صفحه نخست > دیدگاه > خان سعید یک دانشجوی دانشکده ی ژورنالیزم به ارتداد متهم شد!

خان سعید یک دانشجوی دانشکده ی ژورنالیزم به ارتداد متهم شد!

عظيم بشرمل
شنبه 7 جولای 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بعد از ظهر روز يك شنبه مورخ 11 – 4 – 1391، از بلند‌گوي مسجد خوابگاه دانشگاه كابل اعلام شد، كه همه در مسجد جمع شويد، زيرا يك آدم به مقدسات توهين كرده است.

همه‌ي كساني كه ريش دراز داشتند، و مشخص بود كه دانشجويان دانشكده‌ي شرعيات هستند در مسجد جمع شدند. قضيه به همه ابلاغ شد و از اين قرار بود:

يكي از دانشجويان دانشكده‌ي ژورناليزم، در خوابگاه دانشگاه با كسي در مورد بودا پيامبر هندي، صحبت كرده بود. بعد از كشيده شدن گفت و گو ها به ديالوگ هاي تند، طرف مقابل با عصبانيت به بودا دشنام داده و گفت بود مرگ بر بودا. طرف ناراحت شده در جواب مي گويد مرگ بر محمد. سر انجام جنجال زياد شده و دانشجويان شرعيات در جريان قرار داده مي شوند.

بعد از اعلام شدن قضيه در مسجد، همه حكم كردند كه اين آدم مرتد شده و بايد اعدام گردد. با دخالت پوليس، متهم به قومنداني پوليس دانشگاه انتقال داده شد. پوليس از مدعيان خواسته بود تا چهار نفر شاهد حاضر نمايند. دانشجويان شرعيات چهار تن شاهد حاضر كردند اما فقط دو نفر از آن ها شهادت داده بودند كه اين نفر به مقدسات توهين كرده است.

سر انجام بعد از جنجال هاي زياد، صاحبان دين (دانشجويان شرعيات) به توبه‌ي شخص مرتد شده راضي شدند. جوان متهم در وقت توبه نمودن چنين گفت: پدر و مادرم مسلمان هستند و من نيز مسلمان هستم، اشهد ان لا اله الا لله محمد الرسول الله.

با به ياد آوردن اين ماجرا، به ياد محاكمه‌ي گاليه و توبه‌ي او مي‌افتم. ياد قرون وسطا در ذهنم تداعي مي‌شود، داستان در آتش سوزاندن برونو و مرگ بوئسيوس در چشمانم متجلي مي‌گردد. حكم ارتداد كپلر، ولتر و اسپنوزوا به خاطرم مي‌آيد. به ياد تكفير حامد ابو زيد، حلاج و سهروري مي افتم. مي‌بينم عده‌اي دين، بهشت و جهنم را مال شخصي شان مي‌دانند، و جسورانه مومن و كافر، بهشتي‌ها و جهنمي‌ها را مشخص مي كنند و به هركدام حكم و فرمان مي‌دهند.

عصر ما عصر گفتمان‌هاي ديني، سياسي و فرهنگي، و عصر تسامح و تساهل ديني و فرهنگي است، اما ما با همه ارزش ها بريده ايم. ما نه با سنت‌هاي خوبي گذشته‌ي مان پيوندي داريم و نه با ارزش هاي خوب عصر امروز جهان. ما با آن سنت‌هاي تاريخي مان بريده ايم كه مي گفتند« هركس به اين خانه آمد، نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد» يا مي‌نوشتند «اي مالك، مبادا بر مردم ظلم روا داري، چرا كه آنها از دو صنف بيرون نيستند، يا مسمان‌اند و هم‌كيش تو يا انسانند و هم نوع تو». ما بر عكس نانش نمي‌دهيم و لي از ايمانش مي‌پرسيم، هم با هم‌كيش مان در ستيزيم و هم با هم‌نوع مان در جدال. نه با تسامح و تساهل جهان امروزي رفتار مي‌كنيم، و نه به حقوق شهروندي، و پلوراليسم سياسي و اعتقادي باور داريم.

آن يكي با دفاع از بودا و آن ديگري با دفاع از محمد، بي منطقي‌ترين عمل يعني دشنام دادن به اين بزرگان را به نمايش مي گذارند. اين ها همه نمونه‌هاي تيپ سنتي و متجدد مان هستند، كه رفتار شان خبر از فاجعه‌اي مي دهد، كه نسل سرگردان ما با آن دست به گريبانند.

خوب است به گفته‌ي هابرماس در يك «گفت و گوي دموكراتيك» همه چيز را به تيغ تيز نقد بسپاريم، و در يك نقد منطقي، تمام تابوها را بشكنانيم و جغرافياي تحريم و حدود ممنوعه ها را فروريزيم، تا نقطه‌هاي روشناي‌هاي‌ مان روشناتر گردد، و نقطه‌هاي تاريكي‌هاي مان بر ملا شود، اما در چنين فضاي سراپا فحش و دشنام، تكفير و ارتداد چنين چيزي امكان پذير است؟ اگر نيست فردا و پس فردا‌هاي مان چگونه خواهد بود؟

به گفته‌ي بزرگان مكتب فرانكفورت در «عصر خرد ابزاري» و سرزمين پر از فقر، درد، جهل و رنجي ما، تنها با «خرد انتقادي» مي‌توان راهي به رهاي يافت، اما با وجود چنين «نيندشيدگان» جاهل، و دين داران دين نفهم، روشنفكر مأبان بدون انديشه، فرداي ما بهتر از ديروز مان نخواهد بود.

فرهنگ محكوم به ذوال است، كه استعداد نقد شدن را نداشته باشد، و ملت نا‌بود خواهد شد كه فرهنگ نقد و نقد پذيري در آن وجود نداشته باشد، دين و ايدولوژي محكوم به فنا و نا بودي است، كه از آن بد دفاع شود.

با چنين دشنام دادن‌ها به مردان بزرگ چون محمد و بودا، و بعد هم حكم تكفير و ارتداد، و فتواي اعدام و سرانجام توبه، سرنوشت مسحيت در انتظار اسلام نخواهد بود؟

نمي دانم فرداي مان چگونه خواهد بود، به گفته‌ي داكتر علي شريعتي با«اسلام منهاي ملا » يا به گفته‌ي داكتر سروش با «ملا منهاي اسلام» يا بدون هردو، يا با هردو؟. اما در اين هيچ شكي نيست، روش را كه دين داران پيشه كرده‌اند، تيشه بر ريشه‌ي دين زدن است.

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • MOSALMANA EMROZ AZ BOMBI ATOM KADA HAM KHATARNAG TAR HAST BARAYE BASHAR

  • درود بر اینترنت، لعنت بر محمد بچه باز!

  • بودا می گوید : هیچ جانداری را میآزار . و پیروانش در هندوستان حتا مار و گژدم را نمی کشند . نیم حاصلات سالانه هندوستان را موش ها می خورند و هندی ها با آنان کاری ندارد .
    محمد می گوید : قَتَلَ ، قُتِلو فی سبیل لله ( غیر مسلمانان را بکشید در راه خدا ) و مسلمانان شیعه و سنی ، اسماعیلیه و بهایی و ... همدیگر شان را می کشند . سنگسار ، قصاص ، بریدن دست و پا ، حد زدن و شلاق ، چند همسری و نیم آدم شمردن زنان ، دروغ ، دزدی ، جنایت و صد ها اعمال غیر انسانی مختص پیروان اسلام است . در آیین بودا ، طلاق مجاز نیست و در اسلام مثل آب خوردن است . اطفال را از مادر بگیر و خودش را مانند توپ فوتبال از خانه به صحرا شوت کن ، فقط همین .
    هر که مغز خر نخورده باشد ، باید بگوید ، اسلام بهتر است یا بودیزم ؟.

  • دین اسلام یکی از خشن ترین و غیر انسانی ترین و بی رحم ترین و بدوی ترین ادیان جهان است.
    در اسلام زن نصف انسان حساب شده و ظلم بر زن در اساسات اسلام ریشه دارد. به همین خاطر در هیچ کشور اسلامی زن حقوق اساسی خود را ندارد.
    اسلام مخالف پیشرفت و تمدن است. به همین خاطر اکثر مطلق کشورهای اسلامی از عقب مانده ترین ها در جهان هستند.
    طالبان و القاعده و گروهک های تروریستی دیگر در اساسات اسلام و در زندگی محمد دلایل اعمال غیر انسانی خود را پیدا می کنند. مثلا سر بریدن یکی از کارهای اصلی محمد ، علی، ابوبکر و عمر و بزرگان دیگر اسلام بود.
    علی یکی از ادم کش ترین و بی رحم ترین عرب در دوران خود بود که در اخر به همین دلیل تنها ماند. یعنی حد اقل از هر قوم و قبیله و قریه یکی را کشته بود صرفا به جرم اینکه مسلمان نمی شدند.
    محمد یک بی سواد بود. علی یک متعصب بی عقل بود که در مقابل زرنگی های معاویه به زانو در امد. عمر یک لوده ای بدماش بود. ابوبکر یک خان قبله بود که دختر شش ساله ای خود را به یک مردم پیر داد. عثمان هم یک پول دوست پارتی باز بود که تمام اقوام و اشنایان خود را به نان و نوا رساند.
    اینها بزرگان اسلام هستند.
    در مذهب شیعه، فاطمه دختر محمد را یک فرشته جور کرده اند. در حالیکه این زنکه ای بی سواد هیچ هنری غیر از خانه داری نداشت. یا مثلا حسین را یک قهرمان جور کرده اند در حالیکه حسین یک احمق سیاسی بود که برای قدرت طلبی حتی اطفالش را سپر ساخت و به قتل رساند. کاری را که امروز طالبان می کنند.
    نتیجه ای مسلمانی و پیروی از دین اسلام همین افغانستان ما است که از تمام جهان پول گدایی می کند تا چهار مجاهد دزد ان را به جیب شان بزنند.
    نمونه ای دیگر مسلمانی پاکستان است. نمونه ای دیگر سودان و سومالی و ایران و عربستان است. در عربستان هنوز زن حق موتروانی ندارد و در ایران دیدیم که خانه های مهاجرین را آتش می زنند.
    مرگ بر اسلام
    محمد یک کسی بود که از طفل شش ساله و پیر زن شصت ساله تیر نبود. او یک هیولای شهوت پرست بود که مردم را می کشت و زنان اطفال شان را به بردگی و اسارت می برد. او سیزده زن داشت که نصف شان از جمله ای اسیران جنگی بودند. ایا پیامبر این است؟ از جانب خدا امده که زنان مردم را مورد تجاوز قرار بدهد ؟

  • محمد خود یکی از بدنام ترین انسان تاریخ بشر است .او یکی از شهوانی ترین و سکسی ترین انسان بشمار میرود . محمد یکی از پست فطرت ترین و بدنام ترین انسان روی زمین بود . او بانی تروریزم و بنیانگذار کشتار دگر اندیشن بود ... نفرین برمحمد

  • استغفرالله این همه چی است؟ در غضب خدا شوید شما بی سواد ها (سکولار، شمس کابلی، باران و سایب کابل پرس? ) که این همه کفر را پخش می کند. شما که دین مبین اسلام را توهین کرده اید آیا درباره این دین الهی مقدس معلومات هم دارید و یا که به اعمال طالبان انگلیسی و ملا های انگلیسی دیده قضاوت نموده اید خداوند شما را تباه و برباد کند من که یک انسان نهایت عاجز هستم اگر در پیش روی من همین حرف ها را بگوئید به خداوند یکتا که همه جهان و همه چیز را آفریده شما را سر میزنم. العنت برشما دنیا پرست های عیاش مرتد شود. خداوند شما را بشرماند.

  • آیا فکر نمی کنید که شما هم مانند گذشته گان تان به میمیرید و به زیر خاک می شوید چه جواب خوهید داد درآن جا؟ در آن جا نه امریکا خواهد بو ونه انگلیس و نه هم این زور دو روزه کفار لعنت برشما (سکولار،شمس کابلی، باران ،ب ، سایت کابل پرس? و غیره هم فکران شما. درود بر محمد ص

  • آقای محترم بشرمل،
    شما به حق مینویسید، که:"فرهنگ محكوم به ذوال است، كه استعداد نقد شدن را نداشته باشد، و ملت نا‌بود خواهد شد كه فرهنگ نقد و نقد پذيري در آن وجود نداشته باشد"
    مشکل مهم و اساسی (نتنها) دین اسلام درهمین نکته نهفته است، که از همان آغاز نقد را ممنوع قرار داده است. زیرا قرآن حرف خداست و به انسانها اجازه داده نشده، که به حرف های خدا ایراد گیرند و یا آنرا نقد کنند یا تغیری درآن وارد کنند.
    از همین لحاظ ملا های جنیایتکار از قماش سیاف و مجددی وغیره جنایتکاران جنگی، گوچکترین انتقاد از شخص خودشانرا با زیرکی و مهارت تمام به انتقاد از اسلام مبدل میکنند. چون انتقاد از اسلام کفر است.
    اگر به یاد داشته باشید، که انتقاد ملالی جویا از جنایتکاران جنگی در پارلمان، از جانب سیاف و مجددی با مهارت تمام به توهین به اسلام تعبیر شد. (مقصد من دفاع از ملالی جویا اینجا نیست، گرچه حرفهایش را در رابطه با جنایکاران جنگی تائید میکنم) .

  • میگویند ابله ترین آدمها متدین ترین آنهاست واقعن چنین بوده و آقا Ramin با جملاتی که نوشته این گفته را ثابت کرده است.برادر فکرت باشد که حرف های کلان گفتن اینجا آسان هست ولی جای دیگه یادت باشد که حرف کلان دهانت را پاره میکند.
    ببینید چشم تان را کمی بمالید.آیا محمد با بیست و نه زن داشتن و آنهمه فتوا و حدیث و روایت های مبنی بر کشتن انسانها باز برای شما یک معبود هست؟ چرا از خدا نمیترسی؟ آیا دینی که یک کلمه انتقاد را با تکفیر و انتحار و اعدام و شلاق وزن نماید دین کامل هست؟ چرا چشمان تان را کور گرفته میگویید هنوز شب نشده؟ ولی عمر این همه خریتی که با آن دارید نشه شده و خماری میکشید دیگه به سر رسیده است دیگه این سودا بازاری ندارد . دیگه با این تریاک کسی جویچه را سمندر خیال نمیکند.واقعن که ابله ترین آدم ها دیندار ترین مردمان هست.

  • لعنتی پاتخو لوگر دووس بیا اگر از یک پدر هستی که روبه رو صحبت کنیم که تو دهان مره پاره میکنی و یا که من سر تو میزنم احمق پست بی سواد. در کجا درکدام کتاب در باره کشتن انسانها خواند اید که نام اش را اسلام میکذارید اسلام دین صلح است البته که انسان های مانند توباید سرزده شود و این حکم الله است. لعنتی فرهنگ اسلام را با دیگر ادیان مقایسه کن خود میدانی که دین مبین اسلام دین حق و عدالت است. تو در باره زن ها صحبت میکنی برای زن ها احترام و حقوق که دین اسلام قایل است هیچ دین دیگرنیست. بخاطرپول که از یهود و نسرا میگری یک بار بیبنید که حقوق زن را چه طور میدهند آیا تو مناسب می بینی که برای یکی از اعضای خانواده تو به شکل غربی ها حقوق داده شود؟ همه میدانند که کسانیکه به دین اسلام باور ندارند زن را فقد مانند ابزار تحت استفاده قرارمیدهند اگر مثال میخواهید من بیشتر از یک هزار مثال به شما میدهم. الله اکبر درود بر محمد ص

  • رفیق بشر مل !
    وقتی بحث منطقی به بیراهه می رود معمولا زبان دشنام و ناسزا بلند می شود اما دشنام دادن به محمد ویا بودا این حق را به هیچ کس نمی دهد که دیگری را مجبور به توبه کند و بدتر از ان حکم تکفیر و قتل صادر کنند. صادرکردن حکم قتل یک ادم ، یعنی گرفتن جان یک ادم و یعنی کشتن یک ادم هزار مرتبه احمقانه تر از دشنام دادن به یک شخص ولو ان ادم محمد باشد است. این وحشیانه است وخصوصا دانشجویان باید این توان را داشته باشند که حتی در مقابل شنیدن دو و دشنام به محمد و هر عربی دیگری خونسردی خود را حفظ کنند. غرور یک جوان را بشکنند. ابرویش را ببرند ، حکم قتل اش را صادر کنند و مجبور به توبه اش کنند به خاطر اینکه به محمد و یا بودا دشنام داده . درست است که ان ادم ها بزرگ بودند و ... اما بزرگی انهها دلیلی نمیشه که دیگران به خاطر بی احترامی به انها حکم مرگ بگیرد. اصلا در مقابل جان یک ادم کون لق تمام بزرگی انها. ان از طالبان که هر روز ادم می کشند و این هم از دانشجویانی که چهار سال چوکی ها یک دانشگاه را پر کرده و مثل طالبان وحشی گری می کنند و این هم شما نویسنده ای که یک ادم را به خاطر اینکه به محمد و یا بودا دشنام داده بی منطق و نمونه ای از جوانان متجدد معرفی می کنی. اگر حافظ این دین خدا است، نمی دانم این سگ ها از کجا می ایند و اگر اعمال و کردار هر کس مربوط خود ان فرد می شود این دیگران چرا خود را مسوول دنیا و و اخرت دیگران می دانند.

  • به رامین
    من در ان جهان ، چوب را به ک و ن محمد می زنم.
    محمد یک بی سواد ، یک چوبان و یک لوده ای شهوت ران بود که امروز تمام جهان از دست طرفداران شرورش به عذاب است.
    محمد در عمر کثیف خود ان قدر جنابت کرد که اگر خون تمام قربانیان این مردم امخوار را در یکجا جمع کنیم، به یک حوض بزرگ خون تبدیل خواهد شد.
    من ننگ دارم که یک بچه باز و یک زنباره ای خونخوار ادمکش رهبرم باشد.
    من به یک گوسفند ومرغ زیادتر احترام دارم نسبت به محمد که خود را رسول خدا می کند. خدایش هم همان ال لاط بود. خدای محمد یک خدای خونخوار است که کارش ظلم و انتقام گیری است. مردکه ای احمق خیال کرده بوده است که خدا مثل یک رهبر قبیله ای عرب باد ظالم، انتقام گیر و بی رحم باشد. لعنت بر این قسم رسول که کارش تجاوز به زنان و اطفال باشد و غضب زمین و دارایی و دار و ندار مظلومین.

  • درست میگویید

  • هم نوعان من
    ايا به فكر شما دشنام رآه حل است?
    أكر واقعا تحصيل داريد دشنام ندهيد.
    ايا شمايكه انتقاد از حقوق زن در اسلام ميكنيد جقدرشناخت ازحقوق زن درديكر اديان داريد.
    لطفا حقوق كه براي يك زن شما تعريف ميكنيد كدام است و ايا براي اعضاي فأميل تان مناسب ميبينيد.
    اكرمايليد بحث بيشتر كنيد لطفا با من مستقيم به تماس شويد.
    خداوند هدايت تان كند.

  • Murtaza_ali_Sharyati yahoo.com
    اين ايميل بنده است إمكان دعوت ميشود كه اهل منطق بأشد.
    و حد اقل خودش بفهمد از كدام دين بي روي ميكند
    لطفا دشنام ندهيد.

  • به نظر من اگر فردی خدای یا پیامبری را برای پرستش انتخاب میکند و نظر با اعتقادش به خدا و پیامبر، یک انسان شریف و بشردوست میشود، به کسی ضرر نمیرساند و مورد خدمت صادقانه به جامعه میشود، نباید به این فرد یا معبودش توهین شود. زیرا ما نباید در رابطه به عقیده این فرد قضاوت کنیم، بلکه در رابطه به عمل این فرد. چنانچه گفتم، اگر عمل این فرد بشردوستانه باشد، به ما مربوط نیست که به کدام دین و مذهب عقیده دارد.
    من انسانهای بسیار مذهبی و متدین را می شناسم، که خیلی شریف و بشردوست اند. فلهذا من کاری به مذهب یا عقیده اوندارم، ولو که مانند آن دوست هندوی من هر صبح بُت گِلی کوچکِ که شکل یک میمون را دارد، عبادت کند.
    ما باید بین انسانهای متدین و آنهای که از دین سؤاستفاده میکنند، تفاوت قایل باشیم و همه را بطور کلی توهین نکنیم. در غیر آن ما همان اشتباهات احزاب کمونیستی چین و شوروی سابق و تفاله های افغانی شانرا تکرار خواهیم کرد.

  • درست است که ما کاری به عقاید مردم نداریم . ما کار به اصولی داریم که توحش را تقدیر می کند و خشونت را اسمانی جلوه می دهد.
    ما کار به کسی داریم که زندگی خود جنایت ها و خیانت ها کرد به بشریت. البته که در میان مسلمانان ادمهای خوب هم پیدا می کند. اما اصول اسلام پر است از انسان ستیزی.
    بروید زندگی پیامبر اسلام را بخوانید. تجاوز به زنان مردم. چول و چپاول اموال مردم. تجاوز به کشورهای دیگر. تجاوز به قبایل همسایه. این چیزها زندگی محمد را تشکیل می دهد.
    محمد یک بدوی بود. یک چوپان بود. یک بی سواد بود. یک زنکه باز بود. یک فرصت طلب بود. یک بچه باز بود. محمد به هیچ کسی رحم نی کرد تا وقتی که مسلمان نمی شدند. یعنی تا قتی که اقایی او را قبول نمی کردند.
    محمد وقت زن جعفر پسرخوانده ای خود را دید که بسیار زیبا است او مجبور کرد که زن خود را طلاق بدهد و بعد خودش با ان زن ازدواج کرد. مردم گفتن ای محمد تو می گفتی که با زنان پسران خود نباید ازدواج کنیم. محمد در جواب گفت که با زنان پسران غیر تنی خود عیب ندارد. ببینید که این انسان چقدر یک ظالم و یک حیوان وحشی شهوت ران بوده است که بچه خوانده ای خود را مجبور می کند که زنش را ایلا کند تا او بتواند ان زن را در از خود کند.
    لعنت به محمد که خود را رسول خدا می دانست. مردم در زمان محمد او را مرد دیوانه می گفتند.

  • خداوند متعال با دست خود انسان را آفرید و با قدرت خود او را عقل و فكر داد و به او شنوایی و بینایی بخشید. با توجه به دقت و ظرافتی كه در آفرینش انسان به كار رفته، هیچ مخلوقی با وی برابری نمی‌كند. خداوند متعال در چند جای قرآن مجید داستان چگونگی خلقت انسان و مراحل متعدد آفرینش او را به تفصیل بیان كرده و او را أشرف مخلوقات قرار داده است. به آیات ذیل دقت نمایید:
    1ـ «خلق الانسان من صلصال كالفخار و خلق الجآن من مارج من نار»[رحمن: 14]؛ خداوند انسان را از گل خشكیده‌ای همچون سفال آفریده است، و جن را از زبانه شعله‌ور آتش خلق نموده است.
    2ـ «و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین»[مؤمنون: 12]؛ و همانا انسان را از گل خالص آفریدیم.
    3ـ «و انا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمعیاً بصیراً»[انسان: 26]؛ ما انسان را از نطفه آمیخته آفریده‌ایم، و چون او را می‌آزماییم، وی را شنوا و بینا كرده‌ایم.
    4ـ «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب الیه من حبل الورید»[ق: 16]؛ ما انسان را آفریده‌ایم و می‌دانیم كه بر خاطرش چه می‌گذرد و ما از شاهرگ گردن به او نزدیكتریم.
    5ـ «و اذ قال ربك للملائكه انی خالق بشرا من صلصال من حماً مسنون فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین فسجد الملائكه كلهم أجمعون»[حجر: 30ـ 28]؛ یاد كن آن زمان را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گل سیاه شده متغیری انسان را می‌آفرینم، پس هرگاه كه او را آراسته و پیراسته كردم و از روح خود در او دمیدم (برای احترام و گرامیداشت) در برابرش به سجده افتید؛ فرشتگان همه جملگی سجده كردند.
    6ـ «و لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم»[تین: 4]؛ ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین قالب و زیباترین سیما آفریده‌ایم.
    7ـ «الذی أحسن كل شیء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه و جعل لكم السمع و الابصار و الأفئده قلیلاً ما تشكرون»[سجده: 9ـ7]؛ (الله) ذاتی است كه هرچه را آفرید، نیكو آفرید. و آفرینش انسان را از گل آغاز كرد، سپس خداوند نسل او را از عصاره آب ناچیزی آفرید آنگاه اندام‌های او را تكمیل و آراسته كرد و از روح خود در او دمید. و برای شما گوش‌ها و چشم‌ها و دلها آفرید، (اما) شما كمتر شكر او را بجای می‌آورید.
    براستی كه خلقت انسان، پیچیدگی و ظرافت‌های آفرینشی وی به قدری حیرت‌انگیز هستند كه هیچ مخلوقی در آفرینش به انسان شباهت ندارد. بدون تردید وجود انسان شاهكاری از قدرت بی‌مانند الهی است. ارزش انسان به قدری است كه الله تعالی تمام موجودات را برای خدمت به او آفریده است و پدیده‌های متعددی را به نفع او مسخر نموده است: «هو الذی خلق لكم ما فی الأرض جمیعاً»[بقره: 29]؛ خداوند كسی است كه همه موجودات و پدیده‌های روی زمین را برای شما آفرید.
    ابرهای متراكم در آسمان، اقیانوس‌های بی‌‌‌كران در پهنه زمین، دریاهای متلاطم، رودخانه‌های روان، كشتزارهای سرسبز و با طراوت، حیوانات متعدد و گوناگون، بادهای مختلف، ستارگان و كواكب، همه و همه موظف و مامور به خدمت انسان هستند و انسان اشرف مخلوقات، مسجود فرشتگان و مخدوم تمام موجودات می‌باشد.
    با توجه به ارزش و مقام آدمیت است كه حق‌ تعالی فرشتگان را به خدمت انسان گماشته است؛ عده‌ای او را حفاظت و حراست می‌نمایند، عده‌ای برایش دعای خیر می‌كنند، عده‌ای اعمالش را می‌نویسند، عده‌ای همراه وی هستند. بعثت انبیا برای هدایت بشر نیز دلیل اهمیت و ارزش انسان در نزد آفریدگار است. بنا بر همین احترام و عزت انسانی است كه خداوند متعال به هیچ كس حق نداده است نسبت به جان و مال فردی از افراد انسان بدون دستور الهی كوچكترین تعرضی روا دارد.
    شما باغبانی زحمت‌كش را تصور كنید كه در زمین خود باغی درست كرده، درختان و نهال‌هایی غرس نموده و گل‌های رنگارنگی كاشته است؛ آیا باغبان می‌پسندد كسی بدون اجازه وی وارد باغ شده و گلها را پرپر كند، درختان را قطع نموده و باغ را تخریب نماید؟ هرگز!
    آیا می‌دانید وقتی گیاه و درختی در باغ پژمرده و خشك می‌‌شود، یا كسی به سوی آنها سنگی پرتاب می‌كند، بر دل باغبان چه می‌گذرد؟
    صنعت‌گری را تصور كنید، اگر كسی صنایع دستی‌اش را بشكند، چه عكس‌العملی از خود نشان خواهد داد؟ آیا یك كوزه‌گر اجازه می‌دهد كوزه‌‌هایش بدون دلیل شكسته شوند؟
    پس پروردگار كه انسان را با دست قدرت خود آفریده و به او مقام و جایگاه والایی بخشیده است چگونه می‌پسندد كه این مخلوقش مورد اهانت قرار بگیرد و یا نابود گردد. از این جهت است كه حق تعالی كشتن یك انسان را بدون مجوز شرعی همانند كشتن همه انسانها شمرده است.
    شایان ذكر است كه احترام به انسان و حرمت قتل نفس، از مسائلی است كه همه شرایع آسمانی و قوانین بشری در مورد آن متفق‌اند و قتل نفس را یكی از بزرگترین گناهان و جنایات می‌شمارند. ولی دین اسلام به عنوان آخرین پیام‌آور عزت و امنیت، بیش از همه برای این مسئله اهمیت قایل شده است و برای قاتلان و اخلال‌گران امنیت و متعرضان به جان و مال بی‌گناهان، در دنیا و آخرت مجازات‌‌‌های سنگینی بیان نموده است.
    از دیدگاه اسلام جان هر انسان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، محترم است و گرفتن جان فقط حق جان‌‌‌آفرین است و بس. بجز جان‌دهنده و جان‌آفرین كسی دیگر حق جان‌ستانی را ندارد. واقعاً چه قدر سنگین و غیرقابل تحمل است كه یك انسان بی‌گناه كه این همه مورد لطف و مهربانی خالقش است، توسط یك انسان دیگر با سنگدلی و قساوت در یك لحظه كشته شود و طعمه ظلم و جور گردد.
    آیا قاتل سنگدل و بی‌رحم هیچ فكر كرده كه مرتكب چه جنایتی شده و چه مخلوق با ارزشی را بدون اجازه صاحبش نابود نموده است؟
    آیا قاتل ستمگر و جنایتكار می‌داند كه چه شاهكاری از شاهكارهای قدرت الهی را تخریب نموده و چه گلی از گلستان انسانیت و چه نهالی از باغ بشریت را پر پر و ویران كرده است؟
    قطعاً آفریدگار توانا از این قاتل سنگدل انتقام خون مقتول را خواهد گرفت. قتل هر انسان به هر حال جرمی سنگین و خطرناك است، اما قتل یك مسلمان با توجه به ایمان و اسلامش سنگین‌تر و خطرناك‌تر است. به همین دلیل مجازات آن بسیار سخت‌تر و هولناك‌تر است.
    قتل نفس در پرتو آیات
    آیه اول: «من یقتل مؤمناً متعمدا‌ً فجزاءه جهنم خالداً فیها و غضب الله علیه و لعنه و أعد له عذاباً عظیماً»[نساء: 93]؛ هر كسی انسان مؤمن و مسلمانی را قصداً بكشد، جزایش دوزخ است، كه در آن همیشه خواهد بود، و الله بر او خشم گیرد و بر او لعنت كند، و عذابی بزرگ برایش آماده كرده است.
    در این آیه الله تعالی پنج نوع مجازات را برای قاتل بیان كرده است: 1ـ دوزخ، 2ـ ماندگار شدن در دوزخ، 3ـ خشم الهی، 4ـ لعنت و نفرین، 5ـ عذاب بزرگ.
    اولین مجازات قاتل، دوزخ و دیگری ماندگاری در آن است. «خالداً فیها» به این دلیل بعد از ذكر «جهنم» آمده است كه بسیاری‌ها گرفتار دوزخ می‌گردند، اما سرانجام بعد از مدتی كوتاه یا طولانی از آن خارج می‌شوند، ولی قاتل چنین نیست، بلكه باید همیشه در دوزخ باقی بماند.
    سومین مجازات قاتل این است كه خداوند متعال خشم خود را بر سر او نازل می‌كند، و او از لحظه ارتكاب قتل تا آخرین روز زندگیش مورد خشم و قهر الهی است. این خشم بعد از مرگ نیز دامنگیر او است.

  • چهارمین مجازات لعنت یعنی دوری از رحمت‌های حق تعالی و مهربانی‌های او است. علامه مفتی محمدشفیع عثمانی در تفسیر معارف‌القرآن در ذیل این آیه می‌نویسد: «لعنت عبارت است از دوری از رحمت حق تعالی و دچار شدن با رسوایی فراوان و ذلت بی‌پایان. و هر كسی لعنت خداوند بر او فرود آید، هرگز به قرب الهی نخواهد رسید و از هر خیر محروم خواهد گشت».
    چنانكه در جایی دیگر درباره لعنت‌شدگان می‌فرماید: «و من یلعن الله فلن تجد له نصیراً»[نساء: 52]؛ كسی كه الله تعالی او را مورد لعنت قرار دهد، پس هرگز یار و مددكاری پیدا نخواهد كرد.
    یعنی چنین شخصی همیشه و در هر زمینه ناموفق و محروم خواهد شد.
    و پنجمین چیزی كه خداوند متعال قاتل را به آن تهدید كرده است، عذاب بزرگ است. ورود به دوزخ خود یك عذاب دردناك است، اما بعضی از جنایتكاران علاوه بر ورود به آتش جهنم، به عذاب‌های دردناك دیگری نیز گرفتار خواهند شد. قاتل نیز این‌چنین خواهد بود؛ زیرا الله تعالی بیان فرموده است كه برایش عذابی بسیار بزرگ آماده كرده است كه از عذاب معمولی به‌ مراتب سخت‌تر و دردناك‌تر خواهد بود. "العیاذبالله".
    آیه دوم: «و لاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون»[انعام: 151]؛ و جانی را كه خداوند (كشتنش را) حرام نموده است جز به حق نكشید، به این حكم كرده است شما را، باشد كه خرد ورزید.
    در این آیه هر نوع قتل جز آنكه حق بودنش با دلایل محكم شرعی ثابت شود، حرام و ممنوع قرار داده شده است. تفصیل این حكم در حدیث چنین آمده است: آن‌حضرت ‌صلی‌الله علیه ‌و ‌آله‌ و سلم فرمود: ریختن خون هیچ مسلمانی حلال نیست مگر در سه مورد:
    1ـ كسی كه ازدواج كرده است و باز هم مرتكب عمل زنا شود؛
    2ـ كسی كه شخصی را به ناحق بكشد، به عنوان قصاص كشتن او جائز است؛
    3ـ كسی كه دین حق را ترك كند و مرتد شود.
    حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه هنگامی‌كه در محاصره آشوبگران و شورشیان قرار داشت و آنها می‌خواستند ایشان را به قتل برسانند، همین مطلب را برای شورشیان بیان كرد و سپس فرمود: چگونه می‌خواهید مرا به قتل برسانید در صورتی‌كه هیچ‌كدام از سه مورد ذكر شده بر من منطبق نمی‌شود؛ من نه تنها بعد از اسلام آوردن بلكه حتی در زمان جاهلیت نیز مرتكب زنا نشده‌ام، و نه كسی را به قتل رسانده‌ام، و از وقتی كه مشرف به اسلام شده‌ام در دلم حتی این وسوسه هم نیامده كه اسلام را ترك كنم، پس به چه دلیلی قتل مرا مجاز می‌دانید؟
    آیه سوم: «و الذین لایدعون مع الله الها آخر و لایقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق و لایزنون و من یفعل ذلك یلق أثاماً»[فرقان: 68]؛ (بندگان رحمان) كسانی هستند كه با خدا معبودی دیگر را به فریاد نمی‌خوانند و پرستش نمی‌كنند، و جانی را كه خداوند (كشتنش را) حرام كرده است جز به حق نمی‌كشند و زنا نمی‌كنند. و هر كس چنین كند (یعنی مرتكب شرك و قتل و زنا گردد) قطعاً به عقوبت دشواری برمی‌خورد.
    این آیه از آیه‌های آخر سوره فرقان می‌باشد كه در آنها سیزده صفت از صفات بندگان راستین الهی ذكر شده است.
    شایان ذكر است كه گناه قتل ناحق، در ردیف شرك كه گناهی نابخشودنی است، ذكر گردیده است و این دلالت می‌كند بر اینكه ارتكاب قتل خصلتی مشركانه و كافرانه است و یك مسلمان موحد و یكتاپرست هرگز آن را برای خود روا نمی‌دارد؛ همان‌طور كه فحشا و زنا نیز دور از شأن یك مسلمان واقعی می‌باشد. در آیه بعدی از همین سوره، مرتكبان شرك و قتل و زنا به عذاب خواركننده دوزخ تهدید شده‌اند و اینكه عذاب آنها چند برابر عذاب دیگران خواهد شد؛ زیرا هر یك از گناهان فوق، سرچشمه گناهان دیگر می‌باشند. از این جهت دارای عوارض و عواقب خطرناكی هستند.
    قتل نفس در پرتو روایات
    هنگامی كه نبی رحمت صلی‌الله علیه و سلم ظهور كرد، جهان جولانگاه فساد و خونریزی بود. جان انسان ارزشی نداشت و بر سر كوچكترین چیز جنگ‌هایی در می‌گرفت كه سالیان دراز طول می‌كشید و انسان‌های بی‌شماری كشته می‌شدند.
    آن‌حضرت ‌صلی‌‌الله‌ علیه ‌و سلم جان انسان را محترم شمرد و دستورات قاطع و اكیدی صادر كرد و با پدیده قتل و خونریزی به شدت مبارزه نمود. ذیلاً گزیده‌های از فرموده‌های نبوی در خصوص قتل، درج می‌شود:
    1ـ عن ابن‌مسعود رضی‌الله‌عنه قال قال رسول الله ‌صلی‌الله علیه و سلم: «أول ما یقضی بین الناس یوم القیامه فی الدماء»(1)؛ نخستین مسئله‌ای كه در روز قیامت فیصله آن در میان مردم می‌شود، دعاوی قتل نفس است.
    شایان ذكر است كه در برخی روایات آمده است: اولین پرسش در روز قیامت درباره نماز می‌شود، و در برخی از روایات آمده است كه از شرك و توحید سؤال می‌شود. در این خصوص علما چنین توضیح داده‌اند كه در زمینه اعتقادات، نخستین سؤال درباره توحید و شرك خواهد بود، و در زمینه عبادات، نخستین سؤال درباره نماز مطرح خواهد شد، اما در زمینه حق‌الناس نخستین قضاوت درباره خون ناحق صورت خواهد گرفت.
    2ـ عن أبی‌هریره رضی‌الله‌عنه أن رسول الله صلی‌الله علیه و سلم قال: «اجتنبوا السبع الموبقات. قیل: یا رسول الله! ما هن؟ قال: الشرك بالله و السحر و قتل النفس التی حرم الله الا بالحق، و أكل مال الیتیم، و أكل الربا و التولی یوم الزحف و قذف المحصنات الغافلات المؤمنات»(2)؛ از هفت گناه هلاك‌كننده اجتناب كنید. گفته شد: یا رسول‌الله آنها كدامند؟ فرمود: شرك، سحر، قتل ناحق، خوردن مال یتیم، خوردن ربا (بهره)، فرار از جنگ در روز حمله دشمن، تهمت زدن به زنان پاكدامن بی‌خبر مؤمن.
    3ـ عن ابن‌عمر رضی‌الله‌عنهما، قال رسول الله صلی‌الله علیه و سلم: «لن یزال المؤمن فی فسحه من دینه ما لم یصب دماً حراماً»(3)؛ مسلمان از بابت دینش در گشادگی به سر می‌برد تا زمانی كه خون ناحقی نریخته است.
    از این حدیث معلوم می‌شود كه یك مسلمان از آنجایی كه جایزالخطا می‌باشد، ممكن است از وی گناهانی سر بزند و این گناهان هر چند عوارض و كیفرهایی را موجب خواهند شد، منتها با توبه و استغفار قابل عفو و بخشش‌اند، ولی خون ناحق قابل جبران نیست؛ زیرا دیانت انسان را تخریب و تباه می‌كند و باعث بدبختی شخص قاتل می‌گردد، و چون انسان مردود بارگاه حق می‌گردد، از این جهت دچار تنگی در زندگی می‌گردد و كارهای نیكش بی‌اثر خواهند شد.
    ابن‌حجر رحمه‌الله می‌گوید: منظور از گشادگی در دین قبول توبه است، اما وقتی قتل صورت گرفت، قاتل از قبولیت توبه محروم ‌می‌گردد.(4)
    4ـ عن البراء بن عازب رضی‌الله‌عنه عن رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم قال: «لزوال الدنیا أهون علی الله من قتل المؤمن بغیر حق»(5)؛ نابودی تمام دنیا نزد الله كم‌ارزش‌تر از قتل ناحق انسان مسلمان است.
    در روایتی دیگر چنین آمده است: «و لو أن أهل سماواته و أهل أرضه اشتركوا فی دم مؤمن لأدخلهم الله النار»؛ اگر همه اهل آسمانها و زمین در كشتن یك مسلمان دست داشته باشند، خداوند همگی را به دوزخ خواهد فرستاد.
    5ـ عن عبدالله بن عمرو قال: رأیت رسول‌الله ‌یطوف بالكعبه و یقول: «ما‌أطیبك و ما‌أطیب ریحك، ما‌أعظمك و ما‌أعظم حرمتك! والذی نفس محمد بیده لحرمه المؤمن عند الله أعظم من حرمتك، ماله و دمه»(6)؛ عبدالله بن عمرو می‌گوید: روزی رسول اكرم ‌صلی‌الله علیه و سلم را دیدم كه مشغول طواف كعبه بود و می‌فرمود: ای كعبه تو چه قدر دلربا و خوشبو هستی! چه قدر بزرگ و حرمت تو چه بسیار است! اما قسم به آنكه جان محمد در دست اوست! حرمت مؤمن و جان و مالش نزد الله تعالی خیلی بیشتر و بزرگتر از حرمت توست.
    دقت فرمایید! كعبه مشرفه كه زیارت و طواف آن آروزی هر مسلمانی است و حتی اگر كسی آن را در خواب ببیند، احساس سعادت و خوشبختی می‌نماید؛ كعبه‌ای كه قبله‌ تمام انبیا و اولیا و مسلمانان است؛ كعبه‌ای كه به قدری نزد الله دارای حرمت است كه هیچ كس حق ندارد گیاهان خودروی دور و برش را قطع كند؛ كعبه‌ای كه هیچ كس حق ندارد به سوی آن آب دهان بیندازد و یا پایش را به سوی آن دراز نماید؛ كعبه‌ای كه مركز انوار الهی و بركات آسمانی است؛ حرمت آن با این همه عظمت از حرمت یك مسلمان نزد الله كمتر است. ازاین‌رو اگر كسی به جان و مال مسلمانی تعرض كند، با عواقب دردناكی مواجه خواهد شد

  • 6ـ عن ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه قال: قتل بالمدینه قتیل علی عهد رسول‌الله ‌صلی‌الله‌ علیه ‌و سلم لم‌یعلم من قتله، فصعد النبی ‌صلی‌الله‌ علیه ‌و سلم المنبر فقال: یا أیها الناس یقتل قتیل و أنا فیكم، و لایعلم من قتله، لو اجتمع أهل السماء و الأرض علی قتل امرئٍ لعذبهم الله الا أن یفعل ما یشاء»(7)؛ ابن‌عباس روایت می‌كند كه شخصی در مدینه به قتل رسید و معلوم نشد چه كسی او را كشته است. رسول اكرم ‌صلی‌الله علیه ‌و سلم بالای منبر رفت و فرمود: ای مردم! شخصی كشته شده است در حالی كه من پیامبر در میان شما هستم! و قاتلش نیز نامعلوم است! سپس فرمود: اگر همه اهل آسمانها و زمین در قتل ناحق یك انسان مشاركت داشته باشند، خداوند متعال همه آنان را عذاب خواهد داد، مگر اینكه خواست خدا چیزی دیگر باشد.
    اشخاصی كه امروزه خون انسانها را به ناحق می‌ریزند و ردپایشان را نیز گم می‌كنند، بدانند كه دل رسول اكرم صلی‌الله علیه وسلم را شدیداً به درد آورده‌اند و خداوند را ناراض ساخته‌اند. این جنایتكاران هرگز از نگاه خداوند مقتدر و توانا پنهان نخواهند شد و در دنیا و آخرت گرفتار رسوایی و ذلت خواهند گشت.
    7ـ عن أبی‌هریره رضی‌الله‌عنه قال: قال رسول الله صلی‌الله علیه وسلم: «من أعان علی قتل مؤمن بشطر كلمه لقی الله مكتوباً بین عینیه آیس من رحمهالله»(8)؛ هر كسی كه با به زبان آوردن سخنی جزئی در قتل یك مسلمان همكاری كند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خداوند حاضر می‌شود كه بر پیشانی‌اش نوشته شده است: «آیس من رحمهالله» ناامید از رحمت حق تعالی.
    8ـ عن أبی‌الدرداء رضی‌الله‌عنه قال: سمعت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم یقول: «كل ذنب عسی الله أن یغفره الا الرجل یموت مشركاً أو یقتل مؤمناً متعمداً»(9)؛ رسول اكرم صلی‌الله علیه وسلم فرمود: هر گناهی نزد الله قابل بخشش است مگر اینكه شخصی شرك كند، یا عمداً كسی را به قتل برساند.
    9ـ عن ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه أنه سأله سائل، فقال یا ابن‌العباس! هل للقاتل من توبه؟ فقال ابن‌عباس كالمعجب من شأنه: ماذا تقول؟ فأعاد علیه مسألته. فقال: ماذا تقول؟ مرتین أو ثلاثاً. قال ابن‌عباس: سمعت نبیكم ‌صلی‌الله علیه و سلم یقول: «یأتی المقتول متعلقاً رأسه باحدی یدیه متلبیاً قاتله بالید الأخری تشخب أوداجه دماً حتی یأتی به العرش، یقول المقتول لرب العالمین: هذا قتلنی. فیقول الله عزوجل للقاتل: تعست! ثم یذهب به الی النار»(10)؛ ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه می‌گوید: روزی كسی از ایشان پرسید: آیا توبه قاتل قبول می‌شود؟ ابن‌عباس با تعجب به او گفت: چه می‌گویی؟ و دو یا سه بار این سؤال را تكرار كرد. آنگاه فرمود: من از پیامبرتان شنیدم كه می‌گفت: روز قیامت مقتول در حالی حاضر می‌شود كه در یك دستش سرش را گذاشته و با یك دستش یقه قاتل را گرفته و در حالی كه خون از رگهایش جاری است، او را به نزد عرش الهی می‌آورد و از او به پروردگار جهانیان شكایت كرده و می‌گوید: این شخص مرا كشته است. آنگاه الله تعالی به قاتل می‌گوید: بدبخت شدی! سپس قاتل را به دوزخ می‌برند.
    10ـ عن ابن‌مسعود رضی‌الله‌عنه قال قال رسول الله ‌صلی‌الله علیه و سلم: «یجیئ المقتول آخذاً قاتله و أوداجه تشخب دماً عند رب ‌العزه فیقول: یا رب! سل هذا فیم قتلنی؟ فیقول: فیم قتلته؟ قال: قتلته لتكون العزه لفلان. قیل: هی لله»(11)؛ رسول‌الله ‌صلی‌الله علیه ‌و سلم فرمود: مقتول در حالی كه قاتلش را گرفته و خون از رگهایش جاری است، به پیشگاه رب‌العزت می‌‌آید و می‌گوید: پروردگارا! از این قاتل بپرسید كه به چه دلیل مرا كشت؟ سپس خداوند متعال از قاتل می‌پرسد: چرا او را كشتی؟ قاتل می‌گوید: برای اینكه فلان (فرد یا طائفه) به عزت و سربلندی برسد. گفته می‌شود: عزت و سربلندی از آن الله است.
    این حدیث هشدار شدیدی است به كسانی كه به خاطر بالا بردن اسم و رسم طایفه و قبیله، یا حزب و جماعت خویش، دست خویش را به خون بی‌گناهان آلوده می‌كنند و به بهانه‌های بی‌اساس، مردم را می‌كشند. در دنیای امروز قتل و ترور رقیبان سیاسی، همچون آب خوردن شده است. همین كه عده‌ای احساس كنند، وجود كسی برای حزب و جماعت‌شان ـ به گمان آنها ـ زیان‌آور است و یا با آنها اختلاف فكری و عقیدتی دارد، یا اینكه باعث افشای كارنامه سیاه‌شان می‌شود، فوراً برای حذف او تصمیم می‌گیرند و به جوخه‌های ترور و عوامل جنایتكار و ازخدابی‌خبر خود دستور می‌دهند تا با ترور مخالفان، میدان تاخت و تاز آنان را هموار سازند. این نابخردان نیز صرفاً برای خوش كردن اربابان خود، تصمیمات‌شان را عملی می‌سازند و چنین می‌پندارند كه با ارتكاب این جنایت، عزت و سربلندی را نصیب حزب یا طایفه خود كرده‌اند. اما بدانند كه عزت و ذلت فقط در دست الله تعالی است و تلاش‌های آنان بی‌نتیجه و عاقبت‌شان سیاه است. حوادث تاریخی و تجربیات انسانی حكایت از آن دارند كه چنین افرادی گرچه مدتی كوتاه یا دراز، به ظاهر راه خود را صاف كرده‌اند و چند صباحی بر روی اجساد و استخوان‌های درهم‌شكسته رقیبان مظلوم خود به رقص و پایكوبی پرداخته‌اند، اما طولی نكشیده است كه در همین دنیا دچار خسران شده و ذلیل و رسوا گشته‌اند، و بی‌گمان عذاب و رسوایی پس از مرگ به مراتب سنگین‌تر از آن است كه تصور می‌كنند.
    بسا چنان نوكران حلقه‌به‌گوش و چشم‌وگوش‌بسته‌ای، طعم تلخ اطاعت كوركورانه را چشیده و مورد خشم اربابان خود قرار گرفته‌اند و دنیا و آخرت‌شان تباه شده است.
    بهر مظلومان همی كند چاه/ در چه افتادند و می‌گفتند آه
    شیخ سعدی به نقل از حكیمان چه جالب گفته است: هر كه خدای را عزوجل بیازارد تا دل خلقی بدست آرد، خداوند تعالی همان خلق را بر او گمارد تا دمار از روزگارش برآرد.
    آتش سوزان نكند با سپند/ آنچه كند دود دل دردمند
    نماند ستمگار بد روزگار/ بماند بر او لعنت پایدار
    11ـ عن أبی‌موسی رضی‌الله‌عنه عن النبی ‌صلی‌‌الله ‌علیه ‌و سلم قال: «اذا أصبح ابلیس بث جنوده فیقول: من أخذل الیوم مسلماً ألبسته التاج. قال: فیجیئ هذا فیقول: لم‌أزل به حتی طلق امراته. فیقول: یوشك أن یتزوج. و یجیئ هذا فیقول: لم‌أزل به حتی عق والدیه. فیقول: یوشك أن یبرها. و یجیئ هذا فیقول: لم‌أزل به حتی أشرك. فیقول: أنت أنت. و یجیئ هذا فیقول: لم‌أزل به حتی قتل. فیقول: أنت أنت، و یلبسه التاج»(12)؛ ابوموسی اشعری از رسول اكرم ‌صلی‌الله علیه ‌و سلم نقل می‌كند كه آن‌حضرت فرمود: ابلیس هنگام صبح لشكرش را (به مأموریت) اعزام می‌كند و می‌گوید: هر كس امروز مسلمانی را رسوا كند، تاج را بر سرش می‌گذارم. یكی از لشكریانش پس از انجام مأموریت‌ برگشته و می‌گوید: من تلاش نمودم تا اینكه (یك مسلمان) همسرش را طلاق داد. ابلیس می‌گوید: بزودی زن دیگری خواهد گرفت. آنگاه یكی دیگر از لشكریانش حاضر شده و می‌گوید: من با تلاش مداوم فلان شخص را به نافرمانی پدر و مادرش وادار كردم. ابلیس می‌گوید: بزودی با آنها نیكی خواهد كرد. دیگری می‌آید و می‌گوید: من آن قدر زحمت كشیدم كه فلان شخص دچار عمل شرك شد. ابلیس می‌گوید: كار تو عالی است! سرانجام یكی دیگر آمده و می‌گوید: من بر فلان به قدری مسلط شدم تا اینكه مرتكب قتل شد. ابلیس (خیلی خوشحال شده و) می‌گوید: كار تو واقعاً عالی است! آنگاه به پاسداشت این كار تاج را بر سرش می‌گذارد.
    12ـ عن عباده بن الصامت رضی‌الله‌عنه عن رسول الله صلی‌الله ‌علیه‌ و سلم ‌قال: «من قتل مؤمناً فاغتبط بقتله لم‌یقبل الله منه صرفاً و لا عدلاً»(13)؛ عباده بن صامت می‌گوید: آن‌حضرت صلی‌الله ‌علیه ‌و سلم فرمود: هر كس مسلمانی را به قتل برساند و به این كار شنیع خود افتخار نماید، خداوند متعال هیچ عملی را از وی نمی‌‌پذیرد، نه اعمال فرضیش را و نه نوافلش را.
    متأسفانه خیلی از انسانهای سنگدل و تیره‌بخت اینگونه‌اند، به جای اظهار ندامت و پشیمانی خود را دلیر و بهادر می‌پندارند، فخر می‌فروشند و احساس می‌كنند عزیز و سربلند شده‌اند. اینها باید بدانند كه نزد الله به قدری بی‌‌عزت و خوار و ذلیل گشته‌اند كه هیچ عملی از آنان پذیرفته نمی‌شود. علمای دین می‌‌گویند: هر كس بر قتل بی‌گناهی اظهار مسرت و خوشحالی نماید، روز قیامت با او نیز مثل قاتل رفتار خواهد شد و سرانجام با غضب و خشم خداوند دچار خواهد گشت.
    علامه خلیل‌احمد سهارنفوری، از شارحان برجسته حدیث، می‌گوید: «من فرح بقتل المؤمن دخل فی هذا الوعید»؛ هر كس از قتل مسلمانی شاد شود، در این وعید داخل می‌‌گردد.(14)

  • 13ـ عن عبدالله بن عمرو بن العاص رضی‌الله‌عنهما قال: قال رسول‌الله صلی‌الله علیه ‌و سلم: «من قتل معاهداً لم‌یرح رائحه الجنه، و إن ریحها یوجد من مسیره أربعین عاماً»(15)؛ آن‌حضرت صلی‌الله ‌علیه ‌و سلم فرمود: هر كس غیرمسلمانی را كه (در سرزمین‌های اسلامی) از تأمین جانی برخوردار است، به قتل برساند، بوی بهشت را احساس نخواهد كرد، حال آنكه بوی بهشت از مسیری با مسافت چهل سال راه نیز احساس می‌شود.
    عده‌ای چنین می‌‌‌‌‌پندارند كه كشتن غیرمسلمان در هر حال اجر و ثواب دارد، در صورتی كه این پندار كاملاً نادرست است. در حدیث بالا كلمه «معاهد» آمده است؛ معاهد به شخص غیرمسلمانی اطلاق می‌گردد كه از بدو تولد در یك كشور اسلامی زندگی ‌كرده و شهروند آن كشور محسوب می‌شود، و یا اینكه از یك كشور غیراسلامی با ویزا (روادید) و اجازه قانونی، وارد كشوری اسلامی شده است. در هر حال گناه كشتن چنین افرادی به قدری سنگین است كه انسان را از بوی بهشت نیز فرسنگ‌ها دور می‌كند.
    گفتنی است كه كشتن این نوع افراد، ضمن اینكه جرم سنگینی می‌باشد، چهره اخلاقی مسلمانان و وجهه اجتماعی‌شان را در نزد غیرمسلمانان مخدوش می‌گرداند و راه تبلیغ و توسعه اسلام را مسدود می‌كند. اینجاست كه تعرض به این گونه افراد، چه به شكل قتل یا گروگان گرفتن یا اذیت و آزار رساندن به آنان، ممنوع و حرام می‌باشد. البته اگر مرتكب جنایتی شوند، طبق قوانین جزایی آن كشور محاكمه شده و به كیفر خود می‌رسند. اما هیچ كس حق ندارد خودسرانه امنیت این افراد را در یك كشور اسلامی به خطر اندازند.
    1). صحیح بخاری، حدیث شماره 4229.
    2). همان، حدیث شماره 2766.
    3). همان، حدیث شماره 6866.
    4) عسقلانی، ابن‌حجر، ‌فتح‌الباری: 12/233.
    5). سنن ابن‌ماجه، حدیث شماره 2619.
    6). همان، حدیث شماره 3922.
    7). السنن الكبری للبیهقی: 8/22.
    8). سنن ابن‌ماجه، حدیث شماره 2620.
    9). سنن أبی‌داود، حدیث شماره 4270.
    10). المعجم الأوسط للطبرانی: 5/121 ؛ سنن ترمذی، حدیث شماره 3029.
    11). سنن نسایی، حدیث شماره 4002.
    12). صحیح ابن‌حبان، حدیث شماره 6156.
    13). سنن ابی‌داود، حدیث شماره 4270.
    14) سهارنپوری، خلیل‌احمد، بذل‌المجهود: 17/178.
    15). صحیح بخاری، حدیث شماره 3166

  • زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانه‏اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست. قرآن به صراحت از این حقیقت پرده برمی‏دارد:
    یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها...
    ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را (نیز) از او آفرید و از آن دو زنان و مردان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید (نساء، 1)،
    هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها
    او است آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد (اعراف، 189) .
    بنابراین زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد، اندیشه قرآنی است که از آیات الاهی به روشنی به دست می‏آید . تنها در این زمینه نظر دیگری است که خلقت زن را از زائده خلقت مرد تصویر می‏کند، لیکن در این نظر به برخی از حادیث استناد شده است که در حدیثی از امام صادق (ع) مردود شمرده شده است. زراره می‏گوید: از امام صادق (ع) از آفرینش حوا سؤال شد که برخی می‏گویند: خداوند حوا را از دنده پایین و چپ آدم آفرید، امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از این نسبت، آن کس که چنین می‏گوید می‏پندارد که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری از غیر دنده‏اش بیافریند! علامه مجلسی می‏گوید: «مشهور میان مورخان و مفسران اهل سنت این است که حوا از دنده آدم آفریده شده و به این معنا برخی از احادیث نیز دلالت دارد، لیکن این حدیث و احادیث دیگری این موضوع را رد می‏کند...» .
    آنچه محقق است و قرآن بدان اشاره دارد زن و مرد برای زندگی دنیا و نیز برای بقاء نسل بشر مکمل یکدیگر هستند، بدین صورت که ماده اولیه این محصول یا مصنوع از مرد است و اراده سازندگی آن از خداوند توانا ولی کارخانه آن یعنی دستگاه سازندگی انسان و زحمات بار آوردن آن در اختیار زن قرار دارد و جا دارد که برای حفظ و سلامت این کارخانه از دستبرد نامحرمان و خرابکاران، مقررات و دستورات لازمی هم صادر گردد.
    آفرینش زن در ادیان الهی
    در تمام مذاهب و ادیان الهی آمده است که زن و مرد از «نفس واحده» آفریده شده‏اند. در عهد قدیم آمده است: «پس خدا موجودات را آفرید، لیکن برای آدم معاونی موافق وی یافت نشد و خداوند خوابی گران بر آدم مستولی گرداند تا بخفت پس یکی از دنده‏هایش را گرفت و گوش در جایش پرکرد و خدا آن دنده را زنی بنا کرد و او را نزد آدم آورد.
    زن در تاریخ و ملل گوناگون
    زن را یک موجود ضعیف و ناچیز به شمار می‏آوردند. به دختران ارث نمی‏دادند و بعضی او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمی‏آوردند، فقط زنان را برای خدمت به مردان و اطفای شهوت جنسی برای مردها نگاه می‏داشتند. مرد می‏توانست زنهای متعدد بگیرد و یا طلاق بدهد . اگر زن می‏مرد زن بگیرد ولی اگر شوهر می‏مرد، زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود.
    در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید با جسد شوهر سوزانده می‏شد... و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود .
    زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود از او مانند انسان ضعیفی که باید به انسانهای متوسط کمک بدهد استفاده می‏شد. اعراب مشرک خشن، بی‏رحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور می‏کردند. تا وقتی که خورشید اسلام از پس ابرهای تاریک عربستان طلوع نمود.
    پیغمبر اسلام (ص) پس از ارشاد کلمه توحید با اشاره پروردگار در قرآن اول کاری که کرد از این عادت شوم اعراب جلوگیری نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام می‏گذاشت و با تمام عظمتش به زنهای پیر سلام می‏کرد و چنانکه شیعه و سنی نقل کرده‏اند، مکرر دست دخترش فاطمه سلام الله علیها را می‏بوسید و می‏فرمود:
    «فاطمة بضعة منی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذان الله»
    فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند حقیقتا مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.

  • اسلام و مساوات بین مرد و زن
    آئین مقدس اسلام مرد و زن را حقوقی یکسان و برابر داده و هردو را در حمل بزرگترین مسئولیت های جامعه اسلامی که امر به معروف و نهی از منکر است یکسان مخاطب قرار داده است، چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ» [توبه: 71]
    (و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى‏دارند و از كارهاى ناپسند باز مى‏دارند و نماز را بر پا مى‏كنند و زكات مى‏دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‏برند)
    زنی که در جاهلیت از هرگونه حقوقی محروم و اصولاً حق حیات نداشت، با ظهور اسلام در تمامی عرصه ها دوشادوش مرد حرکت کرد و حقوق یکسان یافت. آیات بسیاری در قرآن کریم اشاره به مساوات مرد و زن در ادای تلیکف و دینداری و بندگی دارد.
    در کتب احادیث روایات متعددی آمده است که زنان از رسول خدا صلی‌الله‌عليه‌وسلم پرسیدند: ما می‌بینیم که خداوند در همه جای قرآن از مردان ذکر به میان آورده و آنها را مخاطب قرار می‌دهد، از این معلوم می‌شود که در ما زنان خیری نیست و ما می‌ترسیم که عبادت ما هم مقبول نیفتد. [رواه البغوی عن الازواج المطهرات]
    در ترمذی به سند حسن از حضرت ام عماره انصاری و در بعضی روایات از حضرت اسما بنت عیسی نیز همین نقل شده است. [معارف القرآن/ مفتی محمد شفیع عثمانی/ ج 11/ص88]
    در جواب این سؤال زنان خداوند متعال این آیه را نازل فرمودند: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» [احزاب:35]
    (مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادت‏پيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه‏دهنده و مردان و زنان روزه‏دار و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى‏كنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است)
    با توجه به نصّ صریح این آیه می‌توان فهمید که ربودن گوی سبقت در میدان تقوا جنسیت نیست بلکه نزدیکی و قرب دلها به خدا گوی سقبت را می‌رباید و دل مؤمن عرش خداوند است، حال این دل ممکن است از آن زنی مؤمن باشد یا مردی مؤمن.
    اگر برای خواهران و مادران ما این شبهه ایجاد شود که قرآن مجید به مردان توجه می‌کند و زنان را مورد التفات قرار نمی‌دهد می‌توان با توجه به معانی این آیات چنین درک کرد که مخاطبین قرآن با توجه به انسانیت مورد توجه قرار گرفته اند، نه جنسیت مرد یا زن.
    مقایسه زن و مرد از لحاظ تکوینی
    اگر از لحاظ تکوینی به جنس زن و مرد نگریسته شود، به خوبی قابل درک است که زن و مرد هرکدام توانایی های خاص خود را دارند؛ اگر مرد دارای طبیعت کار و کسب و تلاش است، زن به کودکش شیر می‌دهد و سرچشمۀ حیات است. اگر مرد به خصلت درشتی شناخته می‌شود، زن به خصلت مهربانی و عطوفت ممتاز است. اگر مرد به عضلات نیرومند می‌نازد، زن دارای نیروی نفسانی لطیفی است که آهن را نرم می‌کند. اگر مرد پدر است، زن به مادر بودن مفتخر است و بهشت زیر پای او گسترده است.
    آری زن، مادر است و مادر عاطفه‌ای جوشان و احساسی روان است، عاطفه‌ای که با شعله محبت می‌جوشد، احساسی که دلدادگی به همراه دارد.
    شاعر عرب زبان چه زیبا سروده است:
    الأم مدرسة إذا اعدتها اعدت شعباً طیب الأعراق
    (مادر مدرسه‌ای است که چون آن را بسازی، ملتی نیک نژاد ساخته‌ای)
    خلاصه بحث
    از آنچه به اجمال گفتیم روشن می‌شود که اسلام در چهارده قرن پیش آرمانهای متعالی انسان امروزه را برآورده نموده است، چرا که از نگاه اسلام زن و مرد هر دو انسان هستند و در مفهوم انسانیت شریک اند و واژۀ انسانیت از دو گرفته شده است.
    در واقع ما مسلمانان از یاوران و مدافعان حقیقی ـ نه پنداری و خیالی ـ برابری و عدالت هستیم و به آن دعوت نموده و عمل می‌کنیم، تا زن را از اسارت، ذلت و حقارت جاهلیت قدیم وجدید برهانیم. زندگی اجتماعی وی را به او باز گردانیم.
    ما اطمینان داریم تا زمانیکه زن مسلمان به آزادی و استقلال فکری و عملی کامل که شریعت اسلامی‌آن را برای وی پایه گذاری نموده است نرسد و به عنوان عضوی از اعضای جامعه به رسمیت شناخته نشود، جوامع اسلامی به سلامت اخلاقی و خود کفایی لازم نخواهند رسید.
    امام ندوی رحمه الله در این باره می‌نویسد: «اگر زنان مسلمان در راه بقای تمدن اسلامی و برپا نگهداشتن محیط خانوادگی که محور طهارت و محبت است، با مردان معاونت نکرده و در پیشبرد اهداف اسلامی با آنان همکاری نمی‌کردند، کار دفاع از پایه های تمدن اسلامی برای عموم مسلمانان مشکل و دشوار می‌گردید.»
    با وجود این همه حمایت از قشر زن این را نیز اذعان می‌کنیم که اگر زنان و خواهران جامعه ما مجد و عزت خود را در قوانین اسلامی بجویند و آنچه را که اسلام برای آنان به عنوان امتیاز و برگ برنده به ارمغان آورده است را دنبال کنند، موفقیت را حاصل کرده اند. اما اگر فریب مظاهر آزادی غرب را خورده و فریاد مظلومیت بر آورند تا قوانین و برنامه های غرب دست آنان را بگیرد، به یقین بدانند که این بار خودشان با دستان خود، خود را زنده به گور می‌کنند و تاریخ ذلت بار دیگری را برای خود رقم می‌زنند.

  • اینجانب یک جلد قران را در تشناب مانده ام و هر روز یک صفحه ای ان را کنده می کنم و به عنوان کاغذ تشناب استفاده می کم.
    قران یک کتاب چتل است. قران ایات شیطانی است.
    محمد زنکه باز بچه باز بیسار یک ادم بی رحم و انسان عیاش بود.

  • برادر محترم رامین جان !
    یکتعداد افراد جاهل و خود فروخته در این جا جا گرفته که به هیچ چیز اعتقاد نداشته و وظیفه شان که از طرف باداران کفری شان برای شان داده شده توحین به مسلمانان و دین مقدس اسلام است.
    این را بدانند که اسلام یک دین کامل و پیروز بوده و است و هیچ یک فریب دسایس این نوع شیطان صفتان (بریالی ، شمس کابلی ، عمرپاتخوی و غیره) را نمیخورند. چنانچه بزرگان فرمودند به لق لق سگ دریا مردار نمیشود.
    واذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاماً.
    به امید هدایت همه ! کــــابلی روشن ضمیر

  • اسلام یو دین نه دی. اسلام یو مریضی دی. اسلام وحشت دی. اسلام توحش او بدویت دی.

  • او غانستان سرزمین مافیاست شما اتواع مختلف مافیا را در این کشور سراغ دارید از آدمکشان حرفه یی شروع تا جنایت کاران متکرر، مافیای اقتصادی اما مهمتر از همه مافیای دینی به محض شباهت نام یا قیافه و صورت به اسلام مسلمان ما حق دارد تازیانه یی عقل مستفادش را که در حوزه یی فرهنگی ما پس از سده های متوالی هنوز هم منکوب و نا پسند است بر سر و صورت گله های انسان فرود بیاورد بی آنکه فکر کند خدا که در قرآن این همه ایهاالناس گفته منظورش بشر من حیث المجموع بوده نه مسلمانان بعد هم این مخاطب خدا در قرآن بشر است اگر بشر این همه بد است یا کالانعام بل هم اضل است در تیوری تفسیر متن یا صلاحیت آفرینشی خواننده سرنوشت قرآن به کجا می کشد. دین مداران ما تنها یاد دارند که در حین بحث رگهای گردن متورم کنند و این و آن را بر تازیانه یی الحاد و کفر ببندند سوگمندانه در طرف دیگر طرفداران منطق انتقادی ما هم دست کمی از آنان ندارند و در پی سلیقه های شخصی بیشتر میدوند تا استدلال منطقی؛ چون من نمیپذیرم بد است. همان شعر مولوی به یادم می آید که می گوید:
    حجت منکر همین باشد که من غیر این ظاهر نمی بینم وطن
    دوستان شما اگر بپذیرید که انسان اندیشه یی محض است باید بدانید که هر کدام این دیدگاه ها یک انسان اند و اهانت به او اهانت به انسانیت است.

  • عجب خرفتی طرف نوشته من قرآن را قبول ندارم آقا رفته حدیث و آیت ردیف کرده

  • دوستان عزیزی که می خواهند از اسلام دفاع نمایند باید بدانند که همین دانشجویان دانشکده های شرعیات و آخوند های بیسواد بودند که اسلام عزیز را بدنام نمودند وبجای دفاع از اسلام باعث بدنامی این دین الهی شدند و به انسانهای پست فطرتی چون شمس کابلی و امثالی مانند او که هیچ کلمه ای نمی بینم که رذالت انهارا با ان کلمات بیان نمایم، فرصت می دهند تا به فرمایش باداران خارجی خود عوعو کنند.
    با این ها صحبت کردن در حقیقت خود را با سگهای بیابان مصروف ساختن است.
    بجای این همه بحث کمی تلاش در راستای بلند بردن آگاهی آن عده از انسانهای جاهلی کنید که از روی نادانی و جهالت باعث بدنامی اسلام می شوند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس