آن قهرمان بی بدیل مثل این است که صهیونیستهای اسرائیل دربارهء یاسر عرفات بنویسند کدام انسان عاقل باور میکند که حرفهای یک صهیونیست دربارهء یاسرعرفات همه درست باشد؟ درحالیکه شما پشتونها بمراتب بی غیرت تر ؛ بی وجدان تر جبون تر ومنافق ترازصهیونیستهای اسرائیل تشریف دارید. شما را به وجدانهای که ندارید سوگند میدهم که آیا درزمان حیات آن رادمردبزرگ جرأت صحبت نمودن برای یک ثانیه را داشتید؟
واضح است که پاسخ تان منفی است زیرا تصاویر خود گویای صادق مدعای ماست لطفا به این تصویر دقیق نگاه کنید که رئیس جمهور فعلی مانند روباهی که ازهیبت شیر جبونانه وذلیلانه خودش را پنهان نموده باشد ایستاده است.

نگاه کنید!

درین تصویر رئیس جمهورکنونی افغانستان آقای حامد کرزی خودش را مانند روبا درمیان حاجی قدیر وپاچا خان زدران پنهان نموده است وجرأت چشم به چشم شدن با شیر پنجشیر را ندارد .زیرا آن مرد بزرگ با نگاه های نافذش پلانهای کرزی را ازچشمانش میخواند که او چه مقصدی در دل ودماغ دارد.

امروز هرجوان تاجیک مسعود زمان خویش می باشد شما زودتر با کدام مسعود میخواهید جنگهای قلمی تانرا ادامه دهید؟ بهترآنست که بجای نوشتن این لاطائلات نویسی ها، برای نقد بی رحمانه فرهنگ منحط قبیلوی خودتان قلم ها را بحرکت بیاورید. خودتانرا نقد کنید. خودتانرا ازگرداب جهالت وگمراهی وبی هویتی وانحطاط بیرون سازید.به گذشتهء خونبارسلاطین غدار؛ قرآنخور؛ بی تعهد، وطنفروش، فحاش وزنباره، جبون دربرابربیگانه وبی رحم دربرابر هموطنان خودی هم تباران تان بچشم یک نقاد بنگرید؛ آنگاه ازاکثریت خاموش ملیتهای غیر اوغانی که تاکنون بخاطر اسلام و وطن مشترک در این سرزمین شما را بحیث هموطنان خویش پذیرفتند ودربرابرمظالم پادشاهان هم تبارتان شما را هنوزهم مقصر نمیدانند بخاطر گناهان تان معذرت بخواهید تا خداوند شمارا بیامرزد.شما اگر واقعا قصد نویسنده گی دارید فرهنگ بدوی وزن ستیز پشتونوالی تانرا که با هیچ معیارانسانی سازگاری ندارد باید مورد نقد قرار دهید وازخودتان بپرسید که چرا یک دخترک دوازده ساله را بنام ملالی یوسفزی در درهء سوات پشتونها قابل تحمل نمیدانند؟ کشته شدن یک آواز خوان زن بنام غزاله جاوید با بی رحمانه ترین شکل چقدر دربین سایرفرهنگها وملیتها درافغانستان وپاکستان رواج دارد واگر دارد علت آن همین فرهنگ زن ستیزانهء سلاطین حاکم پشتون بوده است که حتی اخلاق ورفتاردیگر ملیتها را فاسد ساخته است بالاخره تاچی وقت این وحشت وبربریت علیه زن ادامه می یابد؟ شما واقعا اگر وجدان انسانی داشته باشید باید به این پرسش پاسخ دهید که کی ها میخواهند نسل پشتون را با ترویج عملیات خود مرداری نیست ونابود نمایند؟ چرا این عملیات غیرانسانی فقط دربین جوانان مایوس عرب وپشتون درحال افزایش است؟
شما اگر واقعا نویسنده ومنتقد وپژوهشگر علمی درزبان پشتو استید به عوض بحث دربارهء مسعود بلاخره ازخودتان بپرسید که اصل ونسب پشتونها چیست؟ چرا فرهنگ شما نه با یهودیت سازگاری دارد ونه با اسلام نه با هندوئیزم ؟ بالاخره شما کی استید؟ چرا شما اکنون بحیث یک بلای نازل شدهء آسمانی تمام منطقه را به فساد وتباهی می کشانید؟شما آقای پولاد اگر واقعا به این توصیه های دوستانهء این قلم عطف توجه ننمائید باورکنید که تا چندسال دیگر نسل پشتون را خودتان ازصفحهء روزگار محو می نمائید زیرا پشتونها مطابق قوانین طبیعت نمیخواهند زنده گی نمایند؛ این مسؤولیت بزرگ وتاریخی شما نویسنده گان می باشد تا پشتون را ازنیستی ونابودی وانقراض نجات دهید
حافظ وظیفهء تو دعا گفتن است وبس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید

رفیق وکیل صاحبزاده نفر آخری سمت چپ یکی از اعضای سابقه دار حزب دمکراتیک خلق افغانستان جناح پرچم که با رفیق بارق شفیعی ورفیق ظهور رزمجو دراستان لغمان مبارزات روشنفکرانه اش را برضد خرافات وتبعیض های قومی وجنسیتی آغاز کرده بود بدبختانه امروز خیلی عاجزانه وذلیلانه در دامن خرافات سقوط کرده است وبا پوشیدن لباس های قبیلوی پاکستانی خط فاصلی میان گذشته ساسی اش وامروزی اش ایجاد کرده است.
درین تصویر هرنوع فاشیست اوغانی را ازخلقی وگلبدینی گرفته تا سوسیال دموکرات پشتون میتوانید می بنید

یاهو
ماخذها:
سایت وزین دعوت

سایت وزین پندار
با احترام
پرویز بهمن
ایمیل تماس:
parvisbehman rocketmail.com

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • بهمن جان گل قند گیر آمدی. پرسوزت (پرسوز) میسازند و گنج ات را میکشند. با این عکس که نشر کردی و خواستی که توجه را بسوی دیگر برگردانی ناحق خود را خر ساختی. منتظر باش عنقریب پرسوزیت میسازند. گنج منج ات رسوا شده.
    انشالله که فهمیده باشی

  • سلام آقای بهمن،
    از تلاش خسته ناپذیر شما جهت بیان حقایق یک جهان سپاس.
    قلم تان جاودان باد!

  • At his house in Dushanbe(Tajikistan) Masood lamented to peter Tomsen (former Ambassador to Afghan Mujahidin) that rebellion by his scattered alliance around Afghanisatn were making limited progress……………………………..masood told Tomsen”I personally don’t believe that the collapse of Taleban is that imminent”………….Masood Appealed to Tomsen to bring the King in to alliance “Talk to Zahir shah” he urged, “Tell him I accept him as Head of State”
    Ghost war by Stev coll Page 558
    مسعود در منزلش در دوشنبه تاجكستان با پيتر تامسن (سفير سابق امريكا به مجاهدين) گفت مقاومت پراگنده اش در مقابل طالبان پشرفت چندان ندارد " من شخصآ باور ندارم كه شكست طالبان اتفاق افتني باشد"........مسعود از تامسن خواهش ميكند تا از پادشاه تقاضا كند تا در يك ايتلاف شامل شود " همراهي ظاهر شاه صحبت كن" , مسعود تقاضا كرد "ما ايشان را بحيث رهبر دولت قبول داريم"
    جنگ اشباه نوشته ستيف كول صفحه 558
    عكس احمد شاه مسعود همراي كرزي و پادشاه خان همين قضيه را بر ملا ميكند نه گفتار اگنده از دروغ كه گوويا كرزي جرات ديدن مسعود را نداشت، در چند جمله اين كتاب مشهور نويسنده گفتار هاي خيلي مهم نهفته.
    مسعود نه تنها در تاجكستان يك ميدان هواي داشت بلكه خانه به بود پاش داشت
    مسعود نه تنها با س ا ي ارتباط داشت(كه در اين كتاب درج است) بلكه مقامهاي بلند غير نظامي ارتباط داشت
    مسعود از مقابله با طالبان به ذم شما مقاومت به كلي ما يوس شده بود
    مسعود پي برده بود كه چانس دوباره به قدرت رسيدانش امكان ندارد الآ با آمدن ظاهر شاه به ذم شما (اوغان)

    • سلام به خواننده گان عزیز کابل پرس? وسلام خاص به محترم پولاد که این بار زیرنام همراه داخل شده اند!
      آقای پولاد!
      لطفا کلمهء ذم را بعدازین درست بنویسد یعنی (زعم) درست است زیرا فرق میان ذم وزعم اززمین تا آسمان است. شما درترجمهء انگلیسی هم مشکل دارید.
      ولی بهرترتیب خیلی اصرار دارید که حرف شما مبنی بر مایوس بودن زنده یاد مسعود بزرگ را ثابت کنید ولی این قول جناب عالی ازمنبع که روابت کرده اید موثق نیست باوجودیکه میدانم که اکثر پشتونها روایاتی که بزبان انگلیسی نوشته شده باشد آنرا وحی الهی می شمارند.
      مایوس بودن ویا مایوس نبودن مسعود بزرگ را سفر اروپایی اش ثابت ساخته است ودرج تاریخ گردیده است. لطفا ویدیوکلیپ های سفر آن راد مرد بزرگ را دوباره مشاهده کنید. آن مرد بزرگ دریک قسمتی ازصحبتهایش میگوید:
      حالا چه من زنده باشم ویا نباشم؛ دیگر خود ملت ومردم طالبان را شناخته اند خود پشتونها حاضراند تا طالبان را سرنگون سازند. این سخنان دلالت برایمان وباور وی میکند.
      درمورد پیترتامسن باید گفت که او نه تنها با مسعود بلکه با تمام فرماندهان نظامی داخلی به اصطلاح مجاهدین منجمله عبدالحق نیز ارتباط داشت. فرق میان مسعود وعبدالحق این بود که مسعود خاک و وطن اش درطول مبارزات نظامی اش درزمان جنگ با شوروی ها ترک نگفته است.
      اجنتها همیشه مانند کرزی وعبدالحق وجلال الدین حقانی و دیگر رهبران پشتونی دربدر وکشور به کشور درحال گردش بوده ودرهرجا مثل تاجران مسلکی با خاک و وطن شان معامله می کنند.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • بهمن عزیز زنده و شاد باشی خیلی دلچسپ است
    مقالات و مضامین را که به نشر میسپاری قابل خواندن است و از ان لذت میبرم قابل یاد اوری است که من نه خلقی هستم و نه خلقی بوده ام و نه هم خواهم بود و نفرت دارم نفرت دارم از چوچه سگ خلقی
    بنده نه پرچمی بوده ام و نه هستم و پرچمی ها مردمان معقول بود با ضمیر روشن .
    خلقی ها در حق مردم افغانستان جفا ی نا بخشو دنی کرده است خدا وند این شیر مادر وطن را به انهای که خلقی بودند و جنایت کرده اند نبخشد خلقی ها قاتل هزاران نفر هستند.

  • آقای بهمن عزیز
    نوشته ای تان بسیار جالب بود. اما یک خواهش دارم و ان اینکه لطفا نام هزاره جات را همچنان که در میان مردم رواج دارد استفاده کنید. خود تان حتما بهتر می دانید که مناطق مرکزی را دولت برای ان منظور کرد که از استفاده ای کلمه ای هزاره جات جلوگیری کند.
    مناطق مرکزی افغانستان شامل کابل، پروان، میدان و ... می شود و لذا نمی تواند فقط شامل هزاره جات باشد. من باور دارم که کلمه ای هزاره جات هیچ بدی ندارد و یک کلمه ای قبول شده در میان تمام مردم افغانستان است.
    تشکر

    • سلام به برادر محترم حمید جاغوری!
      نظرشما خیلی بجا ومعقول است من این اشتباه خویش را می پذیرم . من بعدازین به عوض هزاره جات هزارستان می نویسم تا هویت ملی هزاره ها بهترمتجلی گردد. این نام هزاره جات نیز درزمان شاهی برسرزبانها افتاده است ازنظرتاریخی غرجستان وهزارستان نامهای تاریخی وموثق می باشند. موفق باشید.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • گنج جج مج عج علی خان
    هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه
    گیر آمدی . آخر گیر آمدی.
    پرسوز پرسوز خواهد شدی . گنج ات یعنی گندیت برامد.
    منتظر

  • احمد شاه مسعود در آغاز فعالیت در سازمان اخوان؛ به زیر چتر I.S.I پاکستان خزید و به تحریک و تشویق یک کشور بیگانه علیه رژیم داوود به قیام بر خاست. البته می توان گفت که رژیم داوود یک رژیم مستبد و دیکتاتور بود اما قیام علیه آن رژیم به دستور پاکستان یک نقطه ی سیاه در زندگی احمد شاه مسعود به شمار می رود.!!!!!!!!!!!!!
    شرکت در کودتای ضد نجیب الله و از میان بردن ارتش ملی افغانستان، نقطه سیاه دیگری در زندگی احمد شاه مسعود است.
    ناتوانی در حفظ اتحاد شمال و کوشش برای حذف دیگران و گرفتن قبضه قدرت که منجر به فاجعه شد یکی دیگر از ضعف های احمد شاه مسعود است هرچند اضافه خواهی ها و تند روی های تنظیم های دیگر و نقش پاکستان و مهره ی فعال آن یعنی گلبدین در جنگ های کابل را نباید دست کم گرفت.!!!!!!!!!!!!!!!
    در این میان آنچه چهره احمد شاه مسعود را در اذهان برخی از اقوام کشور مخدوش ساخته است ، دخالت وی در جنگ های داخلی به عنوان یک طرف درگیر بوده است. پناه دادن به گلبدین که شاید انگیزه اخوانی گری داشت و البته بعضی ها آن را به صفات جوانمردی احمد شاه مسعود می گذارند، یکی دیگر از نقطه های ضعف احمد شاه مسعود بود!!!!!!!!!!!!!!!!
    جنایاتی که در دوران تصدی احمد شاه مسعود بر وزارت دفاع کشور و طرف درگیر در جنگ های داخلی از طرف نیروهای وی ( مانند بقیه طرف های درگیر ) نقل قول می شود ، پشت هر انسانی را بلرزه در می آورد !!!!!!!!!!!!!
    احمد شاه مسعود که در زمان 4 ساله دولت مجاهدین به ریاست جمهوری برهان الدین ربانی مسولیت وزارت دفاع را برعهده داشت ، مرتکب اشتباهات بی توجهی به دیگر اقوام کشور شد که باعث بروز مخالفت ها در درون هسته های جهادی گردید و بالاخره طالبان به تسلط خود بر پایتخت به درگیری های داخلی در کابل پایان دادند!!!!!!!
    مذاکره ی احمد شاه مسعود با طالبان در (wardak) که گفت حاضر است قانون اسلامی طالبان ( که واقعا افراطی بود ) را بپذیرد، نشان داد که او هنوز یک بنیاد گرا باقی مانده و حاضر بود برای شرکت در قدرت از حقوق انسانی مردم افغانستان بگذرد و با مزدوران پاکستان کنار بیاید.!!!!!!!!!!!!!!!!
    مداحان احمد شاه مسعود هر قدر در تمجید و قهرمان سازی احمد شاه مسعود بگویند، جایی را نمی گیرد، زیرا قضاوت تاریخ بی رحمانه است***************!!!
    و اگر امروز هیچ کس از ترس زور و تفنگ اینان در مقابل مسعود چیزی گفته نمی تواند، فردا به یقین مسعود و مسعودیان را به خاطر ارتکاب جنایات و مزدوری شان به آی اس آی، سی آی ای، کی گی بی KGB, FCB,MI6. MOSAD ,ISI, RAW، فرانسه، ایران، هند و غیره محاکمه خواهند کرد. مسعود از آوان جوانی در کنار رهبر و پیشوایش (ربانی) در بغلISIبزرگ شد و برای ویرانی افغانستان آموزش دید. و بعد که به قدرت رسید، کابلیان را با همکاری برادر جهادی (گلبدین) از دم تیغ گذراند و کابل را به شهر ارواح مبدل ساخت. زمانی که طالبان آمدند، به پیشواز شان شتافت و وقتی جواب رد شنید، به "مقاومت" رو آورد و به روسها، تاجیک ها، هندی ها، فرانسوی ها، ایرانی ها وغیره دم جنباند و تا روز مرگش در هماغوشی با دشمنان مردم قرار داشت. به خاطر اینکه جنایات و خیانت های شان آنقدر زیاد است که جنبه های مثبت را بی رنگ می سازد. مهم سراسر زندگی یک انسان است که چقدر آن را در خدمت گذرانده و چه اندازه اش خیانت بوده است. مسعود شاید در برابر "برادران جهادی" مانند گلبدین از ترحم کار می گرفت، اما مردم فقیر و تهیدستش را به رگبار می بست و بنابرین به قضاوت تاریخ، یک جنایتکار و خاین به مردم و میهنش است !!!!!!!
    Kabul tel:
    0784035745
    0706818782
    0782109652
    0786611240
    0780031128
    (( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل

    • سلام به شکراله رحمانزی!
      شما بحیث یک دانشجو درقدم نخست باید برایتان یک هویت دینی وملی را جستجو نمائید زیرا جنابعالی بدیانت ملیونها بشر درکرهء زمین ودرکشوری که بنام افغانستان فعلا درپایخت آن بنام کابل در دانشگاه مشغول درس استید شاید هم بحیث یک خلقی زادهء انگلیسی نژاد ویاهم اسرائیلی نژاد ویاهم هندو نژاد ویاهم مختلط همهء اینها توهین روا داشته اید. ثانیا اینکه لقمه های جویده شدهء دیگران را دوباره خوردن باعث خرابی معدهء شما میگردد. این نوشتهء ضعیف را چندهفته قبل من درسایت افغان پیپر خوانده ام وشایستهء پاسخ دادن را نداشت.
      با احترام
      پرویز بهمن

    • پرویز بهمن عزیز و گرامی مبارز آفرین به شما ! بر ضد طایفهء درنده مبارزه میکنید دروغ ها و حرامی گری شانرا برملا میسازید آنهم با دلیل و ثبوت نه مثل اوغان به جعل و دشنام , که افشای واقعیت در مورد اوغانهای پست و فرومایه آنها را دیوانه کرده و ک ون شان بسوخت آمده چون رسوا شدند ومیداند که مردم کشور ما دیگر تحمل شان نمی کنند وهمینکه بادار شان از سر غین خود پائین انداخت شان دگه حاکمیت شان بالای مردم اصلی این وطن خواب و افسانه خواهد بود .
      قبیلهء درنده که از انسانیت بدور اند و از ارایهء جواب راستی عاجز , شروع به تهدید نموده اند مطابق فرهنگ اوغانی .
      با لق لق سگ دریا مردار نمیشود هرچند اوغان بکوشد و چرند پراگنی کند شخصیت و اصلیت عالی مسعود بزرگ آنقدر بالا و جهانگیر است که اثر ناپذیر است حتا روسها اعتراف میکنند . چندین کتاب نویسنده گان غربی در وصف اش نوشته اند امریکا اورا فاتح جنگ سرد شناخت اینکه اورا مهره روس متهم میکنند نشاندهندء منتهای حماقت و حسادت وتعصب شانرا نشان میدهد . در روسیه بعد از فروپاشی کمونیزم در زما مداری بوریس یلتسین بسیاری موضوعات محرم و مسایل داخلی و خاجی افشا و نشر گردید که آنها در مورد جنگ اوغانستان بسیار چیزها گفتند و نوشتند مگر از مسعود بزرگ بجز از شجاعت و قهرمانی اش نگفتند ونه نوشتند , چیزیکه اوغانها جعل میکنند از روی حسادت کینه وکدورت حیوانی شان است

    • باز هم فحش و دشنام از قوم با فرهنگ! این تاجوک ها کابل پرس? را خیال فاحشه خانه ننه شان کده!

    • شکرالا شماره های تلفون مادر و خواهران خود را نوشته کرده است تا بازار تن فروشی ایشانرا رونق
      بدهد ، شکرالا تا حالا نمیداند که پدرش کیست و حتا مادرش هم نمیداند که پدر اصلی پسرش کیست

  • فاشيستك ها را در اب صاف كشيدى, اقاى بهمن افرين.زحمن خرزوى را افشا كردى. ببين كه انتحارى را نياورن.در ماملو مركز فاشيستان قبيله.

  • بهمن:«یکی ازین دختران زیبای شهرمالمو ضمن تماس تیلفونی به این قلم گفته است که بعداز رسوایی اخلاقی غلام اسحاق چکری اعتمادش را بالای مردان پشتون درشهرمالمو از دست داده است ویک نفرت عجیبی ازمردان پشتون در ذهن شان ایجاد شده است.»
    این دخترک زیبا حتما خواهر پرویز بهمن است که از مردان پشتون نفرت عجیبی در ذهن شان ایجاد شده است. دلیل نفرت خواهر پرویز بهمن از پشتون ها هم شاید ارضا نشدن وی موقع سکس با کدام جوان پشتون باشد.

    • جناب محترم تلخانخور!
      دشنام دادن ره بجایی نمی برد. من بخاطری نام این دخترزیبا ومقبول را ننوشته ام که اجازهء آنرا ندارم ولی مطمئن باشید که یکی ازهمین دختران زیبای پشتونیکه درین فوتو تصویرش را مشاهده میکنید این حرف را برایم اظهارنموده که حتی ازپدرش نیز نفرت پیدا کرده است. ازاینکه در اول بخاطر جلوگیری ازاطلال کلام نخواستم تمام جملات را ازین دخترک زیبا بصورت مکمل نشرکنم ولی حالا بخاطرقناعت جناب عالی میخواهم تمام جملات وی را خدمت حضورشما نقل نمایم تا تمام شکوک تان رفع گردد بخوایند:
      « بعدازآنکه خبر تجاوزجنسی ظالمانهء چکری را بالای آن زن بیچارهء معتاد الکولیست شنیدم باورکنید که حالا حتی ازپدرم نیز نفرت پیدا کرده ام. زیرا پدرم با چکری خیلی دوست ورفیق بود همیشه چکری خانهء ما می آمد؛ با پدرم مجلس میکرد؛ ما برای شان چای ونان تهیه میکردیم ولی بعداز این رسوایی باورکنید که حتی از پدرم نیز بدم می آید هیچ نمیدانم چرا».
      ازمحترم (خان) نیز سپاسگزارم که قبل ازمن بشما پاسخ مناسب داده است.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • پرویز بهمن عزیز و گرامی مبارز آفرین به شما ! !!!!!!!!
    دروغ ها و حرامی گری گری (( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل شانرا برملا میسازیم آنهم با دلیل و ثبوت
    نه مثل اوغان به جعل و دشنام!!!!!!!!
    خانم, زن شکرا له رحمانزی دختر مقبول بود كه مرتکب فساد اخلاقی شده حبس است لوی څارنوالی افغانستان می گوید، اگر اتهام مطرح شده علیه خانم شکرا له رحمانزی درست به اثبات برسد، مطابق قانون این خانم مورد مجازات قرار خواهد گرفت!!!!!!
    مه به شکرا له رحمانزی زنگ زدم و شکرا له رحمانزی گفت که درست است که خانم مه (( شکرا له رحمانزی )) مدتی حبس شده !!!!!!!!
    اگر باو ر ندا ر ید به شکرا له رحمانزی زنگ زده پرسان کنید !!!!!!!!
    0784035745
    0706818782
    0782109652
    0786611240
    0780031128

  • اگر باو ر ندا ر ید به شکرا له رحمانزی زنگ زده پرسان کنید و خود را څارنوال گفته پرسان کنید که خانم شما حبس شده و خانم شما با ید به لوی څارنوالی کابل حا ضر گردد مطابق اتهام مطرح شده !!!!!!!!!!!!!!!!

    • هدف بهمن صاحب از گفتن دختر مقبول دختر اوغانیست که حالا بطرف غیر اوغان قمچین کرده است!!
      اما حمیده عبداله و گنج علی! الحق که حمیده عبدلله یک انسان نیکو زحمت کش و موفق در هنر اش بوده از خانواده خوب و شریف سر بلند کرده اند , شوهر محترم شان را که بار ها در انتقالات خاد حتا یکبار در خانه اش در مکروریان ملاقات کرده ام انسان پاک شریف پدر کرده حق شناس یافته ام پابند به رفاقت و انسانیت وشرافت !! ای کاش مثل او چند تا در رهبری حزب و دولت و ارگان ما میداشتیم.
      اما وارد کردن اتهام و تهمت بر علیه بهمن و هر مخالف افکار و اعمال غیر انسانی قبیله , کدام تازگی ندارد این از خط و مشی اصلی قبول شده اوغان بدویست.
      جناب بهمن صاحب جانجوری تارا خواهانم , قلم تان رسا و برنده بادا .
      خان

    • خان جان چقه خوبش نوشته کدی خوشم آمد خصوصا" کلمهء قمچین کده :-) دختر مقبول اوغان حالا بطرف غیر اوغان قمچین کرده است!! گمشکو خدا عفو کنه در همو جلال آباد قلب ساعتری ها کد یم خو دگه جوانی بود

  • بی غیرت و بی ناموس تاجیک خر. عکسهای ناموس مردمه در انترنت ماندی مگرم منتظر باش که جواب پس بتی. زندگی ته با این کار خود تباه کدی بچیم. شما هیچ غیرت ندارین. زن و مرد تان مرده گاو استین. ناموس تانه پیش روس و امریکا می برین. بر پدر سقاو تان لعنت. اولاد بی حیثیت سقاو.

    • اوه اوه غیرت بچو , ک ونته سوخت گرفت غیرت اوغانیت جوش آمد این عکسها را خو همو سایتهای پشتونوالی تان اول نشر کرده , یا زورت گرفته که چرا پیش غیر اوغان بیاب شدین بورو زویه ما پو ست تانه د چرمگری میشناسیم

  • parwez bahman destet dard nakonad. maqalat bessyar galeb minawissi, chelawsaf een ghol hay khar ra az aab kashidi.

  • پیام مرحوم پروفیسورربانی برای بازمانده گانش.!!!!!!!!!
    اینجانب ربانی از تمام کسانیکه میخواهند پوهنتون تعلیم وتربیه را بنام من مسما گردانند خواهش میکنم که ازبرای خدا ازاین کار دست بردارید. به دلیل این کار شما من هرروز درقبرعذاب میبینم و شما چی میدانید که عذاب قبریعنی چه ، هرلحظه که برمن درینجا میگذرد برابر صدها سال است پس اگر شما واقعا دوستان من هستید برای من دعای مغفرت کنید تا ازین عذاب نجات یابم.
    آیا شما میدانید که در طول جنگهای که درافغانستان صورت گرفت در باره قتل یک یک افغان ازمن پرسش میگردد و من درجواب هیچ چیزی به گفتن ندارم.!!!!!
    من همرا با مسعود، سیدخیلی، داوود و دیگران در پایین ترین حصه دوزخ قرار داریم و هنوز معلوم نیست که تا چه وقتی درینجا خواهیم بود.*****
    ازغصب زمین های دولتی گرفته تا تجاوز های جنسی قتل اختطاف و همه جنایاتی که در دوران حکومت ما صورت گرفته بود از همه ما پرسش میشود وما هیچ جوابی نداریم.*****
    ای کسانیکه ما را به لقب قهرمان ملی و شهید مینامید!
    مان نه قهرمان هستیم و نه هم شهید، قهرمان کسی است که از عذاب قبر درامان باشد، قهرمان کسی است که مردم بدون کدام فشار به او دعاگو باشند.
    و شهید کسی است که واقعا به خاطر دین وطن وملت جان خودرا فدا کرده باشد نه مردمی همچو مایان.*****
    ما اصلا مستحق لقب خاینان به وطن، ملت و مردم هستیم.
    کاش ما در زنده گی خود مرتکب چنین جنایات نمی گردیدیم تا با چنین عافبت مبتلا نمیگردیدیم،*****
    پیام ما به دیگران اینست که برای خدا دست ازخیانت با دین ملت و مردم خود بردارید ورنه آماده کشیدن عذاب همرای ما باشید.
    این پیام را در یک وقفه عاجل عاجل برای تان نوشتم و امیدوارم باعث عبرت به شما گردد و حد اقل باعث اصلاح حتی یکی از شما گردد تا در پاداش این عمل خیر از سنگین گناهان من کاسته شود.******
    (( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل

  • من راست بگویم احمد شاه غیر ازجنگ وقتل کدام کار نامه خوبی بجا نگذاشته است.انهم جنگ های ناکام شکست خورده و از جمله فرارش از کابل از دست طالبان و بالاخره از دست دادن کندز و تخار و بغلان ومزار را نیز نتیجه کار نا فهمی و هنر جنگ ندانستن مسعود دانست.و بدتر ازهمه دست مسعود در پهلوی گلبدین به ویرانی و راکت باران و خرابی و قتل بیگناهان مردم کابل نیز دخیل است.پس مسعود را میتوان یک جنایتکار و قاتل و جنایتکار جنگی دانست.و سر بر اوردن و قدرت گرفتن وحشی ترین گروپ برهبری پاکستان یعنی طالبان را نیز از کار نافهمی و بی تجربه گی وعدم مدیریت جنگی وسیاسی مسعود منحیث وزیر دفاع و طراح اصلی سیاست های دولت ربانی دانست.ولی چرا عده قلم بدست چشم کور وبا طغیان نمودن روح تاجک پرستی در وجودش مسعود را به تعریف مثبت میگیردو حماقت و نافهمی و ملیت پرستی خودرا به نمایش میگذارد.

    • سلام به آقای منور!
      این قضاوت شما از دید خیلی خصمانه نسبت به مسعود بزرگ ارائه شده است درحالیکه این قلم نیز به کوتاهی ها واشتباهات آن قهرمان بی بدیل انگشت نهاده ام یکی ازاشتباهات جبران ناپذیر مسعود همین بود که خودش را قبل از آنکه تاجیک بداند؛ مسلمان افغان میدانست وبرای دیگررهبران جهادی خصوصا گلبدین حق افغان بودن را قایل بود. اگر او مانند عبدالعلی مزاری وجنرال دوستم خودش هویت ملی وتباری خویش را برگرایشهای دینی اش ترجیح میداد وخود را تاجیک میدانست وبه کلمات مزخرفی چون رهبر جهادی وافغان واسلام اهمیت قایل نمیشد این را باید میدانست که وی بحیث یک تاجیک حق دارد تا زمام اموررا درکشورش درهمکاری با آن دو رهبر دیگر ازبیک وهزاره بدست بگیرد وامنیت پایتخت ودیگرشهرها را قایم سازد وگلبدین را مطابق وعده ایکه درکنفرانس مطبوعاتی اش به شهریان کابل داده بود باید تا آنجا می دواند که دیگر راکتهایش به کابل نمی رسید.
      درحالیکه او این کار را نکرد وازگذشت روزگار درس عبرت نگرفته بود؛ منظورم حوادث امارت اولی برهبری حبیب الله خادم دین رسول الله بود. نا پایدار ماندن وی برسر توافق قبلی میان جنرال عبدالرشید دوستم وعبدالعلی مزاری به این بهانه که گویا عبدالرشید دوستم بقایای رژیم کمونیستی قبلی است وعبدالعلی مزاری شیعه مذهب افراطی هزاره خودش اشتباهات مسعود را برجسته میسازد ورنه اگر وی واقعا عقلانی می اندیشید همین بقایای کمونیست وهمان شیعهء افراطی را خود پشتونها ازجمله گلبدین به آغوش باز پذیرفتند. او بخاطراینکه دل پشتونها را بدست بیاورد با دو رهبر دیگر پشت کرد درحالیکه امروز خود پشتونها نیز وی را بحیث یک پیمان شکن می شناسند. اما برای من فعلا مسعود میتواند درس عبرت باشد؛ من با این کاری ندارم که او اسلامگرای معتدل بود یا افراطی؛ اومجاهد بود یا جنگ سالار. آنچه برای من مهم است این است که باید نخبه گان وسیاست مداران تاجیک وازبیک وهزاره ازگذشت روزگار درس عبرت بگیرند.
      به عبارت دیگرآنچه که امروز باید سیاستمداران تاجیک وازبیکی وهزاره ازکارنامه های مسعود ومزاری یاد بگیرند این است که اگر هرکدام این سه ملیت بصورت جداگانه با پشتونها وارد معامله شوند باعث هلاکت همهء شان میگردد زیرا هرگز با پشتونها نمیتوان نظام مشترک وعادلانه ساخت.
      پشتونها هرنظامیکه درآن سهم قومی وملی پشتونها معلوم نباشد وهفتاد درصد درآن سهم نداشته باشند ولو آن حکومت اسلامی خلفای راشدین ویا نظام کمونیستی عصر لینین ویا دمکراتیک ترین نظام لیبرال هم باشد آن را نمی پذیرند وآنرا به بهانه های مختلف سبوتاژ می کنند.
      هروقتیکه ازبیک وهزاره وتاجیک باهم یکی شوند ایجاد یک نظام عدالت محور متصوراست وبساط هزمونیزم قومی پشتونیزم به زباله دان تاریخ سپرده می شود ولی اگر بار دیگر مانند مسعود ومزاری ودوستم بصورت جداگانه بدامن پشتون بلغزند همهء شان نابود میگردند.
      ولی با وصف همهء اشتباهات آن بزرگمرد هرگز مقاومتهای حماسه آفرینانه وی دربرابر انبوه ازتوطئه های داخلی وخارجی قابل فراموشی نیست.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • بهمن پست و بي شرف بي وجدان برخلاف گفته هايت به دفاع از مسعود بز به گفته تو مداری بزرگ که( بز) اش رفت و( رگ ) اش هم دنبال بز فاشيست سمرقندي خواهد رفت همين پست بود که تخم نفاق را در کشور عزيز ما زرع کرد ٠تاريخ در باره اين چهره هاي سياه قضاوت خواهد کرد

    • نخیر !جناب محترمیکه این بار بنام کامران خواسته ایی بدیگران دشنام بزنی!
      تخم نفاق را مسعود قهرمان نکاشته است . بلکه این تخم قرنها قبل ازتولد وی وپدر وپدرکلان مسعود درین خطهء باستانی کاشته شده است. تاریخ هم چیزی نیست که مانند ملای کور یا ملای لنگ شما تر وخشک را یکجا بسوزاند. تخم نفاق را زورگویی های فرزندان نامشروع انگلیس درجنوب شرق آسیا کاشته اند. خودت میدانی . به احترام خودت از آنها نام نمی برم. کسیکه قبلا قوماندان نادر افشار بود وبعدازمرگ نادر افشا نظام قبیله سالار خویش را درمناطق غیراوغانی با قتل عام وترور شخصیتها ورهبران آنها بنا کرد.
      واخلافش مانند امیر عبدالرحمن باهمدستی انگلیسها زمین واراضی مردم غیر افغان رامصادره وغصب وساکنان بومی آنرا ازدم تیغ کشید. چیزیکه حتی متعصب ترین تاریخنگاران پشتون وسازمانهای اوغانی مثل سازمان راوا به آن معترف می باشند.؛ این چیزها را اگر مسعود میدانست بدون شک طور دیگری عمل میکرد. ولی حالا مسعودهای دیگر قد برافراشته اند این ها اند که حالا با ادبیات جدید وارد میدان شده اند. شما خودتانرا با مسعودهای جدید وزنده آماده کنید
      با احترام
      پرویز بهمن

  • بلی اقای پرویز بهمن عنقرب ورق سیاست بعد از دهه های زیادی خشونت حق تلفی و استبداد و حکمروایی یک قبیله مخصوص نه تمام برادران پشتون درحال ورق خوردن بود که دستی دیگری از استین یک ملیت سر کوب شده به فرق دیگر ملیت ها تحت ستم با تمام امکانات که داشت فرود امد.و اکنون هم که دگر دیر نشده باید جلو استبداد و یکه تازی ها و حاکم شدن یک قبیله را به سر نوشت مصیبت بار مردم باید گرفت.و گناه نا بخشودنی خواهد بود که اشتباهات دهه نود یکبار دیگر تکرار و کشور درورطه خانه جنگی و مرگ ومصیبت و به فرمان یگ گروپ وقشر خاص انهم تحت فرمان پنجابی ها و پاکستانی در اید.گذشته گذشت اکنون باید ماهی نو وتازه را از اب باید گرفت. ولی از شعار دادن و قهرمان سازی ها چیزی جورنخواهد شد .درست گفته اند هر که ناموخت از گذشت روز گار هیچ ناموزد زهیچ اموز گار .در اخیراز قلم بدستان خواهش میکنم عفت قلم و کلام را نگهدارند. کامنت های خویش را و نظریات خویش را اگنده از پوچ وفاش و حرف های مزخرف نسازید لطفا حرمت قلم و کلام را نگهدارید.

  • آقای پرویز بهمن عزیز
    من با نظر قبلی شما در مورد مسعود کاملا موافقم و ان را واقعبینانه ترین نظر در مورد مسعود می دانم. من این نظر شما را همچنان بسیار سازنده می دانم برای ایجاد یک همگرایی گسترده در مقابل فاشیزم قبیلوی و برتری خواه.
    به نظر من، اشتباه مسعود و مزاری و دوستم ریشه در بی تجربگی سیاسی شان از یک سو و تلاش نیروهای سیاسی پشتون ها برای جلوگیری از اتحاد شان از سوی دیگر داشت. یعنی نیروهای سیاسی پشتون بیکار ننشسته بودند و به صورت جدی کار می کردند که زمینه ای اتحاد و یک پارچکی این سه نیروی اساسی را خنثی کنند. شما ببینید که سیاف خود را در کنار مسعود محکم کرد و با هزار دسیسه جنگ را با حزب وحدت شروع کرد و نیروهای مسعود را در این جنگ دخیل کرد. از طرف دیگر، حکمتیار به صورت مستقیم و غیر مستقیم تلاش کرد که مزاری و از طریق مزاری دوستم را در مقابل مسعود قرار بدهد. به نظر من این حربه کار کرد و بی تجربگی سیاسی این سه مرد قدرتمند توانست که یک فرصت بی نظیر برای ایجاد یک کشور عادلانه و خالی از برتری قبیلوی را بر باد دهد.
    اما فعلا همان طور که شما به روشنی و زیبایی بیان فرموده اید، ما باید با نقد عاقلانه و بدون تعصب اشتباهات این ها طوری عمل کنیم که از ان اشتباهات کاسته شود و زمینه ای یک همگرایی گسترده را فراهم کنیم. گرچند من باور دارم که رهبران فعلی غیر پشتونها تا حدودی از این تجربیات تلخ اموخته اند اما به نظرم هنوز هم کسی جرات این را ندارد که در کنار کارهای مثبت این سه شخص بزرگ به اشتباهات شان هم انگشت گذاشته و ان اشتباهات را برای شان عبرت کنند. البته اشتباه کردن بخشی از عمل هر انسان است و اشتباهات این سه مرد بزرگ هیچگاه از بزرگی شان نمی کاهد. به هر صورت در نهایت همین سه مردم بودند که پایه های حاکمیت قبله را شکستاندند و منطق سیاسی را در این کشور دگرگون کردند.
    اما به نظر من، این بار، قبیله با یک فورمول خطرناکتر وارد بازی سیاسی شده است. سه عامل می تواند باز هم فرصت را بر باد بدهد. 1. قدرت طلبی شخصی بعضی از رهبران ما. 2. بی تعهدی و پول پرستی بعضی از رهبران. 3. سنگ افغانیت که تبلیغات قبیله در شکم نیروهای سیاسی ما بسته است.
    به نظر من، نجات در اینده نگری و نگاه کردن به نیمه ای پر گیلاس است. ما باید به اینده و سرنوشت مشترک، به فرهنگ و زبان مشترک، به ارزوها و رویاهای مشترک ما تاکید کنیم تا بر اشتباهات سیاسی مان در یک دوره ای کوتاه. باید بگویم که نیروهای قبیله که بخش شان زبان فارسی را بهتر از من و خودت بلدند همیشه تحت نام تاجیک و هزاره و ازبک با تاکید بر جنگ های کابل در صدد هستند که خصومت و دشمنی را در میان این سه قوم بزرگ گسترش بدهند. ما نباید ساده باشیم. نیروهای قبیلوی هنوز هم از قدرت عمل و مانور زیاد برخوردار هستند و فعلا در تلاش هستند که طالبان مسلح را زیر نام قیام های مردمی یک رنگ و روی تازه بدهند و این بار با شعار معارف و مکتب به میدان بیاورند که در حقیقت همان حزب اسلامی حکمتیار و شبکه ای حقانی هستند که قبلا هم هشتاد در صد طالبان را تشکیل می دادند و هنوز هم روزها خود را مخالف همدیگر نشان می دهند اما شب در یک لحاف می خوابند همچنان که خلقی های ماتریالیست در کنار حزبی های بنیادگرا قرار گرفتند، امروز هم نیکتایی پوشان برگشته از غرب به صورت سری در کنار طالب و حزب اسلامی قرار دارند و این را جدی می گویم. کرزی و احدی و اشرف غنی و زاخیوال و خرم با نیروهای حزب اسلامی و طالبان هیچ مشکلی ندارند و این را حتی علنی هم گفته اند. اگر نه با دو صد و پنجا هزار نیروی اردو ، سرکوب چهار طالب بی سواد در میدان شهر کار مشکلی نیست. شما مطمین باشید که همین حالا شب و روز با هم در تماس هستند و نیروهای طالبان در همین کابل بیچاره در لباس کارمند دولت و ... با راحتی به سر می برند و برای اهداف شوم شان پلان و برنامه ریزی می کنند.
    موفق باشید

  • سلام به اقای مرادی!
    شما درک خیلی درستی ازنوشته های من دارید. فاشیستان خلقی دیروزهنوزهم ماشین تبلیغاتی قومگرایی پشتونی را یکجا با طالبان وگلبدینی ها درخفا وعلن بدست دارند . مثلا همین پولادخان که حالا کمربسته تا به زعم خودش روابط مسعود را با روسها افشا کند هدفش افشا سازی نیست؛ زیرا تاهنوز آنچه که پشتونها توانسته اند ازقول هرخبرنگار غربی بنام بیل ریچاردسن و بازمانده های کی گی بی بزبان روسی دربارهء مسعود بنویسند نوشته اند ودرین راه حتی ازهیچ جعل کاری وخیانت علمی هم دریغ نورزیده اند؛ ولی بازهم تمام این اسناد حتی خودشانرا هم قناعت نداده است وهرروزدرین کوشش اند تا همان حرفهای گذشته وتکراری را بنامهای مستعار دیگر به نشربسپارند. من زمانیکه آرشیف اوغان جرمن را دربارهء مسعود میخوانم خودم را خنده میگیرد؛ وازخودم می پرسم که این مسعود چه بلایی بوده است که تا این اندازه اینها را وا داشته است تا ابتدایی ترین قواعد روزنامه نگاری واخلاق نویسنده گی را درباره اش مراعات نکنند؟ یک نوشته بار بار زیرنامهای مختلف دربارهء وی به نشرمیرسد درهرسالی که روز شهادت آن بزرگمرد میرسد تمام مقالات تکراری گذشته زیرنامهای جدید وعنوانهای جدید بار بار روی اول صفحه می آید چرا؟ آیا اینها قابل پرسش نیست؟ درهمین سایت کابل پرس? رسوایی انجنییر خلیل الله معروفی که برای بار دوم زیر نام نادره خودش را پنهان کرده بود چندسال قبل نشرشده است آیا این ازحافظهء مردم می رود؟
    درحالیکه سخن اصلی چیز دیگراست؛ هدف این نویسنده گان حقیقی ومستعار ازنوشتن دربارهء مسعود این است که به ملیتهای دیگر تلقین کنند که بعدازین هیچ تاجیک وازبیک وهزاره ایی نباید جرأت کند تا درحریم مقدس حاکمیت بی چون وچرای پشتون پایش را داخل سازد ورنه به سرنوشت مسعود دچار میشود که اوغانها وی را جاسوس صدها سازمان خارجی معرفی میکنند واین را نه از آدرس قوم وملیت اوغان بلکه از آدرس تاریخ واکادمی علوم ونهادهای علمی ثبت تاریخ می نمایند. اینجاست که این کارهای کودکانه اماهدفمند؛ انسانهای عاقل را به تفکر فرو می برد. واین پرسش مطرح میگردد که آیا درمیان اینقدر مجاهد وجنگ سالار تنها مسعود سزاوار اینقدر کنجکاوی های هدفمندانه است چرا دیگران باید مورد کنکاش وکنجکاوی قرار نگیرند؟ چرا از عبدالحق که رابطهء مستقیم با سازمان استخبارات انگلیس داشت دربارهء وی کتابی نوشته نمیشود؟ چرا فلمهای زمینهای هیرویین حاجی قدیر درننگرهار قبل ازطالبان که بصورت رسمی بدون هیچ شرم وخجالتی درمزرعه اش قدم میزند وبه روزنامه نگار با جرأت وصلابت ازمیزان عواید کشت کوکنار سخن میزند پشتونها کتابی نمی نویسند وآن فلمها را که دریوتوب موجود است ازطریق تلویزیون آریانا وپیام افغان به نشرنمی سپارند؟ چرا تنها مسعود؟ چرا ازقساوت وآدمکشی و وطنفروشی جلال الدین حقانی نمی نویسند که به اعتراف رئیس سابق استخبارات جنرال حمیدگل که حقانی صاحب وحکمیتارصاحب بیشتر ازوی پاکستانی اند وبه منافع پاکستان متعهد می باشند وپاکستانی می اندیشند؟ چرا آقای پولادجان که حالا مادرمظلومش اعصاب خویش را درشهرمالموی سویدن از دست داده است درین باره نمی نویسد؟ اما نظر من دربارهء عبدالعلی مزاری ومسعود با نظر جنابعالی نزدیک است
    . ازنظرمن به همان اندازه که عبدالعلی مزاری وجنرال دوستم اشتباهاتی را مرتکب شده اند مسعود نیز هرگز نمیتواند ازدایرهء اشتباهاتی که مرتکب شده است پاک ومعصوم بیرون آید.
    عمده ترین اشتباه مسعود بندماندن وی به افکار ونظریات اسلامگرایی بود که وی مانند اخوانیهای مصر وجهان عرب به این فکر بود که افکار اسلامی را جانشین افکارقبیلوی نماید وبه عقیدهء خودش اسلام یگانه راه حل است.
    درحالیکه درجامعهء قبیلوی اوغانی اسلام مانند کمونیزم نه تنها که راه حل نیست بلکه مشکلی است اضافه برمشکلات دیگر. شعار اسلام راه حل درجوامع مانند افغانستان یک شعار توخالی بیش نیست.
    همین اکنون این شعاررا قاضی حسین احمد پشتون؛ وملافضل رحمن پشتون؛ درپاکستان سرداده اند وانصافا باید اعتراف نمایم که آنها واقعا صادق تر ازرهبران جهادی افغانی وافغانستانی هم به اسلامیت خویش باور دارند وهم به پاکستانی بودن خویش باور دارند وبه ارزشهای ملی و طنی خویش متعهد اند؛ ومیخواهند تمام ملت پاکستان را درمحور کلمهء توحید یکجا سازند ؛ اما با تمام این اخلاص وارادت آنها نسبت به افکار اسلامگرایی؛ بازهم گرایشهای ملی وناسیونالیستی پشتونها درکراچی وکویته وخیبرپشتونخوا یگانه مانع بزرگ درراه عملی شدن این شعار است.
    ناسیونالستان پشتون درپاکستان همین شعاری را میدهند که حالا هزاره ها وازبیکها وتاجیکها درافغانستان آنرا میدهند یعنی اینکه: زیر نام اسلام واخوت اسلامی ووحدت ملی پاکستان هویت ناسیونالیستی پشتونها درمعرض تهدید ونابودی قرار دارد. من قبل ازآنکه مسلمان یا پاکستانی باشم پشتون استم. بخشی دیگری ازسیکولارهای پشتون که متعهد به حفظ وحدت وتمامیت ارضی پاکستان اند به این باورند که آنها نخست پاکستانی اند بعد پشتون وبعد مسلمان.
    اما افغانستان که بمراتب عقب مانده ترازپاکستان قرار دارد شعار اسلامگرایی خودش یک زهر مقاتل می باشد. اینجا پشتونها که درطول تاریخ حاکمیت قبیلوی را قرنها بدست داشته اند ومزهء قدرت تگ قومی ازسرشان نرفته است نسبت به سیکولارهای پاکستانی دربرابر اسلام قرارگرفته اند. لطفا نوشته های اقایان سرلوچ مرادزی وآریوزی را اگر به زبان اوغانی تسلط دارید مطالعه کنید. اینها علاوه براینکه مسلمان نیستند وبراسلام وقرآن لعن ونفرت می فرستند به پشتون بودن خویش قبل ازمسلمان بودن افتخار میکنند. پس اینها وسایر خلقی ها دربرابر مسعود ومزاری ودوستم دو دشمنی دارند هم دشمنی دینی ومذهبی وهم دشمنی قومی وملیتی
    برای این گروه از افراد اگر حاکمیت حضرت محمد (ص) را پیشکش کنید درصورتیکه پشتونی نباشد آنرا رد میکنند پس افرادی مثل ربانی ومسعود ومزاری واکبری ومحسنی که هرگز نمیتوانند با نام اسلام وجهاد زمام اموررا بدست داشته باشند. ساده ترین حرف من درافغانستان این است:
    درافغانستان هژمونیزم پشتونی گاه درلباس اسلام گاه درلباس وحدت ملی افغانی گاه درلباس لبیرالیزم غربی همیشه چهره عوض میکند وبعضی ازفرزندان ساده اندیش تاجیک وازبیک وهزاره را بطرف خود می کشاند وزیرنام وحدت ملی ازآنها استفادهء تبلیغاتی می نماید درحالیکه این یک فریب است ؛ نیرنگ است ؛ چال است. تا وقتیکه مشکل ملیتهای غیر اوغان درساختار حاکمیت بصورت عادلانه حل نشده است؛ نه همگرایی اسلامی راه حل است ونه هم وحدت ملی افغانی
    من تاجیک یا ازبیک ویا هزاره همانقدر حق دارم که از هویت ملی خویش دفاع نمایم واززبان وفرهنگ خویش دفاع نمایم ودر درون ساختار حاکمیت سهم داشته باشم که یک پشتون پاکستانی درنظام فدرال پاکستان این حق را دارد وپشتون اینطرف مرز برای اعادهء حقوق آنها ازینجا دم می شورانند.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • دستت درد نکند آقای بهمن !
    افشا سازی ماهیت وعملکرد گروه های فاشیست وغول پشتونی در ماهیت خود روشنگری است . در این بخش با شما همنوا هستم ولی بت سازی از مسعود وربانی و دیگر جنگسالاران جهادی را به هیچ عنوانی نمی پذیرم . یکی از اشتیباهات - بهتر است بگوییم خطا ها- ی مسعود ترجیح دادن منافع تنظیمی وایدیالوژیک خود بر منافع عام ملی و مماشات با پشتون های مار آستین بود . پناه دادن به گلبدین حکمتیار و رد پیشنهاد جنرال دوستم که حاضر بود با استفاده از قوای خود شیاطین حزب اسلامی را از لوگر تا پاکستان بدوا ند؛ نمونه های از این اشتباهات دردناک مسعود وربانی می باشند.

    • پرویز بهمن گرامی و عزیز !
      من دیدم که هر قدر از روی منطق و سند برای اوغان ها جواب بنویسم و واقعیتها را بیان کنیم این طا ئفه خود را گول میزنند ، چون بی آب و بی پرده شده و جنایات شان برملا میگردد بنا" هیج وقت قبول هم نمی کنند ، فضل خدا کودن هم استند ، خود شان حقیقتء تمام حوادث که در کشور ما بوقوع پیوسته میدا نند ، میدانند که خودشان عامل تمام بدبختی ها استند ، دگر چه جوابی میتوانند داشته باشند به جز از دروغ و دشنا م بنا" من هم شروع کردم حرف زدن به زبان خودشانرا و برای انها لذت بخش است که خصلت و عملکردشان شان را که برای دیگران دشنام شمرده میشود ، به جواب شان بنویسم و خودت هم وقت گرانبهایت را در جواب هر سگ وسگر ضایع نکن همان بهتر است که در افشا سازی تمام جنایتکاران قبیله بنویسید ، اگر توجه نموده باشید اوغانها از سایت کابل پرس? فرار کرده اند صرف یکی دو خرش بنامهای مختلف دشنام پرانی میکنند .
      همیشه سرفراز باشید .

  • برادر محترم آقای بهمن سلام
    دست شما درد نکند واقعا خیلی زحمت میکشید ، براستی هم این انسانها هیچ چیزی ندارند وهردم وهرلحظه چهره عوض میکنند وبرای رسیدن به مقصد از هیچ کاری دریغ نمیکنند.
    شخصیت مسعود بزرگ خیلی بالاتر از آن است که شخصی جاهل ونادانی بتواند با اراجیف ویاوه سرایی آن را خدشه دار سازد . خوب این منکر حق باید بداند که کسی را که خدایش عزت ومنزلت دهد از یاوه سرایی جاهلان ترس وبیم ندارد ،
    گل را هر چه زیادتر پرپر نمایید بوی خوشش زیادتر وفراگیر تر میشود واینان با اینکار ها صرف به دوستان آن مرد بزرگ تاریخ ما می افزایند . تعجب در این است حالا که او ظاهرا با ما نیست ولی دشمنانش همانگونه برخود میلرزند وترس ورعب شان را پنهان کرده نمتوانند گویا او در مقابل شان با وقار وپایدار ایستاده است . بلی ترس شما بجاست وتشویش شما موجه، او هرچند جسما با مانیست ولی مکتب واندیشه وراهش همیشه جاویدان میماند وخار چشم شما حسودان کور دل باقی میماند .
    مسعود عزیز یادت زنده راهت پاینده ودشمنت درمانده وزبون باد.

  • واقعآ حقیقت نوشته اید و این پشتون های نا دان را رسوا نموده اید خداوند شما را اجر نصیب کند و این پولاد و رحمانزی را شرمسار سازد انشاله

  • جالب است این همه اطلاعات و تصاویر خصوصی از گردهم آیی اوغان های سلیمان کوهی(به گفته فاشیست های فارسی پرست) را پرویز بهمن چگونه بدست می آورد؟ شاید کدام بوی فیریند کندهاری داشته باشد! و یا نکند زن پرویز بهمن در برمنگهام مشغول کار خیر با کرد و سیاه پوست است و بهمن مانند سگ ولگرد در سویدن چکر میزند؟

  • دستت درد نکند پرویزجان بهمن!

  • دوستان گرامی به معذرت چند نکات ذیل برایتان تقدیم میدارم:
    اول اینکه عین مطلب را دیروز نوشته بودم کدام لوده احمقاز سایت کابل پرس? حذف کرده اینک دوباره می نویسم .
    من اهل پنجشیرم در شهر مالمو سویدن با فامیل ام مدت چندین سال زندگی میکنم خاطرات بدزمان کودکی ام مرا وادار میسازد که درمقابل فاشست های اوغان کلمات دشنام اور ودور از چوکات انسانیت بنویسم این دشنام زدن زمانی غلیظ میشود خصوصأ زمانیکه بنده احساس نارحتی درین سن و سال کند درحقیقت انقدر پست هم نیستم که یک هموطن عزیزم رابا دشنام های مکررم سرزنش کنم مگر افسوس چه کنم .....کوشش کنید که مرا درک کنید
    با حرمت بهمن

    • کوشش کنید که خاطرات دوران کودکی تانرا به فراموشی بسپارید؛ حتما اوغان تشریف دارید وتخلص تان هم یا خرزی است یا سگ زی نه بهمن. من پرویز بهمن اینجا زنده هستم وازاوغانها وغیراوغانهای شهرهای مالمو، اوپسالا، بروس، استوکهولم، اوریبورو وهلیسنگبوری، اوسلو؛ وکوپنهاگن درکشوهای سویدن ودنمارک وناروی شناخت کافی دارم.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • شکرا له رحمانزی حرامی, مفعول و پست محصل ژورناليزم پوهنتون کابل !!!!
    آیا خودت چیزی بنام وجدان داری؟!!!
    آیا خودت وقار، عزت و حثییت داری؟!!!
    آیا خودت حیا داری؟
    مطابق اتهام مطرح شده دوسیه فساد ا خلاقی خانم و فامیل تانرا در لوی څارنوالی کابل حذف کنید!!!

  • یک دریور لاری‌ که‌ دارای‌ نمبر پلیت‌ پاکستانی‌ بود در چارراهی‌ مکرویان‌ از طرف‌ پوسته‌ حوزه‌ نهم‌ به‌ جرم‌ این‌ که‌ عکس‌ احمدشاه‌ مسعود را به‌ تخته‌ عقبی‌ موتر لاری‌ نصب‌ کرده‌ لت‌ و کوب‌ و قنداق‌ کاری‌ شد. آنان‌ به‌ وی‌ می‌گفتند که‌ شما پاکستانی‌ها به‌ آمر صاحب‌ توهین‌ کرده‌ و عکس‌ را در عقب‌ موتر نصب‌ کرده‌ اید.
    دریور فریاد می‌کشید که‌ من‌ از شینوار جلال‌ آباد هستم‌، هدف‌ من‌ توهین‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ او علاقه‌ داشتم‌، حالا که‌ بدون‌ موجب‌ بی‌آب‌ شدم‌ می‌دانم‌ که‌ چه‌ کار کنم‌. با میانجیگری‌ چند نفر دکاندار دریور از چنگ‌ آنان‌ نجات‌ یافته‌ و با موتر خود به‌ طرف‌ پل‌محمودخان‌ حرکت‌ کرد. در نزدیکی‌ مسلخ‌، دریور دوباره‌ موتر را توقف‌ و عکس‌ را با خود گرفته‌ به‌ طرف‌ زمین‌های‌ زراعتی‌ در کنار سرک‌ برده‌ و روی‌ زمین‌ قرار داد و در محضر عام‌ روی‌ آن‌ شاشیده‌ و با تکسی‌ از محل‌ فرار کرد. کلینرش‌ لاری‌ را برد.
    مردم‌ رهگذر و کسانی‌ که‌ از مسلخ‌ گوشت‌ می‌گرفتند به‌ شمول‌ افراد نظامی‌ صحنه‌ را مشاهده‌ و هر کدام‌ می‌خندیدند و کسی‌ نبود که‌ عکس‌ را بردارد
    صفی الله کشمی

  • پارتی بازی میر هزار،
    چرا پیام شخص بنام تاجیک که بدترین دشنام ها را داده است حذف نشده است و از تاجیک سقو که واقعیت ها را گفته بود حذف شد؟

    • بهمن مفعول بچه میگفت در برمنگهام زندگی میکند، این همه اطلاعات خصوصی را چگونه از گردهمایی اوغان ها در سویدن بدست می آورد؟ از کدام بوی فیریند کندهاری خود و یا زن خود را در مجالس اوغان ها میفرستد برای اطلاعات؟
  • دوستان گرامی به معذرت چند نکات ذیل برایتان تقدیم میدارم:
    اول اینکه عین مطلب را دیروز نوشته بودم کدام لوده احمق از سایت کابل پرس? حذف کرده اینک دوباره می نویسم .
    من اهل پنجشیرم در شهر مالمو سویدن با فامیل ام مدت چندین سال زندگی میکنم خاطرات بدزمان کودکی ام مرا وادار میسازد که درمقابل فاشست های اوغان کلمات دشنام اور ودور از چوکات انسانیت بنویسم این دشنام زدن زمانی غلیظ میشود خصوصأ زمانیکه بنده احساس نارحتی درین سن و سال کند درحقیقت انقدر پست هم نیستم که یک هموطن عزیزم رابا دشنام های مکررم سرزنش کنم مگر افسوس چه کنم .....کوشش کنید که مرا درک کنید
    با حرمت بهمن

    • خداوند بحال شما رحم کند ولی این پرویز بهمن حقیقی که شمارهء آی پی رایانه اش درکابل پرس ثبت است کس دیگر است. برای شما صحت وسلامتی روحی وجسمی آرزو میکنم . واگر اینقدر عاشق نام پرویز بهمن استید لطفا درکنار آن بنویسد که پرویز بهمن پنجشیری. درحالیکه این بندهء عاجز ازپنجشیر نیستم ومطمئن استم که درپنجشیرباستان چنین افرادی با چنین امراض روحی وروانی شاید وجود نداشته باشد.
      با احترام
      پرویز بهمن

  • خداوند همه را هدایت کند درغیر آن......

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس