صفحه نخست > دیدگاه > طرح تجزیه ی افغانستان

طرح تجزیه ی افغانستان

احمد بهار چوپان
چهار شنبه 14 جولای 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

برای خواندن پرسش ها از مخالفان، موافقان و نه مخالفان و موافقان و شرکت در گفت و گو اینجا را کلیک کنید.

هر طرحی باید بر پیش زمینه های عملی و اجتماعی استوار باشد. یعنی با توجه به موجودیت پیش زمینه ها و اندازه گیری امکان عملی گشتن آن مطرح شود.

تاریخ کشوری که در کمتر از صد سال گذشته " فغانستان" اش نام کردند؛ هرچند تحریف شده اما بازگو کنندۀ واقعیت های بسیاریست.

به باور من مشکل اصلی و اساسی در کشور ما همانا حل ناشده باقی ماندن " مسئله ملی " است.

چپه گردان شدن اوضاع سیاسی و اجتماعی امپراطوری های بزرگی که قلمرو های بسیار وسیعی را ازشام تا به کاشغر و از سند تا خجند، در حیطۀ تسلط خود داشتند، ظهور کشور های که بر اساس
" تبرتقسیم" و توطئه های انگلیس و روس شکل گرفتند معضل شان همین قومی بودن هویت سیاسی آن کشور هاست.

آشوب برپا شده در کشور قرقیزستان و درگیری های خونبار میان اقلیت های قومی ساکن در آن کشور بار دیگر هویدا میسازد که حل نگشتن مسئله ملی و شکل نگرفتن جامعه مدنی و استوار بر حقوق
" شهروندی" در کشور های که هویت سیاسی شان مبنای قومی دارد، به گونۀ که نهاد بیروکراتیک و خدمت گذار، یعنی دولت، در چنان کشور ها متضمن حقوق تمام شهروندان باشد، نه از اقوام؛ همیشه در معرض خطر فروپاشی قرار دارند.

افغانستان هم براساس خواسته ها و برنامه های استعماری انگلیس با هویت تک قومی احداث و ایجاد شد و همین نکته علت العلل بدبختی های تاریخی ساکنین آن حد اقل در طول تاریخ معاصر گشته است.

موزائیک قومی و ساختار اجتماعی پیچده و متشکل از تیره ها و اقوام گوناگون، هویت یکدست "افغانی" را بر نمی تابد!

بنا پیش تر از اینکه به تجزیۀ افغانستان بیندیشیم، بهتر خواهد بود اگر به حل مسئله ملی و رواج گفتمان آن فکر کنیم.

گام نخست یا گزینۀ نخست را باید تغییر نام کشور تصور کرد.

دولت های اوغانی" پشتونی " حتی خوبترین هایش، در راه نهادینه سازی هویت پشتونی،به عنوان هویت اصلی و جمعی کشور ،ازهیچ کوششی فرو گذار نکرده اند.

کسانی مثل محمود طرزی،و عبدالحی حبیبی و اینک انوار الحق احدی و کثیر دیگر از خبره گان جامعۀ پشتون، اساس نظریۀ شان را بر این تصور نادرست قرار داده اند که گویا افغانستان در گام نخست سرزمین آبایی " اوغان ها " یعنی پشتون هاست،بناَ بقیه ساکنین آن که از نگاه نژادی و تباری غیر " اوغان " اند باید رهبری سیاسی و حقوق ویژۀ مختص برای " اوغان " ها را بپذیرند.

دوهمه سقاوی؛ به عنوان مانیفیست پیروان همین جریان فکری، که دولت مزدور کر ان و کوران را نیز در بر می گیرد، سند و ثبوت غیر قابل انکاریست برای اثبات مدعای ما.

مقبول افتادگی این نظریۀ خود بزرگ بینانه و غیرعلمی را در میان اجتماع "اوغانی " میتوان با سخنانی همچون عقده کشایی های گل آقا شیرزوی، والی ننگرهار،قبل از انتخابات دوم و آن نمایندۀ کوچی ها در پارلمان که شعار میان تهی و خود ساختۀ " دا مو د دادا وطن" را با مهاجر و بیگانه خوانندن بقیه اقوام ساکن کشور به گونۀ دیگری در صحن مجلس ملی که اصولا باید خانۀ نمایندگان ملت باشد، سر داد ، محک زد.

دوهمه سقاوی؛ هزاره ها و بخشی از تاجیکان را مخل امنیت و خطری برای وحدت سیاسی کشور قلمداد کرده و توصیه می نماید تا از زیستگاه های اصلی شان به زور کوچانیده شوند و در عوض شان
" افغانان اصیل " و مسلمانان واقعی جابجا گردد!

یعنی هزاره ها و پنجشیری ها ضمن اینکه
" اوغان اصیل " نیستند، مسلمان واقعی هم نمی باشند!؟

بنا ایستادگی در برابر همین تفکر و پافشاری بر حل مسئله ملی، و تلاش برای ایجاد دولت ملی که فرا تر از مرز های قومی عمل کند راه چارۀ ئیست که شاید ما را از تن در دادن به تجزیۀ کشور بی نیاز سازد.

تغییر نام اوغانستان؛ طی یک رفراندم یا همه پرسی سراسری و شفاف، و انتخاب نامی که قابل پذیرش برای همۀ ساکنین کشور باشد و روایتگر افتخارات تاریخی و نماد فرهنگ و هویت واقعی باشنده گان اصلی این مرز و بوم به عنوان خواست و گام اصلی باید مطرح شود.

متاسفانه ما شاهد آنیم که اکثریت خبره گان جامعۀ پشتون - اوغان با انکار محیلانۀ حقایق تاریخی از پی آنند تا به هرنوع ممکن همین نظریۀ غیرعلمی و بی اساس افغانستان سرزمین افغان ها و افغان ها یعنی پشتون ها را منحیث ایدیولوژی حاکم، زنده نگه داشته وشالوده نظام های سیاسی را براساس آن استوار سازند. به همین دلیل هرگونه مخالفتی با آنرا دشمنی با قوم پشتون و ضدیت با وحدت و منافع ملی قلمداد می کنند.

در حالیکه از منظر تئوریک نظریۀ جاه طلبانۀ افغانستان مال اوغان ها، مانع اصلی پدید آیی احساس ملی و در نتیجه روند " ملت " شوی اقوام ساکن در کشور است.

از جانبی واکنش های منفعلانه، محتاطانه ، محافظه کارانه و در بسیار موارد معامله گرانۀ، تیپ های خاصی از نخبگان فرهنگی و پیشوایان سیاسی اقوام غیر اوغان، در برابر زور گویی ها و زیاده خواهی های اوغان ها، است که مجال و زمینۀ شیوع و مقبول افتادن آن تفکر منحط گشته.

اینست که اقوام غیر اوغان؛هم باید با کمال هوشمندی حقایق و عینیت های جامعه را مد نظر قرار داده و به چیزی کمتر از حق بایستۀ شان قانع نشوند.

رهبری سیاسی اوغانی - پشتونی کشور ما امری ازلی و الزامی نیست؛ و اوغانستان واحد سیاسی خاص برای اوغان ها هم مثل بقیه دروغ های تاریخی عبدالحی حبیبی ها دروغی بیش نمی باشد. این حقیقت را باید پذیرفت که آن سرزمین خانۀ مشترک همۀ اقوام ساکن آنست و اکثریت مطلقی آنجا حضور ندارد.

درکنار اینها حتی اگر خویشتنرا نا گزیر از تجزیه فرض کنیم؛ سوالهای بسیاری را قبل از اقدام به آن باید پاسخ گفت!

سرنوشت اوغان های که در مناطق شمال و مناطق مرکزی و جنوب غربی جابجا شده اند پس از تجزیه احتمالی چی میشود؟
آنها را باید کجا فرستاد؟
شهر کابل و مناطق تابع و مربوط آن، را به کی یا کدام طرف یا کدام قلمرو نو ظهور باید واگذار کرد؟
کابل منحیث یکی از قدیمی ترین مراکز تمدن در منطقه، که زادگاه رودابه کابلی و قلمرو کابل شاهان بود، امروزه سراسر به نام " بابا " های اوغانی قبیله سالاران نام گذاری شده است و اینکار هم مثل تغییر نام سبزوار به شیندند، بی مقصد و هدف نیست!
در هرنوع تقسیمات ارضی پس از تجزیه احتمالی، کابل میتواند مورد دعوای اوغان ها قرار گیرد!
و اگر کابل به اوغان ها واگذار شود؛ امیتازیست از هرحیث چه سیاسی یا فرهنگی و تاریخی!

اگر فرض کنیم که تجزیه براساس حضور اقوام در مناطق صورت گیرد، در اکثر ولایات و مناطق و زون های کشور اقوام گوناگون در کنار هم زندگی می کنند،آنگاه چگونه میتوان مناطقی ایجاد و احداث کرد که تنها برای تبار و قومیت یاملیت مشخصی اختصاص داشته باشد؟
ومهمتر از همه اینکه چه تضمینی وجود دارد که پس از تجزیۀ احتمالی کشور و عرض اندام کردن کشوری بنام مثلا پشتونستان،حاکمان سیاسی آن کشور در آینده ها فیل شان یاد هندوستان نکند، و با همسایگان جدید و هموطنان قبلی شان در صلح و صفا بسر برند؟

یا هم اقوام غیر اوغان؛ قادر شوند تا با توجه به مشترکات فرهنگی و تاریخی در کنار هم بسربرند و همدل و همزبان برای آینده های بهینۀ فرزندان شان تلاش کنند؟

اینها ساده ترین سوالاتیست که قبل از تجزیۀ کشور باید پاسخ یابند؛ در غیرآن نمیتوان باور کرد که پارچه شدن کشور به دو یا چند واحد سیاسی،سرآغاز سرو سامان یابی آن کشور های جدید و تغییر اساسی در وضع زندگی مردمان آنها باشد.

زیرا همه میدانیم که تغییر و تحول واقعی در اوضاع اجتماعی ما زمانی رونما خواهد شد،که ما یعنی اعضا و سازندگان اجتماع " افکار " مانرا تغییر دهیم و از نگاه فکری متحول شویم.

بنا بهتر است تا اقوام غیر اوغان؛با دور هم آمدن در محور های سیاسی مشترک و جستجوی نقاط نظر مشترک، در پیگیری و مبارزۀ مشترک برای دست یابی به اهدافی مشترک همچون ایجاد جامعه مدنی و بدست آوردن حقوق شهروندی تلاش نمایند و گام نخست را در این راه با رواج گفتمان " مسئلۀ ملی" بردارند.

تا بدینگونه نه تنها از تجزیۀ کشور جلوگیری به عمل آید؛ بلکه جلو زیاده خواهی و زورگیری و باج ستانی ها و تبعیض قومی هم گرفته شود.

رابرت بلک ویل: آمریکا باید افغانستان را به دو قسمت تقسیم کند

عدم پرداختن به مسایل افغانستان و عدم جسارت برای عبور از خطوط ممنوع که بیشتر درونی می باشد و نوعی خودسانسوری همراه با وطن پرستی چشم بسته را با خود دارد، به ضرر جامعه ی افغانستان است. دیگران به راحتی بدون اینکه درگیر وجدانی تقلبی شوند، به بحث و تجزیه و تحلیل مسایل مختلف در حوزه های مختلف می پردازند و کند و کاو درباره ی مسایل را لازمه ی برخورد سالم تر و صحیح تر با آن برای منافع خود می دانند و در افغانستان اما وقتی دیگران درباره ی سرنوشت و آینده ی مردم بحث می کنند، اهالی قلم به همان احساس وطن پرستی چشم بسته پناه می برند.

شنبه 10 ژوئيه 2010, نويسنده: کابل پرس


طرح تئوریک تجزیه افغانستان

در شرایط فعلی طرح تئوریک تجزیه یک ضرورت به نظر می رسد، مهم ترین حد و مرزی که باید از آن عدول نکنند، این است که از تعصبات و خشونت های قومی به دور بوده و عدالت در طرح های تقسیمات در نظر گرفته شود، برای بدست امدن این شرایط، بهترین راه حل این است که جامعه جهانی و بخصوص سازمان ملل بر روند تجزیه اشراف کامل داشته باشد و داوری در تقسیمات اراضی به سازمان ملل داده شود.

چهار شنبه 7 ژوئيه 2010, نويسنده: محمد اسحاق فياض


به تجزیه افغانستان بیندیشیم و یا به تغییر پشتونها؟

جامعه شناسان باور دارند که خلای ایدولوژیک موجب بیداری و تقدس ارزشهای قومی میشود/اگر بنا میبود تا برای هر گروه قومی و زبانی یک کشور مستقل وجود داشته باشد امروز در جهان بجای 195 مملکت باید شش هزار و پنجصد کشور وجودمیداشت./. تجزیه افغانستان به هیچوجه یک تجزیه آرام، صلح آمیز و متمدنانه مثل، چک و سلواکیا، نخواهد بود/معجون "پشتونوالی و شریعت" سمی است که باید آنرا از مغز پشتونها شست/ چگونه می توان انتظار داشت که پشتونها مثل فارسی زبانها و یا ترکها فکر کنند در حالیکه در زبان پشتو منابع فکری، علمی، ادبی و هنری بسیار اندک وجود دارد؟

دو شنبه 5 ژوئيه 2010, نويسنده: جعفر رضايی


طرح تجزیه ی افغانستان

پاسخهای به کابل پرس: چون من یکی از مخالفان تجزیۀ افغانستان هستم بنا برآن در بخش مخالفان تجزیۀ افغانستان به پاسخ دوستان و وطنداران ام خواهم پرداخت.

شنبه 3 ژوئيه 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


طرح تجزیه ی افغانستان

درمیان مردم عامه – عناصرغیر"اوغان"- هنوزاین آگاهی بوجود نیامده است که بدون "اوغان" ها می توان راحت تر وانسانی تر زندگی کرد وبنابران باید کشوررا تجزیه کرد تا ازشرمصیبت های تمام ناشدنی ی که این طایفه برکشور تحمیل کرده است؛ درامان ماند.

چهار شنبه 30 ژوئن 2010, نويسنده: ربانی بغلانی


طرح تجزیه افغانستان!

عبور از خطوط ممنوع: مخالف، موافق و نه مخالف و نه موافق: نظر شما چیست؟/ هدف از طرح این بحث شاید عبور از خطوط ممنوع در کشوری باشد که سرکوب، خفقان، کشتار، تبعیض و چپاول بیداد می کند و این سرکوب، خفقان، کشتار، تبعیض و چپاول از حداقل 150 سال پیش تا دوره ی حکومت فاسد، طالبانی و مافیایی حامد کرزی با حضور حدود 150 هزار سرباز بین المللی بر جنازه ی کشوری بنام افغانستان ادامه یافته است.

سه شنبه 29 ژوئن 2010, نويسنده: کابل پرس


خاورميانه با طراحی آمريکا!

افغانستان از نقشه ی جهان حذف می شود؟

سه شنبه 5 فوريه 2008

واژه های کلیدی

تجزیه افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام برای همه هموطنان عزیز ممنون ازنویسنده محترم ما به تجزیه فاشیستان می اند شیم
    از تحلیل ها نظر ها و پیش بینی های تان، در اخیر نگاشته اید که چه باید کرد؟ خیلی خوب
    سوالی است.
    همه اقوام غیر پشتون که در طول تاریخ یعنی از آمدن نام افغانستان تا امروز ازین سیستم قبیله ای فاشیستی که متضاد به تمام قوانین انسانی،
    صلح و آ زادی ،آ بادی وترقی پیشرفت ،علم و دانش است ضرر دیده اند و زهر تلخ اوغان سالاری را چشیده اند، در مورد
    تقسیم بندی اوغانستان شمالی و جنوبی و یا شکل بهترش او غانستان فیدرالی که نام جدیدی بلای این سر زمین گزاشته شود
    که همه ای اقوام سرزمین هویت واقعی خود را بیابند، فکر کنند ، نظرات و عقاید خود را انسجام بخشند تا شود ازین وحشت
    اوغانی نجات یابیم.
    یقین دارم که بلاخره این قوم با هم برادر یهود میروند با خیل خود مپپیوندند پشتون خواه خود را
    میسازند و ما هم خراسان کهن را میسازیم و آ بادش نگهمیداریم
    http://www.youtube.com/watch?v=-tyJ.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=6FHN.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=BRCj.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=l-jE.. .
    پشتونها تاریخ ما رانابودکردن
    http://www.youtube.com/watch?v=JJ4L

  • محترم احمد بحار ساحب اگر بخواهیم یک انسان باشیم ودنیا هم ما را بعنوان انسان بیشناسه ویک زندگی انسانی داشته باشیم فقت یگانه راهی باقی مانده تجزیه هست باید تاجک هزاره ازبک یک کیشور بیشه و اوغان یک کیشور ما نام کیشور زیبای خود را خراسان بانیم وهمه اقوام کیشور برادر برابر باشیم هیج برتری از همدیگر نداریم خراسان را باید اباد کنیم و سلام

  • و قهرمان ملی خراسان احمق شاه مسعود باشد تا زنان خرستانی به افتخار او بدون یک مرد محرم از خانه بیرون شده نتوانند و روی حتی ایور های خود را دیده نتوانند.

    به افتخار احمق شاه مسعود تمام هزاره ها نوکر ایران و تمام ازبکها نوکران ازبکستان خطاب شوند.

    شیلا جان مگر از ایجاد چنین یک خر خانه بهتر نخواهد بود که ازبکها؛ تورکمنها و هزاره ها نسبت داشتن تبار تورکی با ازبکستان و تاجیکها با تاجیکستان یکجا شوند ؟

  • تنویر خان ما اوغان نیستیم که خود را به کیشور پاکستان یا عرب ها بفروشیم ما نه خود را به تاجکستان مفروشیم نه به ازبکستان ما فقت تجزیه میکنیم که دنیا ما را بعنوان انسان بیشناسه نه بعنوان اوغان ما میخواهیم یک زندگی انسانی داشته باشیم نه زندگی اوغانی ما اوغان نیستیم که از یک تاجک یاهزاره یا ازبک یک اوغان پاکستانی نزدیک باشه و سلام

  • شیلا جان

    من برای شما باز هم تکرار میکنم که در خراسان که شما در خواب های مرطوب خویش میبینید هیچگاه تضمینی وجود ندارد که گرگان وحشی احمق شاه مسعود چون عطا محمد بورقه هزاره را نوکر ایران و ازبک را نوکر و وابسته به ازبکستان دانسته و قتل عام دیگری چون افشار را براه نه اندازند.

    از اینرو بهترین راه نه فدرالیزم است و نه تجزیه به جزایر کوچک بلکه یکجا شدن با همسایه ها.

    آنچه به پاکستان - چتلستان مربوط میشود شما باید بدانید که این کشور مصنوعی از همین حالا تجزیه است چون بلوچ و سندی نمیخواهد خود را پاکستانی خطاب کند و پشتون با تجزیه افغانستان با برادران پشتون خویش یکجا شده پشتونستان را و یا شاید هم افغانستان نوین را پایه گذاری کنند.

    برای اینکه برای شما نشان دهم گوسفند های خراسان شما با غیر اوغان چگونه برخورد میکنند از عطای بورقه برایتان نقل قول میکنم:

    عطا محمد نور: طالب به مراتب بهتر از جنایات دوستم است!

    http://kabulpress.org/my/spip....

    حالا بگویید که آیا با عطا محمد نور این رهبر مافیا و دزد نامی موافق هستید که طالبان به مراتب بهتر از دوستم رهبر ازبکها اند ؟

  • دوســــــتام هموطنان عزيز ســـلام و تهنيت !
    بنده نيز از علاقمندان سايت وزين « کابل پرس? » به گرداننده گی جوان کامران ميرهزار بودم ، شوربختانه اخيرأ هويت ، ماهيت ، هدف اين سايت نيز افتابی شد که از کجا ، چگونه ، چطور آبميخورد !!!
    هر بار چشم به کلمه درشت [ تجزيه ] در سرمشق سايت ميخورد چون تير بود واست که بر قلب من ومليونها افغان باشرف ، باعزت ، با ناموس ، با غيرت ، شجاع ، اگاه ، بادرک ، سالم و عاقل اصابت ميکند ، و از هر سينه داغ ديده ، رنج کشيده هر افغان که شمارش به ۳۰ مليون و يا بيشتر ميرسد آه ، شکوه ، ناله ، سوز بلند و خارج گرديده برای عاملين ، اساطير تجزيه وطن ، نابودی وطن ، دعای بد و نابودی نموده که خداوند بزرگ خانه وخانواده تجزيه گر را سرنگون ، واژگون ، نابود سازد . از عمر ، اولاد ، بنياد ، زنده گی خود خير نه ديده ، از هر افغان مسلمان تمنا ميکنم که پنچ وقت نماز برای نجات افغانستان از تجزيه ، دعا نيک و برای مزدوران بيگانه که از طريق سايت ، تلويزون ، روز نامه ها تلاش دارند ، کثافات را نشخوار دارند تا افغانستان چندين پارچه نمايند ، تا اخوند ها در قوم وتهران ، جرنيل ها در لاهور و اسلام آباد ، روس های در تاشکند ، دوشنبه و مسکو و انگليس در لندن مسرور گرديده به آرمان ديرينه خود برسند . بيشترين را سايت کثيف « کابل پرس » و شخص کامران ميرهزار نوکر سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی ايران به راه انداخته و بيشترين وابستگان موصوف را سران احزاب چپ و راست ناسوناليست ، قوم گرا تشکيل داده که ميتوان شفاف از فعاليت خصمانه ، خاينانه ، زذيلانه سلطان علی کشتمند سابق صدراعظم ، اسد کشتمند ، عوض نبی زاده ، بصير کامجو ، بيژند پور ، پدرام ، نام برد . اقايان کشتمند با بی شرمی ، سبک سری در لندن اعلان کشور بنام ( غرجستان ) را نموده ، و پروژه غرجستان توسط سازمان اطلاعات ايران و وزارت خارجه انکشور کمک ، تمويل ميگردد . بنده شاهد روابط نزديک سلطان علی کشتمند و بردارانش با سفارت ايران در لندن و پاريس ميباشم که برای انها چک سفيد داده ميشود . وزارت خارجخ افغانستان ، پارلمان افغانستان و شخص ريس جمهور اين اقدامات را دست کم نه گرفته انها انتظار وقت مساعد را دارند، و بايد از شخص سلطان علی کشتنمد بازرسس صورت پذيرد اين همه ايجاد کانفرانس ها ، نشستها در لندن ، المان ، هاليند و پاريس با شرکت کثير ايرانيان طرفدار رژيم به چه منظور بوده ؟ و مصارف گزاف ان از کجا تمويل ميگردد . جلال بايانی ـــــ ســـــويدن

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس