چند سخن عریان با آقایان فاضل سنگچارکی وآمرنعیم لالی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جناب محترم فاضل سنگچارکی سخنگوی ائتلاف ملی دربرنامهء نگرش بتاریخ ۶ ماه اگست سال ۲۰۱۲ میلادی درتلویزیون آریانای کابل دریک میز گرد با آقایان ظهیرسعادت وآمرنعیم لالی حمیدزی اشتراک نموده وپیرامون سلب صلاحیت دو تن از وزیران کابینهء حامدکرزی بحث وگفتگو نمودند .
این قلم میخواهد پیرامون بعضی ازمسایل مطروحه دربحثی که میان آقایان صورت گرفت دیدگاه خویش را با حفظ احترام به نظریات آقای فاضل سنگچارکی ومحترم آمر نعیم لالی وکیل استان قندهار ابراز نمایم.
آقای سنگچارکی ضمن اینکه اقدام شورای ملی را مبنی برسلب صلاحیت دو وزیر کابینه یک اقدام شجاعانه خواندند براین موضوع نیز تاکید نمودند که باید وزرای داخله ودفاع زمانیکه قوای پاکستان علنا خاک افغانستان را مورد حملات توپخانه ایی قرار داده بود انتظار فرمان سرقوماندان اعلای قوای مسلح را نمی کشیدند باید علی الفور به اقدامات بالمثل متوسل میشدند.
محترم آمرلالی نیز درقسمتی ازنظریاتشان ابراز نمودند که شورای ملی و وکلای منتخب مردم جز قانون دیگر هیچ وسیله ایی برای مجازات خطاکاران ومجرمین دراختیار ندارد. این اقدام شورای ملی را سرآغاز استیضاح های بعدی دانستند وتاکید نمودند که روزی فرا خواهد رسیدکه شخص حامدکرزی را نیز به شورای ملی استیضاح نموده واورا نیزسلب صلاحیت نمائیم اگر خودش را اصلاح نکند.
نخست ازهمه باید این موضوع را بخواننده گان ابرازنمایم که مطبوعات داخلی افغانستان چه رادیو وچه هم تلویزیون وچه جراید واخبارهنوزهم به قول معروف آب شانرا پف پف کرده نوش جان میکنند. ژورنالیستان محترم پرسشهای را که یک بیننده آرزو دارد تا آن را اززبان ژورنالیست محترم بشنود و به نماینده گی ازبیننده ها مطرح کند بدبختانه مطرح نمی نماید. جریان بحث ها کاملا کلیشه ایی وتشریفاتی بوده وهیچ حرف جدیدی برای بیننده نمیداشته باشد درچنین شرایطی بیننده درآخر این تمنا را میکند که حیف آنقدر وقتی را که وی برای دیدن همچو برنامهء بی کیفیت ضایع نموده است.
درحالیکه هم فاضل سنگچارکی وهم آمرلالی با خوشی تمام اقدام شورای ملی را از دو زاویه مورد تحسین قرار میدهند اما ژورنالیست محترم که شاید به سایتهای انترنتی بیرون مرزی دسترسی نداشته است این موضوع را نمی پرسد که تعداد زیادی ازنویسنده گان برآنند که درین اقدام شورای ملی توطئه ای درکار بوده وسازش های پشت پرده ای میان رئیس جمهور وبعضی ازوکلای شورای ملی مبنی برحذف بسم الله محمدی وزیر داخله صورت گرفته است نظراشتراک کننده گان محترم درین باره چیست؟ متاسفانه این پرسش تا آخر مطرح نگردید
.
حال مکثی بالای نظریات محترم سنگچارکی:
اگر قرار می بود که مطابق نظریهء فاضل سنگچارکی قوای موجود درکنر بدون استئذان مقامات بالایی به ابتکار خود به راکت پرانی های پاکستان پاسخ میداد نمیدانم چرا آقای فاضل سنگچارکی به ضعف حافظه دچار شده اند. این اقدام را آقای امین الله امرخیل قوماندان سابق لوای سرحدی که مربوط وزارت داخله بودتا حدی که توان داشت حملات را بی پاسخ نگذاشت وموضوع را به شکل مستند وعلنی به رادیوها ومطبوعات بیرون مرزی هم رساند ولی چرا از وظیفه اش سبکدوش گردید؟ نه تنها که سبکدوش گردید بلکه از وی کوچکترین تقدیری بعمل نیامد وحالا درخانه اش نشسته است. مثل اینکه آقایان اشتراک کننده بشمول ژورنالیست محترم مقالات آقای نصیر خالد را درباره امین الله امرخیل نخوانده بودند ویاهم حتی نام وی را نشنیده باشند ورنه نباید اینچنین بی خیال ازموضوع میگذشتند
دوم اینکه آقای فاضل سنگچارچی باطمطراق زیادی فرمودند که حملات پاکستان وپیشروی قوای آنکشور بالای بخشی ازخاک کشورما درحقیقت تجاوز بالای ناموس همهء افغانهاست واین یک امرمعمول درهمهء دنیاست زمانیکه ناموس وطن مورد تجاوز بیگانه قرار میگیرد باید هرفرد جامعه برای دفاع ازحریم ناموس وطن بدفاع بپردازند. آقای فاضل سنگچارکی مثالهای ازحملات راکتی حزب الله بالای مناطق اسرائیلی برزبان راندند ویاهم راکت پرانی های سازمان حماس را از نوار غزه بسوی تل ابیب مثال زدند که بعداز هرراکت زنی ؛ اسرائیل جنوب لبنان ونوار غزه را به جهنم تبدیل میکند.
این نظریات آقای فاضل سنگچارکی وبرداشت شان ازمقوله های وطن ودفاع ازنوامیس ملی وغیره چنان معلوم شد که آقای فاضل سنگچارکی مطالعات شان را به روز نمی نمایند وهمان نظریات قبلی دهه های حاکمیت سردار محمد داوود را نشخوار می نمایند ورنه یک طفل دبستانی هم میداند که چنین مقوله های زیبا ودلنشین درجنوب افغانستان مصداق عملی وعینی ندارد.
توصیه من به آقای فاضل سنگچارکی این است که آقای فاضل سنگچارکی حداقل دربارهء منازعهء افغانستان با پاکستان مقالات آقای محمداکرام اندیشمند زیرنام ما وپاکستان را مطالعه فرمایند تابدانند که ریشهء مشکلات فیمابین افغانستان وپاکستان درکجاست. درپهلوی این مقالات آقای فاضل سنگچارکی اگر به زبان اوغانی هم آشنایی داشته باشند مقالات محترم جمعه محمد صوفی را درکابل پرس مطالعه فرمایند تا بیشتر پیرامون مسایل مطروحه معلومات شان بیشتر گردد.
مناطق هم مرز با پاکستان تاکنون بصورت عملی هیچگونه خط کشی رسمی مانند اسرائیل وجنوب لبنان وغیره نشده است. پشتونهای دوطرف مرز عملا این خط را برسمیت نمی شناسند. واصولا این خط بوسیلهء استعمار بریتانوی ازمیان خانه وکاشانهء مردمانی گذشته است که باهم قرابت وخویشاوندی دارند آنها خودشان را پشتونهای بالا وپائین میدانند وشعار همهء پشتونها درنوارمرزی این است که اوغانهای لر وبر یکی اند. علاوه برآن دربیرون از افغانستان خصوصا در اروپا وکانادا اوغانهای لر وبر یا بالا وپائین ازخودشان انجمنهای ادبی وفرهنگی مشترک دارند هردو طرف خودشان را ازیک نژاد وتبار دانسته وهرگونه تفریق وتمایز را میان خودشان حرام میدانند.
آقای فاضل سنگچارکی فراموش کرده اند که بعداز تاسیس پاکستان دوصد ملیونی؛ سی ملیون پشتون برای تشکیل کشور جدیدی بنام پاکستان رأی دادند وهمه تابعیت آنکشور را در اصل نظام فدرالی برسمیت شناختند وبعدها حتی برای آزاد سازی کشمیر ازتسلط هندوستان همین قبایل مرزی خونهای شانرا ریخته اند. درحالیکه درهمان سالها تمام نفوس افغانستان را مقامات سازمان متحد به پانزده ملیون تخمین زده است. پس کدام عقل سلیم باورش میشود که بخش بزرگی ازیک ملت شامل قلمرو جغرافیوی یک کشور نوتاسیس شود وتنها دو درصد آن اینطرف مرز ادعا نماید که آنطرف مرز سرزمین من است آنهم به اساس محاسبات زمان استعماری. حقیقت مسأله این است که آقای فاضل سنگچارکی فراموش کرده اند که بعداز تاسیس کشورپاکستان این افغانستان بوده است که بخشی ازحریم یک کشور نوتاسیس را بصورت یک جانبه وظالمانه دراختیار خویش گرفته وبدون مراجعه به آرای مردمان دوطرف ادعای ارضی را بالای مناطق کشور دیگر دارد.
بسا ازشخصیتهای ادبی وعلمی پشتونها دراینطرف مرز درحقیقت ریشه درآنطرف مرز دارند. یکی ازین شخصیت ها که درسال دوهزار ودوی میلادی درکشورشاهی هالند وفات یافت زنده یاد محمد علم بڅرکی نام داشت . او ازجمله بنیانگذاران جنبش جوانان بیدار یا همان ویش زلمیان مشهور بود درحالیکه سابقهء مبارزاتی وی به سالهای آغازین جنبش های آزادیخواهی سرزمین هند برمیگردد. آقای محمد علم بڅرکی از اعضای حزب مسلم لیک هندوستان تحت زعامت زنده یاد محمد علی جناح بود که بعداز استقلال شبه قاره ء هند درحزب مسلم لیک مبارزه نموده وزمانی که استعدادی برای رشد بیشتر آنجا دروجودش نبوده است به افغانستان آمده اینجا دهل دموکراسی قبیلوی را بصدا آورده است. شادروان عبدالحی حبیبی که خود دوبار پاکستانی وافغانستانی شده است تاریخش به همه گان روشن است. پس آقای فاضل سنگچارکی بکدام دلیل حاضر اند که حملات پاکستان را بالای کنر تجاوز یک کشور بیگانه تلقی نمایند؟
شما ازنظر فرهنگی وتباری فرق میان اوغان کنر ودیر وسوات وباجور وشینوار ومهمند وکویته وقندهار میرانشاه وزیریستان وپکتیا را در دوطرف مرز درچی می بنید. چه کسی بالای چه کسی تجاوز نموده است. آقای فاضل سنگچارکی ! زمانی شما این مقوله های وطن وخانهء مشترک وغیره را میتوانید با طمطراق استفاده نمائید که حداقل کسانی وجود داشته باشند که به قول معروف در دهن شما پیازی ریزه نمایند وشما را بحیث یک هموطن متساوی الحقوق ویک شهروند حقیقی هموطن شان بشمارند. درحالیکه شما را کسی قاضی حل منازعات خویش مقرر ننموده است شما بکدام حق حاضر استید که بخشی ازمناطق مورد منازعه را مال خودتان شمرده وادعای مالکیت نمائید؟ بگذریم ازین موضوع که ازنظر اکثریت قریب به اتفاق پشتونها ائتلاف شما یک ائتلافی ازجنگ سالاران؛ قاچاقبران مواد مخدر؛ تجزیه طلبان؛ به قول آقای مرادزی آدمخورها وجناورها مربوط اقلیتهای قومی عقده مند می باشید که میخواهید سلطهء عنعنوی قوم حاکم را به چالش بکشید. ازنظر آنها اگر شما خودتان را به آب زمزم هم بشوئید شما را کسی افغان اصیل نمیداند جز عمال ایران فارس هژمونیست.
اگرشماخودتانرا افغان میدانید باید بدانید که این شما استید که در طول تاریخ اززمان پیدایش پاکستان تا همین اکنون بخشی ازمناطق پشتون را غصب نموده اید وبدون رجوع به آرای ساکنان این مناطق نه تنها که ادعای مالکیت می نمائید بلکه آنطرف مرز را نیز مال پدری خودتان می شمارید. آیا شما متجاوز استید ویا پاکستان؟
مکثی برنظریات فریبکارانه ودروغین آمرنعیم لالی حمیدزی!
آقای آمر لالی که قوارهء ظاهری شان بیشتر به یک چرسی معتاد شباهت دارد تا یک وکیل ونمایندهء منتخب ومسؤول درقسمتی ازنظریاتشان فرمودند: من نمیگویم که کدام وزارت بکدام قوم سپرده شود. من بارهاگفته ام که خدا کند که تمام وزارت خانه ها را به هزاره ها ویا تاجیک ها ویا ازبیک ها بدهند ولی خواست من این است که باید کسی را دررأس وزارت بگمارد که به وطن وملت تعهد داشته باشد پاک نفس باشد ودرعین حال ازعهدهء امور وظیفوی اش نیز برامده بتواند.
به نظر این قلم ابراز اینچنین نظریات بظاهر خیرخواهانه هرگز با طبیعت وفطرت آقای لالی وموکلین شان درقندهار همخوانی ندارد. چه کسی باور میکند که پشتونها درقرن بیست ویک آنهم پشتونهای قندهار که آقای لالی ادعای نماینده گی شانرا دارد به این اندازه انعطاف پذیر شده اند که حتی اگر تمام وزارت خانه ها به اقوام غیر اوغان سپرده شود آنها هیچ اعتراضی نخواهند داشت. مشت نمونهء خروار آقای آمر لالی اگر سواد خواندن ونوشتن دارند سر به سایتهای اوغانی لر وبر وبینوا وتول اوغان افغان جرمن وغیره بزنند تا ازحال موکلین بیچاره ای شان باخبر شوند که آنها درین باره چه می نویسند ودرد آنها از کجا منشأ میگیرد. درهمین اواخر یک مقاله ای را بزبان اوغانی از آقای جمیل قندهاری است که ایشان از عزل وزرای قندهاری شان خشم خویش را ابراز نموده اندخوانده ام واگر آقای نعیم لالی واقعا وکیل مردم قندهار باشد باید این مقاله را بخواند.
به نظرمن آقای نعیم لالی به عوض اکت نمودن وابراز نظریه های بی پایه ودروغین بهتر است که راه صداقت وپاکی را با بیننده ها پیش بگیرند وبدانند که هیچ بیننده وشنونده وخواننده ایی امروز صرف با ادای اکت ها وژستهای ظاهری بازی نمیخورد. مردم غیر اوغان هم در داخل وهم درخارج بعدازین همه تلخی ها ومرارت ها اینقدر بینش سیاسی را پیدا کرده اند تا به اکتها واداهای اشخاصی مانند نعیم لالی بازی نخورند. ما کدام یک را باور کنیم؟ آیا اکت شما را باور کنیم که بحیث وکیل مردم قندهار بی تعصبی تانرا درقسمت وزیر شدن اقوام غیر اوغان با احساسات ابراز میدارید ویا هم نوشته های موکلین تان را که بصورت انلاین ازقندهار به سایت بینوا ارسال می نمایند؟
شاید حقیقت آن باشد که شما ازمردم قندهار نماینده گی نمیکنید. اگر شما واقعا ازمردم قندهار نماینده گی میکردید هرگز چنین سخن غیر مسؤولانه را به زبان نمی راندید. ویا هم اینکه مطابق ضرب المثل معروف زیر کاسه نیم کاسه ای پنهان شده است. درظاهر امر خودتان را بی تعصب جلوه میدهید ولی پشت پرده برای وزیر نشدن شخصیتهای غیر اوغان ازهیچ توطئه وسازشی با وکلای هم تبارتان فروگذاشت نمی نمائید.
پس حالا برای اشخاصی مانند شما خیلی دیر شده است که باچنین اداها واکتهای ریاکارانه مردم را بفریبید ومردم آنقدر ضعیف ولایعقل شوند که ازخلال این نمایشات مضحک شما تعصبات کور قبیلوی تانرا نه بینند
نتیجه:
آنچه که ازنمایشات أخیر شورای ملی مبنی بر استیضاح دو وزیر کابینه بیرون آمد این بود که درعقب این سناریو شخص حامدکرزی دست داشته است. راپورهای أخیر میرساند که حامد کرزی برای به زیر کشیدن بسم الله محمدی ازقدرت این توطئه را درتبانی با سازمان استخبارات پاکستان ازدیرزمانی بدینسو بمنصهء اجرا گذاشته بود. اوخودش بحیث فرد اول کشور که مطابق قانون اساسی مسؤول درجه یک حفظ تمامیت ارضی است حد اقل از ارجاع پروندهء حملات راکتی پاکستان به خاک افغانستان اگر بپذیریم که تجاوز مرزی بوده است ازطریق وزارت خارجه اش به شورای امنیت سازمان ملل متحد خود داری ورزیده است. زیرا هم پاکستان وهم کرزی بخاطر حذف رقبای داخلی شان ازین موضوع بحیث یک حربهء سیاسی استفاده نموده اند.
ثانیا اینکه پاکستان از بدو پیدایش خودش تا امروز هرگز بالای مناطق کنونی پشتونی افغانستان ادعای ارضی که قاعدتا باید میداشت نداشته است ولی این آرزو را داشته است که افغانستان بحیث یک کشور مسلمان وهمکیش برای استقرار نظام دریک کشور جدید اگز ممد واقع نمیشود لا اقل مضر واقع نگردد. ولی مقامات اوغان تبار کابل خصوصا سردار محمد داوود بخاطر فرونشاندن عقده های شخصی اش همیشه این گوشهء ازجنوب شرق آسیا را بطرف بحران وبی ثباتی کشانیده است ونه تنها که برای پشتونهای دوطرف هیچ خدمتی ننموده است بلکه این مناطق را به صحنهء رقابت های منطقوی وبین المللی تبدیل نموده است که حالا خود این مردم قربانی همان سیاسیتهای عظمت طلبانه وخودخواهانه گردیده اند.
حقیقت مسأله آنست که افغانستان کنونی هم ازنظر ساحه وهم ازنظر کمیت نفوس بربخش کوچکی ازمردمان پشتون تبار نوار مرزی سالها حکومت کرده است که اکثریت آنها آنطرف مرز قرار دارند وازطرفی هم این مرز را برسمیت نمی شناسند. باید حکومتهای آینده درمورد تصمیم بگیرند ومردمان نوار مرزی را که خودشانر ا قبایل آزاد میدانند وسلطهء هیچ یک از دولتین افغاستان وپاکستان را پذیرا نیستند باید ذریعهء یک نظرخواهی عمومی مخیر سازند تا چه راهی را برای خودشان تعین میکنند آیا میخواهند یک کشور جدید ومستقلی بنام پشتونستان برای شان ایجاد نمایند ویا اینکه میخواهند به پاکستان ملحق شوند. سوال سومی یعنی اینکه ماندن درقلمرو افغانستان غیر منطقی است زیرا اکثریت نفوس اوغانها آنطرف خط قرار دارند. باید هرچه زودتر افغانستان مانند هانگ کانگ از تسلط خویش برمناطق پشتونی درجنوب بگذرد. این تنها راه حل معضله می باشد ودیگرراهی برای استقرار ثبات وامنیت درمنطقه وجود ندارد. هدف من به هیچ صورتی همنوایی وهمدردی با مقامات پاکستانی نیست زیرا پاکستان هرگز سیاست پشتون نوازی خودش را کنار نگداشته است وهیچگاهی آن دوستی واعتمادی که میان پشتونها ومقامات پاکستانی وجود دارد درکوتاه مدت ازمیان نمی رود ولی هدف این است که باید هرچه زودتر به غايله دروغین خط مرزی دیورند پایان داده شود تا بیشتر ازین ملل غیر اوغان هم درافغانستان وهم درپاکستان قربانی خشونتهای فرقه ایی وقومی نگردند آنانیکه ازیکطرف خط مرزی بین المللی را برسمیت نمی شناسند ومدعی اند که آنطرف مرز برادران وخواهران تباری شان است وبرسمیت شناختن خط مرزی را بمثابهء جدایی دو آلمان ودو یمن میدانند ولی ازجانب دیگر ازفیر راکتهای پاکستانی داد و وایلا سر میدهند نمیدانند که درقرن بیست ویکم با کدام معیارهای اصولی ومنطقی موضعگیریهای شانرا توجیه نمایند. چگونه ممکن است که سرزمینی که دو برادر در دوطرف خط مرزی تحمیلی قرار داشته باشد ازیکطرف آن هزاران فیر راکت به طرف خانهء برادر فیر شود ولی آنجا حتی یک صدای اعتراض هم بلند نشود بگذریم ازاینکه همان احزاب ملی گرای پشتونی که سالها در دامان کابل از پول بیوه ویتیم افغانستان درلوکس ترین هوتلها ومهمانخانه های کابل تغذیه شدند وعیش کردند حالا درحکومت ایالتی خیبر پشتونخواه پاکستان درانتخابات برنده شده ومانند شمشیر بران موثر تر ازهرپنجابی دربرابر پناهنده گان افغانستانی عمل میکند.
ازین هم بدتر وزیرایالتی خیبرپشتونخواه آقای بشیر احمد بلور نواسهء خان دوسره هر وقتی که طالبان عملیات انتحاری را درپاکستان براه می اندازند به وضاحت اعلان می نماید که جای اینگونه عملیات انتحاری خاک پاکستان نیست بلکه افغانستان است. وی باری ازطریق میدیا رسما اعلان کرد که: من ازطالبان میخواهم که اگر میخواهید شهید شوید باید به افغانستان بروید وخودتانرا دربرابر عساکر خارجی وسربازان اوغانی شان شهید سازید اینجا که الحمدلله نظام اسلامی برقرار بوده ویک کشور آزاد ومستقل خدا داد اسلامی را چرا نا امن می سازید.
اما هیچ افغانستانی ازخودش نمی پرسد که این حزب ملی گرای پشتون واین رهبران سیاسی را کی ها بخاطر اهداف سیاسی شان تقویت وتجهیز میکردند وحالا کجا استند وچرا حالا این احزاب منافع علیای کشور خدا داد شان را مد نظر میگیرند ولی اوغانهای این طرف نظیر گلبدین وحقانی وملاعمر همچنان پاکستانی تر ازهرپاکستانی تشریف دارند.بناء امید میرود که آقای فاضل سنگچارکی باید بعدازین دراظهارنظراتش پیرامون این موضوع؛ حقایق تاریخی را درنظر گرفته وبعد لب به سخن بگشایند
یاهو
بااحترام
پرویز بهمن
ایمیل تماس
parvisbehman rocketmail.com
پيامها
7 آگوست 2012, 21:18, توسط جانان
اقای نویسنده ای بی شخصیت
وزارت داخله مال شخصی پدر و یا مادر بسم الله محمدی است؟ این وزیر بی سواد چه مدرک تحصیلی دارد؟ در کدام پوهنتون درس خوانده است؟
ایا در افغانستان دیگر شخصیت و مرد وجود ندارد که باید یک بی سواد و یک دزد وزیر داخله باشد؟ یک دست اورد این بی سواد را نشان بدهید؟ او امنیت پروان و میدان شهر و کابل را تامین نمی تواند چرا باید وزیر باشد؟
برای چه کرزی و پارلمان توطیه کند؟ وزارت مال پدر و مادر کسی نیست. او را رییس جمهوری وزیر مقرر کرده است و پارلمان رای اعتمادداده است. هر وقت رییس جمهوری بخواهد می تواند هر وزیر را از کار بکشد و هر وقت هم پارلمان بخواهد می تواند هر وزیر را خانه نشین کند.
8 آگوست 2012, 06:18
جانان غول قبیله ایی!
آیا آنوقتیکه از وزیر تا سرکاتب وزارت داخله را اوغانهای زلوی پکتیا در اختیار داشتند چرا کسی نپرسید که وزارت داخله مال پدر وپدرکلانهای غولهای غژدی نشین کوچی است؟
تنویر
7 آگوست 2012, 23:39, توسط نعیم.
این سنگچار کی فاضلٔ یتیم بچه و میراث خور مصطفی کا ظمی مزدور ایران و از خایه مال های مسعود و پنجشیری ها و داکتر عبدالله است. که هر وقتیکه مافع شخصی شان به خطر بیافتد از خایه مالی پنجشیری ها هم میگذرد. چون مزدور وابسته ایران هم است در هر گپ گفتارش بی اختیار نام مزدوران ایران در لبنان و غیره جاها بر سر زبانش مییاید ومثال میدهد که گویا ا ایران بر علاوه افغانستان مانند ایشان در یگان جاها دیگر هم مزدورانی دارند.این مزدوران ایران فقط مصروف جاسوسی به ایران بوده و کار دیگرا ش دفاع از منافع شخصی شان و قربانی وکشاندن بادار شان عبدالله ویک تعداد دیگر پنجشیری و فارسی زبان ها به طرف ایران است
8 آگوست 2012, 00:09
ﺑﻪ ﺟﻮاﺏ ﻧﻌﻴﻢ ﻧﺎﻡ ,ﻧﺨﺴﺖ ﺩﻫﻨﺖ ﺭا ﻫﻔﺖ ﺑﺎﺭ ﺑﺸﻮﻱ ﻭﺳﭙﺲ ﻧﺎﻡ ﻣﺰﺩﻭﺭﻱ ﺭا ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮﺯاﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺳﻨﻜﭽﺎﺭﻛﻲ ﻋﺰﻳﺰ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ اﻭﺭ وﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ اﻭ اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻜﺎﻥ ﺯﻣﺎﻧﺶ اﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺰاﺭاﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺭا ﺑﺠﺎﻣﻌﻪ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﻛﺮﺩﻩ اﺳﺖ و ﻫﻜﺬا اﺧﻼﻕ ﻭﺗﺮﺑﻴﻪ ﻣﻂﺒﻮﻋﺎﺗﻲ ﺧﻮﺩﺭا ﻣﻂﺎﺑﻖ ﺗﺮﺑﻴﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻛﻲ ﻋﻴﺎﺭ ﺑﺴﺎﺯ ﻭاﺯ ﺯاﺯ ﺧﻮاﻧﻲ ﻧﻴﺰ اﺟﺘﻨﺎﺏ ﻭﺭﺯ ﻭﺭﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﻘﻠﺖ ﺷﻚ ﻭاﻗﻊ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ ﺯﻳﺮا ﺷﺎﻋﺮﻱ ﭼﻲ ﺧﻮﺵ ﺳﺮﻭﺩﻩ اﺳﺖ اﺩﺏ ﻛﺎﻫﻴﺴﺖ ﺯﻳﺮ اﺳﻤﺎﻥ اﺯ ﻋﺮﺵ ﻧﺎﺯﻛﺘﺮ ﻧﻔﺲ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﻣﻲ اﻳﺪ ﺟﻨﻴﺪ ﻭﺑﺎﻳﺰﻳﺪ اﻳﻨﺤﺎ ﺗﺮاﺏ ﻧﮋاﺩ
8 آگوست 2012, 02:52
این امر لالی اچک زی قوماندان سیاف بود دها و صد ها بیچاره بیگناه را کشته است خود غلام پاکستان است .
موضوع امرخیل : امرخیل یک فرد تنظیمی صبغت الله مجددی است در میدان هوایی کابل به رشوه خیانت سر و کار داشت لندن فرار کرد دوباره رفت قوماندان سرحدی شد او خود سبب تحریک پاکستانی بود شاید عمل او قصدی و یا دستوری بود او هیچ کاری در انجا انجام نداد او وطن پرست نه بلکه وطن فروش بی نظیر است جنرالی را در این سن کم از راه قوم گرایی گروه گرایی واسطه بازی بدست اورده انسان بز دل ترسو فرصت طلب است خوش دارد خود را مطرح کند در قضیه سرحدی فرار را بر قرار ترجیع داد
اصلا خواهان اجرا وطیفه در مناطق گمرکی سرحدی بود مثل اسلام قلعه تورغندی تورخم شیر خان بندر ....
8 آگوست 2012, 04:18, توسط نعیم.
بلی فرزانه بودن سید فاضل سنگچارکی معلوم دار وعیان است که مانند خلف خاین ا ش سید مصطفی کاظمی بخاطر رسیدن به مقام اول مزدور ایران شد بعدا خایه مال ونوکر پنجشیری ها. چون سید مصطفی کاظمی پهلوی برادران انتحاری مشغول عیش ونوش با حریان بهشتی شد یتیم و میراث خور وی سید فاضل سنگچارکی وظیفه رهبر خویش را که مزدوری به ایران ودر پهلویش خایه مالی یک بخش وابسته به شورای نصوار را به عهده گرفت.
8 آگوست 2012, 06:09
وشما آقای نعیم را نیز دیگران می شناسند که همان خایه مال اوغانهای قبیله ایی دیپلوم انجنییر چاچا خلیل الله معروفی تشریف دارید که حالا غیرت ظاهر شدن به نام اصلی تانرا از دست داده اید.
تنویر
8 آگوست 2012, 07:58, توسط نعیم.
تنور . من چا چا خلیل الله کاکای شما را نه شنیده و نه دیده ام که چا چا وکا کا شما زن کی است ونه کدام قبیله را که زن کی است . مگر شما بد بخت از سید فاضل سنگچاره کی کرده بد بخت تر استید که خایه مال خایه مال ها استید . نام من از وقتی نعیم بوده که شما کون لچ مصروف خاکبازی در بیرون از خانه بودید وهنوز توان خایه مالی خایه مال ها را هم نداشتید.
8 آگوست 2012, 08:12, توسط سلام
پرویز خرویز!
در یکجای نوشته کرده ای که استان کنر و در دیګر جای از یادت رفته که وزارت داخله را وزارت کشور نوشته کنی!
چندان وطنفروش/فرهنګ ستیز خوب نبودی، هنوز هم باید سرت کار شود. او پدرسګ و مادر سګ درست نوشته کن ورنه تو دهنت میکوبم افغانی کثافت.
8 آگوست 2012, 20:31
سلام نام . تو خو اوغان خر هستی مگر لهجه ات را به یکبارگی ایرانی کردی تا ثیر گایدن ادی خود را توسط ایرانی ها به یاد اوردی
9 آگوست 2012, 06:46, توسط سلام
آقا خرویز در تو یګان جا بی نام شلیک میکنی! مګی واسی چی نامت را نه نویشتی؟
مګی چرا این جوری حرف ها رو میزنی؟ آقا تو نمیدانی که روی کله ات چی جوری کار کردیم تا از تو لوده ادم درست کنیم؟ به هر صورت کوشش کن که کلمات و لهجه ی بادارانت را درست استعمال کرده روان و یاد رهبر معظم را شاد نګه کنی! باز هم افغانی کثافت هستی، اصلاح شدنت وخت کار دوره!!
8 آگوست 2012, 09:48, توسط نعیم.
اکنون افغانستان با این گرسنکی که محتاج تمام دنیا است وبا این بی اتفاقی وخانه جنجگی طعمه خوب پاکستان چتلستان است . موضوع خط دیورند که توسط شیر خانه وموش صحرا امیر غلام حلقه به گوش خارجی عبدالرحمان امضا شده نمیدانم بعد از ان این امیران و شاهان افغان از کدام منطق به عدم رسمیت ان پا فشاری میکند و هیچکدام زور و امکانات قانونی ودیپلماتیک هم نداشته و دیوانه وار پا فشاری میکند و میکردند که خط دیورند ما نمیشناسیم و در ظاهر کهگاهی هم اعلان میکردند کشور دوست برادر پاکستان .در باطن عدم برسمیت شناختن دیورند باعث ضربه زدن و مداخله وحمایت از یک گروپ وقوم خاص توسط چتلستان در طول تاریخ باعث دربدری وتباهی افغانستان شده.اکنون سیاست مداران اهل قلم وخبره باید اعلان کند که بلی خط دیورند رسمی وقانونی است همانطوریکه در نقشه جغرافیایی جهان به رسمیت شناخته شده وما دیگر نه باعث بربادی خود ونه پاکستان میشویم ونه دیگر پاکستان وای اس ای طالب وتروریست تربیه وعلیه افغانستان استعمال کند ونه ما شعار مفت قرنی بی مفهوم مسخره مزخرف ما دیورند را به رسمیت نمیشناسیم میدهیم.
8 آگوست 2012, 10:15
سلام به هموطنان عزیز!
اگر شما ابراز نظر دررابطه به هر موضوع مینماید حق شما ست من به نظریات همه احترام دارم.در خواست من از شما این است که اقوام این سرزمین را با الفاظ خراب یاد نکنید.
8 آگوست 2012, 10:47, توسط اندیشمند
جناب نعیم ، سلام برشما و به آرزوی سلامتی تان.
به مطلب مهمی اشاره کرده اید و از ضرورت شناسایی مجدد مرز دیورند سخن گفته اید. البته اینکه می نویسید:«
موضوع خط دیورند که توسط شیر خانه وموش صحرا امیر غلام حلقه به گوش خارجی عبدالرحمان امضا شده نمیدانم بعد از ان این امیران و شاهان افغان از کدام منطق به عدم رسمیت ان پا فشاری میکند و هیچکدام زور و امکانات قانونی ودیپلماتیک هم نداشته و دیوانه وار پا فشاری میکند و میکردند که خط دیورند ما نمیشناسیم....»
امیران و شاهان افغانستان پس از امیر عبدالرحمن خان که معاهده دیورند را امضاء کرد برخلاف نوشته ی شما به عدم رسمیت این خط پافشاری نداشته اند. تمام آن امیران و شاهان تا سال 1949 عیسوی توافقات دیورند را به رسمیت شاناختند و بصورت رسمی به آن مهر تایید گذاشتند. پسر جانشین امیر عبدالرحمن یعنی امیر حبیب الله خان توافق دیورند در سال 1905 برسمیت شناخت. سپس جانشین و پسر او امان الله خان پادشاه روشنفکر و محصل استقلال سیاسی افغاستان ار بریتانیا این خط را دوبار در دو معاهده در سالهای 1919 و 1921 برسمیت شناخت. سپس نادرشاه پدر محمظاهر آخرین شاه افغانستان این خط را در 1933 برسمیت شناخت. د رمورد تفصیل و متن این توافقات و برسمیت شناختن ها به کتاب ما و پاکستان اثر این نگارنده مراجعه کنید که در انترنیت و کتاب فروشی های شهر کابل بدست آورده می توانید. در سال 1949 بود که پس از بمباران مغلگی پکتیا شورای ملی افغانستان الغای تمام معاهدات دولت های ماقبل را با هند بریتانوی اعلان کرد و از جمله توافقات مرز دیورند را. اما از آن بعد که روابط بر سر منازعه دیورند به خصوص از سوی سردار محمد داود با پاکستان تا سرحد جنگ پیش رفت افغانستان هیچگاه موفق نشد تا این دعوا را در مجامع رسمی و بین المللی به عنوان حق خود مطرح کند و کم از کم زمینه بحث را بر سر این منازعه بوجود بیاورد. نه در سازمان ملل، نه در کنفرانس کشور های غیر منسلک و نه در کنفرانس کشورهای اسلامی به چنین توفیقی دست نیافت. دولت های افغانستان در طول این نیم قرن اخیر ثبات، پیشرفت و تشکیل دولت- ملت را در قمار دیورند گذاشتند و تا کنون در این قمار فقط باخت داشته اند. نیازی به توضیح نیست که دست آورد افغانستان در این منازعه چه بوده است؟ تنها ویرانی و تباهی افغانستان. تا زمانیکه این منازعه ادامه دارد ، پاکستان نمیگذارد که صلح، ثبات و انکشاف در عرصه های حیات به افغانستان برگردد.
البته فراموش نباید کرد که مطالبات پاکستان نسبت به سه و چهار دهه قبل در مورد افغانستان بسیار بالا رفته است. دیگر تنها شناسایی مرز دیورند برای پاکستان قانع کننده نیست.
اینکه در افغانستان از مقابله با پاکستان صحبت می شود و از تاریخ چند هزار ساله افغانهای قهرمان و بی تاریخی پاکستان و همچون آقای سنگچارکی و دیگران از حمله متقابل نظامی سخن میزنند، اینها همه برخورد های عاطفی و احساسی است که با عقلانیت و واقع گرایی همسویی ندارد. در حالی که دنیای امروز دنیای عقلانیت و واقع گرایی است. در آن شرایطی که شوروی افغانستان را صاحب بزرگترین ارتش در تاریخ این کشور کرد. دارای دوهزار تانگ و ششصد فروند هواپیمای بم افگن، جنگنده و نظامی و دارای صدها دستگاه موشک و ........ و نیروی نیم ملیونی و بیش از 9 سال هم ارتش سرخ در این کشور در جهت بقای دولت مورد حمایت شوروی جنگید ، افغانستان نتوانست کاری علیه پاکستان پیش ببرد و پاکستان با حمایت از مجاهدین نه تنها دولت مورد حمایت شوروی را شکست داد که زمینه ساز فروپاشی شوروی شد. تمام آن همه ارتش و نیروی نظامی دوهزا رتانگ و ششصد هواپیما و نیم ملیون ارتش نابود گشت.
این نکته را فراموش نکنید که در طول تاریخ دیگر هیچ کشوری در دنیا به حد شوروی و روس ها آن چنان مفت برای افغانستان کمک نمیکنند که چنان ارتشی بوجود آید. هر چند که مخالف شوروی و دولت حزب دموکراتیک خلق بودم و ارتش آن دوران ارتش حزبی و غیر ملی میدانم . اما به این واقعییت باید اعتراف کرد.
امروز که این دولت افغانستان نه تانک دارد، نه هواپیما، نه راکت و نه توپخانه ای که مراکز نظامی پاکستان را در نواحی مرزی زیر آتش قرار دهد با چه امکانی به پاکستان مقابله بالمثل کرد؟
وقتی طرح نبیل رئیس امنیت را شنیدم که در مجلس نمایندگان از بسیج صد هزار نفر بسوی مرز با پاکستان سخن گفت و دست به دامن مارشال فهیم و دوستم کرد بسیاردلم به حال خودم واین کشور بد بخت سوخت که ما چه آدم هایی در رهبری و سیاست کشور خود داریم و با چه افکار و برنامه هایی سیاست میکنند.
با توجه به این همه حقایق اگر می خواهیم که مشکل را با پاکستان حل کنیم ، حل این مشکل سیاسی است نه نظامی. زیرا توان حل نظامی را افغانستان ندارد. یکی از نقطه های این راه حل آنچی است که شما آقای نعیم اشاره کردید.
8 آگوست 2012, 12:55
حتا داوود دیوانه دیورند را قبول کرد , نمیدانم انانیکه داد از واپس گرفتن مناطقی تا اتک میزنند کجا تشریف دارند مناطق ایرا که انان ادعا دارند ایا مردم انجا خواهان یکجا شدن دوباره با ما اند !! از همان ناحیه کشور ما راکت باران میشود !! اول باید گلیم پنجاب را از ان مناطق جمع بکنید بعد انرا به خاک خود الحاق , نمیدانم اینقدر پول و مصرف برای جرگه های این طرف و ان طرف سرحد برای قبایل خیمه نشین چرا نتیجه نمی دهد , نمیدانم چرا انان که شعار ضمیه کردن خاک پاکستان به خاک ما را سر داده اند کجا تشریف دارند که جلو چار تا راکت پاکستانی را گرفته نمی توانند و میخواهند دیره و گدر اوغانی خود را گسترش دهند .
, خواب است و خیال و محال و لاف اوغانی گر ندانی غیر اوغانیم چون به کنر امدی میدانیم یا به جشنم ... .
8 آگوست 2012, 13:07
ما توان تامین امنیت داخل کشور را نداریم توان ازبین بردن چار طالب و زمین تریاک شانرا نداریم چه رسد به جنگ بلمثل در برابر پاکستان اردو ما اردو درست و مسلکی نیست خالی از افراد مسلکی و پر از افراد تنظیمی و مصلحتی چاپلوس فرای و بز دل ... قوای هوایی مخابره راکتی توپچی .... ممر لوژستیک ما اکمال نیست سلاح و ذخایر انرا نداریم تا کارتوس از امریکا برسد کرزی شاید به امو دریا غرق شود و یک تعدا هم کنر را جز از خاک پاکستان قلمداد و از جانب پنجاب گورنر ان ... .
جالب اینکه موقیع خطر اوغان نامرد دست بدامن ازبک تاجک هزاره می اندازند گوشت دهان توپ همان های که همیش سربازی کرده اند و صفوف ارتش را نود فیصد اکمال ....
اگر من جای دوستم و فهیم باشم به غندی خیر میشنم و میگویم شما با غیرت ها میدانید و متخصیص و تحلیل گر حق و ناحق تان ....
8 آگوست 2012, 11:29, توسط فرید
من با نظر اقای اندیشمند کاملا موافق هستم .
8 آگوست 2012, 13:08, توسط afghan
فاضل سنگچارکی سخنگوی ایتلاف ملی است یعنی بچه بی ریش داکتر صاحب عبدالله است. اگر ایشان مخالف بسم الله محمدی است نشان می دهد که داکتر صاحب عبدالله در عقب پرده به کرزی چراغ سبز داده است.
ناگفته نماند که لطیف پدرام، داکتر مهدی و دیگر شخصیت های شورای نظاری و جمعیتی ها هم به بسم الله محمدی رای منفی دادند. دلیلش هم این است که بسم الله خان فقط از دوستان و فامیل خود و اقای قانونی را در وزارت مقرر می کرد.
8 آگوست 2012, 13:19, توسط rischad
اګر خفه نمیشوید خاک برسر همه این دزدان وغالامان حلقه بګوش ایران بخصوص تمام اعضای جبهه ملی ودارودسته خاین انها
8 آگوست 2012, 14:01
اقاي پرويز يك دو سوال از شما دارم ، اول در يك قسمت گفتارات بيان داشتي كه:
"
درین اقدام شورای ملی توطئه ای درکار بوده وسازش های پشت پرده ای میان رئیس جمهور وبعضی ازوکلای شورای ملی مبنی برحذف بسم الله محمدی وزیر داخله صورت گرفته است "
خودات مثل هميشه يك دنده رفتار داري، در اقدام شورا دو وزير سلب وظيفه شدند، خودات صرف از وزير داخله ياد اور شدي و از رحيم وردك كه وزير دفاع بود خر سوار تير شدي، اگر دسيسه بود بالاي هردو باشد مگر با مرض تعصب كه داري از اين موضوع كه(به فكر مريض ات كه اقاي وردك اوغان است هتمآ خورسند شدي) هيچ نگفتي.
در مورد ديگر كه گفتي
"
اگر قرار می بود که مطابق نظریهء فاضل سنگچارکی قوای موجود درکنر بدون استئذان مقامات بالایی به ابتکار خود به راکت پرانی های پاکستان پاسخ میداد نمیدانم چرا آقای فاضل سنگچارکی به ضعف حافظه دچار شده اند. این اقدام را آقای امین الله امرخیل قوماندان سابق لوای سرحدی که مربوط وزارت داخله بودتا حدی که توان داشت حملات را بی پاسخ نگذاشت وموضوع را به شکل مستند وعلنی به رادیوها ومطبوعات بیرون مرزی هم رساند ولی چرا از وظیفه اش سبکدوش گردید؟ نه تنها که سبکدوش گردید بلکه از وی کوچکترین تقدیری بعمل نیامد وحالا درخانه اش نشسته است"
خودات بگو كه بسم الله خان در دفاع جنرال امین الله امرخیل قوماندان سابق لوای سرحدی که مربوط وزارت داخله بود چه كرد ؟
باقي گفتارات هم تصديق فكر فاششتي هميشه گي خودات است
8 آگوست 2012, 14:51
سلام به همهء کابل پرسیان وسلام خاص به آقا ویا خانم که ازنوشتن نام شان إبا ورزیده اند!
دوست عزیز!
حذف وزیر داخله خودش یک توطئه بوده واست ولی حذف وزیر دفاع که دیگر انرژی برای ادامهء کار در وجودش دیده نمیشد وازطرف دیگر شخص کرزی نیز ازعملکردهایش راضی نبود بخاطر فریب اذهان عامه بوده و یک قربانی شمرده میشود.
همانطوریکه درزمان حذف امرالله صالح ازمقامش یک وزیر اوغان تبار پرچمی مربوط جناح دکترنجیب الله احمدزی نظیر حنیف اتمر نیز قربانی شد.
سلب صلاحیت وزیر دفاع سرپوش گذاشتن بالای توطئه است تا اذهان غیر اوغانها بیشتر تحریک نگردد واین عمل را یک توطئه ندانند.
در مورد دوم که چرا بسم الله محمدی ازجنرال امرخیل دفاع نکرده یا کرده من وکیل مدافع هیچیک آنها نیستم واطلاع دقیق ندارم که بسم الله محمدی برای جنرال امرخیل چه کاری انجام داده است. ولی هدفم ازذکر نام امرخیل این بود که درمیز گرد تلویزیونی حتی نامی از وی برده نشد.
برای شما موفقیت وکامگاری وآرامش اعصاب آرزو می نمایم.
با احترام
پرویز بهمن
8 آگوست 2012, 15:44, توسط حق
اقاي پرويز
حتمآ به ذم يك فاشست يك دنده سلب وزير دفاع با اين دليل بي جاه و بي منطق خودات بسيار اسان بود . سلب بسم الله كه هيچ درجه تحصيلي حتا صنف دهم را تمام ناكرده و به مقام وزارت رسيده توسط 126 وكيل اجرا شد مشت نمونه خروار اين هم چند گفتار انديوال گذشته بسم الله اقاي زلمی مجددی نماينده بدخشان كه
بسم الله محمدی را به حیف ومیل 25 میلیون دالر که ازسوی امریکا برای تأمین امنیت وکلای پارلمان به وزارت داخله داده بود، متهم کرد. همچنان وی گفت:
بودجه ای که برای مبارزه با مواد مخدر به نهاد شما داده شد به مصرف نرسیده است. چند ماه قبل در دفتر شما مشاور بلند پایه خارجی کشته شد آیا ضعف ارگان های شما را نشان نمی دهد؟ شما در این مورد چه اجرائیاتی را انجام دادید؟
زلمی مجددی به زاویه دیگر اشاره کرد و گفت:
ما بارها با وکلای بدخشان در مورد ناامنی های بدخشان صحبت هایی کردیم و بعد از این که شما وزیر داخله شدید ناامنی بدخشان افزایش یافت و برای حملاتی که در این منطقه می شود شما، تنها گروهی را فرستادید که نه تنها امنیت را تامین نکردند بلکه اسلحه و مهمات به مخالفین دادند و امروز می بینیم که هم تاجیکستان و هم نقاط مرزی از وجود طالبان رنج می برد و 16 نفر جام شهادت نوشیدند و شما هیچ اقدامی نکردید.
بورسیه های تحصیلی که در هر دو وزارت می آید صرف بر اساس روابط توزیع می شوند و خویشان و اقارب خود را روان می کنید.
8 آگوست 2012, 19:59
دوست عزیز آقا یا خانم حق!
قبل از آنکه با اعصاب خرابی وخشونت پیام تانرا بگذارید لطفا غلطی های املایی وانشایی تانرا درست نموده وبعدا دکمهء نشررا فشار دهید.
دراولین جملهء خطابیهء تان شما چنین نوشته اید:
حتمآ به ذم يك فاشست يك دنده سلب وزير دفاع با اين دليل بي جاه و بي منطق خودات بسيار اسان بود .
شاید منظورتان از ذم همانا کلمهء زعم بوده باشد ورنه کاربرد صفت ذم درینجا کاملا بی مفهوم جلوه می نماید .
گذشته ازین «جا» وبیجا هیچوقتی جاه وبیجاه نوشته نمی شود زیرا هرکدام این کلمات معانی مختلف دارند وکاربرد هریکی بدون موجب باعث می شود که تمام عبارت شما نامفهوم گردد. دراستعمال ضمیر مخاطب یعنی «خودت» ضرور نیست که آنرا خودات بنویسد. البته غلطی های تایپی قابل اغماض است.
ولی بهرترتیب من استدلال خودم را خدمت شما مبنی برحذف وزیر دفاع پیشکش نمودم; وآنرا نظر به تجارب گذشته ترفند پشتونها ونوکرهای زرخرید غیر اوغان شان درپارلمان میدانم;شما باید اول استدلال مرا رد می کردید که من درکجا غلط گفته ام. اینکه شما میخواهید آنرا با دلایل آقای زلمی مجددی رد کنید این خیلی مضحک وشرم آور است:
زیرا آجندای اصلی جلسهء استیضاحیه مطابق لایحه وظایف داخلی پارلمان فساد اداری وضعف مدیریتی در دو وزارت خانه نبود. دوم اینکه حین شمارش آراء خبرنگاران از داخل تالار خارج ساخته شدند
موضوعات دیگری نیز وجود دارد که اگر مایل باشید آنرا بخوانید من حاضرم بعداز خواندن پیام بعدی تان آنرا خدمت تان پیشکش نمایم.
با احترام
پرویز بهمن
8 آگوست 2012, 22:57, توسط الله محمد , محمد الله
بهمن عزیز وگرامی ! شنیده یی که گویند خر عیسا گر به مکه رود چون باز اید خر بود . از بی دانشی حق نام اوغان بودنش اشکار است پس تعلیم دادن شان ناممکن است از ریس جمهور شان گرفته تا وزیر و ریس و مدیرو مامور شان که نطق میفرمایند و یا چیزی مینویسند قبیله یی بودن شان منعکس میشود
9 آگوست 2012, 06:38, توسط صاف و پاک
بلی جناب محمد الله صاحب، اصلا دانش وجود ندارد!
مثل جنرال دوستم فارغ صنف چهار، احمد ضیا مسعود که مدرک تحصیلی شانرا موش خورده است، فهیم که پوهنتون را در کوه و صحرا به اکمال رسانده است، استاد عطا که استادی خود را از جامعه الازهر بدست آورده است. داکتر عبدالله که یک روز هم چشم کور مردم را مداوا نکرد، بلکه بینایی چشم خود را نیز از دست داد ( ګفته میشود که داکتر عبدالله متخصص امراض چشم است، خدا میداند!). محقق که مانند تشله ی کج لول ګاهی یکطرف میرود ګاهی بسوی دیګری، دیګه زیاد هستند که حوصله نوشتن آن نیست.
توصیه: وختی خودت و یارانت مثل خرمن (بهمن) به یک مسله می پردازید، کوشش کنید با مثال های زنده ادعا تانرا ثابت کنید. فامیدی شاباس!؟
9 آگوست 2012, 16:53
سلام به همهء کابل پرسیان نازنین وسلام به آقا یاخانم صاف وپاک!
دوست عزیز!
ازخلال جملات جنابعالی درک نمودم که بالای اسناد ومدارک تحصیلی خیلی تاکید می نمائید. اما این را درنظر داشته باشید که ترکیز بیشتر بالای اسناد ومدارک تحصیلی دریک جامعه ای چون افغانستان درشرایط کنونی خیلی ها زیان بار می باشد.
من خودم همین چند ماه قبل پاکستان سفری داشتم. درتلویزیون دولتی آنجا اعلام گردید که چندین وکیل دادستانی وهمچنان وکلای پارلمانی وچند وزیر ایالتی صوبهء پنجاب با اسناد جعلی از دانشگاه های آکسفورد وکامبریچ چندین سال را درمقامهای شان بحیث وزیر و وکیل گذشتانده بودند ولی زمانیکه یک تیمی ازخبرنگاران پاکستانی با دانشگاه های مذکور درتماس شده بود و فوتوکاپی اسناد آنها را به آنجا فرستاده بود مسؤولین دانشگاه های آکسفورد وکامبریچ از صدور آن اسناد کاملا منکر گردیدند که این اشخاص وافراد هیچگاهی در آن دانشگاه ها درس نخوانده اند.
گذشته ازین بعداز سقوط طالبان تعداد زیادی از تاکسی رانهای خلقی وهمچنان فراری های خاندانهای محمدزایی که درامریکا واروپا مصروف پاک کاری وتنظیف رستورانها وسماوارها بودند با اسناد جعلی بحیث وزیرمشاورین عالی رتبه جیب های شان را با معاشات دالری پر نموده وبعداز سیر شدن دوباره به بهانه های مختلف به کشورهای دومی شان بازگشت نمودند.
این سخن هم بجایش اگر ازشما پرسیده شود که عبدالحی حبیبی که اوغانها وی را علامه می نامند فارغ کدام دانشگاه بین المللی بود؟
صلاح الدین سلجوقی را که میتوان بحق علامه گفت ازکدام دانشگاه بین المللی فارغ شده بود؟
میرغلام محمد غبار درکجا تحصیلات عالی نموده بود؟
شخص سردار محمد داوود ازکدام دانشگاه وازکدام دانشکدهء اقتصاد یا علوم سیاسی سند فراغت داشت؟
ازین هم اگر بگذریم شخص حامد کرزی فارغ تحصیل معتبرترین دانشگاه بین المللی هندوستان یعنی پونه می باشد که ممکن است تعداد زیادی ازهمصنفان وی درهندوستان به بزرگترین شخصیتها تبدیل شده باشند. ولی ده سال است که جناب حامد کرزی باهمین دیپلوم دکتورایش درعلوم سیاسی مردم افغانستان را به کاسهء سر آب داده است. پس این دیپلوم ودکتورای رئیس جمهور کدام درد افغانستان را دوا نمود؟
اما همان جنرال دوستمی را که شما روی اختلافات قومی تان بالایش تمسخر میزنید تا قبل ازظهور طالبان چندین ولایت سمت شمال را زیر کنترول وفرمان خود داشت ونظم دولتی در آنجا حکمرما بود.
همین استاد عطای را که شما حالا به مسخره گرفته اید نظر به راپورهای تلویزیون آریانای امریکایی شهرمزارشریف را به یکی ازامن ترین و با نظافت ترین وپیشرفته ترین شهر درشمال تبدیل نموده است وحتی همان پاکستانی که درجنوب بم و طالب میفرستند ولی درمزار کارشناس وانجنییر ومهندس ومواد تعمیراتی میفرستند کدام یک برای مردم مفید واقع شده اند.
ازین هم گذشته درمناطقی که حزب وحدت محقق کنترول دارد آنجا یک زن زمام اموررا بدست دارد پس اعتراض جنابعالی درین مورد اگر ریشه درتضادهای قومی وقبیلوی ندارد درچی دارد
با احترام
پرویز بهمن
9 آگوست 2012, 18:21
آقای صاف و پاک ، اما با غل و غش ، بسیارمتعصب نباشید تعصب در انسانیت و اسلامیت عیب است و گناه است
جنرال عبد الرشید دوستم د ر مکتب تخصصی پترولیم به همین مناسبت د ر سا حه شبرغان که ساحه تفحصا ت پطرول
بود تأ سیس گردیده بود د ر آن مکتب که به سویه لیسه بود درس خوانده است ، و مدتی هم به اتحادشوروی رفته تحصیل
کرده ا ست . فهم و ادراک و تجربه درپهلوی دانش بهترین معیار کاردانی یک شخص خواهد بود .
بهتر ا ز ا شخا ص با تقلب و با خویشا وندی به خا رج رفته یا با ا سنا د ما ستری سا خته کا ری پا کستا ن با شد فهم
ا د را ک و کا ر د ا نی ند ا ند رشوت خورو فا سد با شد .
12 آگوست 2012, 06:07, توسط صاف و پاک
خرمن بچو خودت همیش به خاطر دفاع از چند جنګ سالار بیسواد وجدانت را زیر پا میکنی و سبب میشوی که هر چیز فهم و سخن فهم که در اینجا نظر میدهد بالایت نفرین بفرستد و فکر کند که خودت در دفاع از کسانی که کار روایی هایشان به همګان معلوم است از سګ زرداد نیز پیشی ګرفته ای ( امیدوارم از قصه سګ زرداد اګاه باشی، این سګ-انسانی با زنجیر در یک اتاق در مسیر راه کابل-جلال آباد به دفاع از زرداد خونخوار غوغو میکرد و روی هر فرد عاجز و بی دفاع دهن می ګشود).
ببین که تا چی حد خریت خود را در این بحث ثابت کرده ای جناب خرویز! از تحلیل و برداشت شما چنین نتیجه ګیری میشود که در حکومت داری سند تحصیلی مهم نبوده، چون شاید جعلی باشد و اګر کسی مانند کرزی سند تحصلی هم دارد درد مردم را به ګفته شما دوا نکرده است. به نظر شما هر کس از کوه و صحرا فرو آمده باشد مانند فهیم، عطا، ضیا، محقق، دوستم، ملاعمر، ملادادالله، وصد ها ملا، شرابخور، متجاوز، بچه باز ( که خودت یکی از قربانی ها بشمار میروی) خوبتر میتواند نظم و نسق را در جامعه برقرار کند. اګر این استدلال شما را قبول کنیم پس باید ملاعمر را جایزه نوبل داد، چون وی هم سواد نداشت ولی توانسته بود نظم و انظباط را در کشور برقرار کند! بچیم در قرن ۲۱ نظام سقوی نمی چلد و تو سقو صفت نمی توانی با افکار سقوی که بیسوادی، رهزنی، و صد ها فسق و فجور معیار حکومتداری بود افکار مردم با دانش و با سواد ما را تغییر بدهی.
شما مثال های ازنظم در مزارشریف، مناطق تحت کنترول دوستم در زمان مجاهدین، و بامیان آورده اید که من در مواردی با شما موافقم ولی انسان بی وجدان مانند خودت یکطرفه قضاوت میکند و اګاهانه تجاوز بر شکیلا نام در بامیان، تجاوز بالای دختر های جوان و خورد سال در ولایت های هچو سرپل، بلخ، شبرقان و میمنه را فراموش میکنند. از بچه بازی، بودنه بازی، سګ جنګی، شرابخوری، قماربازی های دوستم و سایر فرماندهان در شمال یاد نکرده ای او خرمن! مه خجالت میکشم که خودت چطور تا این حدی از بی وجدانی کار میګیری و از کسانی به دفاع بر میخیزی که هیچ دلیل و برهانی نمی تواند انها را برائت بدهد!!!؟؟؟
12 آگوست 2012, 06:11, توسط صاف و پاک
بی نام و بی نشان صاحب!
برای معلومات خود همینقدر میګویم که نه از کلمه ی متعصب خوشم می آید و نه هم متعصب هستم.
دم خودت را نیز در دم خرویز (پرویز) بسته ام. شما نیز میتوانید جواب خود را در تبصره ی که روی نظر خرمن نموده ام دریافت کنید. ممنون
8 آگوست 2012, 14:56, توسط د ډیورند کرښې د لانجې د حل عالي شورا اعلامیه
بــــــــــسم الله الرحمن الرحـــــــــیم
د ډیورند کرښې د لانجې د حل عالي شورا اعلامیه
پنجابي پراختیا او لویا غوښتونکي، د پاکستان له جوړیدو راهیسې په څه د پاسه شپـﯦـته کلونو کې لګیا دي، د اباسیند په لویدیځه غاړه د لوی او تاریخي افغانستان د خاورې او ولسونو د لاندې کولو په موخه، د زاړه ښکیلاک « Forward » پالیسې ته ورته ، زړه او له وخته لویدلې تګلار او ستراتیژي پلې کوي . پنجاب په ۱۹۴۷م کال په جعلې او غیر مشروع ریفرنډم (پلبیسیت) سره لومړی د لر افغانستان یوه برخه چې هغه مهال د محکوم پښتونستان په نوم یاده شوې وه، لاندې کړه.
او هغه يي د « خداداد » پاکستان د نوي رامنځته شوی او مصنوعي هیواد برخه وګڼله او خپل د ملکیت حساب یی پرې وکړه . روسته يی د FATA یا د کوزې پښتونخوا د خپلواکو سیمو د هـضمولو لپاره ځان ، د ډیورند تپلې کرښې ختیځې غاړې ته راوراساوه او اوس غواړي د ډیورندکرښې په لویدیځه غاړه ، د پراختیا او لویا غوښتنې خپله پالیسې په ډیره سپین سترګی او بې حیايې لا پر مخ یوسي !
د ننګرهار د قبايلو او قومونو چارو رئيس بريالي ګرديوال د جولای په ۱۵ مه د ننګرهار د اتو سرحدي ولسواليو لکه دوربابا، نازيانو، لالپورې، ګوشتې، مومند درې، کوز کونړ او دره نور سلګونو قومي مشرانو او په دغه ولايت کې د سليمان خیلو، خروټو او مومندو شوراګانو سره یوه بــﯦـړنۍ غونډه جوړه کړه. د سلګونو قبايلي مشرانو سره له غونډې روسته، نوموړي خبريالانو ته وويل چې پاکستاني ځواکونه د کامې، ګوشتې او لالپورې په سرحدي سيمو کې ٤٣ کيلومتره مخته راغلي او د کونړ په ځينو ولسواليو کې يې هم ٤١ کيلومتره افغان خاوره نيولې ده . ده زیاته کړه چې د افغان دولت اقتصاد پر سوال ولاړ دى او پاکستان په هغو سيمو کې رغنيز کارونه كوي چې اوس يې خپله سيمه بولي او د پاکستان ستر هدف د کونړ او کابل په سيندونو کنټرول ترلاسه کول دي.
ده دا هم وویل چې پاکستاني چارواکي ددې سیمو خلکو ته د پاکستان شناختې کارت ویشي.
بلخوا د کونړ د والي ویاند واصف الله واصفی وايی پاکستاني ځواکونو یو ځل بیا پر دانګام ولسوالۍ ۷۰ توغندي ویشتلی دي چې له امله دوه تنه تپيان شوي .
د دانګام ولسوالى اوسيدونکي زياتوي چې هره شپه ددوي پر کورونو په لسګونه توغندي دپاکستاني پوځ لخوا ويشتل کيږي.
همدارنګه د کونړ د والي د ویاند په وینا پر شیګل ولسوالۍ هم پاکستاني توغندي لګیدلي چې دوه تنه ولسي وګړی يي ټپيان کړي دي .
د ناړۍ ولسوال ګل زمان مخکې ویلي وو چې دپاکستانی بريدونوله امله د باتاش د نښترو په ځنګل کې اور لګيدلى و . نوموړى هغه مهال څرګنده کړې وه چې سيمې ته ورتګ اوداور وژنې امکانات په دې ناشونې دى چې پر دې سيمه پاکستاني ځواکونه پرله پسې توغنديز بريدونه کوي او داور وژنې وسايل هم په لاس کې نه لري.
په دې توګه د ډیورند د تپلې کرښې په لویدیځه غاړه یانې د افغانستان د خاورې په بله برخه ، د پنجاب تیری اوس نړیوالو ته چې ټول په افغانستان کې حضور لري ښکاره او څرګند دی .
دا چې ولې نړیواله ټولنه او د افغان دولت لوړپوړي چارواکي دداسې څرګند تیري په اړه چوپ او یا بې ځوابه پاتې دي د پوښتنې او حیرانتیا خبره ده .
د ډیورندکرښې د لانجې د حل عالی شورا په داسې حال کې چې پر افغان خاوره د پنجابي یرغلګرو برید او تیری په کلکه غندي ، په دې اړه د افغان دولت په ناڅرګنده ، تسلیم وزمه او مصلحتي تګلاره نیوکه کوي او هغه د هیواد د ملی ګټو ضد بولي .
بلخوا دا شورا له لروبرو افغانانو ، سیاسي او ټولنیزو جوړښتونو او خپلواکه ملي او قومي مشرانو او شخصیتونو ګیله لري چې د پنجاب د تیری په وړاندې چوپ او یا د اغیزمنو چارو په کارولو کې ناغیړي کوي .
دا شورا په دې اند ده چې که د پنجاب د پراختیايي او لویا غوښتنو تګلارو مخه ونه نیول شي، پنجاب به د افغانستان په لور د پرمختګ خپله د FORWARD تګلار نوره هم مخې ته یوسي .
اوس چې د هرې ورځې په تـــﯦــرېدو سره پر افغان خاوره د پنجاب تیري، نوي ابعاد نیسي دا شورا د ډیورندکرښې پر دواړو غاړو د روستیو پراختیاوو او پر افغان خاوره د پنجابي تیري په وړاندې، لاندې ټکو ته د ټولوپاملرنه رااړوي :
ــ افغان حکومت باید پر افغان خاوره د پنجاب د روستیو بریدونه په اړه خپله چوپتیا ماته کړي او په صفا ټکو کې دي دا تیری وغندي. د بریدونو د مخنیوي لپاره دې په بالمثل غبرګون ځواب ووايي. زمونږ دبالمثل غبرګون نه هدف دمتجاوز او دتیري کوونکو به مقابل کې بالمثل عمل دی او نه دبې ګناه او دافغانستان دخلکو ته چې د ډیورند لاین دخط نه هغې غاړې ته اوسیږي، ضرر رسول دي.
افغان اولس اوحکومت باید د پنجاب دا تیری په افغانستان کې د ایساف او ناټو د میشتو ځواکونو سره یوځای تر جدي پوښتنې لاندې ونیسي او په دې اړه دې د هغوی دریځ او ملاتړ ترلاسه کړي .
افغان حکومت باید دا تیری د ملګرو ملتونو په امنیت شورا کې مطرح کړی او د پنجاب د تیري په وړاندې دې په ټولو هغو هیوادونو کې چې هلته افغانستان سیاسي نمایندګۍ لري، پراخ دیپلوماتیک کار پیل کړي.
ــ د ډیورند لاین لانجې د حل عالي شورا خیبر پښتونخوا ایالتي حکومت ، د لرې پښتوخوا ټولو ملي ګوندونو او هغه پښتنو مذهبي تنظیمونو ته چې هغوی افغانستان خپل مورني او تاریخي وطن ګڼي او ځانونه افغان بولي، بلنه ورکوی چې د پنجاب د تیري په غندلو کې د خپلو افغانو برو وروڼو سره یوځای شی.
ــ د ډیورند لاین لانجې د حل عالي شورا همدارنګه د ډیورند تپلې کرښې پر دواړو غاړو له ټولو سیاسي او ټولنیزو جوړښتونو ، سیاسی او قومي خپلواکو مشرانو او شخصیتونو څخه غوښتنه کوی چې د پنجاب د بریدونو په وړاندې خپلې لیکې سره نږدې کړي .
((( که لروبر افغانان نن هم پخپل یووالی او یوموټي توب، د پنجاب او د هر یرغلګرد تیریو او د افغانانو په وړاندې ددې هیواد د یرغلیز سیاست مخې ته خنډ نه شی او دپاې ټکې کی نږدي، سبا به ډیر نا وخته وي او پښیماني هیڅکله هم ګټه نده کړې. . . !!!)))
تل او سرلوړی دې وي واحد او یوموټې افغانستان !
مات او شرميد لی دې وي پنجاب او پنجابي واکداران ، دا په سیمه کې د کړکیچ او جګړې ټاټوبی !
د ډیورند کرښې د لانجې د حل عالي شورا
لــــــــــــــندن ښــــــــــــــار - انګلستان
8 آگوست 2012, 22:23
اوغانانو . تاسی تول د پنجابیا نو نوکر او گداگیان استی تاسو پخپله پشتونستان انگریزانو ته داوغانستان دحکومت په بدله خرس کری او همدا اوس اوغانی حکومت د پاکستان د ای اس ای جاسوسان دی هیحکله اوغان پخپله نشی حکومت کول . تاسی خپل هرسه بهرنیو قدرتونوته ورکوی چه په خوشی نوم حکومت کی ناست وی خو نورو قومونو سره د واقعی او واکمن حکومت جورول نه غوا لی زکه چه تاسو فطرتا" مزدور او نوکر استی . اوغانی هم چه یک ( لوز) مزخرف است . لسا ن خو حساب نمیشه
9 آگوست 2012, 09:09, توسط فدا
اوغان لر اوبر بی فرهنگ کثیف پدر لعنت، اگر این اوغان لر اوبر حق دار د که یکی شود و به قول تو یو موت شود این تاجک و ازبک و ترکمن و بلوچ لر او بر هم ین حق را دارد که یک مشت شود و هر کدام د رمنطقه یک کشور داشته باشند.
از آن محکوم پشتونستان که گپ میزنی آنها تو را در افغانستان آدم هم حساب نمیکنند.
8 آگوست 2012, 15:50, توسط .علیم
برادر پشتون عزیزو نور چشم و بادارم ام لطفا همین متن پشتو بالا را به دری هم بنویس تا در باره سر نوشت مشترک ما که با این خط منحوس دیورند و مداخله پاکستان گره خورده بفهمیم که در اصل متن چی است من کمی پشتو بلد استم بد بختانه مکمل نمیدانم ولی خوشبختی برادران هموطن پشتون من در همین است که تقریبا اکثر ایشان به دری بلدند . سر فراز موفق باشید. درباره وزیر داخه و دفاع هردویش خوب بودند ولی فساد وکم کاری در وزارت های تحت امر شان وجود داشت . از قدیم گفته اند که چوکی دولت لونگ حمام است مگر این عزیزان این لونگ حمام را نه چتل وناشسته بلکه پاک وصفا ستره تسلیم هموطن بعدی خود کند.
9 آگوست 2012, 01:15, توسط afghan
الی او مردم چرا ایقه توطیه و پر و پاگند می کنید؟ ایا خبر ندارید که بسم الله محمد زیاد تر توسط خود دوستان خود عزل شد. یعنی زیادتر وکلای اعضای جمعیت به وی رای منفی دادند. پدرام، داکتر مهدی، زلمی مجددی و طرفداران داکتر صاحب عبدالله و طرفداران فهیم صاحب. حتما بد بوده است که این دوستان خودی را هم راضی نگه نداشته است.
9 آگوست 2012, 09:42, توسط David
Aghay Behman,
Again, a well done analysis on this issue. The history of Afghanistan, at least it’s modern one, is unfortunately a sad one. It is a good example to demonstrate how Afghans would choose to resolve a potential conflict. The two ministers apparently got let go because of their inaction. What would have been the government’s position if indeed they reacted of some sort? Who would have taken the ultimate responsibility for the consequences? The cabinet? The president? Or the parliament?
Getting entangled with Pakistan or for that matter with every other foreign country, shouldn’t it be a thorough thoughtful process before a single step is undertaken? Shouldn’t the Afghan government have already had a system of processes in place in order to properly respond to any inappropriate foreign behavior?
Or I guess it is perhaps asking too much from this government.
Anyways, looking forward to reading more of your articles.
Keep that pen busy.