صفحه نخست > دیدگاه > یک درسک حقوقی برای مدعی العموم افغانستان

یک درسک حقوقی برای مدعی العموم افغانستان

قاری عتیق الله ساکت
دوشنبه 3 مارچ 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

( یادداشت: درین مقاله بنده هرگز در صدد حمایت از اشخاص خاص ویا ملامت کردن براساس عناد شخصی نیستم بلکه بحکم وظیفه تا اینکه هرکس وظیفه وصلاحیت خودرا شناخته با انتقاد ازهمدیگر بتوانیم خودرا با قانون عادت دهیم)

مردم ما شاهد استندکه درماجرای ابهام آمیز فی مابین آقای "دوستم" و "اکبربای" جناب دادستان کل افغانستان
آقای "عبدالجبار ثابت" هم ازطریق مصاحبه های مطبوعاتی وهم طی فرامین رسمی وظیفهء آقای دوستم را بحالت تعلیق اعلان نموده همزمان دونفر اشخاص شناخته شده وفعال سیاسی کشوررا هریک آقای "لطیف پدرام" رهبرکنگرهء ملی ومعاون ایشان آقای بیژن را ممنوع الخروج و دونفر وکلای مجلس نمایندگان را که ازآقای "دوستم" بنحوی پشتیبانی نموده بودند، نیز تهدید به ازدست دادن وظیفهء شان کردند. باین ترتیب جناب شان با یک تیر سه هدف را نشانه گرفته بودند که یکی معلق ساختن موقف آقای دوستم بجرم سرکشی وحاضر نگردیدن به استنطاق دادستانی، دوم حکم ممنوعیت خروج آقای پدرام ومعاونشان ازکشور بخارج!!!؟ بدلیل ذیدخل بودن درین ماجرا، سوم برکناری دو نفر ازوکلای مجلس نمایندگان بدلیل پشتیبانی لفظی ازآقای دوستم بود. درین نوشتار صرفأ به اقدامات عربده آلود جناب مدعی العموم افغانستان در رابطه به دو حکم اخیر شان (فرمان ممنوع الخروجی و برطرفی دونفر اعضای مجلس نمایندگان) پرداخته میشود که اقدامات ایشان تاچه حد ازنگاهء اداری وصلاحیتهای دولتی اصولیت دارد:

اعلان حکم ممنوع الخروجی: اصولأ حکم ممنوع الخروجی یک متهم زمانی باید رسمأ به اطلاع همه اتباع کشور بخصوص پاسداران سرحدی زمینی وهوایی رسانیده شودکه شخص جانی مرتکب جرایم مشهود وغیر قابل بخشش چون قتل، تجاوز برناموس، آدم ربایی، قطاعی الطریقی وغیره شده باشد. باعث براعلان همچو یک حکم خرق عادت که موجب آماده باش وحالت اضطراردرمیان همه پاسداران سرحدی میشود، کم ازکم باید شرایط زیررا داشته باشد:

- اسناد ومدارک بدست آمده حد اقل بیست تا سی فیصد مجرمیت شخص متهم را به ثبوت رسانیده باشد.

  • مقامات ذیصلاح پس از بررسی وتثبیت متهم درباره قصد وی مبنی بر فرار اطلاع داشته ودرین ارتباط متیقن بوده ویاهم گزارش داشته باشندکه شخص متهم در صدد فرار ازکشور است.

بادرنظرداشت شرایط فوق الذکر است که مقامات ذیصلاح میتوانند ممنوعیت خروج شخص متهم را که درحقیقت فرار ازقانون میباشد، رسمأ اعلان نموده که درحقیقت این امر خود یکنوع اعلام حالت اضطرار وآماده باش برای همه اتباع یک کشور بخصوص محافظین سرحدی محسوب میگردد. فراموش نکنیم شخص که ممنوع الخروج اعلام میشود، تک تک افراد اتباع یک کشور برای جلوگیری ازخروج ویاهم فرار وی از قلمرو یاد شده از نگاهء قانون مسؤلیت دارندکه احیانأ درصورت دیدن چنین شخصی حین فرار وهمکاری نکردن با دولت ویاهم اطلاع ندادن به مقامات مسؤل ایشان نیز مجرم محسوب میشوند. پس اعلان ممنوعیت خروج یک متهم درحقیقت یک هشدار عمومی نه تنها برای نگهبانان سرحدی است بلکه همه افراد واتباع یک کشور وظیفه دارندکه مراقب فرار همچو افراد بوده درصورت پناه دادن یا همکاری کردن با ایشان سخت درپیشگاهء قانون مسؤلیت دارند. بنأ اعلان رسمی حکم ممنوع الخروجی یک متهم یک امر ساده وبی ارزش نبوده بلکه نهادها وقوت های امنیتی ندرتأ واستثنأ که خیلیها کمتر ضرورت می افتد، برای جلوگیری از فرارجانیان بسیار خطرناک وحرفه یی که یافتن رد پای شان برای مسؤلین امنیتی یک کشور دشوار ودرد سر دهنده است، حکم مذکور را ازنهایت لاعلاجی مورد استفاده قرار میدهند. ولی آقای پدرام وحکم ممنوع الخروجی جناب ثابت! حالا شما خود فکر کنید که این دو چقدر باهم تناسب دارند. بیایید که این سؤال را از خود جناب "ثابت" بپرسیم که آیا وی مرتکب کدام جرم مشهود شده ویا اینکه در گذشته چه سابقهء جرمی در نزد جناب شما داشتند که ظن وگمان فرار را بالایشان داشته ایشان را ممنوع الخروج اعلان کردید؟ آیا ایشان بیت المال را چور کرده یا اختلاس نموده وقصد فرار را داشتند یا چطور؟

ازهمه عجیبتر اینکه جناب شما ازکجا اطلاع داشتید که ایشان پا به فرار گذاشته بخاطر جرمی که اصلأ هیچ معلوم نیست، نه شما میدانید ونه مردم قصد ترک وطن را دارند؟

سؤال دیگر اینکه میزان مجرمیت این دو نفر درین ماجرا تا کجا بود که دیگر عرصه را برای زیستن درین کشور برایشان برای همیش تنگ ساخته ناگزیر پا به فرار خواهند گذاشت که شما مجبور شدید ایشان را ممنوع الخروج اعلان نمایید؟ آیا ایشان مرتکب آنچنان یک جرم نابخشودنی شده بودندکه دیگر هیچ راهء جز فرار ازکشور نداشتندو شما هم ازعجله زیاد یگانه تدبیر تان برای دستگیری حتمی وبلاقید وشرط ایشان همین حکم بود؟ یا اینکه شما با این حکم تان خیال داشتیدکه ایشان را وحشتزده ساخته جهت فرار هرچه زودتر وخارج شدن ازمملکت باحکم ممنوع الخروجی فرار را یگانه گزینهء غنیمتی وآرمانی برایشان جلوه داده ایشانرا از راه های غیر رسمی و قاچاقی مجبور وتشویق به فرار نمایید؟
سؤال من ازشما اینست که مگر فرار برای چه وازترس کی وحکم ممنوع الخروجی برای چه؟ مگر تاحالا چند نفر ازچنگ شما گریخته وحالا شما مجبورشده ایدکه برای دستگیری متهمین ومظنونین تان ازین حربه استفاده نمایید؟ مگر متهمین که شما ایشان را بجرم اختلاس وخیانت به بیت المال جهادرا علیه ایشان اعلان نموده وادعای اقامه صدها مدارک وشواهد را هم علیه ایشان داشتید فرار کردند که این دو نفر صرف بخاطر یک موضعگیری سیاسی که حق مسلم ایشان بعنوان حزب اپوزیسیون دولت است، نقشهء گریز را ازترس شما درسر داشته باشند؟ پس زمانیکه دزدهای با پشتاره به قول شما با همه خیانتها وجنایت های شان از جا درنمیروند، افراد که ادعای مبارزه سیاسی را دارند، مطمین باشید که اینقدر خرف وترسو نخواهند بودکه از یکطرف زیرنام کنگرهء ملی اینهمه دعوای مبارزهء شدید وپیگیرانه جهت تطبیق مرامنامه ها وبرنامه های حزبی شان به سطح کشور نمایند واز طرفی دیگر هم صرف بایک عربدهء شما از جا در رفته ازترس شما هرطرف غار بپالند.

حالا موضوع برطرف نمودن وکلا ازمجلس نمایندگان:

قبل ازهمه نخست یک نکته را هم بدانیدکه اولأ صلاحیتهای شما ولو دریک جامعهء سلطتنی وشاهی محدود ومتناهی است. ثانیأ درنظامهای مردم سالار (دموکراتیک) اصل برمبنای تقسیم مساویانه وبرابر قدرت میان قوه های سه گانه است بقول منتسکیو قدرت باید قدرت را متوقف کند. بنأ شما یگانه مدعی العموم درتأریخ افغانستان استیدکه خیلیها فراتر از لایحهء وظایف وصلاحیتهای تان عمل میکنید و حتی وکلای پارلمان را که بهیچوجه صلاحیت توقیف وبازداشت ایشان را ندارید، تهدید به ازدست دادن وظیفهءشان درپارلمان میکنید. در ارتباط مجالس نمایندگان، عوام وشیوخ درهمه جهان یک قاعده وجود دارد تا ایشان با اطمینان خاطر فارغ ازهرنوع تهدید واعمال فشار بوسیلهء مجریان قدرت مثل شما بتوانند روی اعمال دولت انگشت انتقاد بگذارند وآن عبارت از مصؤنیت پارلمانی است. درین ارتباط نظریه پردازان حقوق اساسی وجامعه شناسی عقیده دارند که مجالس پارلمانی باید طوری سازمان داده شوند که اعضای آن بتوانند بنحو احسن وظایف واختیارات قانونی خودرا اعمال کنند که یگانه روش برای وصول باین هدف استقلال،آزادی ومصؤنیت وکلا ازشروط لازمی است. مصؤنیت پارلمانی دوصورت دارد:

1- عدم مسؤلیت. 2 تعرض ناپذیری.

1 عدم مسؤلیت: بدین معناکه نماینده بمناسبت گفتار، نوشتار، اعمال وتصمیمات وموضع گیری خودنباید موردتعقیب ومؤاخذه قرارگیرد قسمیکه شما دونفر وکلای مجلس را به اتهام پشتیبانی از دوستم خواستار احضار وازدست دادن وظایف شان نمودید. دراصل هیچکس حق ندارد نماینده را بابت انجام وظایف نمایندگی تحت پیگردقراردهد. یک وکیل بحیث نمایندهء مردم درجلسات علنی یاخصوصی سخنرانی میکند، ازاعمال دولت انتقادمیکند ازوزیران پرسش میکند یا آنهارا مورد استیضاح قرارمیدهد، درکمیسیونها بالوایح پیشنهادی دولت مخالفت میورزد وغیره. اینرا هم باید گفت که عدم مسؤلیت نمایندگان قاعدتأ بایدهم مطلق باشد وهم مداوم. مطلق اینکه مشمول استثنا نیست وآنچه راکه درقلمرو وظایف نمایندگی به انجام میرساند مشمول این مصؤنیت ازنوع عدم مسؤلیت آنست. مداوم، بدین معنی که حتی بعدازاتمام دورهء تقنینیه نیزنمیتوان نمایندهء سابق را بابت اعمال دورهء نمایندگی اش تعقیب کرد. ولی اینکه ایشان درکدام شرایط این حق را از دست داده از مصؤنیت پارلمانی محروم میشوند، این هم از صلاحیت خود مجلس است نه از وظایف شما. طور مثال چنانچه درفنلاند وسوید درصورتیکه پنج ششم نمایندگان رأی موافق دهند میتوان ازنماینده سلب مصؤنیت کرد. ناگفته نبایدگذاشت که عدم مسؤلیت زمانی معنای واقعی خودرا خواهدداشت که راجع به امور عمومی واجتماعی باشد بدین معنی که نماینده بایدمطالب خودرا درقالب طرح مسایل واقعی جامعه بگوید. خطا های انضباطی نمایندگان وتخلفات آنها ازنظامنامه داخلی مشمول اصل عدم مسؤلیت نیست.

2 تعرض ناپذیری: تعرض ناپذیری یعنی ممنوعیت تعرض به نمایندگان درباب اعمال که خارج ازپارلمان انجام میدهند. درصورتکه نماینده بیرون محوطه مجلس، دست به اعمالی زندکه طبق قوانین جاری یا براساس عرف جرم نامیده میشود بازهم بگونه ای مورد حمایت قانون است. باین معنی که ماموران انتظامی نمیتوانند با اوهمان رفتاری را کنند که قاعدتا با فرد عادی انجام میدهند. یعنی بازداشت وبازجویی وتشکیل پرونده وارسال به دادسرا تامرحله دادرسی. این امتیازدرنگاهء نخست قابل توجیه بنظرنمیرسد زیرا خلاف اصل تساوی افراد دربرابرقانون است اما ازانجاکه وضع نماینده با افراد عادی تفاوت دارد ممکن است جوازتعقیب وی موجب آن شودکه درعمل ازان سؤاستفاده بعمل آید. زیرا همیشه احتمال صحنه سازی، توطیه، اسباب چینی برای خنثی کردن اقدامات نماینده درپارلمان رامیتوان خارج ازمحوطه پارلمان فراهم آورد. پس ازکجا معلوم که شما بحیث نمایندهء گروهء بخصوصی در درون دولت وکلای متهم را براساس یک نقشه ازقبل طرحریزی شده به نفع قوای اجراییهء حکومت توقیف ومعزول نمایید تا پارلمان مملو از افرادی باشندکه همه بلی گویک شما ودوستان تان باقی بمانند. اما ازانجاییکه هیچ انسانی از خطا خالی نیست هرگاه شما باوکیلی که واقعأ جرمی را مرتکب میشود، جهت بازداشت واحضار وی درهمه کشورهای دارای مجلس نمایندگان، مرسوم ترین شیوه اینست که موضوع به آگاهی مجلس میرسد ورسیدگی مقدماتی درداخل مجلس بوسیله کمیسیون ویژه ای انجام میگیرد. درصورت که معلوم شود نماینده واقعأ مرتکب جرم شده است اجازهء بازداشت وپیگرد او ازسوی پارلمان صادرمیگردد. درانصورت سلب مصؤنیت پارلمانی با تصویب اکثریت نمایندگان، دست مقامات قضایی را برای اعمال قانون بالای وکیل مجرم بازمیگذارد. بنأ توقیف ویا هم برطرف کردن وکلای پارلمان بهیچوجه از صلاحیتهای شما نبوده بلکه برخورد رسمی شما درارتباط با جرایم ایشان (فرضأ) مستلزم یک سلسله قواعد متنی وشکلی اداری با اجازهء سایر اعضای مجلس است نه اینکه شما همه کارهء دولت و جامعه باشید.

دراخیر یک نکته را نیز میخواهم علاوه کنم که

ازنگاهءحقوق اداری احکام جزایی هریک کاربرد خاص درمواقع خاص برای تنفیذ وتطبیق دارند، وهرگاه شما بدون مطالعه وتحقیق، صلاحیت ها، فرامین واحکام که درمحدودهء شریعت برای مجرمین خاص درشرایطی خاصی درنظرگرفته شده اند، در صف بندیها، گروه بندیها وبازیهای سیاسی بیجا و بیمورد بکارمیبرید، این عملکرد شما مردم را دربرابر تنفیذ قانون قهرأ نترس ومتساهل بار میاورد. صدور حکم ممنوع الخروج برای تبعهء یک کشور اینقدر یک فرمان ساده و بی اهمیت نیست که بالای هرمظنون ومشکوک که ولو یکدانه قروت را هم دزدی کند، شما آنرا برعلیه آن استفاده کرده ویاهم افراد مشخص مورد نظرتانرا با استفاده از صلاحیتهای دادگاه درموارد بیجا ونامناسب گاه وبیگاه تهدید نموده باصطلاح بچه ترسانک کنید. این حکم را درزمانی بکار ببرید وبرعلیه آنعده اشخاص استفاده نمایید که ایشان مرتکب جنایت، اختلاس، وجرایم حدود گردیده اسناد ومدارک کافی دربارهء سوابق جرمی ایشان داشته باشید که ایشان قبلأ نیز ازچنگ قانون فرار کرده باشند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • قاری صاحب بیجا سرت را به درد آوردی و وقتت را به هدر دادی که به لوی سارلوال صایب درس حقوق بدهی.

    اول بکوش که هم به جبار ثابت و هم با طرف قضیه هرکدام دوستم، اکبر بای، لطیف پدرام، بشیر بیژن و دو عضو پارلمان درس انسانیت و بیرون شدن از حیوانیت را بدهی تا این درس حقوقی ات به گفته مردم "پیش کله خر یاسین خواندن" معنی ندهد.

    اینان همه از یک جنس هستند و ضد بشریت، ضد افغانیت عمل میکنند و وطنفروش ها و خاینان هستند. همانی که سرکله اش را از همه بیشتر به انسان شبیه ساخته (پدرام و بیژن) از همه بیشتر کثیف هستند و بی‌غیرت که با خونخوارانی چون دوستم دست دوستی میدهند.

  • ببنید جناب قاری عتیق الله ساکت!

    شما بعنوان یک متخصص وکارشناس مسایل حقوقی موضوعات خیلی حاد وضروری یرا درین نوشته پیشنهاد نموده اید که سزاوار یک جامعه مانند سویدن است.

    درکشور مانند افغانستان همین آش است وهمین کاسه همین دوستم وهمین سارنوال دیوانه بدمغز مثل عبد الجبار ثابت که اصلا از یهودهای مهاجر درشهر جلال آباد میباشد وعمدا ازطرف سازمانهای ماسونی اروپائی غرض بدنام ساختن دین اسلام بکار گرفته شده است.

    موجودیت این آقا در در داخل حزب حکمتیار هم حکایت از زد وبندهای پنهانی حزب اسلامی با آن سازمانهای ماسونی دارد که اقای حکمتیار بخاطر جنگ باشوروی سابق ازهمچو عناصر در داخل حزب خود استفاده میکرد.

    بناء این نوع درس دادن ها از طرف شما بدون شناخت ومعرفت دقیق باطرف مقابل تان هیچ سود ندارد فقط وقت خودرا ضایع میکنید ویک شهرت کاذب برای خویش کمائی میکنید.

    ازنظر عقلا وکسان که موضوعات افغانستان را از بیرون مطالعه میکنند این عناصر بشمول رئیس جمهور همه آنها گماشته کشورها ودولت های غربی استند که به هیچ صورت پیوند باملت ومردم افغانستان ندارند وحتی این عناصر بدون اذن واجازه باداران شان آب خودرا هم نوشیده نمی توانند.

    بناء نصیحت بنده بشما این است که ازین شهرت طلبی های کاذب دست برداشته یک سلسله واقعیت های منفی جامعه را بپذیرید واز طمطراق های بیشتر جلوگیری کنید که عاقبت خوب ندارد.

  • من در مورد نحوه برخورد آقای ثابت نیمخواهم حرفی بزنم ولی در اینکه نیت او به خیر وطن و مردم است هیچ شکی ندارم.

    دوستم و دیگر جنایتکاران که کشور را مانند منافع شخصی شان استفاده میکنند باید به جزای اعمال شان برسند. پدرام و معاون او چون بر ضد منافع ملی کشور ما هستند در صدد آن هستند که از هر موقع برای ویرانی کشور ما به نفع بادران ایرانی شان استفاده کنند.

    ولی حادثه اکبر بای و دوستم که آنرا من نمیدانم شما ابهام آمیز خطاب کرده اید ، یک مسله را باز هم ثابت کرد که کرزی ، حارنوالی و قضا در افغانستان اصلا صلاحیت ندارند و صلاحیت هنوز هم در درست همان جنایتکارانی است که کابل را ویران کردند و هزاران هموطن ما را به خاک و خون کشیدند.

    • قاری صاحب درست فرموده اید. اما در برخی از مردم ما آنقدر احساسات، دسیسه، پروپاگند و تبلیغات موج میزند که کسی حاضر به شنیدن حقیقت نیست.

      با آن هم تصور میشود که نسل تازه یی از واقع بین ها در جامعهء ما عرض اندام میکنند. همین ها مایهء امید جامعهء روشنفکری ما میتوانند باشند. همین ها اند که میتوانند حساب شیر و آب را ازهم تفکیک کنند. آقای ساکت میخواهد یکی ازهمین ها باشد.

      شماری از وطنداران ما یا از روی عقده و یا هم از روی نادانی تلاش دارند تا خلاف تمامی موازین علمی، هیچ کسی را درین وطن تایید نکنند. این حرف ها که "همه جنایتکار اند، همه قاتلین ملت اند، همه قاچاقبر اند، همه پلید اند، همه کثیف اند...." چه معنی میدهد؟

      با اینهمه، مردم راه خود را یافته اند. یعنی هرکسی به راه خود میرود. گذشت آن زمان ها که با تیزس های کمونیستی ممکن بود افکار مردم را در اختیار خودر گرفته و تنها خود را برحق بدانند و دیگران رانا حق. حالا حق تقسیم شده است. هرکسی سهم خود را دارد.

      انگیزه های پذیرش و ناپذیرش شخصیت ها و احزاب هم در گذشته ها و هم همین حالا، قومی وگروهی است. هیچ ازبکی دوستم را جنایتکار نمیداند، اما همه پشتون هادشمن درجه یک او هستند.

      برعکس ملاعمر که به سویهء جهان به صفت جنایتکار و قاتل تروریست شناخته شده، نزد آقای کرزی "ملا محمد عمر آخند" است و به او پیشنهاد صلح میکند.

      هرکس برای مطلب خود چمچه میزند...

  • 1 - جبار ثابت نه يهود است و نه مهاجر و باز گيريم که باشد بهود بودن و مهاجر بودن جرم نيست و موجب سلب حقوق شهروند نمي شوند
    2- جرم دوستم و همدستانش در روز روشن و پيش چشم خلق عالم اتفاق افتاده است
    3- جرم جبار ثابت از نظر کابل پرس? و آقاي ميرهزار و همراهان شان در سه چيز است:

    • افغان بودن جبار ثابت
    • پشتون بودن جبار ثابت
    • سابقهء وي در حزب اسلامي
      آقاي ثابت در رشتهء حقوق تحصيل کرده و ساليان طولاني در همين رشته کار کرده است و اما روشن نيست که قار صاحبت به جز قرائت قهر ضد پشت.ني ديگر چي تخصص و تحصيلي دارند؟
    • سپاس گرچه نظرت 100 در 100 نادرست است.

      خودت می دانی که کابل پرس? صدای های متفاوت و حتا متضاد را بازتاب می دهد ، با اين وجود تصميم گرفته ای که چشمانت را ببندی.
      شاد باشی

  • قاری صاحب !
    شما می گویی که یک شخص بایست قاتل باشد یا قطاع الطریق یا آدم ربا و متجاوز به ناموس تا ممنوع الخروج گردد . اینکه دوستم جرمی مرتکب شده و به حریم شخصی یک انسان تجاوز کرده او را با خود اختطاف کرده و مانند یک بز کش کشان کشان به دایرۀ هلال یعنی حویلی منزلش آورده بعد لت و کوب کرده ، غرور و حیثیت قومش را لگد مال کرده است ، آن آقای محبوب شما ، لطیف خان پدرام نیز با او شریک این عمل قبیح بوده است . کنون که محکمه آنان را احضار نموده مگر آنان بالاتر از ولیعهد انگلیس هستند ؟ که چند بار محکمه پرنس چارلز را برای استجواب جلب نمود و ولیعهد با احترام تمام در محکمه حضور یافت ؟ توقع داری که محکمه برای آن عالیجنابان شما پاسپورت وویزه تهیه بدارد ؟ تا مانند زرداد در لندن دوباره پنجۀ عدالت گریبان شان را بگیرد ؟ برای یک قاری صاحب قرآن ، کیسه مالی قدرتمندان شرم است .

    • اين نخستين درس قانون است. قانون، عاطفه را نمي شناسد. متأسفانه شما بدون آن كه به مواد قانوني اشاره كرده باشيد، از عاطفه كار گرفته ايد. آن هم در مورد كساني كه اگر نه به يك قوم به يك خانواده اهانت كرده اند.

      فردا اگر شما را ببرند و شب با خود نگه دارند، به كجا شكايت مي كنيد؟ آن گاه ما حق داريم، عاطفي فكر كرده و بگوييم كه خير است!

  • سلام مجدد برای دست اندرکاران این سایت من واقیا تاسف میکنم به این قاری. حیف جوانی این شخص بخاطر تعصب که به اغای ثابت دارد کاری بی ناموسی دوستم را تایید میکند اگر همین فجایی بالای خود قاری صاحب میشد باز هم خیر بود؟

  • قاری صاحب سلام:
    واقعا که تخلص تان بیانگر خصوصیات تان است «ساکت».اما عکس تان «فوتو»ی تان به قاری ها نمیماند.

  • باعرض سلام ومحبت . قاری صاحب محترم نميدام که شما کدام تخصصی از حق وحقوق داريد ياکه خواستيد هوای فيرکنيد موضوع تجاوز دوستم به حريم شخص اکبربای امريست محکوم شده چيه از نظر حقوقی وچيه ازنظر عقلي. نبايد قوانين را از ديدگاه قومی زبانی وميليتی ديد در جامعه که قانون اصل وتوازن عدالت را تعين ميکند همه اشخاص دارای حقوق مساوی اند افغانستان دارای قانون اساسی است که در ان صريح وواضح از حق و حقوق اتبای ان در مقابل قانون ومسوليت اتبای ان درمقابل قانون بدون قوم منطقه وزبان در پارلمان بتصويب رسيده .از نظربنده عمل آقاي سارنوال وفراخواندن دوستم بمحکمه امريست قانونی تاچه وقت زورمندان وزورگويان قوانين وحقوق ديگران زير پا ساختن .امروز در جوامعی پيشرفته وزرا وحتا ريس جمهور بمحکمه فرا خوانده ميشود .از اينکه بعضی از دوستان مسايل گروه ويا مسايل قومی را مطرح ساخته اند اين فصل کاملاٌ جدايست ازاينکه کاکای ريش سفيد ما بانکتای به گروه حکمتيار تعلق دارد و اکبربای ودوستم باآدمکشان ديگری برای ملت واضح و روشن است نبايدتطبيق عدالت را معيار وسنجش قومی وگروهی دانست .تشکر

    • آقای پوپل!

      شما حق دارید که مخالف یک نظر باشید اما این حق راندارید که به نویسنده توهین کنید.

      اینکه شما از جناب آقای ساکت پرسیده اید که شما کدام تخصص حقوقی دارید ویانه این خود میرساند که شماخود هوائی فیر کرده اید بخاطریکه شناخت شما از نویسنده صفر است.

      من خودم در انستیوت پیداگوژیک باجناب آقای ساکت همدوره بودم. ایشان بعداز فراغت از انستیوت مذکور بااستفاده از یک بورس تحصیلی عازم قاهره گردید ودر رشته حقوق از دانشگاه الازهر فارغ شده است به زبانهای انگلیسی وعربی تسلط تام دارد.

      ایشان از طفرلیت قرآن کریم را درمدت نه ماه نزد استاد برکت الله سلیم که خود استادش شاهد این موضوع استند حفظ کرده است ازهمان زمان تاحال وی را قاری میگویند حتی بیاد دارم که استادان ما نیز وی را قاری صاحب میگفتند شما نباید آب را نادیده پاهارا از موزه بکشید. هرکس میتواند خودرا دکتور ویاماستر ومتخصص بنامد اما وی به همین نام قاری اکتفا کرده است این بدان معنی نیست که وی صرف قاری است ودگر هیچ.

      این برداشت شما خیلی غلط است.

      باردیگر تکرار میکنم که شما صرف حق ابراز مخالفت خودتان را دارید وبس.

    • سلام به عزيزم جمشيد جان
      برادر عزيزم نميدانم درکجای نظرم توهين به نويسنده آقای قاری صاحب شده از اينکه بنده سوالی را از آقای قاری صاحب کردم نبايد انرا توهين تلقی کنيد فکرميکنم قاری صاحب روشنتراز اينست تا به همچومسايلی احساس کدورت کند . باعرض معذرت از آقای قاری صاحب وبا تشکر از اقای جمشيد.

    • سلام به عزيزم جمشيد جان
      برادر عزيزم نميدانم درکجای نظرم توهين به نويسنده آقای قاری صاحب شده از اينکه بنده سوالی را از آقای قاری صاحب کردم نبايد انرا توهين تلقی کنيد فکرميکنم قاری صاحب روشنتراز اينست تا به همچومسايلی احساس کدورت کند . باعرض معذرت از آقای قاری صاحب وبا تشکر از اقای جمشيد.

  • این اعلامیه های به اصطلاح سارنوالمرا بیاد فلم آواره، پا گل،دیوانه هندی می اندازد .برادر چیزی که در دیگ است در کاسه می براید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس