هواپیمای افغان!!
خلاصه " اوغان " سازی و هویت تراشی انگلیس به آن حد رسید که اینک هواپیمای بی پدر و مادر بی زبان، ساخته شده در کشور روسیه، و مربوط به شرکت هواپیمایی پامیر هم شد " هواپیمای افغان"!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خبر سقوط هواپیمای مربوط به شرکت خصوصی هواپیمایی پامیر، در سایت فارسی بی بی سی، که مطابق آن نیرو های بین المللی در جستجوی " هواپیمای افغان " اند، برایمن تنها خبر متاسف کنندۀ سقوط هواپیما و جان باختن انسان های سرنشین آن نبود بلکه لطیفه ایست خنده آور و در عین تلخ و تکان دهنده!
اطلاع رسانی و آگهی بخشی کار ارزشمند و قابل قدریست؛که مسوولیت وزنینی هم برعهده دست اندرکاران این ساحه میگذارد. در عین زمان و بخصوص در عصر حاضر" رسانه " ستون پنجم نظام ها و ابزار موثر و کارآمدی در راه سمت و سو دهی افکار همگانی است.
نقش ،ارزش ،موثریت و تاثیر گذاری " رسانه " ها برافکار عامه در آن حدیست، که از دیر باز بدینسو ما شاهد شیوع نگرانی در میان ملت ها و دولت های عقب نگهداشته شده شرقی، از ناحیۀ " تجاوز فرهنگی " ملل دارای فناوری پیشرفتۀ اطلاعاتی هستیم.
بار ها از مسوولین و حتی عامۀ مردم شنیده ایم که رواج عادات نا پسند در اجتماع و خصوصا در میان جوانان را مثلا به فیلم های مبتذل هندی نسبت میدهند!!!
با همین یک نمونه کوچک میتوان اثرگذاری برنامه های تبلیغاتی را هم اندازه گیری کرد.
اما آلوده شدن فضای رسانه ها با اهداف و اغراض سیاسی؛ پدیده ایست که نه تنها جوامع را دچار پریشیدگی روانی میسازد،بلکه خودباختگی اقوام و ملل و سطحی نگری نیز ره آورد های شوم چنین روش های هدفمند در کار رسانه یی است.
درکشور ما که کار سامانمند رسانه یی در آن عمر طولانیی ندارد؛ و دم و دستگاه خبرپراگنی هم همیشه در ید قدرت نظام های مستبد و در مسیر تبلیغ اهداف زورمداران بوده و است، بناَ همین خلااسباب آن شده تا مردم برای دریافت " خبر" به پایگاه ها و بنگاه های خبری - فرهنگی بیرونی رو برند و آرام آرام این نیازمندی به " عادت " مبدل گشته است! امروزه اگردقیق ترین اخبار و گزارشات داخلی - جهانی از طریق شبکه های چون بی بی سی و صدای امریکا و سی ان ان و ... نشر یا تائید نشوند، مردم به سختی صحت آن اخبار را می پذیرند.
با درک همین حقیقت است که کشور های قدرتمند و طماع؛ که اهداف و استراتیژی های ویرانگر طویل المدت را از دیرباز تا حال در کشور ما دنبال می کنند با استادی و زیرکی " شبکه " های خبرپراگنی شانرا به " پیشداران " آن برنامه ها و استراتیژی ها مبدل کرده اند!
تاریخ کشور ما نقش پای شوم و خونین انگلیس را در هربرگش بیادگار دارد و هنوز آن داغ ها که برپیکر مردم از اسلحه سربازان انگلیس بجا مانده تازه است! و ما با وصف آنکه 91 سال است استرداد استقلال مانرا از انگلیس جشن میگیریم،اما در حقیقت اسیر بند های مرئی و نامرئی هستیم که انگلیس از 1919 میلادی تا امروز بردورمان تنیده و می تند!
بزرگترین و بد ترین" بند " ی که انگلیس با هدفمندی و ترفندی پس از بیرون رفتن از شبه
قارۀ هند، به دورمان تنید همانا مسخ هویت جمعی ماست! اختراع و افترا یکدست سازی قومی اقوام ساکن در " خراسان " قدیم و تعمیم نام و هویت یک " قومیت " حاشیۀ نشین و دوره گرد، برتمام ملیت ها و بالاخره برگسترۀ ارضی بریده شده از پیکر " خراسان " !
در ظاهر امر و همانگونه که اکثریت هموطنان " اوغان " ما به آن باور دارند،اوغانستان عظمتیست که توسط احمد شاه ملتانی ایجاد شده و این سرزمین قبل برآن برابناء بشرمکشوف نگشته و خالی از سکنه بوده! حالانکه شخص احمد شاه ملتانی؛ به شهادت سکه ها و اسناد بجا مانده از آن دوره خودش را پادشاه خراسان میداند، نه اوغانستان!
حکم شد از قادر بیچون به احمد پادشاه
سکه زن برسیم و زر از پشت ماهی تا به ماه
اما در مورد کار برده کلمۀ " اوغان " به عنوان یک واحد سیاسی،"در باره افغان و افغانستان عبدال احمد جاوید می نویسد: "کلمه افغانستان به عنوان مسکن اصلی افغانان در تاریخ کشور ما ریشه و پیشینهی درازی دارد، اما به عنوان واحد سیاسی از قرن 19 میلادی متداول شده است. کلمهی افغانستان را نخستین بار در تاریخ نامهی هرات تالیف سیف بن محمد یعقوب الهروی (اوایل قرن7هجری می بینیم. دراین کتاب 35بارکلمهی "افغانستان" و دو بار"اوغانستان" به کار رفته است. اما برای یک محدودهی کوچک از آن جمله در صفحه ی 869 می نویسد: " در بسیاری از کتاب های تاریخی از افغانستان به عنوان یک ایالت یاد شده است". در آثار دورهی امیر شیرعلی خان و عبد الرحمان خان گاه مملکت زیر عنوان افغانستان و گاه خراسان یادشده است."
هم او به نقل از غبار می نویسد: " هنگامی که شاه شجاع ابدالی پادشاه مخلوع در پنجاب مقیم و برای تصاحب دوبارهی تاج و تخت با دولت سیک پنجاب و حکومت هند بریتانوی ... (توافق نمود)، برای اولین بار در مکاتبات رسمی افغانستان- انگلیس است که نام افغانستان در عوض خراسان دورهی اسلامی ذکر و قید گردیده است". این معاهده در 16اگست 1838 به وقوع پیوست. متعاقبن معاهدهی قندهار تاریخ 7می 1839بین شاه شجاع و انگلیس ها به امضا رسید. که در این متن آمده است:
" احدی از قوم و اهل فرنگ اجازت، استقامت نه بلکه افغانستان بدون اطلاع واسترضای سرکار انگلیس اعطا نخواهد فرمود..."
از این تاریخ به بعد است که رسمن افغانستان به جای خراسان اطلاق شد و تا امروز نام کشور ما محسوب می شود."[3]
اینجاست که در می یابیم چرا بی بی سی و کارگزاران آن مصرانه برای ما هویت سازی می کنند!
مثلا می نویسند پژوهشگرافغان،تحلیلگر افغان،شاعر افغان،نویسندۀ افغان،آواز خوان افغان،و...
دوستانی که در خارج از کشور زندگی دارند، به خصوص آنانی که در انگلستان زندگی می کنند، میدانند که انگلیس ها یک گونۀ از سگ شکاری را نیز بنام " افغان " مسما ساخته و به آن خانواده از سگها افتخار بخشیده اند!!!
زیرا به باور وطنداران اوغان ما " اوغان " بودن و اوغانیت، خود افتخاریست بزرگ ! هرعزیزی که باور ندارد با مراجعۀ به جستجوگر گوگل و نوشتن عبارت سگ اوغان به انگلیسی میتواند شک اشرا به یقین مبدل سازد!
خلاصه " اوغان " سازی و هویت تراشی انگلیس به آن حد رسید که اینک هواپیمای بی پدر و مادر بی زبان، ساخته شده در کشور روسیه، و مربوط به شرکت هواپیمایی پامیر هم شد " هواپیمای افغان"!
این دیگر مسخره تر و بی مزه تر از عبارت پر طمطراق ولی سراپا دروغ از نگاه تاریخی ی " مولانا جلال ایدین محمد بلخی، شاعر افغان"، است!
بنده دو سه سال قبل عبارتی که حضرت مولانا را شاعر افغان می نامید،در یک سایت انترنتی و مقالتی از یک هموطن مقیم دانمارک خوانده بودم و تا حال به خوش خیالی آن نویسنده می خندم ولی اینک لیطفۀ دیگری را بی بی سی، جایگزین آن افترای تاریخی ساخت!
هواپیمای افغان !!!
واقعا باید اندیشه کرد که " این افغان افغان کردن دیوانه وار" به قول دوست آگاه و با درد آقای جعفر رضایی، عاقبت ما را به کجا خواهد برد؟
ا.بلوط
پيامها
18 می 2010, 14:20, توسط ادم خان
به اردو میگن که ( باتهه کو بتنگس بنارهاهی ) . . زیاد تر از سه نسل مردم که در این سرزمین پبدا شده اند نه پشتون را فکر کرده اند و نه فارسی وان را و همه را منظور از افغانیت از تابعیت و یا موجود بودن زیر بیرق این کشور بوده . . حالا بنام افغان است و یا خراسان است و یا نورستان است و یا اریانا است . .مهم نیست که نیست . مهم شناخت این قوم است که در این کشور به دنیا امده اند و خود را افغان مینامند . افغان منظور از پشتون و یا پطان و یا نیم قوم زیر فرماندهی نیم دیگر نیست بلکه کلمه افغان فقط ما را به دنیا میشناساند . قبل از شروع جنگ های سی ساله اصلاء مردم کابل که فارسی وان اصیل افغانستان هستند اصلاء در دل فلب و دماغ خود کلمه و یا مطلب و یا بحثی راجع به پشتون و فارسیوان نداشتند . .حتی با وجودیکه مامورین فارسی وان اجباراء باید زبان پشتو را درس میخواندند ورنه ماهانه از تنخواه شان پنجاه روپیه کم میشد . . با وجود این همه از سال 1333 یه بعد تنقریباء هشتاد در صد مسله پشتون و یا فارسی وان حل شده بود و بدون اینکه به هم فخر بفروشند با هم مثل یک قوم زنده گی معمولی داشتند . شما از جنگ انداز ها هستید از خط دیورند چه داستان ها که درست ننموده اید , چه پروژه های وحشتناکی برای نابودی پشتون این طرف L O C و ان طرف L O C درست نکرده اید ولی در هردو طرف خط از سالهای تقریباء زیاد تر از هزارها سال پشتون زنده گی میکند . . اگر خاغلی دیورند پشتون صوبه سرحد پاکستان را به شمال انگلیس انتقال میداد و به جای ان انگلیس های دزد جنگل های ایرلند را جا بجا میکرد . . ان وقت دود از مخ شما بلند میشد که چرا چنین شده است . . شما مانند احمق های هستید که از شما قبل از روز اول ماه ( اپریل ) احمق ساخته شده است . به اصطلاح دیگر شما شکار شده گان جنگ روحی سازمان های تروکادری انگلیسی شده اید ورنه در افغانستان همه چیز سر حای خودش است و انگلیس توسط شما قوم و خویش شما را یکی یکی میکشد و افتخار احمقانهء گاهی به نام دین و مذهب گاهی به نام وطن و پشتونوالی خیالی نصیبتان میکند .
20 می 2010, 15:12, توسط قادر رضوانی
ضرب المثل افغانستان است که "دنیا را آب بگیرد مرغابی را تا بند پایش است"!
دهها خانواده برای سرنوشت نامعلوم عزیزان شان از چندین روز سرگردان اند و دولت فاسد نمیتواند حتی موفقیت طیاره را بیابد، اما این جناب غمش را این میسازد که این طیاره را "افغان" نامید یا "پامیر" و می آید اینجا به اصطلاح مقاله مینویسد!!!
واقعا که قدرت های استعماری به چه آسانی توانسته اند وجدان تعدادی از افغانها را آلوده ساخته در ذهن شان سرطان قومی و ملیتی و مذهبی و سمتی و ... را پیچکاری کند که کر و کور و گنگ شوند و نتوانند هزار و یک مصیبت و بدبختی دیگر را ببینند و فقط مردم بیچاره را زیر این نام ها به جان همدیگر بیاندازند.