شب آخِر

chendavol
يكشنبه 23 اكتبر 2016

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ــــــــــــــOـــــــــــــــ
شب آخِر، دوان دوان رفتم
تا ببینم به آخِرین بارش
نرم‌‌ نرمک زدم به در، انگشت
کردم از خواب ژرف، بیدارش

شب مهتابی غم‌‌‌انگیزی
ماه، آهسته در چَمیدن بود
اندکی سرد و اندکی دل‌کش
باد پاییز در وزیدن بود

آمد آسیمه‌سر، بُرون ز اتاق
لرز لرزان و مست و برهنه‌‌پا
گفت با ناله‌‌وار آوایی:
«راستی، رای رفتن است تو را؟»

مانده عریان بُرون ز جامه‌ی خواب
آن بَر و بازوان و دوش سپید
اندر آغوش ماه‌تابِ خزان
از دم باد سرد می‌لرزید

اشک گردنده، حلقه بسته به چشم
شرم بر گونه‌های سوزانش
تنگ در گردنم حَمایل کرد
ناگهان، بازوانِ عریانش

لحظه‌ای چند خیره ماند و خموش
نگه خویش بر نگاهم بست
آه، دیدم که آن نگه می‌گفت:
«رشته‌ی وصل ما گسست، گسست»

گفتمش: «نازنین، خداحافظ!»
لیک او خیره ماند و هیچ نگفت
موجی از گیسوان خود بگشود
و اندر آن، مهر و درد را بنهفت

چهره‌ای روی چهره‌ای افتاد
تپش هر دو دل فزون‌تر شد
بازوانی فشرد و کرد رها
اشکی افتاد و گونه‌ای تر شد

#محمد_علی_اسلامی_نُدوشَن


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس