از استانبول تا کابل؛ راهی دراز در مسیر بی هدفی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بدون شک برگزاری کنفرانس های منطقوی برای گفتگو و تبادل نظر میان سران کشورهای منطقه در مورد مسایل و چالش های منطقوی خالی از مفاد نخواهد بود اما مسئله مهم این است که اعضای شرکت کننده در کنفرانس های منطقوی تا چه اندازه متعهد به اجرای مواد مصووب در این کنفرانس ها بودند و خواهند بود و تا چه اندازه با دولت افغانستان در مورد اجرا شدن تعهدات شان صادقانه عمل می کنند. مهمتر از آن اینکه دولت افغانستان با راه اندازی چنین کنفرانس هایی چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا تمام این حرکت ها دارای هدف است یا با چشم بسته گام برداشتن.
قرار است به زودی و تا یک ماه دیگر کابل میزبان کنفرانسی بزرگ با اشتراک وزرای امور خارجه کشورهای قلب آسیا باشد. این نشست، دنباله کنفرانس استانبول خواهد بود که در ماه نوامبر سال 2011 میلادی در استانبول ترکیه به هدف انکشاف همکاری ها میان کشورهای منطقه برگزار گردید.
کنفرانس استانبول که با حضور نمایندگان بیش از 20 کشور منطقه در سال قبل برگزار گردید، امنیت، همکاری های اقتصادی و آینده افغانستان را مورد بحث و بررسی قرار داد. نمایندگان افغانساتن و سایر کشورهای شرکت کننده در اجلاس استانبول در پایان این اجلاس، با تصویب ۱۹ اصل، ماهیت روابط افغانستان را با جامعه جهانی و همسایگانش ترسیم نمودند.
بهبود همکاری های امنیتی میان کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی، همکاری های اقتصادی و فرهنگی میان کشورهای منطقه، تلاش همه جانبه کشورهای منطقه برای تامین امنیت و صلح در افغانستان، حمایت از پروسه آشتی ملی افغانستان، احترام به استقلال، وحدت و حاکمیت ملی افغانستان وعدم دخالت در امور داخلی افغانستان، مبارزه مشترک و تعیین کننده با تروریسم و بنیادگرایی و جلوگیری از ایجاد مناطق گریز برای تروریستان در منطقه، از جمله مواد دیگری بود که در جمع اصول نوزده گانه کنفرانس استانبول وجود داشت.
در کنار اینها، دولت افغانستان در کنفرانس استانبول تاکید بیشتر را بر مسئله اجرایی شدن تعهدات داده شده در این کنفرانس نمود. دولت افغانستان از اعضای شرکت کننده در کنفرانس استانبول خواست تا این نشست تنها یک کنفرانس نبوده بل به یک پروسه تبدیل شود تا تمامی اصول تصویب شده در آن یک یک مورد اجرا قرار گیرد و روی همین خواسته دولت افغانستان قرار شد تا کنفرانس بعدی که ادامه کنفرانس استانبول باشد، در کابل برگزار گردد.
حال این کنفرانس تحت نام "نشست کشورهای قلب آسیا" تا یک ماه دیگر در کابل برگزار می گردد. دولت افغانستان در تلاش آمادگی گرفتن برای این کنفرانس می باشند و بر طبق اظهارات مقامات وزارت امور خارجه آمادگی های لازم برای برگزاری این کنفرانس در زمان معین شده " 25 ماه جوزا سال جاری خورشیدی" اتخاذ شده است.
بدون شک برگزاری کنفرانس های منطقوی برای گفتگو و تبادل نظر میان سران کشورهای منطقه در مورد مسایل و چالش های منطقوی خالی از مفاد نخواهد بود اما مسئله مهم این است که اعضای شرکت کننده در کنفرانس های منطقوی تا چه اندازه متعهد به اجرای مواد مصووب در این کنفرانس ها بودند و خواهند بود و تا چه اندازه با دولت افغانستان در مورد اجرا شدن تعهدات شان صادقانه عمل می کنند. مهمتر از آن اینکه دولت افغانستان با راه اندازی چنین کنفرانس هایی که طبعاً مصارف هنگفتی را هم خواهد داشت، چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا تمام این حرکت ها دارای هدف است یا با چشم بسته گام برداشتن.
حرکت با اهداف نامشخص
در طی ده سال اخیر نشست های ملی و بین المللی متعددی برای افغانستان در داخل و خارج کشور برگزار گردید اما آنچه در این نشست ها از سوی جامعه جهانی به دولت افغانستان تعهد داده شد و یا بالعکس از سوی دولت افغانستان به جامعه جهانی تعهد گردید، همه در همان روزهای کنفرانس و نشست ها بود و فراتر از آن هیچ نامی و نشانی از اجرا شدن اکثر تعهدات دیده نشد.
نشست بین المللی بن اول که در 27 نوامبر 2001 برگزار و تا 5 دسامبر همین سال ادامه یافت، سنگ بنای دولت جدید افغانستان پس از طالبان را گذاشت و پس از این کنفرانس بود که افغانستان از انزوای سیاسی به در آمده و به یک عضو فعال در جامعه بین المللی تبدیل گردید.
نشست بین المللی توکیو برای افغانستان در 21 و 22 جنوری 2002، کنفرانس بین المللی برلین در مورد افغانستان در 31 مارچ 2004، کنفرانس بین المللی لندن برای افغانستان در 26 و 27 فبروری 2006، کنفرانس بین المللی افغانستان در روم در جولای 2007، کنفرانس بین المللی پاریس در مورد افغانستان در 16 جون 2008، کنفرانس بین المللی افغانستان در مسکو در 8 مارچ 2009، کنفرانس بین المللی هاگ هالند برای افغانستان در 31 مارچ 2009، کنفرانس بین المللی کابل در 20 جولای 2010، کنفرانس بین المللی استانبول در مورد افغانستان 2 نوامبر 2011 و بالاخره کنفرانس بین المللی بن در 5 دسامبر 2011، تمامی موارد نشست های بین المللی بود که محوریت موضوع افغانستان برگزار گردید.
هر یک از این نشست ها بر روی اهداف خاصی از سوی کشورهای کمک کننده به افغانستان و بعضاً هم از سوی خود افغانستان برگزار شد؛ تعهدات از سوی اشتراک کنندگان کنفرانس داده شد و پس از مدتی شمار زیادی از این تعهدات به باد فراموشی سپرده شد و صرفاً تعدادی از تعهدات بعضی از این نشست ها اقبال اجرا شدن را به دست آورد.
دولت افغانستان هم در تمامی این نشست های بین المللی بدون هدف شرکت کرد و با کمترین دستاورد از شمار دستاوردهایی که باید بدست می آورد نیز کنفرانس ها را پشت سر گذشتاند.
در این میان، کنفرانس های منطقوی نیز برگزار گردید؛ کنفرانس هایی که در آن اکثر کشورهای منطقه و همسایه افغانستان با تعدادی نهادهای بین المللی کمک کننده به افغانستان حضور داشتند و در مورد افغانستان و همکاری با افغانستان به بحث و گفتگو پرداختند. کنفرانس منطقوی استانبول یکی از این نشست ها بود که تحت عنوان "امنیت و همکاری در قلب آسیا" برگزار گردید و با تصویب یک اصول نامه 19 ماده یی به پایان رسید.
حال نوبت به میزبانی کابل در کنفرانس منطقوی تحت عنوان "نشست وزرای خارجه کشورهای قلب آسیا" رسیده است که در حقیقت کنفرانسی مشابه به کنفرانس استانبول و دنبال کننده همان اهداف همکاری های منطقوی در زمینه های مختلف میان کشورهای منطقه خواهد بود.
آنچه که در حال حاضر از سوی مقامات وزارت امور خارجه کشور بیان میشود، آمادگی کامل برای برگزاری کنفرانس وزرای خارجه کشورهای قلب آسیا در کابل است. این آمادگی ها به احتمال زیاد همان آمادگی های لوجیستیکی لازم برای برگزاری کنفرانس می باشد و خبری از این که دولت افغانستان چه هدفی را در این کنفرانس دنبال خواهد کرد، نیست.
کنفرانس کابل نیز به مانند کنفرانس استانبول برگزار می شود و به پایان می رسد، بدون این که دولت افغانستان در آن به کدام هدف خاص خود دست یابد و یا اینکه کدام تعهد پایدار کشورهای همسایه و منطقه را در زمینه های مختلف، بدست آورد.
تعهد شکنی و فراموشی تعهدات
در طی ده سال افغانستان محور اصلی بحث های ده کنفرانس بود. این کنفرانس ها در سطح کشورهای جهان و منطقه برگزار گردید و هر کنفرانس با یک سلسله تعهدات از سوی اشتراک کنندگان به پایان رسید.
از شمار زیاد این تعهدات داده شده از سوی جامعه جهانی به افغانستان و تعهداتی که دولت افغانستان به جامعه جهانی داد، یک تعداد انگشت شمار به اجرا گذاشته شد و متباقی نوشته یی بر روی کاغذها باقی ماند.
اکثر این تعهدات فراموش شده از سوی کشورهای منطقه و همسایه به فراموشی سپرده شد. همسایه گان افغانستان که از دیر زمان به این طرف عملکردی دوگانه در قبال افغانستان را روی دست گرفته اند، سخن شان برای افغانستان یک چیز و عمل شان چیزی دیگر بوده است در کنفرانس های متعددی که برای افغانستان و یا از طرف افغانستان برگزار گردید، اشتراک نمودند و بر روی کاغذها تعهداتی را به دولت افغانستان ارایه نمودند اما عمل بر این تعهدات را هیچ کس ندید.
پاکستان و ایران دو کشور همسایه افغانستان است که در هر کنفرانسی تعهد مبارزه مشترک علیه تروریسم را به افغانستان داده اما نه پاکستان بر این تعهد خویش استوار بوده و نه هم ایران.
بر همه هویدا است که هم اکنون سران شبکه القاعده، گروه طالبان، سران حزب اسلامی، سران شبکه حقانی و سایر گروه های تروریستی و مخالف دولت افغانستان در آنسوی دیورند در خاک پاکستان حضور فعال دارند و اکثر این گروه ها با آگاهی دولت و بالخصوص سازمان استخبارات این کشور، حملات تروریستی را در خاک افغانستان سازمان دهی می کنند.
دستگیری دو فرد وابسته به سپاه پاسداران ایران توسط ریاست عمومی امنیت ملی نیز بیان گر فعالیت های تروریستی بعضی حلقات ایرانی در داخل کشور است. این دو فرد همراه با مواد انفجاری و ریموت کنترول هایی بازداشت شده اند که برای انجام حملات تروریستی از ایران وارد افغانستان شده بود.
مداخلات مستقیم دولت ایران در امور داخلی کشور که در این اواخر پس از امضای پیمان استراتیژیک افغانستان و امریکا به اوج خود رسید، از نشانه های دیگر تعهد شکنی کشورهای همسایه در مقابل افغانستان می باشد.
گذشته از اینها، با وجود این همه تعهد شکنی کشورهای همسایه و منطقه و همچنان رویکرد و عملکرد دوگانه کشورهای منطقه در قبال افغانستان، آیا از برگزاری یک کنفرانس دیگر در کابل تحت نام "نشست وزرای خارجه قلب آسیا" می توان انتظار زیادی داشت یا خیر؟
باید گفت که این کنفرانس نیز به مانند سایر کنفرانس های بین المللی و منطقوی فقط تعهد بر زبان و امضا بر کاغذ خواهد بود و عمل به تعهدات از سوی کشورهای همسایه چیزی دور از انتظار است.