کشتار هزارههای افغانستان به دست اسلام تروریست
بخش چهارم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مذهب و دین حماقت و دیوانگی میآورد و آدمی از درون میگندد. این دیوانگی سالهاست که در افغانستان مواردی چون کشتار، نقض آزادی بیان، روا داشتن سبکی به انسانیت انسان، جابهجایی یا آوارگی و توهین به خرد آدمی خلق کرده است. اگرچه روزهای گذشته گروه اسلامی تروریستی طالبان عبدالصمد مرادی هزاره یکی از کنشگران حقوق بشر و رئیس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را پس از اسیری گردن زدند، ولی درواقع کشندۀ مرادی و تمام کشتهشدهها «اسلام تروریست» هست.
در افغانستان هرگاه دو مفهم «هزاره» و «حقوق بشر» ترکیب شوند، گناهش چند برابر میشود. بدبختانه در افغانستان هرگاه دو مفهوم «افغان» یا «اوغان» یا «اَوغُو» با «اسلام» ترکیب شود یعنی تروریست چند آتشه؛ آن چیزی که آشکار و روشن است. پس مفاهیمی چون «هزاره»+ «حقوق بشر» و «افغان» یا «اوغو»+ دین «اسلام» و «مذهب اسلامی» نیازمند مطالعه دقیق است که باید قلمها از قلمدان کشیده شوند و حنجرهها به فریاد بیایند.
در افغانستان هر «هزاره»ای که کشته میشود، ریشهاش در دو چیز است: دین تروریستی اسلام و مذهب حماقت ساز شیعه دوازدهامامی و «اوغان». واقعیت این است که «اوغان» از مادر که زاده میشود، وحشی، خشن، ضد ارزشها و کرامت انسانی زاده میشود. حالا اگر این ذات خرابکار و پلید را با دین تروریستی اسلام که با خون، کشتار، حماقت سازی، ترکیب کنیم، خروجی آن این میشود که عبدالصمد مرادی هزاره رئیس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور را پس از اسیری به دستور اسلام با گفتن کلمۀ آلله اکبر به بدترین شکل ممکن گردن میزند. ترکیب «اوغان» و «الله اکبر» همین است که هر روزه شاهد بدترین وضعیت نقض حقوق بشر، انتحار، انفجار، کشتار و سایر موارد نقض حقوق بشر هستیم.
جهان باید بداند که طالبان تروریست که همان اوغانهای افغانستان هست، آدم شدنی نیستند. این در حالی است که همین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان بارها در دفاع از زندانیان طالب دفاع کردهاند و با حکومت وقت و مراجع بینالمللی درگیر شدهاند و از بازداشتشدههای گروه اسلامی طالبان دفاع کردهاند؛ اما همین تروریستهای طالب رئیس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در غور را در مسیر راه بدون طی مراحل تحقیق و بدون اثبات بیگناهی صرفاً به خاطر فعالیت در عرصههای حقوق بشر و هزاره بودن گردن میزند.
نتیجه سخن خیلی روشن است اینکه «هزاره» مردم در درازای تاریخ سرزمین مادری خود از دست اسلام و مذاهب آن گردن زده شده است و کشته؛ ولیکن از بس که اسیر و بردۀ دین اسلام شده است و ذهن و روانشان در تسخیر ویروسی به نام اسلام و مذهب شیعه دوازدهامامی درآمده است، بازهم دست از این دین تروریستی و مذهب احمق ساز برنمیدارند؛ در حالی که این دین تنها با چیزی که آشنا نیست، مسالمتآمیزی، بردباری، رواداری است.
لازمۀ کار این باید باشد که از اسلام تروریستی و تروریست پرور باید دست برداشت و بر آن باید شورید تا بیشتر کشته نشدهاند. باید اسپند دود کرد ویروسی به نام اسلام را از خانه و زندگی جمعی و فردی بیرون انداخت تا از شر این دین در امان ماند تا هیچگاهی از سوی هیچ کشوری و مردمی دیگر چپاول نشوند و مال و اختیار و دارایی و هوش خود را باید حفظ کرد؛ چون در شماره قبلی این نوشته گفته شد که دو کشور نفتخیز ایران و عربستان بهاضافه عراق با گسیل کردن عوامل و مزدوران خود به نام ملا، مولوی، آخوند روان و ذهن مردم هزاره را از درون ویروسی میسازند که ساختهاند.
پس باید مردم هزاره روشن شود و در روشنایی روشنگری و آزادی و رهایی بر این دین ویرانگر و نابودگر باید شورید و با جهان نوسازی شدۀ معاصر همنوا باید گشت تا بیشتر کشته نشده و داراییهای خود را از دست نداده. همچنین باید هرچه بیشتر دربارۀ تخطیهای حقوق بشری و کنشهای تروریستی اوغانها گفت و به جهانیان روشنی داد. این باید روشن باشد که اگر حقوق بشر در افغانستان تضییع میشود، این مسئله به تمام جهانیان برمیگردد. اگر هزاره به دست طالبان اوغان کشته میشود، این پیام روشن است برای نسلکشی و آدمکشی اوغانهای مجاهد و طالبانی که به غیر از اوغان دیگر اقوام در آن دخیل و درگیر نیستند.
خلاصه هر روز هزاره در افغانستان به دست الله اکبر محمد عرب کشته میشوند تا باشد نسل هزاره دیگرگونی در اندیشههای خود بیاورند و دست از تحمیق مذهبی و تخدیر اسلامی بردارند و با هماهنگی دیگر اقوام افغانستان به پایان دادن تخطیهای حقوق بشر از سوی اوغانهای مجاهد و طالب و داعش و اخوانی و هزاران رنگ حماقت دینی بکوشند.
ادامه دارد