با شکستن ارزشهاي حقوقي، اخلاقي، اجتماعي و فردي اسلام می توان به حقوق زن دست یافت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با شکستن ارزشهاي حقوقي، اخلاقي، اجتماعي و فردي اسلام می توان به حقوق زن دست یافت
نویسنده: آرامش دوستدار
برخلاف ظاهر، نپرسيدن و نينديشيدن بهمراتب بيش از بزرگان ما دربارهي ما کنونيها صدق ميکند. ما کنونيها فقط در صورتي مجازيم داعيهي پرسيدن و انديشيدن داشته باشيم که با اساسيترين هنجارهاي تعبدي و خدشهناپذيرمانده و حکومت آنها بر فرهنگمان رويارو شويم، تجاوز مخرب و سرکوبندهي آنها را برملأ سازيم. هيج حاصلي ندارد که در کنج و دنج خانه به ياري و ياوري همسلکانمان مثلاً از دين روگردانيم، يا حتا احساس اتهايستي کنيم، و در نوشتههامان جار بزنيم که همه اهل گفتوگو، بخوانيد مماشات، هستيم. در برابر هزاروچهارسد سال جهل و خرافات ديني سکوت کنيم، و مسائل را با دُزاژي از انساندوستي آقامعلمانه چنان در عرصهي ادب و «فلسفه» با ابزارهاي مربوط رتق و فتق کنيم که بيش از يک بند انگشت از رويينترين قشر آنها فروتر نرويم، تا خواننده در کنار ما به راهحلها رسيده باشد، پيش از آنکه مسائل را بشناسد. مثلاً دربارهي برابري حقوقي زن و آزادي او از بندهاي جامعهي مردانه و مردپسند در دل اسلام، حرفهايي بزنيم که نه درستاند و نه حتا سرگرمکننده. در حاليکه هرگونه آزادي زن در جامعهي ما، چون زن در اسلام فقط حکم متاع جنسي و دستگاه توليد نسل براي مرد دارد، تابع روشن کردن تکليف اصولي و قطعي اسلام با انسان باقي ميماند. نخست از طريق درهم کوبيدن کل ارزشهاي اسلامي که از انسان بنده ميسازد و زن را به دوجنبهي بندهي خدا و بندهي مرد تقليل ميدهد و در آن متعين مينمايد، ميتوان زمينه را براي آزادي زن چون تابعي از متغير مرد که خودش تابعي از متغير اسلام است، مهيا ساخت. فقط براي آنکه از يک حيث معين موقع و موجوديت زن را بدانگونه که در مسيحيت به آن برميخوريم با موقع و موجوديت تعينيافتهي زن در اسلام بسنجيم و يکي از سدها موازي فرهنگي را در اين دو دين نشان دهيم: برخلاف مسيحيت که از همان آغاز تشکلش بنياد زناشويي را يکسان بر موافقت و تمايل هر دو طرف مبتني ميدانسته و ميکرده، مرد در اسلام بر طبق قراردادي که حق فسخ يکجانبهاش پيوسته از آنِ اوست، مالک زن ميشود و تا وقتي که بخواهد مالک او ميماند، بويژه مالک واژَن و زهدان زن. نخست و پيش از هر چيز بايد کمر ارزشهاي حقوقي، اخلاقي، اجتماعي و فردي اسلام را، سربهسر و از هر نوع مقولهاي چنان شکست که ديگر نتواند از جايش برخيزد. در غير اينصورت آنچه دربارهي استيفاي حقوق زن بگوييم و بکنيم دروغ و ترفند است يا سادهدلي و سادهبيني.
پيامها
8 مارچ 2012, 20:35
khoob , dega chi? ok
8 مارچ 2012, 21:28, توسط بیدار
پروفیسور وات watt نویسنده کتاب محمد و مدینه ، تعداد زنانی را که محمد با آنان روابط جنسی داشته ، 36 نفر می نویسد . و خدای محمد این اجازه را به پیغمبرش در آیه 49 احزاب چنین ارشاد میفرماید :
« ای پیغمبر ما حلال کردیم بر تو همسرانی را که اختیار کرده ای چه آنها که حق شان را داده ای و چه آنها که کنیز تو بوده اند و خدا آنها را به عنوان غنیمت نصیب تو کرده است و همچنین دختران عمو ، دختران عمه ، دختران دایی و دختران خاله هایت که با تو مهاجرت کرده اند همه را بر تو حلال کردیم و نیز زنی مومنه ای که خودش را به پیامبر ببخشد و پیامبر هم بخواهد با او نکاح کند . و این نکاح بدون مهریه تنها برای تو است نه برای سایر مومنین . »
.و در آیه 51 احزاب ارشاد میفرماید :
« لازم نیست که در همبستری با زن های خود نوبت را رعایت کنی ، هرکدام را که مایل بودی نزد خود بخوان و هر کدام را که نخواستی کنار بگذار . بر تو ایرادی نیست . آزادی و اختیار مطلق در ترک آنها داری و برای انها نیز این ترتیب بهتر است .
آیینی که پیغمبرش در تصاحب زنان چنین دست و دل باز باشد ، زنان ( بنده خدا و بنده مرد ) ، از پیروان این دین چه انتظار میتوانند داشته باشند .
9 مارچ 2012, 12:16, توسط شعیب
تحلیل ونظر واقعآ عالمانه وبجا است . برابری حقوقی زن ومرد بدون رهایی یافتن ازقید وبند افکار زن ستیزانه دین اسلام ؛ ناممکن ونامیسر است . ستم وبی عدالتی نسبت به زنان از ارکان واساسات فکری اسلام ناب محمدی است . مصوبه وفیصله نامه شورای علمای اسلامی افغانستان ویا قانون احوال شخصیه تشییع افغانستان که بصورت آشکار وبی شرمانه برسیه روزی ومحکومیت زن مهر تائید کوبیده اند ! دقیقآ با آگاهی وفهم از متن قرآن واعمال محمدپیامبر اسلام تنظیم وتدوین گردیده است . آن دسته ازدین باوارن واسلام مداران که با زمین گذاشتن عمامه وکلاه بخود عنوان روشنفکردینی نهاده واسلام عزیز را از ضد زن بودن برائت میدهند ! فقط وفقط به ریش خود میخندند وبرخورد دورویانه وعوامفریبانه درپیش گرفته اند. دراینجا لازم است تا صداقت وامانت داری باصطلاح علمای دینی ( شیعه - وسنی ) درتشریح مبانی فکری اسلام را ستود .
10 مارچ 2012, 18:36, توسط باسيط
دلي من براي شماه ميس وزد
شماه ابن قدر اخمق نا دان استبد از شماه كر ده يك بابلي
عا قيل است من در مكه مكرمه. ديد م أبابيل
در بلا خانه تير نميشو د كي يك حيوان است
وليكين شماه را خدا عقل مقز داده هميشه شيكا يت از خدا وند دار يد نه در افغانستان در سر تا سري جها ن اسلام است يا مقيم يا همو طن اما معو ردي احترام است
هر كس كي است وليكىن در وطن ما هميشه از اسلام فرار ميكند سبب جيست اين است أخلاق نيست از ريس تا ديقا ن ما ه دوز أتا تو هر كس كي باشي
اما ميكو يم اسلام بعد است خا طير جمع باش در افغا نستا ن از ١٠٠٠٠ نفر يك مسلما ن نيست أكر كي است ملا ندار يم تاجر ندار يم
وكمت ندار يم ملا ميشو يم در اين فيكر است در كجاه مسجد كلا ن است تا جر بإ يد زكات بيديه
زكات نميد يم نفر دو لت أستم در فيكر ريشو ه أستىم كا كر ما در كار بإ دار خود در فيكر كار نسيتم
بس همه اين اسلام كفته من يك شخصي بسواد أستم وليكن اين ميدا نم اين تقصير ما است نه از اسلام
١٩ سأله بود خارجي رفتم بعد از ١٨ سال در وطن أمد م اسلام خير انسان در وطن ما اوجو د ندا رد
نا قي شماه فيكر كردي انسان أستم او ل جان تا ن را بيشا نسي بعد ميد أني خدا كسيت هر كس مر بعد خوب ميكويد أزاد أستي جو نكي خر نفر بإ لغت بزند انسان نبا يد انسان خر را بزند أكر زند بين خر انسان فرق نمشيه خد ا تو فيق بيد يد مح سلامه اللقاء