صفحه نخست > دیدگاه > چيستی برخوردهای كودكانه با «مبارزه» و «مبارزين»

چيستی برخوردهای كودكانه با «مبارزه» و «مبارزين»

محمد کاظم وحیدی
سه شنبه 22 می 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

گرچه مبارزه اقدامي برخوردار از انگيزه، آگاهي و تجربه بوده و اجرايش نوع پيچيده اي از هنر استفاده از ابزارهاي متنوع سياسي به شمار مي رود، اما گاهي استفاده هاي ابزاري و اپورتونسيتي از آن، چنان گسترده مي گردد كه مفهوم واقعي مبارزه را در ميان انبوهي حرافي هاي بي ارزش و دانش فروشي هاي رياكارانه به كلي مستور مي سازد. برخوردهايي از اين دست معمولاً براي آن صورت مي گيرند كه مبارزه بازيچه و سرگرمي افراد بي دغدغه اي گردد تا طي ور رفتن كلامي با آن، عده اي بي مايه ي تهي از عمل خود را در زمره ي «مبارزين» جا بزنند، درست آن گونه كه بعضاً سري به شعر و داستان و اين جور چيزها هم مي زنند و در محافل ادبي سرشان را بلند مي گيرند.

در اين اواخر خانم معصومه ابراهيمي رييس خانه ي فرهنگ افغانستان كه تمام مبارزات سياسي شان تنها در يك وبلاگ نحيف و بي رمق مملو از مسائل شخصي اش خلاصه شده است (فراموش نكنيم كه امروزه وبلاگ داران خود را افراد سياسي و مبارز به شمار مي آورند)، به هر دليلي كه هست، از دعوت شان براي پيوستن به كنگره ي جهاني مردم هزاره كه يكي از بزرگ ترين تشكل هاي هزارگي تاكنون بوده و عصاره ي دو سال تلاش پي گير مبارزين واقعي به شمار مي رود، سخت به خشم آمده و از اين كه در غياب و عزلت گزيني خودش، ديگران بيكار نمانده و كار شبانه روزي براي منسجم كردن هزاره ها را روي دست داشته اند، بسي ناخوشنود به نظر مي رسيد. او براي اين كه بتواند اين بدبيني و شايد هم نفرت خود را از فعالين سياسي هزاره بروز داده و ديدگاهش را مشروع جلوه دهد، نخست به خود مقام و صلاحيت صاحب نظري و تحليل گري عرصه ي سياست و مبارزه را تفويض نموده و زير نام تحليل اوضاع، هرچه بد و بيراه كه دلش خواسته نثار مبارزان پيشتازي نموده است كه نخواسته چون خودش اسير پول و مادياتي نمايد كه بسته به زرنگي افراد از دونرهاي خارجي مي گيرند. وي با فراموش كردن اين كه خود عمري را بدون توجه به مسائل و مصايبي كه بر مردمش مي رفته در خارجه گذرانيده، رندانه خود را به دليل سكونت كنوني اش در داخل كشور محق دانسته تا مبارزيني كه عملاً در صحنه حضور دارند را به بهانه ي خارجه نشيني، همه ي آنان را مورد تاخت و تاز قرار داده تا بدين گونه بيش از هرچيز جايي براي خود در ميان مبارزين پيدا نمايد.

از آن جا كه سخن گفتن از سياست و تحليل رخدادهاي سياسي در جامعه ي ما امروزه به مدي پر جاذبه تبديل شده و هركس كه حتا يك روز هم در اين عرصه پا نگذاشته، نظرات بلندبالا سرداده و پيش كسوتان و مبارزين حرفه اي و تمام وقت را به باد انتقاد گرفته و از همه بدتر اين كه، پرتوقعانه خواستار تغيير يافتن اوضاع و صف بندي هاي سياسي بر وفق مراد خودشان مي گردند كه در غير اين صورت، مبارزين و برنامه هاي شان را انحراف از راه مردم به شمار مي آورند. در اين ميان خانم ابراهيمي نيز نخواسته اند تا از قافله عقب بماند، بنابراين با گرفتن ژست مبارزين سياسي حرفه اي مدعي مي گردد كه « زمانی این دوستان از پیشروان دفاع از حقوق قوم و ملت بودند و دم از مبارزه برای اعاده حقوق مردم خود می زدند و اینکه ما به عنوان روشنفکر وظیفه داریم هدایت جامعه را به عهده بگیریم تا از دست ناکسان رهایی بخشیم و.... پس این همه شعار و آرمان چه شد؟ نکند منظور از اعاده حق مردم، گرفتن یک پاسپورت خارجی برای این دوست روشنفکر ما بوده است که حتی حاضر نیست برای خراب نشدن هیستوری پاسپورتش به مملکت آبایی و اجدادی خود برای کوتاه مدت برگردد، چه رسد به مبارزه. شاید روش مبارزه برای این دوستان فرق کرده است و فکر می کنند می توانند از پشت میز خانه خود در یوروپ و کانادا و استرالیا در جهت اعاده حقوق مردم پا برهنه خود مبارزه کنند»!!

شايد مسأله ي بريدگي سياسي مبارزين در ابعاد و محدوده هاي مشخصي صحت داشته باشد و اساسا چنين امري كاملا طبيعي بوده و تمامي مبارزات سياسي در سراسر جهان و طول تاريخ داراي ريخت و پاش بوده اند كه معمولا با پيچيده و مآلا سخت تر شدن مبارزه و شرايط مبارزاتي، عده ي زيادي انگيزه ي تداوم مبارزه را از دست مي دهند و به گوشه اي مي خزند و يا به مسائل اقتصادي و يا تحصيل صرف به مثابه ي امري شخصي روي مي آورند. خوب، چنان كه گفته شد اين مسأله ارتباط مستقيمي به مبارزه و مبارزين داشته كه بايد آن را به بررسي گيرند و نه اين كه هركس از راه رسيد زبانش دراز شود كه فلاني ها چنين شده اند و يا چنان كرده اند!! مگر خانم ابراهيمي در عمرشان «مبارزه» و «سياست» و «حق مردم» و اين جور چيزها را توجه داشته اند كه ديگران را به خاطر نكردنش مورد ملامت و حتا تلويحا مورد شماتت و توهين قرار داده اند؟ اگر خارج رفتن ذاتاً امر ناجور و نادرستي است، شما كه نزديك سه دهه را در خارجه (مگر اين كه شما زوارها ايران را به دليل الينه شدن در فرهنگ شان، ديگر خارج نشماريد) گذرانيده ايد، چرا ديگراني كه اغلب در همين نيم دهه ي اخير رهسپار ديار بيگانه شده اند را آرام نمي گذاريد تا مدتي را در آن جاها زندگي كنند؟ آيا بار آنان بر دوش شماست كه بخل مي ورزيد و خارجه نشيني را امري نكوهيده تلقي مي كنيد؟ فراموش نكنيم كه وي وقتي اين سخنان را بر زبان مي راند، داعيه ي روشنفكري از نوع اصيلش را دارد چون ديگران را متهم به روشنفكر نبودن مي كند و در موردشان از واژه ي «به اصطلاح روشنفكر» استفاده مي كند.

به راستي خانم ابراهيمي كه تنها در همين چندسال اخير افتخار حضور در داخل كشور را داشته و او خودش آن را امتياز روشنفكري و پيشرو حقوق مردم مي داند (اگر چنين نمي انديشيد هرگز ديگران را چنان متهم نمي كرد) و به همين دليل هم به خود حق مي دهد تا هرگونه كه دلش مي خواهد بر ديگران بتازد، خود چه زماني از خانه ي فرهنگش پا بيرون نهاده و براي حقوق مردم خود در راهپيمايي هاي ضد كوچي نمايان، عليه جناياتي كه در كويته بر مردم ما صورت مي گيرد و يا مسائلي مانند توهين به زنان و حقوق انساني آنان، سهم گرفته و گام كوچكي برداشته است؟ اگر همه ي خارجه نشينان را با يك چوب مي كوبد كه براي خراب شدن سابقه ي پاسپورت شان حتا براي كوتاه مدت هم به وطن نمي آيند، مگر خودش خراب شدن سابقه اش نزد تمويل كنندگان امريكايي را پشت گوش انداخته و تاكنون كوچك ترين گامي براي مردم خود برداشته است، حتا از نوع خفيه اي چون همكاري پنهان مالي به مبارزه كه دونرها هرگز از آن باخبر نخواهند شد؟ درحالي كه همين خارجه نشيناني كه از نظر وي منفور هستند، تاكنون حداقل صدها هزار دالر براي بهسود و مسائل متعددي نظير آن كمك فرستاده اند، اما چون برداشت خانم ابراهيمي بر نفرت از آنان بنا يافته است بايد به جرم اين كه در خارجه هستند، شأن و كرامت شان از امثال خانم ابراهيمي اي پايين تر به شمار ايند كه تاكنون حتا يك افغاني هم در اين راستا به مبارزه و مبارزين و مردم فقير كمك نكرده است كه هيچ، بلكه براي برگزاري محافل روشنفكران و اديبان و فرهنگيان قوم خودش كه به خاطر مشكلات مالي از وي درخواست نموده اند تا در فضاي رايگان خانه ي فرهنگ مراسم شان را برگزار نمايند، درخواست مبالغ هنگفتي آن هم با منت مي نمايد!!

حالا نمي دانم اساسا چگونه طرح مسأله ي بي كارگي و بي انگيزگي مبارزين هزاره ي خارج كشور براي خانم ابراهيمي اولويت يافته و جزء اهم امور به شمار رفته است تا آن را ناشكيبانه بروز دهد و هزاران انسان مهاجر را مورد تاخت و تاز قرار دهد؟ اساسا تلاش براي بدنام سازي مبارزين خارج كشور با چه منظوري صورت مي گيرد و فردي كه ايشان پيامبرگونه به حرف هايش باور نموده و آن را ملاك تمامي نيكي ها شمرده است، چه كسي بوده و از چه سابقه ي مبارزاتي برخوردار مي باشد كه مبارزين واقعي نه تنها نام او را نشنيده اند كه بايد به خاطر گفته هاي جادويي اش چنين مورد غضب قرار گيرند؟ اين ها نكات مبهم و تاريكي در سخنان خانم ابراهيمي هستند كه اگر مي خواهد خود را با چنين بيانات سرتاپا تهمت شان خود را فردي غرض ورز در انظار عمومي معرفي ننمايد، بايد آن ها را روشن كند تا همگي به طور مشترك به حل گوشه هايي از معضل مبارزاتي مردم خود اقدام كنيم. يعني اين پيامبر نوظهوري كه تنها خانم ابراهيمي توانسته از وحي گهربارش مستفيد گردد، كيست كه با مهارت فوق العاده اش توانسته ماهيت خنثا و بي كارگي خود را به همگان تعميم دهد و چنين وانمود كند كه تمامي غرب نشينان انسان هايي بي عار و فاقد حس قوم دوستي هستند و اين مهم را با چنان مهارتي انجام داده كه خانم ابراهيمي همه ي آن ها را به طور دربست پذيرفته و به آن ها ايمان آورده و شمشير هم از نيام كشيده تا به انتقام گيري از آنان بپردازد.

آيا از نظر خانم ابراهيمي كه تنها به آن پيامبر مجهول و يا امام غايب نوي ايمان آورده است، كساني كه در اعتراض به كشتار هزاره ها در پاكستان و يا بهسود، همه ساله و در سراسر جهان دست به راهپيمايي مي زنند، تنها براي پاسپورت خود اين كارها را انجام مي دهند؟ آيا كساني كه تا امريكاي لاتين مي روند و براي معرفي هزاره ها در سمينارهاي بين المللي فرياد برمي آورند، تنها به خاطر سوابق پاسپورتي شان اين كارها را مي كنند؟ به راستي كساني كه براي وضعيت مهاجرين هزاره در يونان و ايتاليا و سويدن كشورها را درمي نوردند تا بتوانند اعتراضي به وضعيت مهاجرين قومش نمايند كه بيهوده و پس از صرف زمان و پول هنگفتي از آن كشورها اخراج نشوند، به فكر چه چيزي غير از مبارزه و دفاع از حقوق جوانان قوم شان در سراسر دنيا هستند؟ اين كه فردي از اروپا آمد و چيزهايي گفت (انعكاس بي عرضگي و بي كاري خودش را بيان داشت) هرگز دليل نمي شود كه واقعيت فعال بودن بسياري از كارهاي سياسي ـ مبارزاتي اي را كه همه روزه شاهدش هستيم، به هيچ انگاريم. مثلا در همين كابل كه به خاطر ساكن بودن تان در آن خود را مفتخر به امتيازاتي مي دانيد و چنين هم غره شده ايد، شما خانم ابراهيمي چه فعاليت سياسي ـ مبارزاتي براي مردم خود انجام مي دهيد و در كدام جلسه و يا اكسيوني شركت داشته ايد تا از فعاليت هاي مردم و مبارزين هزاره ي خود باخبر باشيد؟ آيا درست است اگر كسي وضعيت كابل را از شما پرسيد، چون خود در آن ها شركت نداريد و از هيچ حركتي هم آگاه نيستيد، بايد بگوييد كه هيچ خبري نيست و همگي درصدد رفتن به خارجه هسند وفلان و بهمان؟ مگر همين كابل همه روزه اقدام و تلاش مطبوعاتي و راهپيمايي و جلوگيري از اقدامات جاسوسي بيگانگان و مزدوران شان صورت مي گيرد، عاملان همه ي آن ها نيروهاي نامرئي و اجنه هستند و يا اين كه كساني در پشت تمامي اين رويدادها قرار دارند و مسوولانه تلاش مي كنند؟ با تمامي احترامي كه به شما دارم، انتظار تعميم انديشه ي فردي پسيو و منفعلي كه براي راحتي و پوز دادن به اروپا رفته به همه ي مبارزيني كه در اروپا و ديگر كشورها نيز خواب راحتي ندارند، را از شما نداشتم. در اروپا بسيارند كساني كه مشتركا با مبارزين داخل كشور همكار و هم سو هستند، حالا چرا چشم آن پيامبر خانم ابراهيمي آن ها را نمي بيند، جاي تأمل است.
متأسفانه نمي دانم كه انگيزه ي نوشتن سطوري توسط خانم ابراهيمي تنها براي مطرح شدن ميان جامعه ي روشنفكري و مبارزين است كه چنين ناجوان مردانه همه را از دم تيغ بدبيني و عقده ي خويش گذرانيده و حتا مبارزين داخل را به باد افترا گرفته و مي گويد، «نکته مهم تر دیگر این است که این دوستان چگونه دم از رفع تبعیض در دستگاههای دولتی می زنند، در حالیکه خود پس از تلاش بسیار ( با تکیه بر استعداد شخصی و یا حمایت های این و آن) به پستی رسیده و از همین مدرک عازم یوروپ و .... شده اند». اين سخن وي بدان معني است كه تمامي كساني كه براي مردم و عليه تبعيض روا يافته بر آنان مبارزه مي كنند، يا براي رسيدن به پستي است كه بالاخره از ميان آن راهي نيم بر براي اروپا و ديگر جاها برايش باز گردد!! عجبا، انگار خانم ابراهيمي كه حاكم مطلق خانه ي فرهنگ گرديده، شديداً دچار توهم شده و خود را يگانه شقايقي مي پندارد كه در مرداب سياست هزارگي روييده و آن سلطه ي مطلق خانه ي فرهنگي اش را بايد بر همگان و همه جا (شايد هم تا اروپا و...) بگستراند، چون ديگران همگي منحرف شده و مبارزه را رها نموده اند!!

بله، حالا ببينيم كه اين ترويج نامردمانه ي بدبيني ها و خلق فضاي بي اعتمادي ميان مبارزين هزاره كه مبارزات شان طي دو سال اخير به¬طور فزاينده اي اوج گرفته و از همبستگي و هم دلي برخوردار گشته است، به چه منظوري صورت مي گيرد و اساساً نسخه ي مورد نظر خانم ابراهيمي در پاسخ به وضعيتي كه خودش در ذهنش ترسيم نموده، با توجه به شرايط اعتلاي مبارزاتي مردم ما كه بايد بر ميزان تشويق آنان بيفزاييم، چيست؟ اين را از متن نوشته ي خودش درمي يابيم، جايي كه مي نويسد «در این حالت بهتر است به همان زندگی کوچک شخصی خود بپردازیم و حرف های و شعار های بزرگتر از حد و اندازه خود نزنیم. مردم فقیری که در این مملکت زندگی می کنند بهتر از من و شما می فهمند که چی کنند. زمانی که لازم بود جنگیدند، زمانی قربانی تعصب کور شدند، امروز سرگرم تلاش برای احیاء خود هستند و فردا هم راه درست خود را خواهند یافت.» يعني به جاي تلاش و تشويق و جذب همگان به مبارزه درست آن گونه كه شهيد مزاري انجام داد و مقاومت غرب كابل را به مقاومتي بزرگ و كاملاً توده اي ارتقا بخشيد، سعي بر اين شود تا از سويي همه را مورد توهين قرار دهد، سپس وضعيت و احساس بي اعتمادي را ميان شان بپراكند تا دست آخر بتواند درست برخلاف انتقاد قبلي اش مبني بر مبارزه نكردن خارجه نشينان، نسخه ي خانه نشيني را براي آنان بپيچد و مدعي شود كه مردم خودشان كارشان را مي كنند، شما بي غم و راحت باشيد؟!!

آري، وقتي سياست و مبارزه بازيچه ي كودكان گردد و هركس از راه رسيد بدون كوچك ترين سابقه و تجربه و دانش مبارزاتي، ادعاهاي بزرگ نمايد و حرف هاي گنده بزند كه «در حقیقت تلاش کرده ام یک فرایند نا مبارک در طول چند سال گذشته را باز گویی نمایم»، بايد هم چنين سرنوشتي براي ما رقم خورد و هركس كه يك انجو و يا مركز فرهنگي را درست اداره كرد و از آن پول هنگفتي درآورد، فوراً چشمش را به سوي اورنگ رياست قوم هم بدوزد. خوب اگر اين كار رندان است تا همه را به باد توهين بگيرند و دست آخر هم بسيار ساده بگويد كه اميدوارم كسي ناراحت نشود، من نه رندم و نه چنين روشي را تاكنون داشته ام، بلكه حق سخن گفتن در اين عرصه را به خود مي دهم، اگر چه اين گفته ها كساني را ناخوش آيد.

روشن است كه خانم ابراهيمي نه از مبارزه چيزي مي داند و نه اين كه خودش در اين ميدان پايي نهاده است، اگر نه بسيار خوب درك مي كرد كه مبارزه در خارج كشور هيچ گونه منافاتي با كل مبارزه ي مردم ندارد و چه بسا انقلابات و تحولات سياسي اي كه از خارج كشور هدايت و رهبري شده اند. البته منظور من اين نيست كه مانند ايشان همه چيز را تعميم دهم كه سرنوشت مردم ما و چگونگي مبارزات آنان هم از خارجه تعيين خواهد شد، بلكه تنها خواستم بگويم كه مبارزه از خارج كشور براي كساني كه آن جا هستند نه تنها زياني براي كل جنبش و مبارزات دموكراتيك و برابري خواهانه ي مردم ما ندارد كه مي تواند ياور و مكمل مبارزات داخل باشند. حالا كسي كه يا براي كار و يا تحصيل به آن ديار رفته است، اگر مبارزه كند واقعا مرتكب اشتباه و گناه شده است؟ و اگر بخواهيم مبارزات و تلاش آنان را ناديده بگيريم، باز مانند آن چه در رابطه با داخل تذكر داده بودم، بايد بگويم كه مطمئناً سيل مردمي كه طي دوسه سال گذشته در سراسر اروپا و قاره ي امريكا و تركيه و استراليا به تصرف خيابان ها مي پردازند و براي جهانياني كه تاكنون از پديده اي به نام «هزاره» چيزي نمي دانستند، خود و مردم شان را به بهترين شكلي معرفي كردند، همگي واقعي هستند و هرگز نمادهاي مجازي و ساخته شده توسط كمپيوتر و يا تخيلات من و تو نيستند كه لازم است خانم ابراهيمي آن را به امام در غيبتي تذكر دهد كه چون خزانه ي پنهان عبدالحي حبيبي تنها محرم وي بوده است.

اما در مورد كنگره ي جهاني مردم هزاره، بايد اين توضيحات را داد كه اعضا و بنيان گذاران آن نيز هزاره هاي حقيقي هستند و كاملاً عينيت دارند و تاكنون بخش بزرگي از مبارزات خارج و داخل كشور را نيز آنان هدايت و رهبري كرده اند. اين جمع كه يكي از اجزايش شبكه ي سراسري مردم هزاره است، همه ديدند كه طي فراخوان مشتركش با حزب دموكراتيك هزاره، راهپيمايي هاي اعتراض آميزي در سراسر جهان و من جمله داخل كشور صورت گرفت. بنابراين كنگره ي جهاني مردم هزاره متشكل از مبارزين عمل گرايي هستند كه در خارج و داخل كشور حضور عيني و ملموس دارند و هرگز آن گونه كه شما پنداشته ايد، شامل تنها چندنفر بيكاره در خارج نمي باشند. از اين پس نيز ما شاهد تحركات عملي بيشتري در رابطه با حوادث كشور از سوي اين جمع بزرگ و سراسري¬اي خواهيم بود كه لحظه به لحظه بر هواداران آن افزوده مي گردد، چراكه اين حركت يگانه ساز، بالاترين و مبرم ترين كاري بوده كه تاكنون مبارزين هزاره توانسته اند انجامش دهند.

متحد و پر توان باد يگانگي هزاره هاي جهان

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • نوشته ای که شما خانم معصومه ابراهیمی را به خاطر آن نکوهش و نقد کرده اید ، متعلق به ایشان نیست ، بلکه دلنوشته ای از این حقیر در فیسبوک بوده است خانم ابراهمی فقط آن را " شیر" کرده بوده اند. فکر نمی کنم " شیر" کردن یک نوشته، گناهی آنقدر بزرگ باشد که مستوجب چنین برخوردی گردد.

  • این که شما چنین چیزی را نوشته اید، بسیار مهم هستید و اساسا یک شاخصه برای تعیین نیک و بد جامعه ی ما هستید که هر زشت و بد وبیراهی را که خواستید، درست است. شما چه سابقه ی نیکی دارید اقای بلیغ؟ آیا بالاتر از یک حوله گیر سید مصطفا کاظمی و مروج اندیشه های سپاه ایران هستید؟ کاظمی بی تو خوابش نمی برد. شما که در پابوسی کاظمی ها و همکاری با سردار موسوی مسوول سابق قرارگاه 4 انصار ایران از سران هستید. این به عهده گرفتن حتما برای این است که از چشم افتادن خود را جبران کنید و با شنیدن حرف هایی که واقعا لایقش هستید، بخواهید مطرح شوید؟ برو بابا کسی ترا به بازی نمی گیرد.

  • اگر این طور می بود که نوشته ای می داشت که شیر کرده است. چنین نبود و چرا ایشان از امروز حتا صفحه ی خود را بسته اند؟ می گویند ... بر سر خود پر دارد. خیلی راحت برخورد می کرد که این نوشته ی کس دیگری است و من چون علاقه داشتم آن را شیر کردم. خوب در آن صورت نویسنده مورد نقد قرار می گرفت و نه شیر کننده. حالا می بینیم که وی صفحه ی فیسبوک را بسته است که شیر کننده لازم نبود چنین می کرد.
    برو بلیغ خدا روزی ات را همانجا نزد ایرانیان حواله کرده همانجا هم بمان و کاری به مردم ما نداشته باش و الا کوثری خیلی حرفها در مورد تو دارد.

  • جناب آقای داکتر وحیدی،
    اولا بهتر می بود بابت این اشتباه خود معذرت خواهی می کردید.
    دوما شما که توانایی تحمل شنیدن یک گوشزد ساده که این متن مربوط به بلیغ بوده نه خانم ابراهیمی را ندارید، و همانند جنگ سالاران در دنیای مجازی بابت این تذکر ساده عنان را از کف داده و بر آقای بلیغ می تابید و تهمت های ناروا به ایشان نسبت می دهید، چگونه خود را یک روشنفکر مبارز حامی حقوق قوم می خوانید. به نظر من تحمل کسانی که ما و شما آنها را جنگ سالار و... می خوانیم در برابر نقدهای تند از آنها (نه یک تذکر ساده) که خیلی از آنها تهمت و دروغ می باشد بیشتر می باشد.
    سوما،اگر ما بخواهیم راهرو خوبی برای رهبر شهید باشیم و در راستای احقاق حق قوم تلاش و مبارزه کنیم، باید توجه داشته باشیم که تحقق این امر مهم با همکاری و همیاری همه ما و شما بدست می آید نه با تخریب و تهمت زدن به یکدیگر.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس