صفحه نخست > دیدگاه > 7 و 8 ثور، دو پارادایم ایدئولوژیک ناهمگون؟

7 و 8 ثور، دو پارادایم ایدئولوژیک ناهمگون؟

نظام سیاسی ای که طی حذف و مسخ مداوم و تاریخی «اقوام بومی» کشور خود را منزوی ساخته و همیشه در مجبوریت حفاظت های شدید قرار داده است، برخلاف ظاهر بسیار پرهیبت و باصلابتش به سادگی و با ضربات نه چندان بزرگی هم ازپا درمی آیند.
محمد کاظم وحیدی
شنبه 28 آپریل 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

با رسیدن ماه ثور و زنده شدن خاطرات گذشته، دلم نیامد که یادی نداشته باشم از ان روزها و در عین حال خواستم به عنوان یک رسم و سنت در رابطه با این مناسبت بخصوص چیزکی برای ارائه داشته باشم، این نوشته را که بیشتر به مجموعه نکات می ماند تا مقاله ای منظم، سریعاً آماده نمودم.

در 1357 که داوود خان و یارانش مدعی بودند نظام سیاسی شان (سلطنت قومی به ظاهر جمهوری) از اقتدار و ثبات برخوردار می باشد، کودتایی نه چندان گسترده توسط نظامیان همین رژیم راه اندازی گردید و طی چندساعت طومار خاندان آل یحیا را درهم پیچید و به تاریخ تحویلش داد. با این که بعضی از شواهد و قراین بر موجودیت دست ابرقدرت شوروی درپس این کودتا دلالت دارند، اما هویدا بودن دو نکته ی برجسته در این کودتا، درس های تازه ای به ما خواهد داد. این دو نکته عبارتند از، کوچک و محدود بودن تعداد و امکانات کودتاچیان و دیگری، عدم دخالت نیروهای بیگانه در این کودتا بود.

بنابراین و باتوجه به ادعاهای ثباتی که رژیم سرمی داد، کسی انتظار مقاومتی به این کوتاهی ( کم تر از یک روز) را نداشت و نظامی که به لحاظ ماهیت قومی از پشتوانه ی بیش از دو نیم سده برخوردار بود، از یک دیدگاه فرمالیستی و سطح نگرانه نباید چنین زود ازپا درمی آمد.

به هرحال، کودتای 7 ثور 1357 به دلیل وابستگی کاملش به خارجیان که بعدها ابعاد آن کاملاً آشکار گردید، علی رغم تمامی ننگ و نکبتی که بر دوش می کشید، از یک ویژگی مثبت و بسیار برجسته ای برخوردار بود و آن اثبات پوسیدگی درونی نطام های مستبد قوم محور است. یعنی نظامی که با واکنش نه چندان گسترده ی عده ای نظامی دون پایه ی (خورد ضابطان نیروی زرهی کابل) هراسناکِ مورد تهدید قرار گرفته بدین سادگی ازپا درمی آید، نظامی است کاملاً پوسیده و بی آینده ای که با هرنوع اقدام مشابهی باید به چنین سرنوشتی دچار می گشت. نظام های سیاسی از این قبیل، نه ایمان مقاومتی برای دولت مردانش وجود دارد و نه سپاه محافظش در چنین مواقعی از کوچک ترین انگیزه ای برای به خطر انداختن جان شان برخوردار هستند.

به عبارت دیگر، نظام سیاسی ای که طی حذف و مسخ مداوم و تاریخی «اقوام بومی» کشور خود را منزوی ساخته و همیشه در مجبوریت حفاظت های شدید قرار داده است، برخلاف ظاهر بسیار پرهیبت و باصلابتش به سادگی و با ضربات نه چندان بزرگی هم ازپا درمی آیند. و کودتای غیرمردمی 7 ثور ناخواسته این آموزه ی بزرگ و جاودانه را به سان مشعلی نورانی فرا راه تمامی مبارزین دموکرات و پیشاپیش سپاه آزادی خواهان قرار داد تا باتوجه به این عینیت بزرگ، تردیدهای نادرست را ازخود دور نمایند و در برابر ستم و فاشیزم بایستند.

به هرحال، این کودتا با آن که از نیرو و هوادار کافی برخوردار نبود، از روی ناگزیری صورت گرفت و بدون امید و انتظار قبلی شاهد درهم شکسته شدن نظام مستبد و قوم محور داوود گردید. زمانی که قدرت در اختیار کودتاچیان تازه به دوران رسیده افتاد، به شدت سراسیمه شده و بیش از هرچیز دیگری به فکر حفظ موقعیت به دست آمده افتادند. کودتاچیان سراسیمه و سردرگمی که ناباورانه خود را بر اریکه ی قدرت یافتند، از هر حرکت و کنشی در هراس بودند و از روی ناچاری به سرکوب انواع اعتراضات مسالمت آمیز پرداختند.

با گذار از این مرحله، جناح خلقیِ کودتاچیان 7 ثوری وقتی به اشتباه بزرگ فریب خوردن خود در ساقط نمودن نظام هم تبارشان پی بردند، سازمان دهندگان و تحریک کنندگان اصلی (پرچمی های فارسی زبان) این کودتا را مورد عتاب قرار دادند و به زندان انداختند تا بدین-گونه فرصتی به دست آورند و اشتباه خود را جرح و تعدیل نمایند.

در این راستا و در واکنش به اشتباه بزرگ و تاریخی شان، در کنار استبداد خشن سیاسی و سرکوب و کشتار دسته جمعی مردم، پروسه ی احیای استیلای قومی و تحمیل فرهنگی را با شدت فوق تصوری روی دست گرفتند. زبان مورد استفاده در ادارات را پشتو ساخته و فشار غلیه غیرپشتون را افزایش دادند. جناح «خلق» عمدتاً پشتونی که پس از کودتا زمام امور را انحصاراً در اختیار گرفتند، برخلاف داعیه های ایدئولوژیک و اندیشه های برابری خواهانه ی شان، تنش ها و «تضادهای قومی» دوران پیش از به قدرت رسیدن شان را طی جنگی پنهانی درون تشکیلاتی پیش بردند و به مسأله ی زبان در چنین کارزاری اهمیت زیاد دادند.

در این خصوص اسماعیل یون (سمسورافغان) در کتاب مشهور «سقاوی دوم» خودش مفصلاً به آن پرداخته و بنابه مصلحت های تباری و نیز روند تحریف و جعلی که قوم محوران تمامیت خواه درطول تاریخ حضور حدود سه سده ای شان در سرزمین خراسان، به یک بُعد آن اشاره هایی نموده است.

برخلاف 7 ثوری ها، نیروهای 8 ثوری هیچ دستآورد مثبت و برجسته ای جز تشدید رقابت های درونی جهت انحصار قدرت و سرکوب تمامی نیروهای پیرامونی و حتا متحدینی که زمینه ساز اقتدارشان گردیده بودند، ندارند تا یادآوری گردند. این نیروها که عمدتاً توسط بیگانگان و در راستای شدت بخشیدن به پروسه ی «جنگ سرد» شکل یافته بودند، قربانی خواسته ها و منافع متفاوت و بعضاً متضاد پاکستان و کشورهای غربی تمویل کننده ی جنگ ها شدند.

بخش بزرگی از این نیروها که شامل اقشار پایین تر از رهبری گروه ها بود، چیزی از برنامه های سردرگم و پرتنش رهبران شان نمی دانستند و بیش تر مشعوف و سرمست از قدرتی بودند که تحت هیچ شرایطی نمی خواستند از دستش بدهند و برای همین هم آمادگی کامل برای دفاع و حتا گسترش دامنه ی قدرت بودند.

سردم-داران رژیم 8 ثوری برای جلوگیری از درز نمودن واقعیت پشت پرده ی وابستگی مطلق شان به جناح های پاکستانی و کشورهای غربی، افراد و فرماندهان خود را به شدت متکی به عناوین و القاب پرطمطراق مذهبی نموده بودند که با زور زیاد، چونان «صلیب مسیح» با خود به هرسو بکشند، تا با این روش بتوانند راه و اقدامات رهبران را توجیه نمایند و حتا آنان را برای دفاع از آنان قناعت دهند.

یورش بر دیگر جریانات سیاسی به منظور تحکیم پایه های دولت اسلامی و زدن انگ-های وابستگی به مخالفان سیاسی و آنانی که دربرابر انحصار، خودکامگی و توسعه طلبی آنان می ایستادند، روش ها و برنامه هایی بود که رهبران وابسته به فرماندهان خود القا می نمودند و به آنان انگیزه ی دفاع از قدرت شان می بخشید. تقدیس قدرت دست داشته و نیز پیش گرفتن روش دیرینه ی «قوم محوری» فرماندهان را مجاب نموده بود که حتا حکومت بر چند سرک کابل را هم غنیت شمارند و برای گسترش آن به سرکوب مردم حق طلب بپردازند.

از دیگر ویژگی رژیم 8 ثوری، فقدان کدرهای متخصص در عرصه های متعدد و به ویژه سیاست و امور نظامی بود که برخلاف ادعاهای دروغین سردمداران گروه های شان به شدت قابل لمس بود، پس از سقوط آخرین دولت کودتاچیان (نجیب)، بخش اعظم نیروهای شان توسط گروه های مدعی جهاد حذب گردیده و در رأس امور مربوطه قرار داده شدند. این امر باعث گردید تا نیروهایی که دیروز در یک حزب (حزب دموکراتیک خلق) قرار داشته و دسته بندی ها و فراکسیون های شان عمدتاً برمبنای پشتون و غیرپشتون (جناح های «خلق» شدیداً پشتونیست و «پرچم»ی های فارسی زبان) شکل گرفته بود، اینک فراتر از آن به تعداد گروه های جهادی اغلب متعلق به قوم مشخصی پراکنده گشته و به خاطر خواسته های گروه هایی که به آن ها پیوسته بودند، در برابر هم دیگر قرار بگیرند.

این عوامل نیز در شدت یافتن و یا فروکاستن از تنش ها نقش مؤثری داشتند. یعنی، گاهی داشتن وابط نزدیک با همکاران سبق شان که اینک در گروه حریف قرار دارد، یا منجر به برقرار رابطه ی گروهی می گردید و بر روابط آنان اثر مثبتی می گذاشت و یا این که اختلافات جزئی اعضای تشکیلات گذشته، این بار به انتقام گیری و ضرب شصت نشان دادن به یک-دیگر می انجامید که به ارتقای سطح جنگ های گروهی کشیده می شد.

از نکات بسیار برجسته در جناح اخوانیتی که از روز 8 ثور عملاً قدرت را در دست گرفتند، تنش های فارس ـ پشتونی بود که ریشه ی ان به دوران سازمان جوانان مسلمان برمی گردد که چنین اختلافاتی را در درون خود داشت، طوری که حتا تجلیل از اعدام شدگان متعلق قوم و زبان دیگری هم ابا می ورزیدند که می توان از نیازی و حبیب الرحمانی که گلبدین همیشه سنگ آنان را به سینه می زد و استاد نیازی فارسی-زبانی که جمعیت ربانی وی را بزرگ می کرد.

این روند طی سال های مقاومت ضداشغال گری (اشغال روس ها) ادامه داشت و منجر به ترورهای بی وقفه ی طرف داران یک دیگر گردید. بنابراین، زمانی که مناسبات پرتنش میان اخوانیت و در کنارش مناسبات و تنش های درونی حاکمیت گذشته (حزب دموکراتیک خلق) وارد عرصه گردید، تمامی راه های مماشات و مذاکره را بستند و برای هرجنگی صدها دلیلی تراشیده شد که توسط هر دو جریان سهیم در دولت به میان کشیده می شدند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • hamatan salam

    meshawad lotf koneed wa para dayem ra tashreeh koneed, man yaki nafahmedam chi mani darad, hads mezanam cheze bashad mesle motazad ya moqabele ham, ba har hal agar khodetan bazash koneed behtar ast, khoda jan har ki ra har chi mekhwahad naseeb konad

    ok

  • منبع و مبدا همه شرارت اى اس اى كشور با كستان بوده كه انها خوشبختى خودرا در تباهى و بر بادى ما ميديدند.اى اس اى يك عده زيادى از نخبه كان قوم بشتون را وسيله براى بربادى كشور ماقرار داده به خصوص انها را براى كشتار رهبران و نخبه كان و روشنفكران غير بشتون را ستخدام كرد. همين بازى اى اس اى همين سياست با كستان از 35 سال يك ملى متر تغير نكرده است. تا امروز همان سياست كهنه همان هدف كه بربادى و نابودى كشور ما با ك سازى از اقوام غير بشتون است ادامه دارد.با كستا ن هزار بار دروغهاى شاخدار كفته و سر خودرا زير ريك كرده و ك و ن ش هميشه در هوابوده. قضيه بن لادن را همه ميداند كه بيوسته تاكيد داشت كه او دربا كستان نيست...
    درين بين.به قلبه كاو كفتند كه تو جرا بالا ميشوى؟...تو خو...كفت اكر من بالا نشوم ديكران بالاى من با لا ميشوند.
    اقوام غير بشتون از شرف و عزت مملكت و قوم به دفاع برداختند هر كدام به دور افراد كار دان,شجاع و وفادار خويش جمع شدند و از حريم خود به دفاع بر خواستند.در كزشته قوم بشتون حتى زن و ناموس , مال و ال مردم را غارت كرده و به باكستان برده فروختند.
    اين عمل نا كزيرى بوده,نه قوم برستى. قوم برستى كه انرا بشتونوالى هم ميكويند خصلت بسيار مزخرف ضد تمدن و بخصوص از قوم بشتون است كه ما نند ويروس ديكران هم سراسيمه ميسازد.

  • آی اس آی پا کستان نه تنها در گذشته سیر حوادث ووقوع آنرا در افغا نستان بدوش داشت ,بلکه در شرایط کنونی نیز آنرا در دستان خویش قرار داده است .

  • نفرین به 7 ثور نعلت به 7 ثور تعلت به ثور و کودتا چیان ان نعلت به قادر نعلت به اسلم وطتجار نعلت به گلاب زوی خورد ضابط نعلت به نور محمد خرکی نعلت به امین ادم کش نعلت نعلت نعلت .........

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس