صفحه نخست > دیدگاه > عالیه راوی اکبر نیز خود را مسخره ساخت

عالیه راوی اکبر نیز خود را مسخره ساخت

پرویز "بهمن"
پنج شنبه 14 جون 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

درمیان نویسنده های زنانه ایی فاشیسم قبیله، نام عالیه راوی اکبر نام آشناست . اودرمیان همقطاران همجنس خویش در بدزبانی وبداخلاقی ګویی سبقت را از دیګران ربوده است . دشنام وتوهین به اقوام وتیره ها وتبارهای غیر اوغان درنوشته هایش ، موج میزند واین امر برایش غرور آفرین بوده ومایهء افتخار ومباهات وی می باشد.این خانم نمک حرام و بداخلاق وبدزبان مانند دیګر فاشیستان مردانه ای قبیله ایی چون اسمعیل یون، احمدجان آریوزی، زیرکیار وسرلوچ وپای لوچ ، فاشیستی است که پشتونوالی را مقدم برانسانیت میداند، او قبل ازهرچیز دیګر اول پشتون است وبعد هم انسان. بیشتر مضامین وی، به تقلید از مردانی چون احمدجان آریوزی، دربرګیرنده مشکلات پشتونها ازکشمیر تا درقد ولایت تخار می باشند.

درسایت افغان جرمن انلاین به زبان فارسی در پائین فوتوی این چهرهء مزخرف ومنفور،عبارات ذیل بنام بیوګرافی وی چنین ثبت شده است:

(عالیه راوی اکبر متولد سال ۱۹۵۶- ۲۰ آګست در کابل، فارغ التحصیل از لیسه ی رابعه ی بلخی، محصل پوهنخی اقتصاد در سالهای ۱۹۷۴ -۱۹۷۶، ازدواج در سال ۱۹۷۶و نتیجه ی ازدواج ۳ اولاد ،شروع مهاجرت به جرمنی در می ۱۹۸۱ ،مهاجرت به امریکا در سال ۱۹۸۳)

حالا دانسته شد که این خانم باید اوغان اصیل باشد. اوغان اصیل یعنی نمک حرام ونمک نشناسی که نمک را میخورد ونمکدان را می شکند، اوغان اصیلی که در آغوش شهر کابل تولد شده وپروردهء دامان فرهنګی کابل می باشد وازبرکت زبان فارسی از لیسهء رابعهء بلخی فارغ ګردیده و تحصیلات عالی خویش را به زبان فارسی درفاکولتهء اقتصاد تمام کرده استولی با این همه مهربانی ها والطاف فارسی زبانان و فرهنګ فارسی چنان نمک حرام تشریف دارد که حالا به عوض کابل وکابلی ها سراپای وجودش را غم پشتونهای هندوستان وپاکستان پیچانده است ودغدغهء پشتونهای پاکستان برای او به یک بیماری لاعلاج تبدیل شده است. درحالیکه این عشق آتشین وی نسبت به پشتونهای کراچی بسان هزاران عاشق بی سر وپای اوغان دیګر، یک عشق یکجانبه ای است که معشوق از درد وسوز عاشق دلباختهء کابلی اش اصلا خبر ندارد.

تاکه ازجانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره بجایی نرسد.

این عاشقان دلباختهء اوغانی بخاطر جلب رضایت خاطر معشوقه های جفاپیشهء هم تبارخویش درشهرکراچی ودیګر شهرهای پاکستان سالهاست که ګلو پاره کرده اند وسالهاست که پول یتیم وبیوهء این سرزمین را فدای عاشق بازی های قومی وتباری خویش نموده اند ، ولی از آنطرف جز مرګ و ویرانی وتباهی وانتحار چیزی بدست نیاورده اند، ولی دریغا که در وجود این طایفه ای ازانسانها به مفهوم واقعی کلمه نه شرمی وجود دارد ونه هم حیایی.

درین تازه ګیها، نګرش افراطی وعصبیتهای کور پشتونوالی خانم عالیه راوی اکبر باعث شد که وی دست به قلم وکاغذ برد و درمقالهء تازه اش راجع به جلسهء اخیر کشورهای کمک دهنده به افغانستان درشیګاګو، بحث را به طرف ارتش وقابلیت های محاربوی ارتش کشانده است وخود وهمفکرانش را رسوا ساخته است.

البته بحث نبود یک ارتش ملی ومستقل در افغانستان کنونی اززمانهای مدیدی بدینسو میان قلم بدستان افغانستان یک موضوع داغ بوده است. فاشیستهای پشتون بعداز سقوط حکومت داکترنجیب الله احمدزی، ورود تنظیمهای جهادی را منهای راکت پرانی های ګلبدین به شهرکابل ، عامل سقوط آن ارتش دانسته و خصوصا نقش احمدشاه مسعود را بحیث یګانه عامل قومی برای ازهم فروباشیدن ارتش افغانستان خیلی برجسته میدانند. اما از آنجائیکه دروغګو حافظه ندارد، ګاه ګاهی بطور نا خودآګاه ازقلم خود فاشیستان حقایق تاریخی بدون آنکه ارادهء بیان آنرا داشته باشند به بیرون درز میکند.
اساسا افغانستان برخلاف اکثر کشورهای جهان سومی ، هیجګاهی ارتش منظم ملی که حافظ منافع ملی وتمامیت ارضی کشور باشد نداشته است.
ارتش افغانستان آنطوریکه خود این خانم فاشیست مآبه نیز به آن اعتراف دارد یک ارتش قومی بود که درنتیجهء غلبهء قومی لشکریان ایله جاری مردم پکتیا وقبایل هند بریتانوی وقت بر امارت حبیب الله خادم دین رسول الله تحت قیادت نادرخان دهره دونی هندوستانی بوجود آمد. بعداز تکیه زدن نادرخان دهره دونی هندوستانی بر اورنګ شاهی، نادرخان خواست همان لشکریان ایله جاری را به ارتش منظم تبدیل نماید. نادر وبرادرانش، موفق شدند که یک ارتش قومی وقبیلوی که بتواند حافظ منافع خاندانی وموروثی آنها باشد، بوجود آورند. آنها براساس ګرایشهای قومی وقبیلوی درقدم اول، ورود هزاره ها ویا رشد هزاره ها وازبیک ها را دربدنهء این ارتش ممنوع قرار دادند. تنها تعداد انګشت شماری ازتاجیکهای وفادار واستحاله شده درخانوادهء شاهی توانستند درآن ارتش راه یابند ولی نفوذ قبایل سرحدی و اوغانهای قبیله ایی جنوبی درآن ارتش چشمګیر بود.
این تبعیض وتمایز در ارتش بحدی مفتضح بود که بخشی از ساحات جنوبی مانند قبایل منګل وجاجی وغیره درقلمرو حاکمیت که برای خاندان آل یحیی مفید واقع شده بودند بدلایل برتری طلبی وافزون خواهی حتی اولاد واحفاد شان ازخدمت زیر بیرق معاف شناخته شده بودند تا غرور قومی آنها براثر فرمان برداری ازصاحبمنصبان انګشت شمار غیر پشتون خدشه دار نشود. اما با امتیازات ویژه قومی وقبیلوی می توانستند تنها صاحب منصبان عالی رتبه باشند که بالای دیګران امر ونهی کنند. اینګونه ارتش را میتوان یک ارتش قرون وسطایی توصیف نمود. ارتشی که در یک جامعهء کثیر الملیتی چون افغانستان تنها یک قوم خاص دران دست بالا داشته باشد، وازیک سمت آن ، مادران تنها جنرال وصاحب منصب بزایند وسمت دیګر آن تنها ضابط وعسکر، چنین ارتشی هرګز صبغهء ملی ندارد. ولی با وصف تمام این بی عدالتی ها وامتیاز دادنهای بی رویه، بازهم همین قبایل جنوبی بودند که بساط خاندان آل یحیی را به یاری وهمکاری مستقیم مستشاران نظامی روس در روز هفتم ثور هزار سه صد وپنجا وهفت خورشیدی برچیدند. درشهرمالموی سویدن حکیم منګل یکی از اعضای سابق کمیتهء مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان مربوط جناح نجیب الله احمدزی معتقد است که: ؛؛ امتیازاتی را که خاندان آل بحیی برای مامردم درنظام عسکری داده بود درحقیقت یک پروژهء خرسازی بود، ما صرف به این دل خوش کرده بودیم که ما از خدمت عسکری معاف می باشیم ولی نمیدانستیم که خدمت دورهء مکلفیت عسکری چقدر درتکوین شخصیت جوانان ما مفید واقع میشد، درحقیقت این معاف ساختن برای مردم ما، جهل وسستی وتنبلی وعطالت وبی ایمانی و مردن احساس وطن دوستی را برای اکثریت قبایل جنوبی خصوصا جاجی ومنګل وڅدران درپی داشت، چنانچه امروز می بینیم فردی مانند جلال الدین حقانی قبل از آنکه به منافع افغانستان بیندیشد به منافع پاکستان می اندیشد تمام این بدبختی ها ، حاصل همان روشهای ماکیاولیستی خاندان طلایی بود که از نیرو وقدرت پدران ما استفاده کردند ولی خود مارا درجهل ونادانی نګاه داشتند؛؛

حال با این مقدمه برویم به درفشانی خانم فاشیست مآبه عالیه راوی اکبر که چه نوشته اند وبعد تبصرهء خویش را راجع به فرمایشات شان پی میګیریم، اما ذکر یک نکته را خدمت خواننده ګان عزیز ضرور میدانم که درنقد نظریات این خانم، من ازهمان ادبیات راوایی کار ګرفته ام که خود خانم عالیه راوی به آن عادت دارند..
ایشان میفرمایند:

(د افغانستان هغه مدرنه ملی اردو چې بڼست یی د پاچا محمد نادرخان غازی کیښودل شو او د اعلیحضرت محمد ظاهر شاه د حکومت تر پایه پورې په یوه ملی اردو په توګه د داخلی امنیت تر څنګ د پاکستان او ایران په وړاندې د يو ډال کار کارکاوه او د افغان ملت د خپلواکی او د ملی ګټو او ملی نوامیسو ساتندو ول له بده مرغه د داود خان په کودتا کې برخه واخست او خپل ملی رنګ له لاسه ورکړه او د افغانستان ملې وسلوال پوځ د ٍثور کرغړن د مسبب په توګه د افغانستان د بربادی ستره ونده واخست ، د دې اردو د صاحب منصانو لاسونه د افغان ولس په وینو رنګ دي. بیا همدا اردو د افغانستان د اشغال په مهال د روسانو سره یو ځای شو او په یوه بله ملی خیانت تورن شو، دا اردو د نجیب حکومت د ړنګیو په مهال د ملګرملتونه د سولې پروګرام ختم کړ اود قومی، سمتی او سیمه ییزو ډلوټپلو سره یوځای شول یو شمیر یی دوستمی یی شو ، یو شمیریی د شورای نظار غړی شو او یو شمیر یی د وحدت د ګوند سره او شمیر یی د اسلامی ګوند سره یو ځای شو او یو شمیر یی وتښتیدل او په کورنیو جګړو کې برخه واخست او جنګسالارنو تر څنګ د کابل په ورانیو کې برخه واخست.
د دې اردو یو شمیر غړیی د طالبانو سره یو ځای شو او کله چې امریکایان او د ناتو غړیو هیوادونو پرافغانستان تیری وکړ د امریکایانو او نورو یرغلګرو تر څنګ کې ودرید او تراوسه پورې دوام لری او دا اردو تر اوسه پورې د افغان ولس وینه تویوی خو د پاکستانی او ایرانی په وړاندې يو ډز هم نه دې کړې که څه هم هره ورځ پنجابی پوځ د افغان خاوره په توپونو ولي.
موږ د راتلونکې افغان دولت نه غواړو هغه افسران چې لاسونه یی د افغان ولس په وینو رنګ دی او د ملی خیانت په تور تورن دی په ملی اردو کې ګډ نکړي.
تل د وي افغان ولس د افغانستان د خپلواکې ساتندویان
په درنښت عالیه راوی اکبر)

ترجمه:

ارتش مدرن ؟؟؟؟! افغانستان که سنګ تهداب آن درزمان بادشاه محمد نادر غازی؟؟؟؟! ګذاشته شد وتا آخرین روزهای سلطنت اعلیحضرت محمد ظاهرشاه بحیث یک (یو ډال کار؟؟؟؟ کار کاوه) دیوار استوار کار می داد وحافظ منافع ملی وآزادی واستقلال ملی افغانها وحامی نوامیس ملی؟؟؟؟! بشمار میرفت بدبختانه در کودتای داوود خان سهم فعال ګرفت وصبغهء ملی خویش را از دست داد وبعد بحیث مسبب اصلی کودتای ننګین هفت ثور ګردیده ودربربادی افغانستان رول عمده را بازی نمود. دستان صاحب منصبان این ارتش بخون ملت افغان رنګین است. بعد همین ارتش بود که بعداز اشغال افغانستان توسط شوروی سابق باروسها همدست شد وبه یک خیانت ملی دیګر متهم ګردید، همین ارتش بود که درآستانهء سقوط نجیب الله عامل سبوتاژ طرح سازمان ملل متحد ګردید، وبه ګروه های قومی و تنظیمی مختلف تقسیم ګردید، یکتعداد شان اعضای شورای نظار شدند، برخی ها دوستمی شدند یک تعدادی هم به حزب وحدت وهم به حزب اسلامی پیوستند تعدادی هم فرار کردند وبعدا درخرابی کابل وجنګهای داخلی همراه بادیګر جنګ سالاران سهم ګرفتند.
تعدادی ازاعضای این ارتش به طالبان پیوستند وبعد زمانی که قوای اشغالګر ناتو ودیګر کشورهای غربی به افغانستان تجاوز نمودند درکنار قوای اشغالګر ایستادند وتاهم اکنون نیز این همکاری شان دوام دارد واین ارتش تا همین اکنون خون افغان را میریزاند ودرمقابل ایرانی وپاکستانی تاکنون یک فیر هم نکرده است باوجودیکه خاک افغان را همیشه قوای پنجابی آماج حملات قوای توپچی خویش قرار میدهد
ما از دولت های آینده میخواهیم که آن عده افسرانی که دست شان بخون ملت رنګین است ومتهم به جنایات جنګی می باشند آنها را شامل ارتش ملی نسازند
جاویدان باد ملت افغان وحامیان استقلال افغانستان

بااحترام
عالیه راوی اکبر

حالا من به قول ایرانی ها میګویم که دست تان درد نکند، خدا شما را بیشتر قوت دهد تا تمام صاحبمنصبان ارتش ناملی تانرا که اساس آنرا نادر غدار ګذاشته بود بیشتر ازین هم متهم به جنایات جنګی وخیانت به وطن نمائید، اما اګر یک پرسش را از خلال همین جملات وعبارات خودتان درمورد خواست شما از دولتهای آینده در افغانستان بیرون بیاوریم بد نخواهد بود وآن اینکه: آن دولتهای آینده ای که شما ازآن خواسته اید که صاحب منصبان مسلکی ولی پاک ومعصوم وبیګناه را به شما تقدیم کند مګر آن دولت ازشما نخواهد پرسید که عالیه جان!
این صاحبمصبان بیګناه وملکوتی صفت را ازخانهء ببوی تان پیدا کنیم؟ مګر چشمان تان تاکنون کور بوده که ندیده است که اززمانیکه جناب عالی اول به آلمان وبعد به امریکا تشریف بردید، درکشوربخون غنودهء شما جز جنګ وکشتار دیګر حرفه ایی وجود ندارد؟ درین قدر مدت آن صاحب منصب پاک وبی آلایش ودرعین حال مسلکی که هیج سهمی درتحولات أخیر نداشته باشد ازکجا برای شما پیدا کنیم؟ که هم پشتون باشد هم دستش بخون مردم رنګین نباشد وهم در زد وبندهای ګروهی چند دههء اخیر اشتراک نکرده باشد وهم مسلکی باشد؟ پاسخ جنابعالی درین مورد چه خواهد بود؟

این خواست شما مشابه خواست هم تبار دیګرتان آقای ګلبدین حکمیتار است که ایشان خواستارنظام صد درصد اسلامی که درعین وقت براساس انتخابات آزاد وسراسری بوجود آید می باشد. از صد درصد اسلامی به نودونه ونیم فیصد هم قناعت ندارند. اسلامی سوچه نظام او منتخب نظام سل په سلو کی اسلامی سوچه!!!
من بیچاره که پاسخ ندارم جز اینکه بګویم خداوند خودش خواست عالیه جان وګلبدین جان را برآورده سازد.

یاهو

بااحترام
پرویز بهمن

ایمیل تماس:

parvisbehman rocketmail.com

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کاملا مثل شکریه بارکزی خراباتی نمک حرام در کابل رقصیدند صاحب خانه و پول شدند درس خواندند پرچمی ها مکروریان را برای شان داد از کابل دوبار ده پارلمان راه یافت از خون شمال کارخانه سمنت سرمایه دار شدند همیش در پی اهداف بی شرمانه قبیله واوغان بوده دوان دوان ران هایش شارید تا به استقبال کرکت بازان پتانی انگریزی شتافت بازی کرکت را نیز رنگ و روی اوغانی داد.

    • من يك افسر همان دوره هستم يعنى دوره حكومت ح.د خ.ا هستم بايد خدمت دوستان بكويم كه واقعا خيانت بزرك را خانواده طلائى در اثر تبعيض شان كه ساير اقوام را در صفوف اردو باز داشته بودند ولى أنحز ب واقعا مردمى تمام قوانين تعصب كرانه را از بين برد فرزندان اصيل كشور در صفوف اردو جذب وبحيث مدافع راستين مردم شان در دفاع مستقلانه كه أشرار ان زمان به رهبرى مستقيم جنرالان ياكستانى كه در جلال ابد صورت كرفت جنان درس أدب رابه تمام أشرار وياكستانى ها داد كه مى كويند رحيم وردك درهمان جنك يطلو ن خود را مانند طفلان ناياك ساخته بود زيرا أنحزب مردمى به اردو انكيزه وطنيرستى داده بود وحال هم تا زمانيكه همان جنرالان وافسران با يك امتياز خوب وارد صحنه نكردد مردم روى ثبات را در كشور نخواهند ديد وهمين حالا نيز أشرار طالب وكلبدينى را جنرالان اسبق با وجوديكى در راس شان همان وردك كريزى است كه جلو شتر به كون خر بستن است كرفته اند ورنه دريك روز طالب اين كشور را خواهد كرفت اكر اين افسران دوره حاكميت حزب أنوقت جذب شود اردو واقعا ملى ومردمى خواهد شد كه حافظ منافع راستين مردم خود خواهد بود واين وردك قراردادى را از اردو دور سازند وزارت را به مستحقش بسيارد أنوقت اردو قابل اطمئنان مى كردد نه در وجود اردو قراردادى كه هر كروه زياد داد همان طرف مى رود ومكلفيت مردم را شخصيت مى دهد وإنسان مجرب ورزيده بارمى ايد( جنرال اسبق ) 

    • “”گويا اين پرويز بهمن ( نام مستعار) بخاطر اندک پشتو دانی، جعليات خزعبلاتی سر هم بندی ميکند و به اسم نقد(!) تحويل ميدهد و کامران مير هزار بخاطر( پشتو ندانی) نوشته جات اورا با سلام و صلوات (!) شرف نشر ميدهد!
      گويا بهمن خان که هيچ گاه به افغانستان زندگی نکرده، هر گز سال های دهشت و ترور تنظيم های جهاد فروش را حس نکرده، ازين رو احمد شاه مسعود و دوستم برای او قهرمان اند !
      گويا اين بهمن خان اينقدر حواس پرت است که نمی خواهد بداند، وقتی يک کسی تبهکار جنگی باشد ديگر وابسته به هيچ قومی نيست ، وابسته به « جنايت و محاکمه» است، چه دادگاه افغانی باشد چه محکمه بين المللی !
      دوستم و سياف و مسعود ، از خيل تبهکارانند ، بهمن و همت فاريابی و فريد يونس و اسدالله جعفری ول معطل اند، چرا حيثيتی که ندارند ، اينهمه به حراج ميگذارند! صفدر صميم

    • دوست عزیز صفدر صمیم یا همان پاچه ګیر بایان!
      خوب میشد که به عوض اینقدر توهین ودشنام یا درپهلوی اینقدر توهین ودشنام به این قلم وسایر دوستان، کمی پشتو دانی خودت را هم نشان میدادی تا خواننده ګان میدانستند که میزان پشتو دانی وپشتو نویسی خودت درکدام حد قرار دارد.
      ولی دربارهء تبهکار بودن یا قهرمان بودن مسعود ودوستم این قلم درین مقاله حکمی صادر نکرده است، بلکه خود عالیه جان اعتراف کرده است که اساسګزار این تبهکاریهای غیر ملی نادرخان دهره دونی هندوستانی بوده ولی پرده های ضخیم تعصب قومګرایی چشمانش را چنان کور ساخته که باوصف چنان اعتراف سنګین بازهم آن انسان خائن را غازی و رهبر ملی خطاب کرده است وحالا چناق دلخواه خویش را از دولتهای آینده میخواهد تا افسران ملکوتی آسمانی را در دولتهای آینده بګمارند، تا خواسته های قبیلوی شان برآورده شود.
      شاید شما مقصد شان را هنوزهم درک نکرده باشید ولی من درک کرده ام. مقصدش این است که حتی صاحبمنصبان پشتون تباری مانند نورالحق علومی که اصالت وریشهء پشتونی دارد دیګر درقرن بیست ویک به ساز قبیله ګرایان نمیتواند برقصد ، شهنواز تنی وغیر ه خلقیها هم نظر به فحوای سخن ایشان بخاطر اختلافات داخلی قبیلوی پشتونی مورد تائید ایشان نیست، زیرا او ودیګر یاران خلقی اش سردار داوود را با اهل وعیالش قتل عام کرده است، بناء ایشان بار دیګر میخواهند اعلیحضرت نادرشاه خان غازی شان یا محمدګل مهمندشان دوباره ازقبر برخیزند وحکومت تګ قومی این خانم را ازکراچی تا دریای آمو همه را تسلیم اسلام آباد نمایند که ملت ومردم اجازهء این خیانت را به ایشان وهواداران شان نمیدهد تا آن بد تاریخی شان را تکرار نمایند.
      پااحترام
      پرویز بهمن

    • خدمت جنرال اسبق عرض احترام وادب!
      هرچند این قلم نقطه نظرهای آن خانم دیوانه مزاج را صرف ترجمه کرده ام وازخلال عبارات وی یک پرسش را بیرون آورده ام، اما با جناب شما دریک نقطه میتوانم موافق باشم که ارتش افغانستان درزمان زنده یاد ببرک کارمل با ارتش زمان شاهی و داوودی تفاوتش اززمین تا آسمان بود، هم ازنظر سواد، هم ازنظر روحیهء رزمی ومورال، هم ازنظر سلاح وتخنیک . این را نیز باشما موافقم که عبدالرجیم وردک، رحمت اله صافی ، رءوف صافی ، ګلزرک څدران وغیره افسران فروخته شده به آی اس آی، امتحان خودشان را درهمان جنګها دربرابر قوای دولتی داده بودند وجزشکست ورسوایی چیز دیګری نصیب شان نګردیده بود. بزرګترین شهکار آقای عبدالرحیم وردک درآنزمان، تخریب پایه های برق سروبی بود که به همکاری یکی از سران قومی مزد بګیر بنام حسن خان کروخیل آنرا به شکل خیلی بزدلانه وجبونانه انجام دادند ومدت یکماه شهریان کابل را برای اولین بار از نعمت برق وروشنایی محروم ساختند ولی دوباره ازطرف دولت ترمیم ګردید.
      دیګر دست آوردخیلی بزرګ از عبدالرحیم وردک وهمراهان وی در آی اس آی تاکنون حتی به رویت اسناد تصویری خود شان چیزی ثبت تاریخ نګردیده است.
      ولی با وصف تمام این جنبه های مثبت در ارتش افغانستان، بازهم ارتش افغانستان به تناسب ارتش های مصر، ایران وپاکستان هیجګاهی از اتوریتهء خاص ملی برخوردار نبود.
      زیرا ارتش های کشورهای یاد شده دربرابر دشمن خارجی جنګیده و برای مردم شان امتحان وفاداری به خاک و وطن را عملا به اثبات رسانیده اند. وروی همین نسبت شهروندان آنکشورها به ارتش خویش می بالند و به ارتش ازصمیم قلب وفادار بوده ومورد تکریم آنها قرار دارد. اما در افغانستان اولا بخاطر خلقی ها که بار دیګر ارتش را ازیک قبیله به قبیلهء دیګر تصفیه وپاکسازی نمودند ومخالفان خویش را سربه نیست کردند سپس مداخلهء نظامی روسها پرستیژ وحثیثت ارتش را بیشتر بزمین زد. وارتش اتوریتهء خویش را درانظار عامه از دست داد. زیرا سنګ تهداب آنرا نادرخان براساس ګرایشات قبیلوی وتبعیض ګذاشته بود، اصلاحات دوران زنده یاد ببرک کارمل خیلی ناوقت به منصهء اجرا در آمد. ولی با وجود تمام کاستی ها بازهم باشما صد درصد موافق هستم که قابلیتهای محاربوی ویکدست بودن ارتش حتی تازمان نجیب الله احمدزی نیز قابل تحسین بود وهنوز هم همان کدرها استند که ازبرکت آنها ماشین نظامی دولت فعلی بصورت لنګان لنګان درحال حرکت است واګر آنها هم نبودند شاید افغانستان آنطوریکه لبنان را سوریه اشغال کرد پاکستان نیز به بهانهء تامین امنیت قوای خویش را عملا داخل می کرد وافغانستان را به لبنان ثانی مبدل می ساخت.
      بااحترام
      پرویز بهمن

  • عالیه ! آیا تو ملی را میدانی که چه معنی دارد؟ مقوله ای دولت ملی، ارتش ملی و ........... مقوله های پس از عصر روشنگری محصول انقلابات مختلف اجتماعی و صنعتی اروپا است. اما خودت هنوز با افکار قبیلوی دوران ماقبل روشنگری و حتی پیش از آن زندگی میکنی. واقعاً که شاعر چه خوب گفته:
    سگ را گر بدریای هفتگانه بشویند چون بیاید هنوز پلید تر باشد.
    خر عیسی گرش به مکه بر ند ............ هنوز خر باشد
    تو از یکطرف در دنیای مدرن جرمنی و امریکا زندگی میکنی و از طرف دیگر به فرهنگ وحشت ما قبل مدرن قبیله یی پشتون می چسپی . و جالب این است که ظاهر تو با پشتونوالی مطابقت ندارد. تو با این بی چادری و بی حجای دستار ننگ و غیرن پشتونی را به مرداری آلوده میکنی.

  • اي عاليه جان بيست سال قبل كجا بودى كه نظرم بديدارت منور نكشته كه جنان جان شرين تنك در اغوشتم ترا مى فشردم كه ديكر هميش مهر مرا در قلبت فراموش نمى كردى وجنان ترا تربيه مى كردم كه ديكر يشتو هم حرف نمى زدى وحال هم بد نيستى ولى با استعمال كريمهاى شيميائى جملوكى رونما شده از وجود نازيننت ولى مى كويند توت كر كنجك كه كدام دره در سالنك است وقت خشك شدن توت تر مزه دوجندان ييدا مى كند وشما نيز مانند همان توت كر كنجك شايد لذت مضاعف داشته باشئد . ( سعادت خواهت( برومند ) 

  • بادرود به خردمندان و لعنت بر یاوه سرایان بددهن و بی تربیه خانوادگی !
    جناب پرویز بهمن تاجائی تو نقل القول از زبان این بانوی هموطن ما نمودی من هیچ مشکلی ترجمه نوشته شان ندیدم هر افغان که شیر پاک انسانیت را خورده باشد به تمام ارگان های افغانستان افتخار می کنند. ولی شما که پشتون را را خیر حتا ارتش ملی افغانستان را هم تو حین میکنید . شما دیگر متعلق به اشرار می شوید . که هر کسی که چیزی میخواهد شما آنرا به قبیله ربط می دهید ولی شما ها کور خود بینای مردم هستید .
    من بد کنم وتوبد مکافات دهی
    پس فرق میان من و تو چیست بگو ؟
    کاش تو تعصب به پشتونها نمی داشتید که من ترا بهتر می دیدم .
    هر کسی که قبیلوی و قومی باشند از هر قوم و متعصبانه بنویسند من می گویم سگ زرد برادر شغال .با زهم
    تو اصلا چه کاره هستی که مانند جاسوس پشت پشت هر افغان در سایت ها می میروی و کار جاسوسی و خبر چینی را انجام می دهی بدان که کار زشتی میکنی .
    نزدیک به 4 دهه است که تمام ارزشس های کشور ما توسط اشرار خونریز و دزد و طالبان بی وجدان تاراج شده که همه حلقه نوکری به گوش دارند.
    تو چه پارسی زبانی هستی که جزئی ترین مسایل فرهنگی را رعایت نمی کنید توقع توحین کردن را به خودت نمی خواهی چطور خودت به این خان توحین می کنی.
    شما کسانی هستید که از پول های مفت اروپا خورده میروید و هر چه در دهان تا آمد بر خانم ها روا میدارید . من میدانم که دولت افغانستان کجای شما را سوختانده که این همه درد دارد.
    وقتی کامنت های شمایان را آدم میخواند درست اشرار و طالبان را بیاد آدم می آورید .که از خرد و تربیه و آخلاق و انسانیت هیچ خبری نیست . فقط من چه کردم و تو چه کردی .
    بس کن به هر خانم افغان توحین نکن و دیگرش باز به خانم شکریه بارکزی میتازد.
    ظاهر وباطن همین های خانمهای افغانستان هستند و فکر نکنم که در خانه های شما به زنان تان حق بدهید که حتا بیرون روند .
    شما را چه به تحصیل کسی و شما را چه به شرایط زندگی کسی .
    کمی از خود برون آئید و بر کسی برچسپ نزنید .
    افغانستان و مردمش در داخل رشد کرده اند ولی متاسفانه شما در اروپا همان طالبانی هستید که میتواند از سهولت اروپا استفاده کند ولی مسئولیت نمی پذیرید.
    آدمیت به حسن و اخلاق است
    حیف این شیوه در جهان تاق است
    کافر نیک خو و پاک شرست
    بهتر از مومن بداخلاق است .

    • آقای قزلباش جعلی!
      جالب است که ګاه ګاهی مانند سمارق درکابل پرس ظاهر می شوی وبعد مانند طالبان ودیګر هم تبارانت فرار را برقرار ترجیح میدهی.
      جنابعالی دیګران را به یاوه سرائی متهم کرده ایی ولی از اول پیام تا آخر آن ، پیام تان ازمنطق سالم انسانی تهی می باشد، ګاه به میخ میزنی وګاه به نعل .جنابعالی فکر کرده ایی که با یک عربدهء افغانی پرویز بهمن را ازنوشتن بازخواهی داشت.
      آقای قبیله سالار!
      خودت بارها نوشته ایی که کلوخ انداز را پاداش سنګ است، به تائید همین حرف خودت، این بنده حق خویش میدانم تا تناقضات منطقی هم تبارانت را به خواننده ګان آشکار سازم، اوغانها به این می بالند که زبان پشتو زبان انسانی نیست وخشن وکسالت آور است شاید غیر اوغانها به همین دلیل علاقه ایی به خواندن مقالات شان ندارند پس هر پرت وپلا که از دست شان می آید آنرا به نام زبان پشتو درخاک اندازهای خویش مثل افغان جرمن وتول افغان وبینوا می اندازند خود بو می کنند خود می خندند وخود اتن ومستی میکنند کس نیست که به این خانمها وآقایون نمک نشناس ونمک حرام بګوید که بالای چشم تان آبرو است.
      اما من از آن جمله افراد نیستم، من توهین این افراد را با توهین پاسخ میګویم، احمد جان آریوزی تان را از مدت یکسال به اینطرف از سایتها ګم کرده ام این یکی از افتخارات من می باشد، سرلوچ و لوچ وپای لوچ تان اکنون چنان بی منطق شده است که حالا برخلاف خط فکری قبلی اش، پرت وپلا می نویسد.
      اما اینکه فرموده ایی که من به ارتش افغانستان توهین کرده ام شما بد کرده اید. اګر به زبان اوغانی بلدیت داری اصل متن اوغانی ات را بخوان که خانم طالبانی ات اززمان داوود تا به الحال تمام صاحب منصبان ارتش را متهم به قتل وجنایت علیه بشریت کرده است. من صرف از ایشان پرسیده ام در دولتهای آیندهء افغانستان مګر افسر باک وبیګناه اوغان را از خانه ببوجانش بیرون بیاورند ویا ازکدام جای دیګر؟
      کاربرد این نوع ادبیات درفرهنګ اوغانی خودش یک ابتکار و قهرمانی است، اوغانها به زبان منطق ویا روشهای منطقی سالم عادت ندارند، اګر خودت مقالات این خانم را تعقیب کرده باشی، آنګاه سخن مرا تصدیق میکنی که ادبیات راوایی آنهم از نوع اوغانی آن یعنی چی؟
      بناء چنین کاری را جاسوسی نمیګویند، کار جاسوسی یکی ازحرفه های شریفانه اوغانها بشمار میرود، که صبح دم طلوع ننګین پادشاهان اوغانی در سرزمین های اشغالی خراسان تا امروز بهترین پیشهء آنها جاسوسی و وطنفروشی بوده است. اګر باور نداری به سایت پندار برو، فوتوهای سابق حامدکرزی اوغان را ببین که درکویتهء پاکستان درچشمان برادرانش مګس خانه کرده است اما حالا همان برادرانش با سرمایه داران امریکا وعرب سر می جنبانند. همهء اینها ازبرکت شغل شریف جاسوسی است که شما وهمتباران اوغان تان آنرا بخاطر رسیدن بقدرت با وجدان راحت انجام داده اند ومیدهند. شغل من ، شغل جاسوسی نیست من به هیج ارګان رسمی پاسخګو نیستم، من نزد خودم و وجدان خویش پاسخګو هستم.
      زیاد از اشرار وطالبان هم درپیامهایت یاد نکو تا مبادا اوغانهای اصیل ترا مانند داکترنجیب الله احمدزی سرت را زیر بالت کنند، اشرار حقیقی وطالبان واقعی سرسپرده وانتحاری ، به رویت اسناد نشرشده درکابل پرس ومیدیای جهانی جز ملت شجاع اوغان دیګر کسی تشریف ندارد.
      درحقیقت نام اوغان با نام طالب ومواد مخدر وفروش تریاک ګره ناګسستنی خورده است که جدا نمودنش ازحیطه صلاحیت های پیامهای توهین آمیز تو به دین اسلام خارج است.
      بااحترام
      پرویز بهمن

    • نجیبالله رحمانی همان گنشکا اوغان است
      کنشکا تو بسیار بیعقل هستی او خلقی داوس ارامی

  • جناب پرویز بهمن
    خودت را فاشیسم تاجیکی ات کور کرده است حالا می آیی به یک فاشیست دیگر انتقاد می کنی ( دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه است). اگر واقعا هدفت خدمت است در نقد یک فاشیست وحشی، خونخوار و قاتل یعنی مسعود جنایتکار یک مقاله بنویس که دستش به خون دهها هزار هزاره بی گناه آغشته است؛ آنوقت معلوم خواهد شد که یک آدم مصلح هستی و گرنه خاموش باش.

  • زنده باد پرویز بهمن دانشمند عرصه قوم شناسی.
    زنده باد حزب پرچم

    • خدا وراستى تمام يرجمى ها مسعود را دوست دارند ودر موضع او جوانمردانه قرار دارند ولى همه خلقى هاى دوس مانند كنيشكاه بهين يئس در وزارت خارجه وهمه خلقيان لعنتى طالب شده اند قضاؤت كند تنى وخواخوشى را ببينيد كه با طالب يكجا شده داكتر نجيب را مى كشد واقع كه خلقى ها خائين است زنده باد يرجمى ها حد اقل عقل وطن دوستى را خوداريد همان رهبران تان مردمان شريف بودند

  • من حیران هستم چطور پرویز بهمن پوست پاچه گیر بایان را در چرمگری می شناسد.

  • I kiss yuor hands mr: bahman
    zinda bashi

  • سلام!
    قرار مشاهده اخبار تلویزیون محلی حسن کرو خیل در یکی از لوا های قول اردو مزار شریف ریس ارکان میباشد .

  • دروغ محض است!
    هر بی ادبی امروز قلم بدست گرفته یاوه می نویسد و اتهام میزند.
    جای شرم است به کسی که چنین خط خطک یاد گرفته است.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس