صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > ازبابا پرسيدم !

ازبابا پرسيدم !

mosafeer
چهار شنبه 3 اكتبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

از بابا پرسيدم بچه چه جوری مياد توی شکم مامانش؟ بابا کمی فکر کرد. بعد
گفت بيا بريم توی حياط. به حياط رفتيم بابا يکی از بته های گل سرخ رو نشون
داد و گفت:
- اين بته اول يک تخم کوچيک بوده. بعد اين تخم رو تو زمين
کاشتيم. بعد بهش آب داديم و بعد از مدتی بزرگ شد و حالا شده اين بته بزرگ
که می‌بينی. منم تخم تو رو توی شکم مامانت کاشتم و بعد تو آمدی...
-با دست کاشتی يا با بيلچه ؟
بابا کمی رنگ به رنگ شد و گفت:
- با يک جور بيلچه مخصوص
- پای من آب هم دادی ؟
- آره٬ آب هم دادم.
- با آب پاش دادی يا با شلنگ ؟
بابا نگاه تندی به من کرد.چرا عصبانی شده بود ؟ ولي من بايد بدونم.
- با شلنگ پسرم
- بابا٬ خودتون آب دادين يا مش رضا باغبون؟ بابا يک دفعه برگشت و يک چک زد تو گوشم و گفت:
- برو گمشو پدر سوخته كره خر !!!

آسمون و ریسمون / ایرج پزشک‌زاد

آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-712.aspx

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس