صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > ما می‌میریم تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد

ما می‌میریم تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد

سه شنبه 24 آپریل 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

جایزه پولیتزر برای مسعود حسینی، عکاس افغانستانی

مسعود حسینی

مسعود حسینی، عکاس خبرگزاری فرانسه در کابل، نخستین جایزه پولیتزر را برای کشورمان گرفت. عکس او از یک بمب‌گذاری انتحاری در جریان عزاداری‌های عاشورای سال گذشته در منطقه مرادخانی شهر کابل است که بیش از دو صد کشته و زخمی بر جای گذاشت. دختری که در عکس دیده می‌شود، ترانه نام دارد و از بهت کشته شدن اعضای خانواده‌اش در حال فریاد زدن است. آن طور که مسعود حسینی می‌گوید، آن سال با خواهش و اصرار ترانه، خانواده اش لباس سبزی برای او تهیه کرده بودند که او در عزاداری‌های امام حسین بپوشد.

عکس مسعود حسینی که جایزه پولیتزر را گرفت

او که پیش از انفجار، ترانه و همراهانش را مشغول عزاداری دیده بود، بعد از انفجار، ترانه را در حالی می‌یابد که در بهت مرگ برادر، اقوام و هم‌بازی‌هایش، مدتی بدون وقفه جیغ می‌کشید. مسعود حسینی هم از این صحنه عکاسی کرد.

مسعود می‌گوید می‌خواسته تمام آن دردی را که شاهدش بوده، در عکس‌هایش نشان دهد تا آنها که خبر را می‌شنوند یا می‌خوانند، تصویری از بزرگی فاجعه داشته باشند: «نمی‌خواستم کسی را ناراحت بسازم یا احساس بدی به او تحمیل کنم. به خاطر این بود که نشان دهم اگر ما همه انسان هستیم و آن طور که می‌گوییم از یک خانواده و بدن هستیم، این وضعیتی است از یکی از اعضای این بدن».

برای مسعود، مرور عکس‌های آن روز کار آسانی نیست. از آن روز سعی کرده است دیگر به آن مجموعه عکس نگاه نکند. پولیتزر، سومین و مهم‌ترین جایزه‌ای است که مسعود حسینی برای این عکس گرفته است، اما جایزه‌های متعدد هم سبب نشده است که دوباره سراغ این عکس برود و درست تماشایش کند. مسعود می‌گوید: «هر لحظه ای که به این عکس نگاه می کنم، به آن هیجان و آن فریاد دختر سبزپوش دوباره تمام وجود من را آن وحشت می گیرد».

بمبگذار انتحاری اول روی زمین نشسته و بعد بمب را منفجر کرده بود. به این ترتیب تمام قطعات و ترکش ها رو به بالا رفته است. درست مثل اینکه کسی پایش را روی مین گذاشته باشد و ترکش ها از پایین به بالا فواره کرده باشند.

دست چپ مسعود با ترکشی که حاصل این انفجار بود، مجروح شد. او با دست چپش دوربین را نگه داشته بود. دردی اما حس نمی‌کرد. بیست دقیقه تا نیم ساعت بعد از انفجار، کم کم درد به سراغ مسعود می‌رود و تصمیم می‌گیرد به دفتر خبرگزاری فرانسه بازگردد. عکس وی در صفحه اول بیشتر روزنامه‌های معتبر دنیا کار شده بود؛ نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز، واشنگتن پست و ... .

این عکس به جز جایزه پولیتزر، در مسابقه ورلد پرس فوتو (مسابقه عکاسی خبری جهانی)، رتبه دوم و در POYI هم جایزه اول را گرفت.

لینک به شعر جناب تابش درباره این رویداد: http://tabesh29.persianblog.ir/post/32/

 افتخارآفرینی صحرا در اسلواکی

فیلم «نسیمه، خاطرات روزانه دختری مهاجر» به کارگردانی هنرمند افغانستانی، بانو دکتر صحرا کریمی، جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی را روز سه شنبه 17 آپریل از «آکادمی فیلم و تلویزیون اسلواکی» گرفت. این جایزه که معادل جایزه اسکار در امریکاست، یکی از مهم‌ترین و معتبرترین جوایز سینمایی این کشور به شمار می‌رود که هر دو سال یک بار به بهترین فیلم‌های ساخته شده در داخل جمهوری اسلواکی تعلق می‌گیرد. فیلم صحرا کریمی از بین ده‌ها فیلم و به عنوان اولین کارگردان غیر اسلواکی توانست این جایزه را از آن خود کند. این فیلم در سال 2010 به عنوان نماینده کشور اسلواکی به اسکار دانشجویی راه یافته بود. گفتنی است بانو صحرا، دکترای کارگردانی فیلم داستانی از دانشگاه فیلم و تلویزیون جمهوری اسلواکی دارد.

این کام‌یابی شیرین را به این هنرمندبانوی وطنم شادباش می‌گویم.

پی‌گیری لینک‌های این خبر:

http://www.slovakia.culturalpr...

http://www.dw.de/dw/article/0,,6415925,00.html

http://kabulpress.org/my/spip....

http://www.toranjterme.blogfa....

در نفس و ذات این که هنرمند، زبان گویای جامعه خود است و باید بازتاب‌دهنده دردهای اجتماعی انسان‌ها باشد، هیچ شکی نیست. حالا در حاشیه این خبرها باید بر حال خودمان بگرییم که تا کی باید با دردها و داغ‌هایمان افتخارآفرینی کنیم؟ آیا بس نیست؟ چرا یک عکس یا فیلم یا شعر و سرود و ترانه شاد از این سرزمین بخت‌برگشته نباید در جایی مطرح شود؟ آری، جهان، ما را چنین می‌خواهد و شاید خود ما نیز به این امر عادت کرده‌ایم که اگر چنین باشد، نفرین به ما و نفرین به آنان‌ که در خانه‌ها و کاخ‌های محافظت‌شده خود خزیده‌اند؛ همان زیستگاه‌هایی که با هزاران مانع ترافیکی، صد خیابان بالاتر از آن را سد می‌کنند تا برادران طالبشان به آن‌ها رخنه نکنند و بعد این گونه ملت را گوشت دم توپ برادرانشان می کنند. نفرین به طالبان درد و رنج که هنوزاهنوز سایه شوم و عفن‌آلودشان بر سر این سرزمین گسترده است.

شعر الیاس علوی عزیز را هم می‌آورم. حالا تعریض به این خبرها باشد یا نباشد:

ما می‌میریم تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد

ما می‌میریم

تا شاعران بیمار شعر بگویند

«ما می‌میریم»، بازی قشنگی است

وقتی مادر، پوتین افسر جوان را لیس می‌زند

و روزنامه‌ها هی عکس پدر را می‌نویسند

کنار آدم‌های مهم

هر شب، هزار بار عروس می‌شود

و خواهرم هزار بار جیغ می‌زند

هزار بار بازی قشنگی است

«کارگران ساعت یازده احساساتی می‌شوند»

فردا همه به خیابان‌ها

می

ریز

ریز می‌کنند

پارچه‌های رنگی را

آواز می‌خوانند

می‌رقصند

و البته شعار می‌دهند

ما می‌میریم تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد.


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/post-82.aspx

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس